تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832640726




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گلزار و شاکردوست را از دست مزاحمان نجات دادیم [+عکس]


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:


یک آموزشگاه عجیب و غریب: مدرسه حفاظت از شخصیت‌ها! گلزار و شاکردوست را از دست مزاحمان نجات دادیم [+عکس]
فردی به خانم شاکردوست حمله کرد، بچه‌های ما از ایشان مراقبت کردند. گلزار فیلمی فرستاد و گفت ببین اگر بچه‌های تو نبودند، من را چه کار می‌کردند. این‌ها صحبتهای مسئول مدرسه‌ای است که در آن اصول حفاظت و مراقبت آموزش داده می‌شود.
جام جم سرا به نقل از مجله مهر: کنار هم قرار گرفتن ۲۱۵ مرد آهنین شیکپوش بیشتر شبیه فیلم است تا واقعیت؛ اما «مهدی صفایی» از سال ۸۵ تصمیم گرفته است به این رویا لباسی از واقعیت بپوشاند و حالا بعد از هشت سال در کنار «محمد هادی‌زاده» تنها شرکت مراقبتی- محافظتی تخصصی کشور را مدیریت می‌کند. با اعضای تیم «کانسپت» که حداقل ۱۰۰ کیلو وزن دارند و به مردان سیاه‌پوش معروف هستند، همراه شدیم تا یک روز فعالیتشان را از نزدیک لمس کنیم.
نیازی نیست کاری بکنند، همین که قد و هیکلشان را نگاه می‌کنی، حساب کار دستت می‌آید. ولی بر خلاف تصور خیلی خوش‌برخورد و خوش‌رو هستند و تا وقتی نیاز نباشد جدی نمی‌شوند. دفترشان در شهرک غرب تفاوت چندانی با ساختمان‌های اطراف ندارد. تنها چیزی که توجه را جلب می‌کند مردان قد بلند و خوش‌هیکلی هستند که با کت وشلوارهای یک دست مشکی مدام در حال تردد هستند. در ورودی که باز می‌شود، هیبتِ تیم استقبال، باعث می‌شود با ترس و لرز وارد شویم. ولی مهمان‌نوازیشان کار را راحت‌تر می‌کند و با آرامش بیشتری روی فرش قرمز حیاط قدم می‌گذاریم. از چند در که عبور می‌کنیم به دفتر مدیر تیم تشریفاتی-مراقبتی کانسپت می‌رسیم. صفایی متولد ۴۹ قهرمان کیک بوکس جهان در سال ۱۹۹۹ دانمارک و مربی بدنسازی تیم ملی فوتبال در جام‌جهانی برزیل بوده است. خودش دوره‌های مراقبت از سیستم مراقبت و بادیگارد را در امارات و آلمان دیده است و مدتی در یک تیم بادیگارد مشهور آلمانی مدرس بوده است. صفایی به ایران که بر می‌گردد به فکر راه‌اندازی تیم تخصصی مراقبت می‌افتد و از بین ۲ هزار ورزشکار آماده کشور ۲۱۵ نفر را انتخاب می‌کند: «این افراد بین ۱۸۵ تا ۲۱۲ سانتی‌متر هستند و به غیر از دوره‌های مربوط به محافظت و مراقبت، دوره‌های مختلفی مثل روابط عمومی، روان‌شناسی، زبان بدن، آشنایی با سیستم‌هایی مثل مواد مخدر و شخصیت‌شناسی را هم گذرانده‌اند.»


دوست ندارند به اسم بادیگارد شناخته شوند و خودشان را شرکت تشریفاتی-مراقبتی می‌دانند: «بادیگارد‌ها محافظ هستند و کارشان حفاظت است و دوره‌های سخت و پیچیده‌ای را می‌بینند که یکی از آن‌ها تیراندازی حرفه‌ای است که این در کاری که تیم ما انجام می‌دهد اصلاً وجود ندارد. ما یک گروه تشریفاتی-مراقبتی هستیم و کارمان پیشگیری از بعضی اتفاقات و درگیری‌های اجتماعی است. کشور ما در مقایسه با سایر کشورهای جهان واقعاً کشوری امن است برای همین افراد به سراغ بادیگارد نمی‌روند. البته خیلی‌ها از ما کمک می‌خواهند و ما کمکشان می‌کنیم. مثلا یک نفر نیاز به راننده دارد و ما یکی از افراد متخصصمان را معرفی می‌کنیم که علاوه بر رانندگی، دوره‌های مراقبت و همراهی را دیده است. در تمام دنیا وقتی کسی از نظر مالی، ارزشی و شخصیت اجتماعی از حد اجتماعی بالا‌تر می‌رود به مراقبت نیاز پیدا می‌کند. برای همین چندین بار است که وقت می‌گیریم خدمت مسئولان کشور برویم و در مورد فعالیت‌ و اهدافمان بگوییم.»


