تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعايى كه با بسم اللّه  الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830079101




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آبشخورهای زوال تمدن اسلامی ـ ایرانی در قرون اخیر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
آبشخورهای زوال تمدن اسلامی ـ ایرانی در قرون اخیر
مطابق مستندات تاریخی، از مهم ترین دلایلی که برای گسست علمی در تمدن اسلامی در ایران برشمرده شده، نبود انسجام سرزمینی و فکری و غلبه ی ساختار ملوک الطوایفی بر اکثر مناطق ایران و سرزمین های اسلامی تا همین سده ی اخیر است.

خبرگزاری فارس: آبشخورهای زوال تمدن اسلامی ـ ایرانی در قرون اخیر



مطابق مستندات تاریخی، از مهم ترین دلایلی که برای گسست علمی در تمدن اسلامی در ایران برشمرده شده، نبود انسجام سرزمینی و فکری و غلبه ی ساختار ملوک الطوایفی بر اکثر مناطق ایران و سرزمین های اسلامی تا همین سده ی اخیر است. در گذشته (قبل از اسلام و در ایران اسلامی) تساهل و تبادل علمی و فکری با دنیای بیرون همواره به عنوان یک شاخصه ی مثبت برای ایران و سرزمین های اسلامی، به چشم می خورده است. ولی با کند شدن و انقطاع سنت علمی - پژوهشی و همزمان با انقلاب علمی در اروپا و رشد شگفت انگیز صنعتی، یک عدم اعتماد به نفس شدید نزد ایرانیان و سایر مسلمانان ایجاد شده است؛ به نحوی که نزد قدرت های قاهر و برتر علمی و فناوری، خود را از پیش بازنده و تسلیم احساس می کنند. در مقاله ی حاضر به این موضوعات به اختصار و با در نظر گرفتن پیشینه ی تاریخی موضوع و دلایل آن برای فراهم آوردن راه چاره برای حرکت پیشروانه به سوی آینده پرداخته می شود. مقدمه در این نوشته تلاش می شود تا بر اساس آنچه در سابقه ی توسعه ی علمی و پژوهشی در ایران و کشورهای در حال توسعه و اسلامی دیده می شود، به بررسی این پرسش پرداخته شود که آیا روش های علمی نوین منطبق با  فرهنگ بومی ما وجود دارد؟ در این منظر، مطالعات علوم اجتماعی و علم و فناوری به هم می پیوندند تا به بررسی پیچیدگی های اجتماع دانایی محور بپردازند و توسعه ی چنین فضایی را امکان پذیر سازند. برخلاف حوزه های دیگر دانشی که در آنها صرفاً موضوعات بسیار خاص در حوزه ی دانایی مطالعه می شوند، حوزه ی مطالعات «علم، فناوری و جامعه» عرصه ای بین رشته ای است که در آن به جنبه های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، قومی و فرهنگی جامعه ی فناورانه پرداخته می شود. چالش بنیادی همواره این چالش به عنوان یکی از معضلات مدیریت پژوهشی مطرح بوده است که اولاً در کشوری همانند ایران که اصولاً سنت ها و فرهنگ متفاوتی با خاستگاه های امروزین شکوفایی علمی دارد، توجیه استفاده از بودجه ی عمومی برای سرمایه گذاری روی پژوهش های بنیادی و پایه چیست؟ ثانیاً، آیا می توان امیدی به توسعه و بهره وری مناسب از نتایج پژوهش در کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهای مسلمان نظیر ما، داشت؟ این موضوع، نگارنده را به جستجو در سابقه ی تاریخی فعالیت علمی- پژوهشی در ایران و اسلام و کنکاشی در این مورد واداشت که روش علمی به مفهوم نوین (علوم تجربی و مشاهده ای) آن، چه ریشه هایی در ایران و سرزمین های اسلامی دارد و اصولاً نسبت ایران و اسلام با توسعه ی علمی و عرصه ی علم و فناوری در گذشته چه بوده است؟ دانشگاه و «مدرسه» در گذشته ی ایران هر دو واژه ی «دانشگاه» و «پژوهشگاه» از ابداعات فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سده ی اخیر است. دانشگاه از طرف اصحاب فرهنگستان، به جای کلمه ی فرانسه «اونیورسیته» به معنی جایگاه و محل دانش و پژوهش و آموزش ارائه شده که در زبان عربی، به جای آن، کلمه ی «جامعه» به کار برده اند. اونیورسیته به ویژه در فرانسه و پس از سال 261 میلادی، به جمعیت و انجمن و اتحادیه ی «سازمان یافته» از معلمان و محصلان اطلاق شد که معطوف به آموزش عالی بود و از وابستگی به دولت و کلیسا دوری می جست. این دانشگاه ها، در مقابل مدرسه ها (سازمان های دولتی برای آموزش) و استادیوم ها1 (حوزه های دینی مسیحی)، استقلال یافتند. در جلسه ی درسی که در خانه ی ابن سینا تشکیل می شد، شاگردان و خاصان وی که هر یک دانشمندی پرآوازه بودند، پیرامون استاد خود گرد آمده و گرم درس و بحث و خواندن و نوشتن بودند. ابو عبید از کتاب «شفا» (در فلسفه) می خواند، معصومی از «قانون» (در طب) و ابن زیله از «اشارات» و بهمنیار از «الحاصل و المحصول». موضوعات و مطالب درس و بحث و بیانات استاد، دلچسب و شورانگیز بود... . این موضوع نشانگر جامع بودن مدارس و دانشگاه های ایرانی- اسلامی است. از این دست مدارس که در تاریخ ایران مشهورند، «ربع رشیدی» است که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری قمری (اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم میلادی و تقریباً همزمان با دوره ی رنسانس در اروپا) در تبریز و به امر خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی ساخته شد و محل آن در آخر محله ی «ششکلان» تبریز بود که به «باغمیشه» منتهی می شد. عمارت عالی ربع رشیدی به قدری وسیع بود که خود محله ای را تشکیل می داد و شامل عمارت های متعدد از قبیل مدرسه، دارالشفا (بیمارستان)، دارالسیاده (خانه های استادان و محققان)، مسجد، کتابخانه، ضراب خانه، خانقاه، دارالصنایع، کارخانه ی نساجی و کاغذسازی و گنبد رشیدالدین و تأسیسات دیگر بود. این نهضت در دوره ی مأمون، خلیفه ی عباسی، بیشتر شکوفا شد و بغداد با سیمای ایرانی خود، مرکزیت علمی جهانی پیدا کرد و در جهان اسلام مراکز علمی دیگر در شرق (بخارا، ری، اصفهان، نیشابور، گرگان) و غرب (قسطاط، قاهره و قرطبه) در ارتباط با بغداد رشد و منزلت یافت. مسلمانان در شکل گیری روش علمی یا استقراییِ تحقیق در غرب مؤثر بوده اند. هرچند غالب متفکران مسلمان در تحقیقات علمی خود و در زمینه های مختلف، از روش استقرایی استفاده می کردند، دو تن از آنان که به طور اخص این روش را به تفصیل بیان کردند، زکریای رازی و ابن هیثم بودند. بحث در حقیقت، انحطاط فرهنگ و تمدن اسلامی از زمانی در ممالک اسلامی آغاز شد که اخباریان در شکست مخالفان خود از جمله فلاسفه، حکما و علما