تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 3 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):ایمان به صرف ادعا و آرزو نیست، بلکه ایمان آن است که خالصانه در جان و دل قرار گیرد و ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1868506795




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جنبش اسلامی در اراضی اشغالی سال 1948 فلسطین


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
جنبش اسلامی در اراضی اشغالی سال 1948 فلسطین
تا دهه 80 میلادی، نحوه مشارکت مسلمانان ساکن در رژیم صهیونیستی که جمعیت آنان به بیش از یک میلیون نفر می‌رسد، در چارچوب حضور در احزاب سوسیالیستی و چپ‌گرا خلاصه شده است و از این تاریخ به بعد است که شاهد ظهور احزاب عربی با رویکرد ناسیونالیستی و قوم‌محور در اراضی اشغالی هستیم.

خبرگزاری فارس: جنبش اسلامی در اراضی اشغالی سال 1948 فلسطین



بخش اول چکیده تا دهه 80 میلادی، نحوه مشارکت مسلمانان ساکن در رژیم صهیونیستی که جمعیت آنان به بیش از یک میلیون نفر می‌رسد، در چارچوب حضور در احزاب سوسیالیستی و چپ‌گرا خلاصه شده است و از این تاریخ به بعد است که شاهد ظهور احزاب عربی با رویکرد ناسیونالیستی و قوم‌محور در اراضی اشغالی هستیم. با تشدید موج اسلام‌گرایی در منطقه براثر پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جریان‌های سیاسی عربی در اسرائیل تحت تأثیر گفتمان اسلام‌گرایی قرار گرفتند اما با بروز اختلافات درون جناح اسلام‌گرا در رژیم صهیونیستی، «جنبش اسلامی فلسطین اشغالی»، به دو‌ طیف شمال (اصول‌گرا) و جنوب (عمل‌گرا) تقسیم شد. بررسی این جریان اسلامی و چشم‌انداز آن که در نوع خود بدیع است، محور اصلی این پژوهش به‌‌شمار می‌رود. واژگان کلیدی اسلام سیاسی، جنبش اسلامی فلسطین اشغالی، اعراب اسرائیل. مقدمه سابقه حضور اسلام در فلسطین به‌درازای سابقه تاریخی اسلام در شبه‌جزیره عربستان است و از دیرباز، فلسطین و به‌ویژه مسجدالاقصی و شهر بیت‌المقدس، نقشی والا و برجسته در تاریخ اسلام داشته است. سرزمین فلسطین طی دوران حضور اسلام، تحولات پر‌فراز‌و‌نشیبی را پشت سر گذاشته و با توجه به‌ داعیه ادیان الهی دیگر نظیر یهودیت و مسیحیت، همواره در طول تاریخ خود، کانون منازعه عقیدتی میان این سه‌دین بوده است. تأسیس رژیم اشغالگر قدس در سال 1948میلادی نقطه عطفی در این منازعات به‌شمار می‌رود و باعث شده است تا کشمکش‌های دینی میان مسلمانان و یهودیان وارد مرحله هویتی ـ سیاسی شود. در بدو تأسیس رژیم صهیونیستی حدود 160 هزار نفر از فلسطینیان ساکن در فلسطین با مقاومت در برابر سیاست‌های کوچ اجباری رژیم صهیونیستی سرانجام توانستند تابعیت این رژیم را به‌دست آورند و از حقوق شهروندی درجه دو برخوردار شوند. جمعیت 160 هزار نفری مذکور، هم‌اکنون به‌بیش از یک‌میلیون‌و‌دویست‌هزار نفر افزایش پیدا کرده است و به‌یک اقلیت تأثیر‌گذار در مناسبات قدرت در اسرائیل تبدیل شده است. وجود احزاب و جنبش‌های سیاسی وابسته به‌فلسطینیان در درون رژیم صهیونیستی حکایت از بازیابی هویت خدشه‌دار شده آنان دارد که به‌دنبال خود، طی چند‌دهه اخیر، موج جدید اسلام‌گرایی را در سرزمین‌های اشغالی شکل داده است. یکی از نقاطی که همواره تحت تأثیر بحران‌های مذکور قرار داشته است، سرزمین فلسطین است که هم‌اکنون به‌عنوان ظرف مکانی منازعه اسلام و غرب یا اسلام و صهیونیسم، مطرح شده است. اشغال این سرزمین از سوی انگلستان و سپس واگذاری آن به‌صهیونیست‌‌ها، مهم‌ترین بحران موجود در این سرزمین و منطقه خاورمیانه را رقم زده و همین امر باعث شده تا اسلام به‌عنوان تنها نیروی بازدارنده موجود بتواند به‌صورت یک جریان پیش‌برنده وارد عرصه منازعه شود. اسلام سیاسی به‌عنوان منبع هویت‌بخش مسلمانان ساکن در رژیم صهیونیستی توانسته است بارها دست به‌بسیج توده‌ای بزند. هرچند فشارهای بی‌امان نیروهای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (شاباک) باعث شده است تا این رژیم بر بخشی از این جریان تسلط یابد و آن‌را مهار کند، لیکن می‌توان امیدوار بود که اسلام سیاسی در آینده‌ای نه‌چندان دور به‌یک بازیگر اصلی و قدرتمند در سرزمین‌های اشغالی تبدیل شود. شایان ذکر است که اسلام سیاسی به‌عنوان پدیده‌ای نوظهور، طی بیش از سه‌دهه اخیر، به‌شکل گسترده‌ای مورد توجه محافل آکادمیک درسطح دنیا قرار گرفته و از آن تعابیر و تعاریف گوناگونی نظیر بنیادگرایی اسلامی، بیداری اسلامی، رادیکالیسم اسلامی و ... صورت گرفته است؛ جریان مذکور در واکنش به‌بحران‌های موجود در جوامع اسلامی که عمدتاً از دو‌مقوله استبداد داخلی و استعمار قدرت‌های خارجی، منتج شده، به‌وجود آمده است. بررسی ماهیت اسلام سیاسی و وضعیت موجود مسلمانان ساکن درون حاکمیت رژیم صهیونیستی که در ادبیات سیاسی آکادمیک از آنها تحت عنوان اعراب اسرائیل یا اقلیت عربی اسرائیل یاد می‌شود، ضرورتی غیر‌قابل انکار و نوآورانه است و این پژوهش تلاش می‌کند به‌این پرسش پاسخ دهد که آیا مسلمانان عرب ساکن در سرزمین‌های اشغالی، پیش از جنگ 1967 نسبت به‌اسلام سیاسی اقبال و توجهی نشان داده‌اند؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، آینده و چشم‌انداز این جریان چگونه ارزیابی می‌شود؟ همچنین سعی خواهد شد این پرسش‌های فرعی نیز مورد بررسی قرار گیرند: 1. وضعیت مسلمانان ساکن در رژیم صهیونیستی چگونه است؟ آیا آنها امکان بسیج توده‌ای را دارا هستند؟2. ماهیت جنبش اسلامی فلسطین چیست و چه ارتباطی میان جریان‌های اسلامی در اسرائیل با جریان‌های موجود در کرانه باختری و نوار غزه وجود دارد؟ 3. فلسطینی‌های ساکن در اراضی اشغالی 1948 میلادی، هویت خود را چگونه تعریف می‌کنند؟ اسلام سیاسی: توضیح مفهومی اسلام، دینی توحیدی و جهانی است؛ در این جهان‌بینی، حیات دینی و قدرت سیاسی به‌شدت در هم می‌آمیزد. پیوند دین و سیاست، ویژگی بنیادین دولتی بود که در مدینه به‌رهبری حضرت محمد| بنیان گذاشته شد. دولت مدینه در طول تاریخ تا به‌امروز همواره برای مسلمانان به‌عنوان دولت ایده‌آل و مدینه فاضله اسلامی پذیرفته شده است. (رحین اغصان، 1384: 125) یکی از ویژگی‌های اساسی اسلام که البته تا حدود زیادی متمایز‌کننده آن از سایر ادیان است، همگونی و آمیختگی دین و سیاست است. این مهم را باید با توجه به‌عملکردهای تاریخی اسلام و مبارزه گسترده‌ای که در این زمینه وجود داشته جستجو کرد. سیاسی‌بودن اسلام و اذهان مسلمانان، از جمله مسایلی است که از ابتدای ظهور اسلام و نیز در تعالیم آن وجود داشته و ماهیت اسلام، همواره آینده‌ای از پویایی فکر و فعالیت سیاسی و اجتماعی را برای مسلمانان ایجاب می‌کند؛ تا‌حدی که انسان سیاسی را به‌عنوان یکی از موضوعات اساسی سیاست، می‌توان در تعالیم اسلام یافت. (درخشه، 1386: 223 و 224) در این‌میان، امروزه اسلام سیاسی برای توصیف جریان‌های سیاسی اسلامی به‌کار می‌رود که خواستار ایجاد حکومتی بر‌مبنای اصول اسلامی هستند. مفاهیم دیگری چون بنیادگرایی اسلامی و رادیکالیسم اسلامی نیز در توصیف برخی از جریان‌های سیاسی به‌ کار رفته،‌ اما هیچ‌یک نمی‌توانند همانند مفهوم اسلام سیاسی به‌صورت فراگیر، ‌گروه‌های سیاسی اسلامی را در‌بر گیرند. اسلام‌گرایی نیز مفهوم مشابه ‌با اسلام سیاسی دارد و معمولاً آنها را به‌یک معنا به‌کار می‌برند. البته به‌نظر می‌رسد اسلام‌گرایی نسبت به‌واژه اسلام سیاسی مفهومی خنثی و غیرجانبدارانه است؛ ‌زیرا در تعبیر اسلام سیاسی نوعی ذهنیت سکولار نسبت به‌دین نهفته است که دین را به‌سیاسی و غیر‌سیاسی تقسیم می‌کند. اما درکل، در بین واژگانی که در مورد جریان‌های اخیر سیاسی به‌کار رفته‌اند،‌ دو واژه اسلام‌گرایی و اسلام سیاسی، واژگانی مناسب هستند. در یک تعریف کلان می‌توان اسلام‌گرایی را گفتمانی دانست که اسلام را در کانون هویت و عمل سیاسی قرار می‌دهد. (بهروز لک، 1386: 25) بر‌این‌اساس، مفهوم «اسلام سیاسی» بیشتر برای توصیف آن‌دسته از جریان‌های سیاسی به‌کار می‌رود که خواستار ایجاد حکومتی بر مبنای اصول اسلامی هستند. از این‌منظر، اسلام سیاسی را می‌توان گفتمانی به‌شمار آورد که گرد مفهوم مرکزی «حکومت اسلامی» نظم یافته است. این گفتمان بر تفکیک‌ناپذیری دین و سیاست تأکید کرده و مدعی است که اسلام از نظریه‌های سیاسی صرفاً متکی بر خرد انسانی، برتر است و حکومت اسلامی نیز به‌همین‌دلیل از دیگر نظام‌های سیاسی موجود، ارجحیت دارد. هدف نهایی در این گفتمان، بازسازی جامعه بر اساس اصول اسلامی است و در این راه، به‌دست آوردن قدرت سیاسی، مقدمه‌ای ضروری تلقی می‌شود. هواداران اسلام سیاسی، اسلام را به‌مثابه‌ یک ایدئولوژی جامع در نظر می‌گیرند که دنیا و آخرت انسان را در‌بر گرفته و برای همه حوزه‌های زندگی، دستورها و احکامی روشن دارد. بدین‌ترتیب، این گفتمان در مقابل گفتمان‌های مدرن و سنتی، که اعتقادی به‌ادغام دین و سیاست ندارند، قرار می‌گیرد. (حسینی زاده، 1385: 17) چنان‌که به‌تعبیر دیگری، اسلام سیاسی، به‌عنوان یکی از مفاهیم انشعابی از اسلام، به‌تلاش‌هایی برمی‌گردد که مسلمانان را به‌آمال و آرزوهایشان سوق می‌دهد و موجب می‌شود تا آنها برنامه‌های اسلامی را از طریق یک فرایند انتخاباتی و نهادهایی قانون‌گذار (پارلمان) وارد قانون و سیاست‌های دولت سازند؛ در این نگاه، اسلام از طریق یک روند دموکراتیک وارد عرصه زندگی می گردد. (Baswedan, 2004: 669 - 690) واژگان بنیادگرایی، رادیکالیسم، اسلام‌گرایی و اسلام سیاسی، بار معنایی متفاوتی دارند؛ در فرهنگ غربی نشانه‌هایی چون بنیاد‌گرایی و رادیکالیسم، بار معنایی کاملاً منفی یافته‌اند‌، اما واژگان اسلام‌گرایی و اسلام سیاسی‌، دال‌هایی نسبتاً خنثی هستند و بار منفی ندارند. هرچند ریشه نخستین کاربرد واژگان اسلام سیاسی و اسلام‌گرایی مشخص نیست، اما در چند‌دهه اخیر، به‌اصطلاحی رایج و متعارف تبدیل