یک سئانس مراقبت: ۱۰۰ هزار تومان «ما از سال ۸۶ تا الان حدود ۸۰۰ میلیون تومان برای اعضای تیم هزینه کرده‌ایم و هنوز نتواسته‌ایم هزینه‌هایی که صرف کرده‌ایم برگردانیم. حتی از اعضای تیم هم بپرسید ما هزینه سیستمی زیادی از بچه‌ها نمی‌گیریم. این دفتری که می‌بینید حداقل ماهی ۲۰ میلیون تومان هزینه‌اش است. شغل من چیز دیگری است، این کار عشقم است.»
این‌ها را صفایی می‌گوید. او درباره نحوه همکاری با نیرو‌هایش هم می‌گوید: «هم تمام وقت هست هم نیمه وقت. بیشتر بچه‌ها خودشان مربی هستند و با ما هم کار می‌کنند. سنشان بین ۲۳ تا ۴۰ سال است. درآمدشان هم بستگی به نوع قرارداد‌ها در برنامه‌ها و پروژه‌های مختلف دارد. اما هر نفر برای ۲ ساعت مأموریت، ۱۰۰ هزار تومان می‌گیرد.»


بیایید تخصصی کار کنیم صفایی از فعالیت گروه‌های غیر تخصصی در زمینه مراقبت ناراضی است و از خطرات ناشی از این اتفاق می‌گوید: «۸۵ درصد اتفاقات و رخداد‌ها قابل پیشگیری است به شرط آنکه افراد ویژه‌ای برای کنترل و مراقبت آموزش داده شوند. اگر در یک مکان ۴۰۰ نفر باشند و فاصله‌اش با دو تا در، ۱۲ متر باشد. در صورتی که مردم بر اثر یک اتفاق مجبور بشوند یک‌باره از دو تا در خارج شوند در خوش‌بینانه‌‌ترین حالت ۴ نفر کشته می‌شوند و بیست و چند نفر آسیب دیدگی‌های شدید خواهند داشت. بر این اساس ما به این نتیجه رسیدیم که نیازمندیم گروه‌های تخصصی داشته باشیم.» او درباره شیوه معرفی فعالیت‌هایشان به متقاضیان و رقابت با گروه‌های کاری مشابه هم می‌گوید: «یک مانور برگزار می‌کنیم و دو نفر از افراد ما به عنوان خراب ‌کار وارد یک کنسرت می‌شوند به‌تان اطمینان می‌دهم که تیم بیست نفره حفاظت کنسرت توانایی کنترل این افراد را ندارند در مقابل هم حاضریم‌‌ همان کنسرت را به دو نفر از اعضای کادر ما بسپارند و بیست نفر از تیم آن‌ها به عنوان اغتشاش‌گر وارد سالن شوند. بازهم قول می‌دهم که سالن به خوبی کنترل می‌شود. ما حتی حاضریم به این گروه‌ها به صورت رایگان آموزش بدهیم تا همه گروه‌ها به صورت تخصصی به این کار بپردازند تا خدای نکرده اتفاق ناخوشایندی رخ ندهد.»


گلزار و شاکر دوست را نجات دادیم اما خاطرات سرپرست یک گروه مراقبتی حتما جذاب باید باشد. مثل ماجرایی که صفایی از یک کنسرت روایت می‌کند: «موردی داشتیم که به تهیه‌کننده اعلام کردیم این خواننده شما ممکن است به واسطه خواندنش دشمن هم داشته باشد. ولی قبول نکردند و گفتند ما خودمان یک تیم فوق‌العاده داریم. بعد از کنسرت، شیشه‌های ماشین خواننده را خرد کردند، خودش را کتک زدند و اتفاقات خیلی بدی افتاد. در مقابل، یک هفته پیش افتتاحیه‌ای بود که آقای گلزار به همراه دو تا از بچه‌های ما حاضر شد. پنج هزار نفر از طرفداران ایشان هم بودند که خوش‌بختانه همه چیز به خوبی پیش رفت. حالا شما فکر کنید از این پنج هزار نفر یک آدم مجنونی پیدا شود که بخواهد به ایشان آسیب بزند. یک‌بار محمدرضاگلزار یک فیلمی برایم فرستاد و گفت مهدی ببین اگر بچه‌های تو نبودند، من را چه کار می‌کردند؟ در جشنواره فیلم فجر هم فردی به خانم شاکردوست حمله کرد و بچه‌های ما به خوبی از ایشان مراقبت کردند.»


