واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
حاشیهای بر ناهمخوانی سبک زندگی اجتماعی و فرهنگ عمومی ما و پدیده تکراری «مرتضی پاشایی»
«مرتضی پاشایی درگذشت». خبری کوتاه و گویا. در چند ماه گذشته و همین روزهای اخیر، آنقدر درباره مرتضی پاشایی و بیماریاش اطلاع رسانی شد، که این سه کلمه خودش گویای همه چیز بود. در یک هفتهای که زنده یاد مرتضی پاشایی برای آخرین بار در بیمارستان بستری شد، همه اتفاقات اطراف او و تجمعات حوالی بیمارستان بهمن تهران، سرتیتر اخبار همه رسانهها بود.
جام جم سرا به نقل از خبرآنلاین: کافی است از سایتها و خبرگزاریها آمار بگیرید و بپرسید کلیک خبرهای مربوط به مرتضی پاشایی چقدر بود. قطعا بالاتر از خبر معرفی وزیر جدید علوم به مجلس و یا حتی بستری شدن نجف دریابندری، نویسنده و مترجم مطرح بوده است. خبرهای مذاکرات ایران و ۱+۵ هم البته به اندازه خبرهای حول مرحوم مرتضی پاشایی، دیده نشد.
خبر درگذشت این خواننده و آهنگساز جوان حتی در مواردی سرور خبرگزاریها را هم کند کرد. همین حالا انتظار عرض تسلیت از سوی هر فرد و مسئولی میرود. تلویزیون دقایقی را به بزرگداشت او اختصاص داد. حالا با هر کم و کیفی. تجمعات مختلفی برای یادبودش نه فقط در تهران، در شهرهای دیگر هم راه افتاد؛ اتفاقی بدیع در ایران. به روزهای درگذشت چهرههای دیگر در همین سالها، حتی در همین چند ماه نگاه بیندازید. تاکنون اینقدر پر سر و صدا بوده است؟
اما چرا اینگونه شد؟ چرا مرتضی پاشایی و اخبارش، ناگهان به این اندازه مورد اقبال عمومی قرار گرفتند؟ به قول یکی از دوستان، چرا پس از مرگ مرتضی پاشایی، مسابقه بیشتر ناراحت بودن راه افتاده است؟ این تب از کجا آمده؟ معاون اجرایی رییس جمهور و رییس سازمان نظام پزشکی اصلا چقدر شناخت از مرتضی پاشایی و آثارش داشتند که تسلیت گفتند؟ البته که اگر از آنها بپرسید، دقایقی در وصف او حرف خواهند زد و ابراز تاسفهای پی در پی، اما شناخت؟ بعید میدانم. این سوال را اگر از عمده نگرانها و ناراحتها هم بپرسید هم قطعا جواب دقیقی نمیدهند.
هرچند نفس ابراز همدردی، عملی کاملا انسانی و پسندیده است. اما چرا مرتضی پاشایی، پدیده شد؟ شاید باید قدرت رسانههای غیررسمی کنونی را در معادلات سیاسی، اجتماعی بیشتر دخیل کنیم؛ فیسبوک، وایبر، اینستاگرام و...
با این حال این همه ماجرا نیست. از میزان نفوذ شبکههای اجتماعی مدت زیادی است که همه خبر دارند. همه مردم و مسوولان. و البته بسیار هم جدی است. اما ما همان مردمی هستیم که پس از ۱۱ سپتامبرِ، شمع روشن کردیم به سنت شام غریبان هرسال، در میدان محسنی تهران جمع شدیم. یادتان هست؟ و البته اندکی بعد هم از سوی رییس جمهور آمریکا در محور شرارت قرار گرفتیم.
در همین ماجرای اسیدپاشی که چند هفته، همه مردم ایران درگیرش بودند، چه بلوایی راه افتاده بود؟ استیو جابز هم که مرد، عکس پروفایل صفحه فیس بوک بسیاری از ایرانیها، به عکس او تغییر کرد. جریان تغییر نام خلیج فارس هم که البته برای همه آشناست و ماجرا کهنه شده.
اینها نشانه چیست؟ شاید باید واکاوی دقیقی در سبک زندگی اجتماعی جدید ما ایرانیها بشود. سبک زندگی که با هیچ جای دنیا که هیچ، با سابقه فرهنگ عمومی همیشگی خودمان هم همخوانی ندارد. (امید کریمی) *انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
شنبه 24 آبان 1393 20:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]