شده‌اند. همچنین برخلاف دال‌های اسلام‌سیاسی و اسلام‌گرایی، مفاهیمی چون بنیادگرایی و رادیکالیسم، کلیت ماهیت حرکت اسلامی معاصر را بیان نمی‌کنند و جامع نیستند. (Fuller, 2003: 23) جنبش‌های اسلامی، معمولاً می‌کوشند خود را در چارچوب عنوان «صحوة الاسلامیه»، یعنی «بیداری اسلامی» قلمداد کنند. به‌هر‌حال واژه بنیادگرایی در معنای منفی عمدتاً از ناحیه روزنامه‌نگاران و سیاستمداران غربی به‌کار گرفته می‌شود. آنها به‌دلیل آنکه جامعه کنونی را جامعه‌ای عرفی و سکولار می‌دانند، هرگونه رجوع به‌دین و تفکر دینی را رجوع به‌گذشته و بنیادگرایی به‌شمار می‌آورند. اما این واژه، دقیق نیست و معمولاً غرض‌ورزی‌های سیاسی در کاربرد آن، دخیل است. (احمدی، 1380) چنان‌که «لیپست»، بنیادگرایی را ایدئولوژی سیاسی‌ای قلمداد می‌کند که بر سیاسی‌کردن دین با هدف استمرار‌بخشیدن حاکمیت خدا بر نظام دنیوی تأکید می‌ورزد. (لیپست، 1383: 401) عده‌ای پدیده بنیادگرایی را معلول یک دوره سریع و فشرده مدرنیزاسیون در یک جامعه دینی تلقی می‌کنند و معتقدند که احیا گرایی‌های اسلامی اخیر، سرشار از نشانه‌های سیاسی توأم با یک احساس ضد‌غربی در بیشتر کشورهای اسلامی هستند. (Thackrah, 1987: 125) هرچند بایستی اضافه کرد که اسلام‌گرایی، قبل از همه، یک‌حرکت اجتماعی ـ فرهنگی است که ترجمان اعتراض و محرومیت طبقه جوان است؛ طبقه‌ای که از نظر اجتماعی و سیاسی در سردرگمی و بی‌هویتی به‌سر می‌برد. (روآ، 1378: 207) بر این‌اساس، می‌توان گفت که این جریان در پاسخ به‌بحران‌های موجود در جوامع اسلامی نظیر: بحران هویت، بحران مشروعیت، حکومت نخبگان و فشار و سرکوب، تضاد طبقاتی، ضعف نظامی، نوسازی و روحیه متعصب، شکل گرفته است (دکمجیان، 1373: 74 ـ 60) و در چنین شرایطی است که اسلام به‌عنوان یک نیروی جایگزین مورد توجه جدی توده‌های مردم قرار می‌گیرد؛ بنابراین بنیادگرایی به‌عنوان یک ایدئولوژی سیاسی و دینی دارای ویژگی‌هایی است که عبارتند از: 1. به‌عده کثیری از افراد از خود بیگانه، که جهت اجتماعی معنوی خود را از دست داده‌اند هویت جدیدی می‌دهد؛2. جهان‌بینی مؤمنین را با شناساندن منابع «خیر و شر»، به‌طور صریح و غیر‌مبهم تعریف می‌کند؛3. برای مقابله با محیط ناگوار، راه‌های علاج نشان می‌دهد؛4. یک ایدئولوژی اعتراض علیه نظم استقرار‌یافته موجود ارائه می‌کند؛5. احساس شرافت و تعلق به‌شخص می‌دهد و او را از لحاظ روحی از بی‌اطمینانی رها می‌سازد؛6. زندگی بهتری در جامعه آرمانی اسلامی آینده که ممکن است در زمین یا قطعاً در بهشت موجود باشد، وعده می‌دهد. (السید، 1383: 86) تعریف دیگری که نزدیک ‌ترین تعریف به‌اسلام سیاسی است، تعبیر اسلام‌گرایی می‌باشد؛ اسلام‌گرایی در نتیجه شکست اندیشه غربی نسبت به‌متحول‌کردن جوامع اسلامی ـ عربی با حفظ اصالت اسلامی، پدیدار شده است. بدین‌منظور، جنبشی ظهور کرد که حقیقت هویت تمدنی ـ فرهنگی را برای جوامع اسلامی ـ عربی آشکار و تأکید کرد که رسیدن به‌مرحله پیشرفت و توسعه، بدون از‌دست‌دادن هویت اسلامی و بدون اقتدا به‌غرب که موانع و مشکلات خود را به‌همراه دارد، امکان‌پذیر است. (ابونصر، 1378: 79) با توجه به‌مسایل مذکور می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که اسلام سیاسی در جستجوی راه حل درون‌دینی غلبه ‌بر‌مسایل و معضل عقب‌ماندگی جوامع مسلمان، تا مرز در‌اختیار‌گرفتن قدرت سیاسی و تشکیل حکومت اسلامی است. اما از آنجایی که این باور با مقاومت حکومت‌های موجود در جوامع اسلامی و غرب مواجه می‌شود، اسلام‌گرایان برای غلبه ‌بر‌وضع نامطلوب موجود و ترسیم وضع مطلوب آینده در جستجوی یک ایدئولوژی در اسلام بر‌می‌آیند. اینگونه است که در اسلام سیاسی، اسلام به‌ایدئولوژی‌ای برای مقاومت، مقابله، مبارزه و انقلاب، به‌منظور تغییر و براندازی نظم موجود داخلی و بین‌المللی (استعماری ـ استکباری) و نیز طراحی، در انداختن، استقرار و برقراری نظم نوین مبتنی بر اسلام برای ساختن جامعه و حکومتی اسلامی تبدیل می‌شود. در نتیجه، اسلام سیاسی مولود جامعه مدرن و متجدد و یا به‌عبارت دیگر، از نتایج راه‌یافتن تجدد در جوامع اسلامی است. اسلام سیاسی، هم نوعی مقاومت است ولی نه با هدف بازگشت به‌گذشته و هم، نوعی نوآوری است؛ از آن جهت که با تکیه بر ارزش‌های اصیل، به‌آینده نگاه می‌کند. اسلام‌گرایان، خصوصاً رهبران آنها، نیروهایی از لایه‌های سنتی جوامع اسلامی نیستند، بلکه برعکس، در‌عین حضور تعدادی از علمای دینی در میان آنها، اکثر آنان افراد تربیت‌یافته نظام آموزشی جدید این جوامع هستند که در رشته‌های مختلف علوم نوین تحصیل کرده‌اند و به‌اقشار و طبقات متوسط، خصوصاً طبقه متوسط جدید و شهری تعلق دارند. آنان کسانی هستند که ضمن تحصیل در مدارس جدید و آشنایی با عقاید و مکاتب سیاسی امروزین، بر باورهای اصیل دینی خود اصرار می‌کنند و آنها را کارآمد، امروزی و ضروری می‌دانند. آنها در عین توجه به‌علم و صنعت و