و اندیشمندان معتزله توفیق یافتند. به عبارتی دیگر، انحطاط علوم عقلی در ممالک اسلامی از دوره ی متوکل آغاز می شود. او که گرایش زیادی نسبت به اهل سنت و حدیث داشت، به مخالفت با اهل نظر پرداخت. قوت صوفیه در قرن های پنجم، ششم و هفتم نیز بلای بزرگی برای علوم عقلی به ویژه فلسفه و استدلال و اندیشه ی اجتماعی شد. برای نشان دادن گرایش خاص در اندیشه ی اجتماعی، بین افکار ابن عربی به عنوان یک عارف و فارابی به عنوان یک فیلسوف، مقایسه ای می کنیم که نشانگر تفاوت دید آن ها نسبت به جامعه، فرد و انسان کامل است. فارابی سعادت فرد را در زندگی اجتماعی ممکن می داند؛ چرا که از دیدگاه او انسان، کمال جو است و کمال به صورت فردی میسر نمی شود. به بیان دیگر، فرد به تنهایی نمی تواند تمام کارهای خود را انجام دهد و اینجاست که احتیاج به دیگران منجر به تقسیم کار می شود و در پایان، کمال انسان حاصل می گردد. در پاسخ به طرح سؤال اولیه ی این نوشتار و در جستجوی ریشه های ایرانی - اسلامی روش علمی و پژوهش های علوم تجربی، می توان به صورت زیر بحث نمود. 1. دیدگاه علمی نوین در مورد نظم طبیعت، به یک پوزیتویسم (تحصل گرایی) علمی منجر شده که از محدوده ی علوم تجربی و فیزیکی فرا رفته و محدوده ی علوم اجتماعی و انسانی را نیز در بر می گیرد. منشأ پوزیتویسم به کانت برمی گردد که نشان داد علم مدرن فقط می تواند علم به پدیدارها و نه علم به وجود اشیاء باشد. کانت امکان دیگر شکل های شناخت طبیعت را انکار کرد. با این شناخت تجربه گرایانه یا به عبارتی مبتنی بر علوم تجربی، بعدها (یک قرن بعد) با تلاش های آگوست کنت بر اساس فیزیک نیوتنی، مابعدالطبیعه به طور کامل از علم محو شد. علم به مرتبه ی دانش درباره ی قوانین مرتبط با پدیدارها تنزل یافت. این نظریه بعدها توسط ارنست ماخ شرح و بسط یافت و در قرن بیستم به عنوان معرفت تجربی درباره ی طبیعت شناخته شد. غلبه ی این دیدگاه، عملاً دانشمندان ایران و کشورهای اسلامی را از سده های اخیر به نوعی انفعال و بی عملی در مقابل علم مدرن و محصولات آن (فناوری مدرن) کشانده است. 2. از آنجا که فناوری چه به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف، چه به عنوان نوعی فعالیت هدفمند انسانی، در هر دو تعریف به هم مربوط است؛ چرا که فعالیت انسانی است که به تعیین هدف و تأمین و کاربرد وسایل مختلف برای رسیدن به هدف می انجامد. به معنای عام، فناوری در ایران باستان وجود داشته است و اکنون نیز می توان بر اساس کتیبه هایی که از سده ها و هزاره های پیش از میلاد مسیح بر جای مانده است، به وجود فناوری تولید صنعتی و شهرسازی و همچنین وجود ایده های بزرگ برای ساخت و توسعه ی تمدن در ایران آن روزگار گواهی داد. 3. علم جدید (علم مدرن) در ایران، اگر به علم مشاهده ای و تجربی ترجمه شود، بر اساس اسناد موجود حداقل در دوره ی اسلامی وجود داشته است. نحوه ی مطالعه ی دانشمندان ایران  اسلامی نظیر محمد زکریای رازی، ابن سینا و بیرونی، همگی نشانگر اهمیتی است که ایشان برای مشاهده و کاربرد روش های تجربی در علم داشته اند. ابوریحان بیرونی اولین کسی است که