واضح آرشیو وب فارسی:4jok: اس ام اس جدید
نــه نـفــریـنــی در کـار نـیـســتــــ ...
چـــرا بــایـــد نـفــریـنــتــــ کـنـــم؟
وقـتــی خــدا خـودش هـمــه چـیــز را مـیـدانــد
و بـــا تـــو تـســویــه حـســابـــــ خـواهــد کــرد ...
فرستنده : الـیـنـــــــــــا |41954|j 177734 |
---------------------
اس ام اس عاشقانه
عشقم؛
قد هفت آسمون دوست دارم، قد گرمي دستاي مهربونت، قد عمق چشماتو بزرگي دلت ، قد گرماي تنت كه بهم جون ميده و اندازه تمام عاشقاي ناكام و كامرواي روي زمين دوستت دارم،
تقديم به همسر عزيزتر از جونم
فرستنده : minoo |54677|j 177733 |
---------------------
اس ام اس جدید
درجواب ابلهان انقدر خاموش ماندیم .........
.
.
.
.
.
.
.
که گفتند عزیزمن (حرف حساب که جواب نداره )!!!!!!
فرستنده : عاشق دختربهمنی ام |48772|j 177732 |
---------------------
جوک متفرقه
از تفریحات دهه شصتیها:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مالیدن پا روی فرش برای وارد کردن شوک الکتریکی به بچه های بخت برگشته مهمان!!!
فرستنده : علیرضا |1796|j 177730 |
---------------------
... چیست ؟
برگ چغندر چیست؟ ( کیست!؟؟! )
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کسیه که میاد تو سایت این همه جوک و مطلب میخونه ولی لایک نمیکنه
جزو برگ چغندر نباشیا یه وخخخخت!
:">
فرستنده : Elijoun |63674|j 177729 |
---------------------
اس ام اس زیبا
گاهی گریزی نیست از شکستن خلوت زیبای دوست تا بیاد آورد که بیادش هستی.....
فرستنده : yeganeh |63821|j 177728 |
---------------------
جوک متفرقه
اصن این گذاشتن نون یخ زده رو بخاری یه حس عجیب غریبی داره زمستونا واسم نمیدونم چرا.....
خعلی نوستالجیکه لامصب .....
فرستنده : سوکس توله |51958|j 177725 |
---------------------
اس ام اس فلسفه
از لباس کهنه ات خجالت نکش/
از افکار کهنه ات شرمنده باش.....
انیشتین
فرستنده : اتش عشق |41107|j 177724 |
---------------------
جوک جدید
آهای کسانی که موقع تخته نرد بازی کردن چای میخورید
.
.
.
.
نکنید این کارو
دیشب یکی از دوستان تاس رو جای قند خورد
تا صبح جفت شیش می گوزید!!
فرستنده : ❤✿✘محمد موحدی✘✿❤ |11399|j 177722 |
---------------------
جوک متفرقه
من تا 5 سالگی فکر میکردم اسمم عروس من میشه؟ است!!!! ولی نمی دونم چرا الان که به سن ازدواج رسیدم هیچکدوم از اون خانوم ها من رو یادشون نمی یاد؟؟؟؟؟ بابا من همونم فقط یه کم بزرگتر شدم!!! همین!!!! هیییی دنیا خواهرا و برادرا بلاکید روحم شاد بشه....
فرستنده : ///saba/// |50429|j 177721 |
---------------------
خاطرات خنده دار
یه بارهم رفتیم بسته پستی تحویل بگیریم ...
کاغذو گذاشتن جلوم گفتن خانوم امضا کن اسمتم بنویس ...
یه مستطیل 2 در 1 سانت به من نشون داده با خودکار بیک قدیمی :|
آخه برادر من، من یه خط بکشم مستطیلت پر میشه ...
حالا بعدشم شاکی میشه میگه چرا خوانا نیس :|
کــاغذ گرونه ... گـــرون |: ]
فرستنده : i.SIMA.nkey^^ |29932|j 177717 |
---------------------
جوک متفرقه
♥♥♥♥ ... f© ®eal M ♥ ©®7 ♥ James 10 ♥♥♥♥
………………………………………………………………………
پسره ﻗﯿﺎﻓﺶ ﺩﻭ ﺭﯾﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﮔﺰﻭﺯ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﮔﺎﺯﯼ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﻩ زیر عکس پروفایلش زده ♦ خدایا حافظم باش ، حسودان در کمین اند....!! ♦
میگماااا اگه اعتماد به نفس اینو خواهرزاده ی 8 ماهم داشت الآن یه توپ دارم قلقلی رو کامل واسه ما میخوند ..........
والا بوخودا.....☺☻☺☻^_^
فرستنده : ♥ Ãvisa ☺ ♥ ®eal M ☺ |62545|j 177715 |
---------------------
جوک جدید
چو پرسپولیس مباشد تن من مباد (اختصاری)
دوستان حقیقی من کسانی هستند که هنگامی که با توپ والیبال زدم شیشه مدرسه رو شکستم،
گفتند بیاید پول بزاریم رو هم و به عنوان خسارت به مدرسه بدیم تا به فاطی فشار زیادی نیاد...
*
*
*
*
*
برگرفته از کتاب تخیلی سگ ها دیوار رنگ می زنند^_____^
فرستنده : ╜ ᓄـلڪًــہ ᓆـرᓄـز ╙ |44597|j 177714 |
---------------------
خاطرات خنده دار
عاغا یه روز با مامانم اینا دعوام شد گفتم من سگم اگه یبار دیگه بیام تو این خونه...
هیچی دیگه رفتم بیرون مامانم زنگ زده میگه بیاخونهههههه گفتم نمیاممممممم گفت چخــــــــــــــــــه بهت میگم بیا من همچنان گفتم نمیام گفت ببین عزیزم یه هدیه خوب واست دارم بیا خونه منم چشام برق زد از خدا خواسته گفتم چشمممممممممم...
حالا هیچی رفتم خونه میگم مامان کادوی من کجاس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به بابام میگه پاشو اون استخوونی که از ابگوشت ظهر واسش نگه داشتم بیا به سگمون بده ذوق مرگ شـــــــــــــــــــه...
من :|
مامانم :))))))))
بابام:)))))))))
استخونه o_O
خب من برم با اینا مصاحبه کنم میگن یه دختر گمشده دارن...
فرستنده : ♣βλђλŖ♣ |61167|j 177713 |
---------------------
خاطرات خنده دار
چن سال پيش وقتي خيلي كوچيك بودم بادوست بابام رفتيم چابهار،تو بازار بوديم....كه يهو منو بابام از بقيه جداشديم....وسايل باربي جديد مد شده بود،منم رفت طرف اون مغازه،چشمتون روزه بد نبينه،وقتي برگشتم ديدم بابام نيست...خلاصه فروشنده منو برد ي جايي كه بچه هاي گمشده رو مي اوردن...منم مثل بقيه بچه ها زدم زير گريه....همه بچه ها بابا هاشون وقتي پيداشون ميكردن باخنده وعزيزم گفتن بغلشون ميكردن،حالاباباي ما تاما رو پيداكرد.....
يكي زد زير گوشم...بعد گفت دختر گاو تو معلوم هست كجايي
يادمه باهمون بچگيم تو افق محو شدم...
فرستنده : eli |59582|j 177712 |
---------------------
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 4jok]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]