تکنولوژی غرب، در‌صدد هستند انحرافات راه‌یافته از سوی غرب و تمدن غربی در جامعه اسلامی خود را اصلاح کنند. آنها اسلام را نه‌تنها راه حلی برای جوامع اسلامی، بلکه راه حلی برای بشریت امروز، خصوصاً انسان غربی مادی‌زده می‌دانند. اسلام سیاسی، مبلّغ و مروّج معنویت، عدالت، استقلال، آزادی و نوآوری است. اسلام سیاسی تکیه‌گاه، راه حل و برنامه‌ای برای بازیابی و بازسازی هویت در جوامع اسلامی است: هویت دینی ـ اسلامی، هویت فرهنگی ـ دینی، اسلامی ـ تمدنی و هویت اسلامی ـ سیاسی. اسلام سیاسی در‌صدد است جامعه و حکومت را بر‌اساس اصول اسلامی بازسازی کند؛ جامعه و حکومتی امروزین، یعنی پیشرفته و مترقی اما اسلامی و اصیل. (خرمشاد، 1387: 31 و 32) اسلام سیاسی در فلسطین اسلام به‌عنوان یکی از عناصر اصلی ملی‌گرایی در فلسطین به‌شمار می‌رود و حتی جنبش‌های ناسیونالیستی در فلسطین هم به‌اسلام به‌عنوان یک عامل مشترک در تشکیل ملتی به‌نام فلسطین توجه داشته‌اند. ترکیب دو عنصر ناسیونالیسم و اسلام، معیار تازه‏ای به‌نام «اسلام ناسیونالیستی» را ایجاد کرده که از مقبولیت بالایی در میان اعراب برخوردار است. حرکت اسلامی به‌طور کلی با نفوذ و سلطه یهودیان بر مسلمانان مخالف است و خواهان تأسیس دولتی اسلامی در این منطقه و سپس در کل خاورمیانه ‏است و با گرایش‌های سکولار موجود درون جامعه عرب اسراییل نیز، سر ستیز دارد. (افتخاری، 1380: 96) هیچ تردیدی نیست که مبارزات اسلامی سرزمین‌های اشغالی، متأثر از جریان فکری اسلامی است که از نظر تاریخی به‌جنبش «اخوان‌المسلمین» و «حسن البنا» ارتباط می‌یابد. (خسروشاهی، 1370: 31) حسن البنا به‌لحاظ فکری از شاگردان «محمد عبده» و خود از مریدان و محصلان مکتب «سید‌جمال» بود. بسیاری از آگاهان، جریان اسلام‌گرایی اخوان‌المسلمین مصر را از سلسله فکری سید‌جمال می‌دانند که بعدها تا انقلاب اسلامی ایران ادامه یافته است. در‌واقع، موقعیت فلسطینی‌ها به‌عنوان قربانیان اولیه کشمکش اعراب ـ اسرائیل، عامل اصلی رواج اسلام‌گرایی در میان آنان بوده است. فلسطینی‌ها به‌عنوان مردمانی که در دوران مختلف، تحت حکومت‌های عثمانی، انگلستان، اسرائیل، اردن، مصر به‌سر می‌برده‌اند، بار سنگین بی‌خانمانی، سرکوب و بی‌وطنی را به‌دوش کشیده‌اند. در دهه‌های اخیر، محیط بحرانی فلسطینی‌ها در چارچوب محیط بحرانی بزرگتر جهان عرب تکامل یافته است. در نتیجه، فلسطینی‌ها نمی‌توانستند از عوامل بحرانی و نیروهای اجتماعی مؤثر بر جامعه منزوی بمانند. به‌این‌ترتیب، اسلام‌گرایی فلسطینی درون جریان بزرگتر بنیادگرایی عربی ظهور کرد اما ‌روی مشکلات خاصی که رویاروی مردم فلسطین بوده است، تمرکز کرد. (دکمجیان، 1383: 352) با اشغال سرزمین فلسطین در سال 1948 و شکست ارتش متحد عربی از رژیم صهیونیستی، دو جریان ملی‌گرایی عربی و اسلام‌گرایی اخوانی، دوشادوش یکدیگر به‌مبارزه علیه اشغالگری پرداختند؛ با آغاز انقلاب افسران آزاد در مصر به‌سال 1952 میلادی و توسعه اندیشه ناسیونالیسم عربی توسط «جمال عبدالناصر»، اسلام‌گرایی تحت تأثیر پان‌عربیسم به‌حاشیه رانده شد. موج چپ‌گرایی در دو‌دهه به‌رقیب بلامنازع در کشورهای عربی تبدیل شده بود، اما با شکست مصر از اسرائیل در سال 1967م، اسلام‌گرایی، مورد توجه جدی واقع شد. ناامیدی اعراب از کارآمدی اندیشه ناسیونالیسم عربی موجب اقبال مجدد آنها به‌سمت اسلام‌گرایی شد و با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979م، اسلام‌گرایی به‌عنوان تنها راه بدون جایگزین برای اعراب، خود را بازسازی کرد. در همین‌راستا تشکیل جنبش جهاد اسلامی و حماس و وقوع انتفاضه‌های اول و دوم از برجسته‌ترین نمونه‌های احیای جریان اسلامی به‌شمار می‌روند. (بنگرید به: صادقی‌زاده: 1389) در ادامه سعی خواهد شد تا با بررسی وضعیت اعراب و مسلمانان ساکن در رژیم صهیونیستی، به‌سؤال اصلی پژوهش یعنی چشم‌انداز اسلام سیاسی در اراضی اشغالی 1948 میلادی بپردازیم. الف) فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی در آستانه جنگ سال 1948م، نزدیک به ‌دو‌میلیون نفر در فلسطین سکونت داشتند که دو‌سوم آنان، عرب فلسطینی و یک‌سوم دیگر، یهودیانی بوده‌اند که طی چندین موج مهاجرتی توسط آژانس بین‌المللی یهود به‌فلسطین انتقال داده شده بودند. اکثریت فلسطینی‌ها (حدود 000/940 نفر) و بخش اعظم یهودیان در مناطقی زندگی می‌کردند که بعدها دولت اسرائیل یا رژیم اشغالگر قدس نامیده شد. در نتیجة اخراج دسته‌جمعی اعراب از سوی نیروهای مهاجم یهودی، پس از پایان جنگ، حدود 000/160 نفر فلسطینی داخل مرزهای این رژیم باقی ماندند که تقریباً ده‌درصد مجموع فلسطینی‌ها را در آن زمان تشکیل می‌دادند. سرنوشتی که فلسطینی‌های مقیم رژیم صهیونیستی پس از 1948م بدان دچار شدند، نتیجه مستقیم جنگ و پیامدهای آن است. تفاوت اساسی آنان با سایر فلسطینی‌ها در این است که آنان در سرزمین خود باقی ماندند و بعدها به‌شهروندان اسرائیلی تبدیل شدند، ولی این واقعیت مهم چندان کمکی به‌آنان نکرد؛ زیرا مقامات رژیم صهیونیستی و سازمان‌های متعدد امنیتی، آنان را بخشی از «دشمنان» عرب و فلسطینی می‌دانستند و این رژیم در برابر آنها در چارچوب سیاست سلطه بر آنها، اقدامات سختگیرانه و بازدارنده‌ای را در پیش گرفت. (مؤسسه ابرار معاصر، 1384: 1/311) تعبیر «شهروندان عرب اسرائیل»، اشاره به‌اعراب یا عرب‌زبان‌هایی دارد که شهروند رژیم صهیونیستی هستند ولی یهودی نیستند؛ اغلب اسرائیلی‌های عرب یا عرب‌های اسرائیلی این‌گونه نامیده می‌شوند، واژه‌ای که برخی آن‌را به‌رسمیت می‌شناسند و برخی اطلاق آن‌را رد می‌کنند. (Margalith, 1953: 63 - 66) امروزه شهروندان عرب، تقریباً 20 درصد جمعیت رژیم صهیونیستی را شامل می‌شوند که ملیت خودشان را فلسطینی می‌دانند. واژه‌هایی که برای اشاره به‌شهروندان عرب اسرائیل در رسانه‌های عرب یا لغت‌نامه‌های فرهنگی عربی  استفاده می‌شود، عبارتند از: «اعراب 48» و «فلسطینی‌های 48» (Amrawi, 2003/12/09) یا «اعراب داخل». این واژه‌ها، جمعیت عرب بیت‌المقدس شرقی یا دروزی‌ها در بلندی‌های جولان را شامل نمی‌شود؛ چرا که این قلمروها از سال 1967م توسط اسرائیل اشغال شده است. از سوی دیگر، عباراتی نظیر«اعراب اسرائیل»، «اسرائیلی‌های عرب»، «اعراب اسرائیلی»، «جمعیت عرب اسرائیل»، «ساکنان عرب» یا «ناحیه عرب»، واژگانی هستند که توسط مقامات اسرائیلی، جمعیت یهودی اسرائیل و رسانه‌های عبری‌زبان در اسرائیل برای اشاره به‌اعرابی که شهروندان و یا ساکنان دولت اسرائیل هستند، استفاده می‌شود. (www.cbs.gov.il) بر‌اساس آخرین سرشماری، هیئت اداره مرکزی آمار اسرائیل، ساکنان دائمی عرب اسرائیل را که تابعیت این رژیم را ندارند نیز در ارقام سرشماری به‌حساب آورده است. در نتیجه، تعداد اعراب در فلسطین اشغالی 300/413/1 نفر یا 7/19 درصد جمعیت این رژیم در سال 2006 محاسبه ‌شده است. این ارقام حدوداً 000/250 عرب در بیت‌المقدس شرقی و حدود 000/19 دِروزی در بلندی‌های جولان را نیز شامل می‌شود. (www.en.wikipedia.org) مطابق گزارش اداره مرکزی آمار اسرائیل (مه 2003م)، مسلمانان شامل قبایل اعراب بدوی‌، هشتاد‌‌و‌‌دو‌درصد کل جمعیت عرب در این رژیم را تشکیل می‌دهند و حدود نه‌درصد دروزی و نه‌‌درصد دیگر هم مسیحی هستند. (‌www.cbs.gov.il) 1. مسلمانان اسرائیل به‌جز جمعیت موجود در قبایل عرب بدوی، به‌طور سنتی، جوامع مستقر شده اعراب مسلمان، حدود هفتاد درصد جمعیت عرب در اسرائیل را تشکیل می‌دهند. (www.en.wikipedia.org) مسلمانان ساکن در اسرائیل، بیشترین نرخ تولد را نسبت به‌هر گروهی دارند؛ میزان موالید آنها چهار فرزند به‌ازای هر زن در مقابل 8/2 برای اسرائیلی‌های یهودی است که یک نرخ تولید‌مثل طبیعی سه‌درصدی در مقایسه با نرخ تولید‌مثل یک‌و‌نیم‌درصدی یهودی‌ها به‌شمار می‌رود. (www.iwgia.org) امروزه حدود بیست‌و‌پنج‌درصد کودکان در اسرائیل، از والدین مسلمان به‌دنیا می‌آیند؛ همچنین جمعیت مسلمانان نیز اکثراً جوان است. به‌عنوان مثال، چهل‌‌ودودرصد مسلمانان را کودکان زیر پانزده‌سال تشکیل می‌دهند و این در حالی است که این رقم در میان جمعیت یهودیان به‌ بیست‌وشش‌درصد می‌رسد. متوسط سن اسرائیلی‌های مسلمان، هجده‌سال است، در‌حالی‌که متوسط سن اسرائیلی‌های یهودی، سی‌سال است. درصد افراد بالای شصت‌و‌پنج‌سال مسلمان، کمتر از سه‌درصد است و درصد یهودیان بالای این سن، دوازده‌درصد می‌باشد. (www.cbs.gov.il) بر‌اساس پیش‌بینی‌ها، جمعیت مسلمانان در پانزده‌سال آینده به‌000/000/2 نفر یا بیست‌و‌چهار تا بیست‌وشش‌درصد می‌رسد؛ همچنین گفتنی است که آنها تا هشتاد و پنج‌درصد جمعیت عرب در اسرائیل را در سال 2020م تشکیل خواهند داد که سه‌درصد بیشتر از سال 2005م است. (www.merip.org) 2. وضعیت اقتصادی فلسطینیان ساکن در اسرائیل در‌حالی‌که رژیم صهیونیستی، کشوری نسبتاً توسعه‌یافته به‌شمار می‌آید، ولی الگوی توسعه این رژیم به‌دلیل رویکرد نژادپرستانه‌اش کاملاً شکلی نامتوازن به‌خود گرفته است و جامعه عرب آن، به‌طور کامل مشمول پیشرفت کلی کشور نشده‌اند. نابرابری در تخصیص بودجه برای زیرساخت و توسعه، منجر به‌توسعه‌نیافتگی همه‌جانبه ‌شده است. هیچ‌جا به‌اندازة روستاهای ناشناخته «نقب»، عقب افتاده و فقیر نیست. اکثر جمعیت عرب اسرائیل (هفتاد و‌ی ک‌درصد) در شهرک‌ها و روستاهای عرب ـ جدا از مناطق شهری یهودی در مرکز کشور ـ با تمرکز زیاد (چهل‌و‌شش درصد) در الجلیل غربی زندگی می‌کنند. هر شهرک یا روستایی توسط یک انجمن محلی  انتخاب و اداره می‌شود که مسئولیت آموزش عمومی، خدمات رفاهی و سلامتی، حمل ‌و نقل عمومی و راه‌ها، کشاورزی، توسعه صنعتی و حفاظت محیطی را برعهده دارد. انجمن‌های محلی با بودجه‌هایی از وزارتخانه‌های دولتی و همین‌طور جمع‌آوری مالیات‌های شهری تأمین می‌شوند. (Kamm, 2003: 22) در‌حالی‌که جمعیت عرب، حدود بیست‌درصد جمعیت کل اسرائیل