واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
اجازه بدهيد دخترم بميرد! + تصاویر نا بيناي مادرزاد بود و به هيدروسفالوس، مننژيت و سپتيکاميا مبتلا بود. او توان راه رفتن، صحبت کردن، غذا خوردن و نوشيدن را نداشت.
دادخواست 324 کلمهاي يک مادر انگليسي، يک قاضي دادگاه عالي را مجاب کرد که کاري جديد در تاريخ قضايي انگلستان انجام دهد و به مادري حق پايان دادن به زندگي دخترش را که به معلوليت مزمن مبتلا بود را بدهد.
به نقل از مترو؛ نانسي فيتزموريس، نابيناي مادرزاد بود و به هيدروسفالوس، مننژيت و سپتيکاميا مبتلا بود. او توان راه رفتن، صحبت کردن، غذا خوردن و نوشيدن را نداشت.وضعيت جسمي او به حدي وخيم بود که نياز به مراقبت 24 ساعته داشت و غذا، آب و دارو با استفاده از لوله به او داده ميشد. وضعيت سلامتي او روز به روز بدتر ميشد، و با وجود اينکه مرفين و کتامين به او داده ميشد، ساعتها از درد جيغ ميکشيد.شارلوت فيتزموريس، مادر نانسي، ميدانست که رنجي که دخترش ميبرد، بيش از حد تحمل دختري دوازده ساله است. مادر دلشکسته دختر که شغل پرستاري خود را به خاطر مراقبت از دخترش رها کرده بود، ميدانست که دخترش لياقت به آرامش رسيدن و حق مرگ را دارد.بيانيه شارلوت فيتزموريس در مورد اينکه چرا بايد اجازه مرگ نانسي صادر شود، توسط جاستيس النور کينگ (از اعضاي دادگاه عالي) در دادگاه عالي قرائت شد. پدر نانسي (ديويد وايز) و بيمارستان محل بستري او نيز از اين موضع حمايت کردند."دختر من ديگر دختر من نيست، او در حال حاضر تنها يک پوسته است، نوري که در چشمانش بود حالا ديگر رفته و ترس و آرزوي آرامش جاي آنرا گرفته است. امروز من به نمايندگي از نانسي از شما خواهش ميکنم، چرا که باور دارم او به اندازه کافي زجر کشيده است. به زبان آوردن اين حرف قلب مرا ميشکند. اما بايد اين را بگويم."
به درخواست شارلوت فيتزموريس بدون فوت وقت ترتيب اثر داده شد، تا اتفاقي نو در تاريخ قضايي انگلستان رقم بخورد. اين اولين باري است که در اين کشور، اجازه مرگ کودکي که بدون کمک دستگاه نفس ميکشد و به بيماري کشنده مبتلا نيست صادر ميشود.
جاستيس کينگ درباره اين پرونده ميگويد: "در عشق، ازخودگذشتگي، و بردباري اين مادر ترديدي نيست. دختر اين مادر در همان دنياي محدود خود از کيفيت حداقلي زندگي بهره مند بود که اين اواخر آن را هم از دست داده بود."شارلوت در مصاحبه با مترو گفت: "دخترم 24 ساعت شبانه روز جيغ ميزد و درد ميکشيد. ناتواني در کم کردن رنجش، بيش از حد تحمل من بود. او ديگر فرشته کوچک من نبود، از او تنها يک پوسته به جا مانده بود. من خاطرات زيباي نانسي را ميخواستم، نه خاطراتي که روحم را خورد کند.""بعد از اينکه يک بار شاهد بودم، دخترم کل آخر هفته را از درد جيغ کشيد تصميم گرفتم که ديگر نميخواهم بيش از اين رنج کشيدن دخترم را ببينم. نميخواستم بگذارم براي ماهها از درد شديد زجر بکشد. اينکه هيچ کاري براي کمک به او از دستم برنميآمد زجرم ميداد. همه پرستارها وقتي جيغ زدن دخترم را ميديدند گريهشان ميگرفت. تمام چيزي که ميخواستم اين بود که دخترم با احترام از دنيا برود و هنگام مرگ دستش را دستم بگيرم."
نانسي 14 روز پس از صدور حکم دادگاه عالي در بيمارستان Great Ormond Street در حالي که خانوادهاش در کنارش بودند درگذشت.فرارومطالب مرتبط: زندانی که اجازه خودکشی دارد!+عکسمرگ خودخواسته (اتانازی) چرا؟«اتانازي» در اسلام جايي ندارد
پنجشنبه 8 آبان 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]