شعاع کره ی زمین را حساب کرد و تحقیقات امروزی نشان می دهد که وی فقط 12 میل شعاع زمین را از اندازه ی دقیق آن کوتاه تر محاسبه کرده بود. 4. وجود سازماندهی و دانشگاه و نهادهای علمی و پژوهشی در ایران پیش و پس از اسلام محرز است. نحوه ی سازماندهیِ نهادیِ دانشگاهی چون جندی شاپور و همچنین نحوه ی طراحی ربع رشیدی در تبریز نشان می دهد که حداقل در 1500 سال گذشته (از زمان ساسانیان بدین سو) نهادهای علمی، قابل قرینه یابی با دانشگاه ها و پژوهشگاه ها و انجمن های علمی امروزی در فلات ایران فعال بوده اند. آنچه امروزه به عنوان دانشگاه کارآفرین مطرح است، به خوبی در ربع رشیدی تبریز و در حدود هفت سده ی پیش در ایران تحت اشغال حاکمان مغول برقرار بوده است. 5. در این موضوع که در طول تاریخ علم و روش علمی از تمدنی به تمدنی دیگر بر حسب ترجمه یا کشورگشایی و یا اعزام محصل و محقق به سرزمین های دیگر منتقل شده است، شکی وجود ندارد. همچنین، اکنون در این موضوع که دانشمندان بزرگ ایرانی - اسلامی (حداقل در مورد ابن سینا) تحت تأثیر فلسفه ی ارسطو بوده اند، شکی وجود ندارد. البته به دلیل وجود یک خلأ توسعه ی علمی در تاریخ ایران از عصر صفویه به بعد (تا زمان حاضر)، روند رشد و توسعه ی علمی در ایران متأسفانه همگام و همزمان با اروپا طی نشده است و این خود مقوله ای است که باید جداگانه در نوشتاری دیگر به ویژه در مورد عدم توسعه ی علمی ایران همزمان با انقلاب علمی در اروپا مورد بررسی قرار گیرد. 6. تلاش های دانشمندان و نهادهای علمی در تاریخ ایران تحت فشار جهل و بی فرهنگی حاکمان و قدرتمندان داخلی و ویرانگری و قتل عام مهاجمان خارجی بی ثمر مانده است. مجدداً به نمونه ی بارز بنیان گذار ربع رشیدی در تبریز باز می گردیم. رشیدالدین فضل الله همدانی، پزشک و دانشمند بزرگ سده ی هفتم هجری (645 تا 718 ه. ق) که ربع رشیدی را در تبریز بنا گذاشت، وزیر برجسته ی ایلخانان مغول بود. ربع رشیدی به عنوان یک نهاد آموزشی و پژوهشی و رصدخانه ای بزرگ بود که نمونه ی کاملی از یک دانشگاه کارآفرین را در هفت سده ی پیش در فلات ایران به نمایش  گذاشت. رشیدالدین فضل الله در کتابخانه ی ربع رشیدی، هفتاد هزار کتاب (به نوشته ی «اعلام شیعه») گردآوری کرد. ولی همین وزیر دانشمند مغولان در سال 718 به دستور ابوسعید بهادرخان، از ایلخانان مغول، کشته شد و پیش از کشته شدن وی فرزندش ابراهیم را گردن زدند. 7. متأسفانه پس از کشته شدن خواجه رشیدالدین، کتابخانه ی ربع رشیدی نیز به آتش کشیده شد و امروزه هیچ اثری از آن نهاد ارزشمند علمی به جا نمانده است. در صدر اسلام نیز نخستین مرکز مهم علمی در بغداد تأسیس شد. این مرکز نیز همان طور که آمد، به فلسفه، ریاضیات و طبیعیات می پرداخت. بیت الحکمه (خانه ی دانش) در سال 200 ه. ق (815 میلادی) به فرمان مأمون ساخته شد. در این مرکز نیز کتابخانه و رصدخانه وجود داشت و به هزینه ی خزانه ی دولتی (بیت المال) اداره می شد. در قرن یازدهم هجری (هفدهم میلادی)، در ایران اسلامی زمان صفویه، مدرسه ی چهار باغ اصفهان و مدرسه ی خان شیراز (که آخوند ملاصدرا در آن تدریس