را تشکیل می‌دهند، وزارتخانه‌های دولتی کمتر از هفت‌درصد از بودجه‌ خود را به ‌این‌جمعیت اختصاص می‌دهند. وزارت رفاه 8/9 درصد و وزارت آموزش تنها 1/3‌ درصد از بودجه‌ خود را به‌جمعیت عرب اختصاص داده‌اند. این تبعیض ساختاری همراه با جمع‌آوری بی‌فایدة مالیات، منجر به‌کمبود همه‌جانبه‌ توسعه در انجمن‌های محلی عرب، از‌جمله کافی‌نبودن امکانات آموزشی، حمل‌ و نقل عمومی ضعیف، زیرساخت‌های منسوخ آب و فاضلاب و پایین‌بودن سطح صنعت شده است. یک. توزیع فقر و درآمد اعراب 48 بر اساس آمار روزنامه نیویورک تایمز (8 فوریه 2008م):گزارش اخیر منتشره در سال گذشته توسط مؤسسة بیمه ملی اسرائیل راجع به‌فقر، بیان می‌کند که 53 درصد خانواده‌های فقیر در اسرائیل، اعراب هستند. www.nytimes.com)) همچنین بر اساس آمار روزنامه‌ هاآرتص: «از 40 شهر با بالاترین نرخ بیکاری، 36 شهر متعلق به‌اعراب است». علاوه بر‌این، براساس گزارش بانک مرکزی اسرائیل در سال 2003م، میانگین حقوق آن دسته از اعراب شاغل در اسرائیل، بیست‌‌و‌نه‌درصد، کمتر از میانگین حقوق کارگران یهودی است. (www.haaretz.com) در گزارش سال 2006 میلادی «خانه آزادی» در‌باره وضع اقتصادی اعراب این رژیم تأکید شده است:با عنایت به‌اینکه اکثریت اعراب در اسرائیل به‌ارتش ملحق نمی‌شوند، مشمول مزایای مالی از جمله بورسیه تحصیلی و وام‌های مسکن نمی‌گردند و این عامل، آنان را از حیث دسترسی به‌آموزش، مسکن و خدمات اجتماعی در مقایسه با جمعیت یهود در درجه پائین‌تری قرار داده است. (www.freedomhouse.org) وضعیت دشوار اقتصادی اعراب ساکن در فلسطین اشغالی و بیکاری و فقر به‌دلیل مصادره اراضی آنها، مشکلات عدیده‌ای را برای آنها به‌وجود آورده است. یهودیان با افزایش سرمایه‌گذاری در مناطق عرب‌نشین، سعی در نفوذ در اقتصاد اعراب دارند. از لحاظ میزان درآمد نیز بین خانواده‌های یهودی و عربی تفاوت آشکاری وجود دارد و این امر، ناشی از سیاست تبعیض نژادی است که این رژیم علیه اعراب اعمال می‌کند. چنان‌که بخش‌های کشاورزی و صنعت که ستون فقرات اسرائیل‌ هستند را در نظر بگیریم، مشاهده خواهیم کرد که حضور فعال عرب‌ها در این دو‌بخش ممنوع شده است. (امیر‌شاه‌کرمی، 1385: 117) به‌همین‌ترتیب، تبعیض در حوزه‌های اشتغال، میزان رفاه کودکان، ارائه خدمات شهری، خدمات درمانی و غیره نیز به‌چشم می‌خورد. دو. وضعیت آموزشی و تحصیلی اعراب 48 اوضاع آموزشی در میان اعراب شهروند رژیم صهیونیستی در مقایسه با شهروندان یهودی این رژیم، رقت‌بار است و با مشاهده آمار و ارقام، مشخص می‌شود که اسرائیل سیاست عقب‌نگه‌داشتن اعراب را با جدیت پی‌گیری می‌کند. در اسرائیل، اعراب و یهود در سیستم مدرسه موازی تحصیل می‌کنند که به‌لحاظ دورة تحصیلات، زبان، دروس، ساعات مدرسه و کیفیت آموزشی متفاوت هستند. اعمال سیاست ناعادلانه دولت در آموزش بخش عرب، منجر به‌کمبود کلاس درس، سطح بالای معلمان فاقد صلاحیت، ناکافی‌بودن مشاوران آموزشی و فقدان امکاناتی همچون کتابخانه، آزمایشگاه و اتاق کامپیوتر شده است. میانگین تعداد کلاس در بخش عرب، سی‌درصد است و معلمان، ساعات درسی کمتری را به‌ازای هر دانش‌آموز در اختیار دارند. علاوه بر‌این، بر‌اساس برآورد وزارت آموزش، سی‌وشش‌درصد از کلاس‌های اعراب، مناسب برای تدریس نیست. سیاست‌های ناعادلانه آموزشی اسرائیل در قبال اعراب، منجر به‌شکاف‌های علمی میان دانش‌آموزان عرب و یهودی شده است. چنان‌که در جدول «1» نشان داده شده، دانش‌آموزان عرب، نرخ ترک تحصیلی بیشتری نسبت به‌دانش‌آموزان یهودی دارند و کمتر از دانش‌آموزان یهودی آزمون‌های تأیید صلاحیت پیش دانشگاهی  را می‌گذرانند و کمتر در دانشگاه‌ها پذیرفته می‌شوند. (Kamm, 2003: 32)   جدول 1. موفقیت آکادمی دانش‌آموزان عرب و یهودی (به‌درصد) دانش‌آموزان یهودی دانش‌آموزان عرب معیار آموزش 10/4% 31/7% نرخ ترک تحصیلی در 17 سالگی 45/6% 27/5% نرخ قبولی در گروت 40/4% 18/4% نرخ صلاحیت برای قبول در دانشگاه 16/7% 46/7% متقاضیانی که در دانشگاه رد شدند منبع: دیده‌بان حقوق بشر (سپتامبر 2001)، (Human Rights Watch): تبعیض علیه کودکان عرب فلسطینی در مدارس اسرائیل. (www.hrw.org/en/news/2007/12/4/isreali-schools-separat-not-egual) چنان‌که در جدول «1» نشان داده شده، اکثر شهروندان عرب در اسرائیل حداقل تا دبیرستان آموزش دیده‌اند در‌حالی‌که نزدیک به‌ سی‌ و پنج‌درصد، اصلاً آموزش دوره متوسطه و هشت‌درصد، اصلاً هیچ آموزش رسمی ندیده‌اند. اکثریت این هشت‌درصد زنان هستند؛ چرا‌که فرهنگ مرد‌سالاری عرب، آموزش زنان را در درجه دوم اهمیت می‌داند. (Kamm, 2003: 33) در مجموع، باید گفت که سطح تعلیمات، نه‌تنها در‌مقایسه با مدارس یهودی بسیار پایین است بلکه وقتی آن‌را با سطح کنونی تعلیمات در کشورهای دیگر خاورمیانه و حتی فلسطین در زمان قیمومیت بریتانیا مقایسه می‌کنیم، پایین‌تر است. دلیل این عقب‌ماندگی، بی‌توجهی مادی (ساختمان مدارس – وسایل مدارس)، فقر تعلیماتی و نبود کتاب قابل استفاده و نیز تغییرات مداوم برنامه‌های درسی است. (گری، بی‌تا: 156) سه. وضعیت فرهنگی اعراب 48 هویت اقلیت عرب در فلسطین اشغالی پیچیده است؛ اگر چه اقلیت عرب از لحاظ فرهنگی، بخشی از تاریخ مردم فلسطینی هستند که در زادگاهشان باقی ماندند، اما آنها تا حد زیادی با کمترین آزادی حرکت، ارتباط و پذیرش، از اعراب کشورهای دیگر منفصل شده‌اند و حتی درون اقلیت عرب، تفاوت‌های مذهبی بین مسلمانان، مسیحیان و دروزی‌ها، تفاهم و وحدت آنان را تهدید می‌کند. اگر چه اقلیت عرب در فلسطین اشغالی گروه کوچکی به‌نظر می‌رسند، اما بیش از 2/1 میلیون نفر را در‌بر می‌گیرند که در نقاط مختلف کشور با پیوندهای فرهنگی و روش زندگی متفاوت و حتی گویش‌های زبانی مختلف زندگی می‌کنند. جنبش‌های سیاسی درون اقلیت عرب، نقطه‌نظرات متفاوتی در مورد بهترین مصلحت جامعه، یکپارچگی بر اساس برابری مدنی، جدایی بر اساس هویت ملی یا تشکیل یک جامعه بر اساس ارزش‌های مذهبی اسلام دارد. (Kamm, 2003: 20) به‌لحاظ هویتی و فرهنگی، این‌طور به‌نظر می‌رسد که اعراب شهروند رژیم صهیونیستی توانسته‌اند تا حدود زیادی فرهنگ عربی و فلسطینی خویش را حفظ کنند، البته انزوای سیاسی و اجتماعی ایشان در درون مرزهای خط سبز را نباید از نظر دور داشت. چهار. وضعیت حقوقی اعراب 48 به‌علت تعریف دوگانه دولت اشغالگر قدس از خود، یعنی هم به‌عنوان دولتی یهودی و هم دولتی دموکراتیک، وضعیت قانونی و رسمی شهروندان عرب فلسطین اشغالی همواره مبهم بوده است. اگر چه یک‌نفر از هر پنج‌شهروند اسرائیلی، فلسطینی است، اما دولت اسرائیل هنوز این گروه را به‌عنوان اقلیتی ملی به‌رسمیت نمی‌شناسد و آنان را به‌عنوان «غیریهودی» یا به‌طور کلی «اقلیت‌ها» به‌شمار می‌آورد. از زمان اعلام استقلال  که سرزمین فلسطین به‌عنوان سرزمین بومی یهودیان اعلام شد و از ساکنان عرب دعوت کرد تا «در ساخت دولت بر اساس حقوق شهروندی کامل مشارکت کنند»، تنش بین جنبه‌های یهودی و دموکراتیک دولت اسرائیل وجود داشته است؛ زیرا تعریف مضاعف دولت، هم به‌عنوان یهودی و هم دموکراتیک، مسئله‌ای مبهم بوده است و به اعتقاد بسیاری از نظریه‌پردازان هیچ‌کدام از این تعاریف به‌طور کامل تحقق نیافته است. اگر چه این رژیم به‌عنوان دولتی یهودی تعریف می‌شود، اما فرهنگ تعریف شده این رژیم، سکولاریستی است و نظام قانونی و سیاسی آن، عمدتاً از سنت‌ یهودی مستقل است. آیین یهودیت، نقشی نمادین در رژیم صهیونیستی ایفا می‌کند که در تعطیلات ملی، پرچم و دیگر سمبل‌های ملی و برحسب جمعیت‌شناسی، بیان می‌شود. (Ibid: 8) فقدان برابری از لحاظ قانون اساسی برای اقلیت عرب و تعریف بنیادی دولت به‌عنوان دولتی یهودی، یک سیستم تبعیض ساختاری و نهادی علیه شهروندان عرب فلسطین اشغالی را شکل داده است. حداقل در بیست‌مورد، قانون این رژیم یا با محروم‌کردن اقلیت عرب از حقوق خاص که به‌جمعیت یهودی داده می‌شود (اهدای حقوق مختلف به‌بخش‌های مختلف جمعیت) یا با کاهش حقوق اقلیت عرب، بر ضد این جمعیت، تبعیض قائل می‌شود. این قوانین تبعیض‌آمیز، تمام جوانب زندگی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند که از جمله می‌توان به‌محدودیت‌های مهاجرت و شهروندی، سلب مالکیت زمین و محدودیت‌های مربوط به‌استفاده و مالکیت زمین، وضعیت شبه‌دولتی اعطایی به‌افراد یهودی مثل آژانس یهودی و سازمان جهانی صهیونیست، تعیین نمادها و تعطیلات ملی یهودی (در حالی‌که تاریخ‌ها و تعطیلات مذهبی عرب را نادیده می‌گیرند) و قوانینی که نظام‌های فرهنگی و آموزشی نابرابر و جداگانه را اجبار می‌کند، اشاره کرد. (Ibid: 10) بنابراین می‌توان ادعا کرد که فلسطینیان ساکن در رژیم صهیونیستی از حقوق شهروندی درجه دو برخوردارند و با این‌حال، این تابعیت تبعیض‌آمیز مدام از سوی حکومت به‌چالش کشیده می‌شود و دولت‌های تندرو در رژیم اشغالگر قدس، خواهان سلب تابعیت و انتقال این عده به‌خارج از مرزهای 1948 هستند. منابع و مآخذ 1. ابونصر، فضیل، 1378، رویارویی غرب گرایی و اسلام گرایی، ترجمه حجت الله جودکی، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه. 2. احمدی، حمید، 1380، «مصاحبه با روزنامه ایران»، تهران، روزنامه ایران، شماره 1956، سال هفتم، دوشنبه‌14 آبان 1380. 3. افتخاری، اصغر، 1380، جامعه شناسی سیاسی اسرائیل، تهران، مرکز مطالعات راهبردی. 4. امیر شاه‌کرمی، مریم، 1385، فرا صهیونیسم؛ تقابل یا تداوم صهیونیسم، تهران، انتشارات کیهان. 5. بهروز لک، غلامرضا، 1386، جهانی شدن و اسلام سیاسی در ایران، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 6. بی‌نا، 1377، سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، تهران، مؤسسه مطالعات فلسطین با همکاری انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 7. جعفری ولدانی، اصغر، 1383، «اسلام‌گرایی در فلسطین و زمینه‌های آن»، تهران، مجله پژوهش حقوق و سیاست، سال ششم، شماره 10، بهار و تابستان83. 8. حسینی‌زاده، محمد‌علی، 1385، اسلام سیاسی در ایران، قم، انتشارات دانشگاه مفید. 9. خرمشاد، محمد‌باقر، 1387، «انقلاب اسلامی ایران و اسلام سیاسی»، در جلال درخشه، گفتارهایی درباره انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق. 10. خسروشاهی، سید‌هادی، 1370، «انتفاضه، حرکتهای اسلامی در سرزمین اشغالی»، تهران، مجله سیاست خارجی، سال پنجم، شماره اول، بهار 70. 11. خلیفه، احمد، 1380، رژیم صهیونیستی: احزاب سیاسی، تهران، دوره عالی جنگ. 12. ــــــــــــــــــــ ، 1384، نظام حزبی و احزاب سیاسی در اسرائیل، تهران، مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه. 13. درخشه، جلال، 1386، گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق، چاپ دوم. 14. دکمجیان، هرایر، 1383، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، انتشارات کیهان، چاپ چهارم. 15. رحین اغصان، علی، 1384، دانش‌نامه در علم سیاست، تهران، فرهنگ صبا. 16. روآ، الیویه، 1378، تجربه‌اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیرشانه‌چی و حسین مطیعی امین، تهران، انتشارات بین‌المللی الهدی. 17. شیردل، پروین، 1387، جایگاه دین یهود در نظام سیاسی اسرائیل، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور. 18. صادقی زاده، کسری، 1389، شهید فتحی شقاقی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 19. گر، تد رابرت، 1377، چرا انسان‌ها شورش می‌کنند، ترجمه علی مرشدی‌زاد، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی. 20. گری، صبری، بی‌تا، اعراب در اسرائیل، تهران، مجموعه کرامه. 21. گل‌محمدی، احمد، 1383، «غیر یهودیان فلسطین»، تهران، فصلنامه مطالعات منطقه‌ای، اسرائیل شناسی ـ آمریکا شناسی، شماره 21 و 20، پائیز و زمستان 83. 22. گوئیلی، جان، 1372، فلسطین و اسرائیل؛ رویارویی با عدالت، ترجمه سهیلا ناصری، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی (چاپ و انتشارات وزارت خارجه). 23. لیپست، سیمور مارتین، 1383، دائرة المعارف دموکراسی، جلد اول، ترجمه کامران فانی و نورالله مرادی، تهران، انتشارات وزارت خارجه. 24. موسسه ابرار معاصر تهران، 1384، ساختار دولت صهیونیستی اسرائیل، ترجمه علی جنتی، تهران، انتشارات مؤسسه ابرار معاصر، جلد اول. A. Dowly, 1999, “Conscociationalism and Ethaic Democracy,” in Levi Faur, Sheffer and Vogel (ed.), Israel, London, Frankcass 25. Baswedan, Anise Rasyid, 2004, “Political Islam in Indonesia: present and future trajectory”, Asian survey ,vol44 .no5 26. Fuller,Graham, 2003, The Future of Political Islam, New York, Palgrave Macmillan 27. ICG Middle East Report, 2004, Identity Crisis: Israel and Its Arab Citizens, No.25 28. Israeli, Raphael, 1999, “The Islamic Movement in Israel”, Jerusalem Center for Public Affairs, No. 416 29. Kamm, Shira, 2003, “The Arab Minority in Israel Implications for The Middle East Conflict”, with Colleagues of the Mossawa Center, Workinh Paper NO. 8 30. Margalith, Haim Winter, 1953, “Enactment of a Nationality Law in Israel”, The American Journal of Comparative Law, Vol. 2, No. 1 31. Marty, martin E, and R. Scott Apelby, 1997, eds. fundamentalisms observed, Chicago, university of Chicago press 32. Thackrah, john Richard, 1987, “Encyclopedia of terrorism and political violence” , Published by Rutledge & Kegan Paul ltd. 33. http://english.aljazeera.net/Amrawi, Ahmad (2003-12-09). “The Palestinians of 1948”. (آخرین تاریخ مشاهده: 10/2/1389) 34. http://en.wikipedia.org/wiki/Arab-citizens-of-Israel. (آخرین تاریخ مشاهده: 02/4/1389) 35. http://www.iwgia.org/graphics/SynkronLibrary/Documents/Noticeboard/News/MiddleEast/Beduinreport2005. (آخرین تاریخ مشاهده: 15/4/1389) 36. http://www1.cbs.gov.il/popisr/table5.pdf. (آخرین تاریخ مشاهده: 23/4/1389) 37. http://www.merip.org/mero/mero051003.html. (آخرین تاریخ مشاهده: 10/5/1389) 38. http://www.nytimes.com/2007/02/08/world/middleeast/08israel.html?pagewanted=2. (آخرین تاریخ مشاهده: 15/5/1389) 39. http://www.haaretz.com/hasen/spages/1086115.html. (آخرین تاریخ مشاهده: 15/5/1389) 40. http://www.freedomhouse.org/template.cfm?page=22&year=2006&country=6985. (آخرین تاریخ مشاهده: 05/5/1389) 41. www.hrw.org/en/node/62284/section/3. (آخرین تاریخ مشاهده: 10/5/1389) منبع: فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی شماره 24 ادامه دارد ...

93/08/19 - 02:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن