واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۱ آبان ۱۳۹۳ (۹:۳۰ق.ظ)
اطلاعات: تحليل بر نگاره عصر عاشورا اثر استاد محمود فرشچيان
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه اطلاعات چنين نوشت:
عاشورا درس حماسه است با نگرشي عاطفي به جهاد در زمينه تثبيت ارزشهاي ديني و بشري. درسي كه ميآموزد انسان با هر ميزان توانايي كه داشته باشد، اگر در راه صلاح، گام بردارد، به جاودانگي نام، خواهد رسيد و يادش افضل اذكار خواهد شد.
كاروان سالار شهيدان، حضرت امام حسين عليه السلام نمادي است از جرياني نيرومند و معنوي كه در برابر سد ظلم و تزوير و ريا قد علم كرد و با كوبيدن خود به آن سد، شكافهايي غيرقابل انكار بر پيكر آن افكند كه در نهايت به فروريختگي و انهدام كاخ ظلم منتهي شد و درس شد در دفتر تاريخ كه هر آزادهاي را مرشد و مراد و راهنما است. فرهنگ عاشورا، فرهنگ جهاد و شهادت است. ضمن رعايت مصالح باقي ماندگان جهت ترويج مباني و ارزشهاي ناب اسلامي و بشري، عاشورا مروج خشونت و جنگ و كشتار نيست، نادي ايثار و عطوفت و شجاعت است. هدفش نگاشتن درددل مظلومين با خون، بر صحايف روزگار است. درددلي كه با حماسه بيان ميشود و غلطيدن عاشقانه در خون را ارجح از سربرپاي خصمان نهادن نشان ميدهد.
پيشاني بر خاك گلگون و لعل سيراب از خون سائيدن، از خميدهپيكر بر پيش حاكمان وين نگون پائيدن. عشق عاشورايي تجلي بيمثالي در ادبيات فارسي و بهتبع آن در هنرهاي سنتي به ويژه نگارگري يافته است.
اما اين مختصر مقال را مرور و تتبع آنها نيست و اصولاً اين بحر بيپايان را نشايد در چنين عرصه محدودي بررسي كردن و برشمردن. ليكن هدف از تحرير اين مسوده، توصيف و تحليل يكي از نظارههاي بيبديل در زمينه هنر عاشورائي است كه بهقلم استادي مرشد آفريده شده و خود به تنهائي چون اقليمي پهناور، هر جوينده و پويندهاي را به اعجاب و حيرت وا ميدارد.
نگاره سراسر معنويت پير نگارگري ايران، نگاره عصر عاشوراي استاد فرشچيان كه كيهاني است از عشق و عاطفه و معنويت.
اين نگاره، حاصل در آميختگي عشق و ارادت قلبي و اعتقاد راسخ ديني با نهايت مهارت و توانائي نقش پردازي در نگارگري است. در وهله نخست فضاي روشن ولياُكر مانند زمينه، ضمن القاي حزن، نويدي از روشنائي و دوري از تاريكي را به ذهن متبادر ميسازد. در اين نگاره صورت هيچ انساني چهره گشائي نشده و تمام چهرههاي انساني يا پوشيده شده و يا به سمت ديگر برگشتهاند.
تنها چهرهايكه در اين نگاره ساخته و پرداخته شده، چهره ذوالجناح، اسب امام حسين(ع) است كه با همين يك چهره، غم تمام عالم نشان داده شده است. هيچ چهره ديگري به نگارش در نيامده، بلكه رخسار بشدت غمگين ذوالجناح، خود به تنهائي تمام بار مصيبت اين واقعه را به دوش ميكشد و اين از قدرت بسيار شگرف و بيحد و حصر استاد فرشچيان حكايت دارد، پيكرههاي چهره پوشيده و روي گردان كه گوئي رخ خود را از اين جهان سرشار از پليدي و پلشتي برميگردانند و اعراض ميكنند يا ميپوشانند و ميخواهند آن را با تمام جنايات و نامردميها نبينند، تركيبهاي زيبا و درهم تنيده تاثيرگذاري شكل ميدهند كه پارچههاي مواج بر تاثيرگذاري آنها ميافزايد.
جسم بيجان پرندگان تيرخورده و تيرهاي فرو رفته در آنها به همراه لكههاي خون، هارموني بينظيري با پيكر تيرخورده و خونآلود ذوالجناح برقرار ساخته است.
حالت خميده اشكال پس زمينه، مانند درختان نخل، حاكي از اعوجاج و كژرفتاريهاي اين جهان دون است كه فجايعي مانند قتل نوه رسولالله(ص) و خاندان پاك و مطهر وي را در پي دارد. ذوالجناح خسته و غمگين است اما هنوز ايستاده و پابرجاست و ياد و خاطره صاحب و سرور خود را تداعي ميكند. اين ايستادگي در صحنهاي كه سرشار از خمودگي و اعوجاج است، نكته مركزي بهشمار ميرود كه ميتواند نمادي از پويائي و ايستادگي نهضت عاشورا در طول تاريخ باشد و نهضتهائي كه از آن آبشخور فياض، سيراب شدهاند.
نويسنده: دكتر سيد حسن صائب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]