تای‌ساواکی صحبت‌های آقای مدیر که تمام می‌شود، تیم سیاه‌پوش به سمت باشگاهی که در‌‌ همان نزدیکی است حرکت می‌کنند تا تمرین روزانه‌شان را از سر بگیرند. اگر عرض شانه‌هایشان اجازه دهد کنار هم بایستند، بیش از بیست تُن فشار به محل قرارگیریشان وارد می‌شود.
«محسن» با ۲۰۴ سانتی‌متر قد و ۱۳۰ کیلوگرم وزن از قدیمی‌های گروه است که با این قد و قامت سوار یک پراید آبی‌نفتی می‌‌شود تا به محل تمرین برود. با اینکه باشگاه محل رفت و آمد همیشگی آن‌ها است. ولی هنوز هم دیدن مردانی با این قد و قامت برای مردم عادی نشده است و اکثرا با حیرت نگاه‌شان می‌کنند. مثل دو پسر نوجوان که پشت سر محسن حرکت می‌کنند و پچ پچه می‌کنند: «اینا آمپول می‌زنن اینطوری می‌شن یا بادیگاردن همه رو می‌زنن؟»
محسن که به این واکنش‌ها عادت کرده است لبخند می‌زند و به راهش ادامه می‌دهد. محل تمرین یک متری پایین‌تر از سطح زمین است و از این جهت بی‌شباهت به گود زورخانه نیست. کف آن با تاتامی‌های غالبا آبی‌رنگ پوشیده شده است. هرکسی وارد سالن می‌شود داد می‌زند «اُس» و اجازه ورود می‌گیرد. کم‌کم پنجاه-شصت نفر از افراد تیم وارد گود شده‌اند و زیر نظر مربی تمرین می‌کنند. از جوان زیر بیست ساله تا مردهای پا به سن گذاشته همه تی‌شرت و گرم‌کن مشکی تیم را پوشیده‌اند و در مقابل جملات ژاپنی مربی یک‌صدا داد می‌زنند: «اُس» مهدی صفایی با لباس رزمی وارد گود می‌شود و صدای ادای احترام تیم، سالن را به لرزه در می‌آورد.
آقای مدیر اصول دفاع و حمله را خودش آموزش می‌دهد. «احساس کنید پایتان مثل یک میخ است که باید با بیشترین فشار ممکن وارد جسم مورد نظر بشود. راه رفتنتان باید کنترل شده باشد تا همیشه در حالت آماده باش باشید،‌‌ همان تای‌ساواکی که به‌تان گفته بودم.» صفایی در مورد برخی از تمرین کننده‌ها که قد و هیکل مناسبی ندارند توضیح می‌دهد: «خوشبختانه متقاضی زیادی برای پیوستن به گروه‌ داریم. ما یک تیم متخصص کار‌شناسی داریم که متقاضیان را ارزشیابی می‌کنند. برای جذب اعضای جدید سه بخش را در نظر گرفته‌ایم. بخش A که افراد ورزیده با اندام مناسب هستند. بخش B که به اندازه گروه اول ورزیده نیستند و بخش C هم علاقه‌مندانی هستند که دوست دارند این آموزش‌ها را ببینند.»
آقای مدیر در حین توضیح حواسش به گروه هم هست و هرکسی که فن مورد نظر را به خوبی اجرا نکند با ضربه‌های چوب تنبیه می‌شود. صفایی از همه می‌خواهد دست‌هایشان را مشت کنند و با تمام قدرت روبرو نگه دارند بعد با یک انگشت مشتشان را از جای اصلی منحرف می‌کند. «من اگر سرجایم سفت بایستم موقع حمله آسیب می‌بینم سعی کنید همیشه در زندگیتان مثل رود انعطاف‌پذیر باشید.»


کت و شلوار اجباری تمرین‌ها که تمام می‌شوند. همه به سمت رخت‌کن می‌دوند تا در اسرع وقت کت و شلوار‌هایشان را بپوشند و برای مانور آماده شوند: «تیم‌های مراقبت در تمام دنیا باید کت و شلوار داشته باشند که مشخص نباشد زیر کت و شلوار چه چیزی وجود دارد. سلاح یا گاز اشک آور و... هست یا نیست؟ این هم باز خودش برای طرف مقابل، یک بازدارندگی ایجاد می‌کند. عینک دودی هم برای این است که جهتی که چشم نگاه می‌کند مشخص نباشد» خورشید در حال غروب کردن است که اعضای تیم با کت و شلوارهای یک‌دستشان در پارکینگ رو باز مجتمع ورزشی به خط شده‌اند تا مانور بدهند. مدیر به صورت تئوری توضیح می‌دهد که در شرایط خطر گروه چطور از سوژه مراقبت می‌کنند. بعد هم از علی‌رضا می‌خواهد نشان دهد در شرایط بحرانی چه واکنش‌های نشان می‌دهد.
علی‌رضا پشت سر فردی که نیاز به مراقبت دارد حرکت می‌کند و به محض اینکه احساس خطر می‌کند با ۱۱۵ کیلوگرم وزن روی هوا بلند می‌شود و آرنجش را نمایشی روی سر شخص متخاصم فرود می‌‌آورد. با اینکه مانور است ولی گروه کاملا خودشان را در شرایط واقعی تصور کرده‌اند و همه چیز خیلی جدی برگزار می‌شود. چند مدل مراقبت دیگر که انجام می‌گیرد به خوبی نشان دهند که در کارشان حرفه‌ای هستند و می‌شود با خیال راحت مراقبت را به‌شان سپرد. (رضا جعفری)


پنج شنبه 22 آبان 1393 00:03





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن