واضح آرشیو وب فارسی:سافتستان:
محمد هلال و حدود ۱۰۰ تن دیگر از اعضای عشیره عراقی آلبونمر، خود را در میان گشتزارهای انبوه، از چنگ شبهنظامیان گروه دولت اسلامی موسوم به داعش، در امان یافتند تا اینکه نور چراغ دهها خودرو، بر آنها تابیده شد.
شبهنظامیان تندرو فریاد زدند: «ما میدانیم شما اینجایید ای خائنها» و سپس به سوی افراد پنهان شده که چند هفته علیه آنها جنگیده بودند، آتش گشودند. اکثر افراد پنهان شده کشته شدند و شماری هم به اسارت گرفته شدند. اما هلال نجات یافت. او که از ناحیه ساعد دست و ساق پا گلوله خورده بود، خود را به خون آغشته کرد و زیر جنازهها، تظاهر به مردن کرد، در حالی که شبهنظامیان زخمیها را کتک میزدند و به آنها دشنام میگفتند. هلال به خبرگزاری رویترز گفت پس از چند ساعت در حالی که از مکان حادثه فرار میکرد، جنازههای افراد پیر و کودکانی را دید که در جاده، رها شده بودند. او که هماکنون به شهر حدیثه که در کنترل نیروهای عراقی و عشیرهای قرار دارد پناه برده، افزود: «در انتظار خانوادهام هستم، هیچ راهی برای رسیدن به آنها ندارم، موبایلهایشان خاموش است و هیچ راه چارهای ندارم.» پس از آنکه گروه داعش اقدام به اعدام دهها نفر از اعضای عشیره آلبونمر کرد که هفتهها در برابر این گروه مقاومت کرد، همچنان سرنوشت بسیاری نامشخص است. پس از آنکه شبهنظامیان داعش روستای اصلی عشیره آلبونمر را تصرف کردند، جستجوی خود را برای یافتن اعضای فراری این عشیره برای انتقام گرفتن از آنها آغاز کردند. کشتار بیش از ۴۰۰ نفر از آلبونمر بار دیگر شک و گمانها را درباره توان دولت عراق در شکست دادن گروه داعش زنده کرد؛ گروهی که از ژوئن گذشته بدون مقاومتی قابل ذکر، مناطق وسیعی از شمال عراق را تصرف و در مناطق تحت تصرف خود در عراق و سوریه، برپایی خلافت اسلامی اعلام کرد. دولت حیدر العبادی نخست وزیر عراق از عشایر سنی که در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ در شکست القاعده به ایالات متحده کمک کردند میخواهد اکنون به نیروهای عراقی در شکست گروه داعش کمک کنند اما سران عشایر میگویند دولت درخواستهای کمک عشایر را هنگام حمله شبهنظامیان داعش به استان سنی نشین الانبار نادیده گرفت: استانی بیابانی که از مرزهای سوریه تا نزدیکیهای غرب بغداد کشیده شده است. گروه داعش پیش از تصرف بخش بزرگی از شمال عراق، پیروزیهایی در استان الانبار به دست آورد و در آرزوی تغییر نقشه خاورمیانه، خود را به بغداد نزدیک کرد. هماکنون شبهنظامیان تندرو، پایگاه عین الاسد بزرگترین پایگاه هوایی در استان الانبار و سد استراتژیک حدیثه بر رود فرات را محاصره میکند. به نظر میرسد برای کشتار اعضای قبیله آلبونمر، برنامه ریزی خوبی صورت گرفته بود. یکی از اعضای عشیره میگوید که شبهنظامیان داعش پیش از تصرف روستای زاویه آلبونمر، مخبرهایی اجیر کرده بودند که نام هرآنکس که در مقاومت حضور داشت را در اختیارشان قرار دادند. حاج ردیف یکی از مغازه داران عشیره میگوید: «شبی که شبهنظامیان وارد روستا شدند، ارتش از خط مقدم عقب نشینی و پایگاههای خود را تخلیه کرد. این گونه ما را بدون مهمات رها کرد و تنها افراد مسلحی از روستاها باقی ماندند. از این رو مجبور به تسلیم کردن خود شدیم.» بسیاری از روستاییان تنها لباسهای خود را برداشته و به سمت اصلی جاده هیت حرکت کردند و در دام وعدههای امان دادن داعش افتادند. در این هنگام بود که اولین اعدام با ریختن خون ۳۵ نفر صورت گرفت. اما دیگرانی همچون ابو ابتسام (۵۰ ساله) حدود ۶ کیلومتر به سمت صحرا در غرب هیت راه رفتند. شبهنظامیان هرآنچه که آنها از پول و طلا داشتند را به سرقت بردند. یکی از آنها گردنبند طلای دخترش را هم گرفت. در ایست بازرسی که شبهنظامیان داعش برپا کرده بودند، یکی از شبهنظامیان، بسته شیر خشکی را که همسرش همراه خود داشت گرفت و بر روی زمین پرتاب کرد. هنگامی که همسرش خواست بسته را از روی زمین بردارد،با لگد یکی از شبهنظامیان مواجه شد. هرآنچه داشتند را گرفتند و آنها را رها کردند. ابو ابتسام میافزاید: «یکی از آنها به ما گفت که حتی کودکانتان هم مستحق زنده ماندن نیستند زیرا روزی بزرگ خواهند شد و با ما خواهند جنگید.» با این وجود ابوابتسام همچون دیگر مردان عشایر، در امکان همپیمانی با دولت شک دارد. او میگوید: «هرچه روی دهد دولت به ما اهمیت نمیدهد. اگر میدانستیم چه پیش میآید نمیجنگیدیم.» او میافزاید: «به همراه خانواده، پول، طلاها و کرامتم روستا را ترک میکردیم و به این سختیها نمیافتادیم. من به خاطر جنگ علیه دولت اسلامی پشیمانم زیرا هیچ دستاوردی نداشت.» روشهای گروه داعش مشهور است، سرزمینها را تصرف می کند، هرکه را در مقابلش مانع تراشی میکند میکشد و تلاش میکند همچون یک دولت حکومت کند.
زمانی برای عزاداری نیست
پس از آنکه افراد عشیره پراکنده شدند، ماجد عوده یکی از کسانی که علیه داعش جنگیده بود به همراه دو تن از عموزادههایش به سمت بیابان رفتند. آنها پنج روز را با خرما و آب غیر سالم از دریاچه سپری کردند. هرگاه که تلفن همراهش کار میکرد، با مادرش تماس میگرفت. در یکی از تماسها، مادرش را پریشان یافت؛ شبهنظامیان، محمد برادر ۱۳ سالهاش را به همراه دیگران برده بودند. او میافزاید: «به مادرم گفتم که نگران نباشد زیرا محمد کودک است و در جنگ هم شرکت نکرده بود.» او ادامه میدهد: «روز بعد هنگامی که پایگاه ارتش رسیدم، خانوادهام تماس گرفتند و گفتند برادرم به همراه ۴۷ دانشآموز دیگر کشته شدند… او را کشتند چون من پلیس بودم.» اعضای عشیره آلبونمر از شدیدترین جنگجوها در عراق به شمار میآیند. هنگام حضور نیروهای آمریکایی در عراق، عشیره آلبونمر با القاعده جنگید و باعث تلفات سنگینی در میان شبهنظامیان این گروه تندرو شد. عشیره آلبونمر همچنان در حال آمار گرفتن از تلفات خود است. حمدان النمراوی معاون یکی از رهبران عشیره گفت شمار کشته شدگان آلبونمر به ۵۴۰ نفر رسید. ابو تکعه از مردان این عشیره میگوید به همراه خانواده هفت نفرهاش پشت تپهها پنهان شد. او ادامه میدهد که همسرش دچار خشکی بدن شد و دیگر نتوانست به کودکش شیر بدهد؛ کودک مرد اما مادر دو روز او را از آغوش خود دور نکرد. او میافزاید: «زمانی برای عزاداری نبود، کودک را همانجا به خاک سپردیم و در بیابان به راه افتادیم.»
۱۶ آبان, ۱۳۹۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سافتستان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]