می کرد)، فعالیت گسترده ی علمی را آغاز کردند. جالب آن است که در تمام مدارس اسلامی (شیعه و سنی) کلاس درس توسط مدرس (استاد) اداره می شد و وی نایبی داشته (که عملاً نقش استادیار یا دانشیار کنونی را به عهده داشته است). همچنین شخص دیگری به نام معید (که دستیار آموزشی معادل کنونی آن است)، تمرین های کلاس را برای دانشجویان حل می کرده است. بیمارستان ها نیز به عنوان یک نهاد علمی، اهمیت خاص داشته است. 8. علم ریاضیات را در فرهنگ اسلامی همچون دروازه ی میان جهان محسوس و علم معقول دانسته اند. «توحید» و وحدت را که اندیشه ی مرکزی اسلام است، می توان با استدلال ریاضی بیان نمود: همان گونه که همه ی اشکال از نقطه و همه ی اعداد از واحد پدید می آیند، همه ی موجودات نیز از پدیدآورنده ی جهان (خدای متعال) که خود احد و واحد است پدید می آید. به این ترتیب ذهن و فکر مسلمانان همواره به ریاضیات تمایل داشته است. 9. شکست های ایرانیان در مواجهه با سپاهیان اسلام و همچنین در مواجهه با سپاهیان مغول، با نابودی فرهنگ ایرانی همراه نبود. شکست نظامی ایرانیان در نبرد قادسیه و فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان، با ضربه خوردن به فرهنگ اصیل ایران باستان، از بین رفتن جذبه ی زبان فارسی و دین زرتشتی همراه بود، ولی همزمان موجب شد تا با از میان رفتن شرایط سرکوب و قشری گری های اجتماعی و دینی ساسانی، دوره ای رهایی بخش برای ایرانیان آغاز شود. به این ترتیب نخبگان ایرانی با پرداختن به اسلام و زبان عربی، به تحکیم و ترویج فرهنگ و تمدن اسلامی کمک فراوانی کردند. 10. پس از حمله ی مغولان به ایران، به دلیل علاقه ی خاص مغولان به نجوم، علوم ریاضی احیاء شد. با وجود بزرگانی چون خواجه نصیرالدین طوسی و قطب الدین شیرازی، احیای علوم ریاضی با رسیدن حیات جدید در سایر علوم عقلی به خصوص فلسفه توأم بود. بنابراین قرن هفتم هجری (چهاردهم میلادی) شاهد ظهور سلسله ای از دانشمندان و فلاسفه ی مشائی از جمله خواجه نصیرالدین طوسی، قطب الدین شیرازی و علامه حلی است که در قرن ششم نظیر آن ها دیده نمی شود. این نوع فعالیت علمی، ریشه ی اجتماعی نداشته و بیشتر به وجود افراد بانفوذ و علاقه مند متکی بود. با از میان رفتن نظام آموزشی، مدارس اسلامی و نوسازی مدارس در قرن بعد، اکثراً آموزش علوم عقلی و دینی به خانقاه ها منتقل شد و به دست صوفیان افتاد. در ایران عصر صفوی و با هویت گرفتن و رسمی شدن مذهب شیعه ی دوازده امامی،  مقوله ی آموزش هویت سیاسی و فرهنگی مستقلی یافت. 11. علم و فناوری جدید که حاصل انقلاب علمی در اروپا است، حاوی نوعی تعرض به محیط زیست و زمین است. در این صورت، طبیعت نقش تأمین کننده ی انرژی را بازی می کند. این تأمین انرژی با تعرض به محل عملیات کشف منابع همراه است. متفکران دینی به بحران زیست محیطی از منظر اخلاقی نظر می کنند. این رویکرد، بر مبنای قائل شدن حق و حقوقی برای سایر آفریدگان خداوند و مطلق ندانستن حقوق انسان بر طبیعت و توجه به نقش جانشین (خلیفه) خدا بر زمین و لزوم توجه به سرشت خداگونه ی انسان ها است. از این نگرش نیز به خوبی بازگشت به محوریت توحید برای صیانت از محیط زندگی انسان ها، لازم جلوه می کند. البته باید یادآوری کرد که امروزه گرایش های بوم شناخت گرایانه (اکولوژیستی) نزد احزاب سبز اروپایی (به ویژه احزاب سبزها در فرانسه، آلمان، انگلیس و کشورهای اسکاندیناوی) وجود دارد که از دیدگاهی غیرتوحیدی به حمایت از لزوم حفظ محیط زیست انسان می پردازند. این نگرش عمدتاً بر مبنای نگرش مدرن در انتهای سده ی بیستم صورت می گیرد. 12. توسعه ی علم و فناوری در تاریخ مسلمانان در مواجهه با حاکمان و متحجران علم ستیز با نوسانات فراوانی همراه بوده است. دانشمندان علوم عقلی در مواجهه با متحجران و اشعری مذهبان همواره در معرض تهدید بوده اند. انحطاط علم و توسعه در سرزمین های مسلمانان در تاریخ اسلام از زمانی آغاز شد که حدود اوایل قرن چهارم هجری (قرن یازدهم میلادی)، متعصبان و خشک مغزان عقل ستیز توانستند در مرکز خلافت در بغداد بر فلاسفه و حکمای معتزله پیروز شوند. در حقیقت از دوران المتوکل علی الله، خلیفه ی عباسی (232-247 هـ. ق) که جلسات، بحث و جدل و مناظره را ممنوع ساخت و هر که را به این کار دست می زد مجازات می کرد، علمای علوم عقلی مسلمان را به تسلیم واداشت. با ظهور اشعری مذهبان، عناد و دشمنی با علم و عقل و مبارزه با پژوهش حالت رسمی به خود گرفت. این امر موجب تضعیف تفکر و تفوق نقل بر عقل و تمسک به نصوص بدون تدبر و تأمل در مقاصد و قرار دادن دانشمندان در شمار زنادقه و ملحدین شد. از سوی دیگر، صوفیه نیز با ترویج صوفی گری راه را به تعقل و مشاهده در دنیای مسلمانان بسیار تنگ نمود؛ چرا که استدلال را برای درک حقایق کافی نمی شمردند. این طبقه با همه ی علوم دشمنی ورزیدند و آن را حجاب حقیقت می پنداشتند. 13. در تاریخ ایران همواره دانشمندان از نبود امنیت برای انجام کارهای علمی خویش لطمه دیده اند. شاید شاخص ترین آن ها ابن سینا، دانشمند بزرگ ایرانی باشد. وی در دربار ایران ماوراءالنهر از شهری به شهری دیگر، به دنبال نقطه ای امن سیر کرد. ابن سینا تلاش فراوانی برای بروز استعداد و توانایی های علمی بی نظیرش در یک محیط با آسایش نسبی انجام داد، ولی متأسفانه تا پایان زندگی چنین جای امن و ثابتی نیافت. حدود یک سده پس از ابن سینا، افول دانش و علم در ایران و اکثر سرزمین های اسلامی آغاز شد. علم در سده های پس از آن عمدتاً اروپایی شد و پایه های تمدن نوین و فناوری موجود در کشورهای مسلمان و ایران نیز از غرب وارد شد. یکی از معضلات بزرگ در ایران و بیشتر سرزمین های مسلمانان، درگیری و کشمش تقریباً دائمی بین حکام و امیران مختلف بود؛ به نحوی که ساختار اداره ی جامعه تا حدود یک سده ی پیش عمدتاً بر مبنای ملوک الطوایفی بود. 14. در طول تاریخ، به ویژه در هزاره ی اخیر، در ایران و بیشتر سرزمین های مسلمانان هرگاه که دانشمندی در زمان خود درخشید، بر مبنای ذوق و ذکاوت خویش و بر مبنای قدرت یافتن گاه به گاه امیران و وزیران دانش دوست و آزاد اندیش بود. متأسفانه چنین روندی مانع از پدید آمدن مکتب فکری (پارادایم) و سنت علمی نوین در ایران و سرزمین های اسلامی شد. تحجر، تعصب و خشک مغزی از سویی و استبداد و نبود آزادی از سوی دیگر، ریشه ی تفکر و رشد علمی را سوزاند و امکان شکوفایی در علم و فناوری را از دانشمندان ایران و مسلمانان گرفت. برای رشد علمی و توسعه ی فناوری، وجود آزادی بیان از اولین نیازهای بنیادی است که متأسفانه در بیشتر زمان های گذشته نبود. نبود آزادی و اتهام الحاد، کفر و بی دینی به دانشمندان علوم تجربی و مشاهده ای، همواره انجام فعالیت های علمی از سوی اندک اندیشمندان را که در بعضی فواصل تاریخی شاهد فضای به نسبت مناسب تری بودند، بسیار مشکل می نمود و دانشمندان در تاریخ گذشته ی ما مجبور بودند با ترس و واهمه و تلاش برای رفع اتهام الحاد از سوی متحجران و اشاعره، به فعالیت محدود بپردازند. جمع بندی آنچه در این نوشتار آمد تلاشی مرور گونه به تاریخ علم و تفکر عقلی در ایران و سرزمین های اسلامی (به ویژه پس از ظهور اسلام تا صفویه) بود. نگارنده تلاش نمود تا با گردآوری شواهد تاریخی در گذشته ی ایران و به ویژه ایران اسلامی که مستندات مکتوبی از آن در دسترس است، بررسی کند که آیا روش علمی، آن گونه که امروزه در تمدن نوین به عنوان روش استاندارد پژوهش های علوم تجربی و مشاهده ای شناخته می شود، ریشه ای در تاریخ ما دارد و اگر شواهدی موجود است، اجمالاً مشخص شود که انقطاع فکر علمی که میان پیشینیان با نسل امروز ما وجود دارد، در چه دلایل عمده ای نهفته است. این تلاش با جستجو در تاریخ علم و تمدن باستانی آغاز شد و با جستجو در مستنداتِ در دسترسِ نگارنده، به ویژه در مورد دانشمندان و مراکز علمی و پژوهشی در دوره ی اسلامی (به ویژه تا دوره ی صفویه که آخرین دوره ی ظهور تمدن و شکوفایی اسلامی در سرزمین ماست) ادامه یافت. همچنین نگارنده تلاش نمود تا با مرور تاریخچه ای (مختصر) بر شرح احوال دانشمندان علوم تجربی و مشاهده ای، به دنبال هر نشانه ای که نشان از تلاش علمی آن ها دارد- مطابقت آنچه ما امروزه به عنوان روش علمی می شناسیم- باشد. این تلاش مختصر البته تا حدی نمایانگر آن بود که در تاریخ ما فعالیت های درخشانی، هم در توسعه ی علم و هم در ایجاد مراکز علمی انجام شده است، ولی این فعالیت ها عمدتاً بر اساس ساختار سیاسی و فرهنگی و مشکلاتی که تقریباً تمام دانشمندان تجربی به دلیل عدم ثبات و آزادی و فقر فرهنگی با آن مواجه بوده اند، هیچ گاه به صورت سنت پایدار و مستمر (پارادایم علمی مدرن ایرانی- اسلامی) درنیامده است. مطابق مستندات تاریخی، از مهم ترین دلایلی که برای این گسست علمی برشمرده شد، نبود انسجام سرزمینی و فکری و غلبه ی ساختار ملوک الطوایفی بر اکثر مناطق ایران و سرزمین های اسلامی تا همین سده ی اخیر است. همچنین از دیدگاه فرهنگی نیز همواره تحجر و نبود آزادی و امنیت برای زندگی و اندیشیدن و پژوهش، منجر به تکفیر و زدن اتهام الحاد به دانشمندان بوده است و از این جهت نیز می توان عدم تداوم سنت علمی و روش علمی در ایران را مورد بررسی های بیشتر قرار داد. پی نوشت ها: 1. Stadium منبع: فصلنامه صدرا شماره 10 مهدی زارع انتهای متن/

93/08/19 - 01:35





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن