واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: تاملی بر اقتصاد بدون نفت باتوجه به دغدغه های اخیر رهبری
تشدید روحیه رانت جویی و مصرف گرایی، ترویج و رونق فعالیت های دلالی و واسطه گری به جای تقویت بخش های مولد در حوزه اقتصاد یا به عبارت دقیق تر، شکل گیری اقتصاد رانتیر و ذهنیت رانتیر و... از جمله پیامدهای وابستگی به رانت های نفتی است. مقام معظم رهبری دردیدارصدها تن از«نخبگان جوان دانشگاهها وبرگزیدگان المپیادها و جشنواره های جهانی و داخلی» اتکای برنامه ریزی اقتصادی کشور به درآمدهای نفتی را سپردن اقتصاد ایران به سیاستگذاران کلان جهانی دانستند و با اشاره به نوسانات شدید قیمت بین المللی نفت افزودند:کشوری که اقتصاد خود را اینگونه برنامهریزی کند، آینده اش معلوم است ایشان تأکید کردند:ایران بجای تکیه بر درآمدهای نفتی باید با اتکای به نیروهای درونی و ذخائر روی زمین یعنی هوش و استعداد جوانان و تولید علم و دانش اداره شود که در اینصورت هیچ قدرتی در دنیا قادر نخواهد بود اقتصاد کشور را به بازی بگیرد.
مطابق با آنچه مقام معظم رهبری فرمودند،تأثیرپذیری اقتصاد کشورازنوسانات وتکانه های بین المللی ودرنتیجه، سپردن اقتصاد ایران به سیاستگذاران کلان جهانی وغفلت ازسرمایههای بیشمارانسانی ازجمله تبعات و پیامدهای وابستگی به درآمدهای حاصل از فروش منابع زیرزمینی و بویژه نفت است. برای توضیح و تبیین این پیامدها ناچاریم که از مباحث اقتصاد سیاسی نفت بهره بگیریم و در واقع، در این زمینه بایستی به تأثیرات درآمدهای نفتی بر ساحت های زندگی اجتماعی و سیاسی بپردازیم. مهمترین نکته در این خصوص، بحث دولت رانتیر نفتی است. به عبارت دقیق تر، اگر از پیامدهای وابستگی به درآمدهای نفتی سخن گفته می شود، بروز این پیامدها به طور عمده به دلیل شکلگیری دولت رانتیر (Rentier state) نفتی است. دراین میان، کشور ما نیز کم و بیش در معرض پیامدها و تبعات این پدیده قراردارد. زیرا در سالهای دهه 1340 و 1350، با توجه به افزایش حجم درآمدهای نفتی کشور، به تدریج میزان وابستگی کشور به رانت نفتی افزایش پیدا کرد و حتی پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، علی رغم تلاشهای فراوان، این روند به حیات خود ادامه داده است. (نقل از ازغندی، 1385: 44-43)
در این ارتباط باید گفت که رانت آن چیزی است که حالت طبیعی و خدادادی دارد. بنابراین، رانت درآمد و در واقع جایزه ای است که ازمالکیت برمنابع طبیعی ناشی می شود. این درآمد بدون تلاش به دست می آید و در برابر مفاهیمی مانند سود و دستمزد قرارمی گیرد، زیرا سود و دستمزد قاعدتا در نتیجه تلاش مولد به دست می آیند. (نقل از میرترابی،1387: 113-112) حال، دولت رانتیر را دولتی دانسته اند که بخش عمده درآمد آن محصول رانت است. حازم ببلاوی می گوید که دولت رانتیر، دولتی است که 42 در صد یا بیشتر از کل درآمدش از رانت خارجی باشد.(میرترابی،1387: 114) دولت رانتیر همچنین حائز ویژگی های زیر می باشد:
1- رانت از خارج تأمین می شود و ارتباطی با فرآیندهای تولید در اقتصاد داخلی ندارد. به عبارت دیگر، دولت رانتیر شدیدا وابسته به اقتصاد خارجی است.
2- در یک دولت رانتیر، تنها درصد بسیار کمی از نیروی کار درگیر تولید رانت هستند. به عبارت دیگر، در اقتصاد رانتیر اقلیت تولید رانت و اکثریت توزیع ومصرف رانت می کند.
3- دولت رانتییر دریافت کننده و توزیع کننده انحصاری رانت است. (نقل از حاجی یوسفی، 1378: 37)
با توجه به مورد اول براحتی می توان چرایی تأثیرپذیری اقتصاد کشور از نوسانات و تکانههای بین المللی را درک کرد و در ارتباط با دو مورد دیگر نیز میتوان تأثیر وابستگی به نفت بر سطح آموزش را فهمید، زیرا در دولت های نفتی چون از یک سو دولت در یافت کننده و توزیع کننده انحصاری رانت است و از سوی دیگر، اکثریت رانت را توزیع و مصرف میکنند به ناچار برای این منظور بایستی یک بوروکراسی دولتی شکل بگیرد و از آنجا که در این نوع بوروکراسی معمولا تخصص جایگاهی ندارد، در نظام آموزشی سبب غلبه کمیت بر کیفیت می شود. درواقع، نیروی انسانی به جای آنکه بکوشد تا دست به نوآوری بزند، سعی می کند تا صرفا با کسب مدارک علمی بالاتر به نوعی درچرخه رانت دولتی وارد شود.زیرا همه چیز درنهاد دولت جمع شده و درنهایت هم همه چیز بدان برمیگردد.هرچند پیشرفت های علمی کشور درسال های اخیر این مورد را به طور کامل تأیید نمی کند اما در مجموع نمی توان منکر این اثر وابستگی به نفت در نظام آموزشی کشور شد.
افزایش استقلال دولت ازجامعه، تشدید روحیه رانت جویی و مصرف گرایی، ترویج و رونق فعالیت های دلالی و واسطه گری به جای تقویت بخش های مولد در حوزه اقتصاد یا به عبارت دقیق تر، شکل گیری اقتصاد رانتیر و ذهنیت رانتیر و... از جمله پیامدهای وابستگی به رانت های نفتی است. بنابراین، تبعات وابستگی کشور به رانت نفتی که عمدتا در ضدیت با مقوله تقویت ساخت درونی قرار دارند، ضرورت عدم وابستگی به نفت را بخوبی گوشزد می کند. دراین راستا به طور مثال می توان دو پیامد مهم وابستگی به رانت (اقتصاد رانتیر و ذهنیت رانتیر) را توضیح داد. بدین معنا که دراقتصادهای رانتیرچون بستر لازم برای انجام فعالیتهای مولد چندان فراهم نیست، بنابراین انجام فعالیتهای مولد سود چندانی را نصیب تولیدکنندگان نمیکند، بلکه دستیابی به سودهای کلان در این نوع اقتصادها بیشتر با انجام فعالیت های غیر مولدی مانند دلالی و واسطهگری حاصل میشود. بنابراین، در جوامع رانتیر آنچه رونق مییابد، فعالیتهای واسطه گری است و آنچه به حاشیه میرود، فعالیت های مولد اقتصادی است. درذهنیت رانتیرنیزانتظارات فراوانی از سوی مردم متوجه حکومت می شود و آنان به نوعی خود را نسبت به حکومت طلبکار میدانند و این درحالی است که ذهنیت متناسب با تقویت ساخت درونی آن است که افراد خود را مدیون حکومت بدانند و منافع عمومی و ملی را مقدم بر منافع فردی بدانند. ازاین رو با وجود این ذهنیت، اقدام برای تقویت انسجام و ساخت درونی قدرت به کندی پیش خواهد رفت. بنابراین بایستی برای تغییر این ذهنیت اقدام کرد، توسعه و تقویت فعالیتهای مولد اقتصادی و همچنین کوشش برای حذف واسطهگریها از یک سو و انجام اقدامات فرهنگی از سوی دیگر راه حلی برای رفع این معضل می باشد. حاصل اینکه وابستگی به نفت تنها تبعات اقتصادی برای کشور درپی نداشته است، بلکه سایرساحتهای جامعه را نیز دستخوش تغییر قرار داده است. بنابراین، تلاش برای خروج از وابستگی به نفت یک اقدام بسیار ضروری است که پیامدهای مثبت آن می تواند در سایر حوزه ها نیز نمایان شود. به عبارت دیگر، وابستگی به نفت هم سخت افزار و هم نرم افزار جامعه ما را از آثار سوء خود متأثر کرده است و اگر قرار است جامعه از این آثار در امان بماند طبیعتا بایستی ریشه های این امر یعنی وابستگی به درآمدهای نفتی خشکانده شود.
شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]