واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
تجدید چاپ یک رمان از پاتریک مودیانو
ترجمه رمان «سیرکی که میگذرد» نوشته پاتریک مودیانو که توسط نسیم موسوی پاک به فارسی بازگردانی شده، توسط نشر چشمه به چاپ دوم رسید. به گزارش خبرنگار مهر، پاتریک مودیانو به واسطه برنده شدن جایزه نوبل ادبیات، دیگر برای مردم کشورمان شناختهشده است. «سیرکی که میگذرد» در سال 1992 منتشر شده است و نویسنده در این رمان، به زندگی یک نوجوان 18 ساله پرداخته که به دنبال آشنایی با دختری جوان، زندگیاش دستخوش حوادث گوناگون میشود و قدم به دنیایی مرموز میگذارد. عنوان کتاب هم اشاره به مضمون گذر زندگی دارد: «زندگی مانند سیرکی است که میگذرد.»مودیانو در این رمان به 6 روز از زندگی جوانی پرداخته که لذت حضور را به کندوکاو در زندگی گذشته افراد ترجیح میدهد و فارغ از دنیای منطقی، به دنبال به تصویر کشیدن یک زندگی رویایی، دور از هیاهو و دغدغه است. مخاطب این کتاب با اینکه احساس میکند شخصیتهای اصلی داستان را از سالها پیش میشناسد، در حقیقت درباره گذشته و زندگی آنها مطلب چندانی درنمییابد. پسر 18 ساله این داستان، رویای نویسندگی در سر دارد. پدرش او را ترک کرده و با زنی ایتالیایی که 20 سال از او جوانتر است، در کشور دیگری زندگی میکند. مادرش نیز بازیگر تئاتر است و او را ترک کرده است.شاید بتوان گفت مودیانو در این رمان هم مانند برخی از آثارش، به بازآفرینی خاطراتش پرداخته است چون خردهداستانهای رمان از زندگی خود او برآمدهاند و مودیانو در سطور داستان با قهرمان داستان همذاتپنداری میکند. حتی آپارتمان شخصیت اصلی «سیرکی که میگذرد» همان آپارتمان شماره 15 اسکله کنتی در شهر پاریس یعنی خانه قدیمی مودیانو است.«گردش شبانه»، «جوانی»، «پسرانی چنین نازنین»، «محله گمشده»، «سفر ماهعسل»، «گلهای ویرانی»، «بهار ملالانگیز»، «غریبهها»، «جواهر کوچک»، «تصادف شبانه»، «در کافه جوانی گمشده» و «افق» تعدادی از آثار مطرح مودیانو هستند.در قسمتی از رمان «سیرکی که میگذرد» میخوانیم:در خیابان لافرم، پیاده رفتیم. حالا قلادهی سگ را در دست گرفته بود. از مقابل در خانهی شارل گذشتیم و بعد از جلو ِ باشگاه سوارکاری اولت که به نظر میرسید تعطیل شده رد شدیم. قطعا خانوادهی شارل خانهشان را ترک کرده بودند، از آن آدمهایی بودند که در جایی ثابت نمیمانند. امشب آلن شارل کجا بود؟ جایی در مکزیک؟ از دور صدای سم اسبها به گوش میرسید. سر برگرداندم؛ دو سوارکار که فقط میتوانستم تصویر مبهمشان را تشخیص بدهم ته خیابان ظاهر شدند. یکی از آنها همان مردی بود که باید بهزودی با او مواجه میشدیم؟کمکم نزدیکمان میشدند. هنوز وقت داشتیم برگردیم، ماشین را برداریم، جلو ساختمان خیابان رافه بگذاریمش و بیآنکه دیگر خبری ازمان باشد، همراه سگمان ناپدید شویم...چاپ دوم این کتاب با 129 صفحه، شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 7 هزار و 500 تومان عرضه شده است.
چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]