تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820899015
ساعتی در کوره های آدم سوزی هیتلر!
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ساعتی در کوره های آدم سوزی هیتلر!
ناگهان به خودمان آمدیم که ای وای! دل غافل! نکند قرار است با این وسایل ما را بزنند. جریان استقبال را پاک فراموش کرده بودیم. البته تا به حال طی مدت اقامت در عراق همه نوع استقبال را دیده بودیم، اما...
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده محمد رضا یزدیان است:
چند روز بعد به ما خبر دادند آماده شوید که می خواهیم شما را به اردوگاه منتقل کنیم. بلافاصله برای مراسم بدرقه! حاضر شدیم. با مشایعات چوب و کابل - که بدرقه رسمی عراقی ها بود - سوار اتوبوس ها شدیم و به سوی اردوگاه حرکت کردیم. خیلی خوشحال بودیم. فکر می کردیم اگر ما را به اردوگاه ببرند وضع مان خیلی بهتر خواهد شد.
می گفتیم حتماً صلیب سرخ هم به آنجا می آید و از شکنجه این وحشی ها نجات پیدا می کنیم. حتی فکر می کردیم یک سری امکانات هم بهمان می دهند و احتمالاً می توانیم برای خانواده هایمان نامه بنویسیم. دشمن هم مجبور خواهد شد طبق قوانین بین المللی با ما رفتارکند، اما... زمانی که در راه بودیم، در جاده چشمم به تابلویی افتاد که سر یک چهار راه نصب بود. روی آن به عربی نوشته شده بود: "دمشق ۲۴۰ کیلومتر." ما به سمت موصل در حرکت بودیم.
ساعتی بعد سرعت اتوبوس ها کم شد و وارد یک پادگان بزرگ نظامی شدیم. بعدها متوجه شدیم اینجا پادگان شهر تکریت (زادگاه صدام) است.
اتوبوس ها را جلوی یک محوطه بزرگ که ساختمان های عجیب و غریبی داشت، متوقف کردند. توقف مان در آنجا خیلی طولانی شد. بیش از یک ساعت بود که اتوبوس ها ایستاده بودند. اتومبیل ها روی بلندی قرار داشت و از آن بالا به راحتی می توانستیم بیرون را تماشا کنیم. چندین ساختمان قدیمی به موازات هم و با فاصله از یکدیگر به چشم می خوردند. ساختمان ها در محوطه بزرگی قرار داشتند و با سیم خارداری به عرض بیست متر محصور شده بودند و خیلی قدیمی به نظر می رسیدند. روی زمین های اطراف آنها، علف های بلند زیادی روییده بود که نشان می داد سال های سال است از این ساختمان ها استفاده نشده است.
هوا ابری و آسمان، کمی تیره بود. منظره ای که از آن بالا می دیدیم، خیلی سرد، بی روح و رعب آور بود. ترسیم منظره آنجا کار خیلی مشکلی است. دیدن آن صحنه ها برایمان مثل کابوس بود و آن همه سیم های خاردار عجیب و غریب و عریض و طویل بر رعب و وحشت مان می افزود. آخر تا کنون چنین جاهایی را ندیده بودیم. آن منطقه مخروبه، آدم را به یاد کوره های آدم سوزی هیتلر می انداخت.
این که اینجا ممکن است اردوگاه اسرا باشد، غیرقابل تصور بود. واقعاً نمی توانستیم به خودمان بقبولانیم که اینجا ممکن است اردوگاه باشد. همه با ناباوری یکدیگر را دلداری می دادیم. می گفتیم نه، اینجا قرنطینه است و ما احتمالا لباس هایمان را اینجا تعویض می کنیم و پس ازآن ما را به اردوگاه اصلی که شاید در همین اطراف باشد خواهند برد. درجه دارهای داخل اتوبوس که مسئول حراست از ما بودند، افراد خودش برخوردی بودند. کلاه مشکی بر سر داشتند و گاهی با ما شوخی می کردند.
درآن وضعیت خود آنها هم خیلی متعجب بودند و هاج و واج آن منظره ها و سیم های خاردار را تماشا می کردند. ناخودآگاه به خودم جرأت دادم و از درجه داری پرسیدم: "سیدّی! اینجا اردوگاهه؟" او هم ناباورانه دلداری ام داد و گفت: "نه، گمان نمی کنم؛ احتمالاً اینجا قرنطینه است و اردوگاه در همین نزدیکی هاست." کمی قوت قلب گرفتیم. بیرون از محوطه اردوگاه تعداد بسیار زیادی افسر، درجه دار و سرباز عراقی (شاید به اندازه یک تیپ نیروی نظامی) دیده می شدند. چند کمپرسی آمدند و با عجله بارهای خود را در همان نزدیکی خالی کردند و رفتند. یکی از کمپرسی ها چند قرقره بزرگ کابل برق آورد. یکی دیگر، یک کوت بزرگ دسته کلنگ تخلیه کرد و آن یکی نبشی های آهنی که سیم های خاردار را به آنها می بندند، برجای گذاشت. شکنجه گرها یکی یکی آمدند، هرکدام وسیله ای برداشتند، دست شان می گرفتند، با هم حرف می زدند و به ما نگاه می کردند و می خندیدند. هیچ کس نبود که دست خالی مانده باشد. عده ای نبشی آهنی، تعدادی کابل برق، بعضی ها دسته کلنگ و گروهی هم شلنگ در دست شان بود و همه آماده حمله.
یاد فیلم "بوفالوبیل" افتادم که مردم با هرچه دم دست شان بود به بوفالوها حمله می کردند. اما اینجا، نه گاو وحشی وجود داشت و نه بوفالویی.
ناگهان به خودمان آمدیم که ای وای! دل غافل! نکند قرار است با این وسایل ما را بزنند. جریان استقبال را پاک فراموش کرده بودیم. البته تا به حال طی مدت اقامت در عراق همه نوع استقبال را دیده بودیم، اما ظاهراً این یکی خیلی متفاوت بود. از یکی از درجه داران داخل اتوبوس که وحشت در چهره اش هویدا بود، پرسیدم: "سیدّی! اینا چیه که دستشون گرفتن؟ نکنه می خوان ما رو با این ابزارا بزنن؟" او ناباورانه گفت:"لا، کل اخ، کل مسلم."(نه، همه برادریم، همه مسلمانیم.( خدا را شاهد می گیرم که این جملات صادقانه آن درجه دار عراقی بود. حتی او هم باورنمی کرد ما را با آن ابزارها کتک بزنند. چشم تان روز بد نبیند، درهای اتوبوس ها را که باز کردند، دیدیم دژخیمان، کوچه درست کرده و با فاصله سه متر در دو ردیف ایستاده اند.
هرکس از اتوبوس پیاده می شد، باید از داخل این تونل (که بعدها به تونل مرگ شهرت یافت) رد می شد. طول این تونل، دویست- سیصد متربود. عراقی ها در دو ردیف با چوب ها و کابل ها و نبشی های آهنی صف کشیده بودند و به محض پیاده شدن هریک ازما ازاتوبوس، به جان مان می افتادند و با وسایل در دست شان ما را کتک می زدند. این ضرب و شتم وحشیانه، اولین زهرچشم ورود به اردوگاه محسوب می شد. همه ما باید طول این تونل وحشتناک را طی می کردیم تا به محوطه اردوگاه برسیم و سپس به آسایشگاه مربوطه وارد شویم. از اتوبوس که پیاده شدیم، چوب و کابل و سنگ بود که برسر و رویمان فرود آمد. هرکس از ما که فرزتر بود و می توانست خوب بدود و زودتر خود را به آسایشگاه برساند، کمتر کتک می خورد، اما بیچاره افراد سالخورده و مجروحین و زخمی ها.
اگر در طول مسیر، که همه اش بایستی می دویدیم، کسی بدشانسی می آورد و زمین می خورد، روزگارش سیاه بود. دژخیمان، به جان آن بخت برگشته می افتادند و تا می خورد، او را می زدند. آن روز همه می دویدند و فرار می کردند و نهایت سعی شان را به کار می بردند تا به هر طریق که شده جان شان را نجات دهند و خود را به آسایشگاه ها برسانند.
من زیر بغل یکی از مجروحین را گرفته بودم و می خواستم او را تا آسایشگاه همراهی کنم اما اولین چوبی که توی سرم خورد و متعاقب آن دومی و بعد هم سومی، متوجهم ساخت که اینجا جای ایستادن نیست؛ در اثر ضربات گیج کننده، نفهمیدم چگونه آن مجروح بیچاره از دستم رها شد و به زیردست و پای دشمنان خونخوار افتاد از هول جان، بدون این که توانی در بدن داشته باشم، ناخودآگاه به جلو رانده شدم تا این که پس از گذر از تونل مرگ، نیمه جان به آسایشگاه رسیدم. در طول مسیر تا آسایشگاه، دها ضربه چوب و کابل و مشت و لگد بر سر و رویم فرود آمده بود.
بعدها این موضوع نقل مجلس مان شد که در روز گذر از تونل مرگ، حتی مجروحین و دست و پا شکسته هایی که تا آن روز از جایشان تکان هم نمی توانستند بخورند، اجباراً می دویدند و این یادآوری ها گاهی باعث خنده بچه ها می شد.
هر طور بود آن شب را گرسنه و تشنه و خسته و زخمی و خاکی و خون آلود آه و ناله مجروحین حادثه به صبح رساندیم.
صبح روز بعد که از خواب بیدار شدیم، یواشکی از پنجره های آسایشگاه، بیرون را تماشا کردیم. سربازان زیادی در محوطه مشغول جمع آوری دسته کلنگ ها و کابل ها و سنگ ها و چوب های خرد شده شب قبل بودند. شاید حدود یکی- دو ساعت طول کشید تا سربازهای عراقی، چوب خرده ها و سنگ ها و پس مانده های ادوات شکنجه را جمع آوری کردند. آنها را دور ریختند تا آثار جنایت خود را پاک کنند، ولی خاطره آن روز تلخ هرگز از خاطره ی ما پاک نخواهد شد. سایت جامع آزادگان
۰۳/۰۸/۱۳۹۳ - ۰۹:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]
صفحات پیشنهادی
آدمرباها دختر ۱۲ ساله را دفن کردند
آدمرباها دختر ۱۲ ساله را دفن کردند عاملان آدمرباییای که با ربودن یک دختر دوازده ساله قصد اخاذی شش میلیارد تومانی از خانوادهاش را داشتند پس از قتل گروگان خردسال جسد او را در مخفیگاهشان دفن کردند به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران دادستان عمومی و انقلاب شهرستان بنفارس گزارش میدهد جزئیات آتشسوزی در طبقه 20 برج دو قلوی قشم
فارس گزارش میدهدجزئیات آتشسوزی در طبقه 20 برج دو قلوی قشممعاون سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی سازمان منطقه آزاد قشم جزئیات آتشسوزی در طبقه بیستم برج دوقلوی قشم را تشریح کرد محمدرضا زینایی دقایقی پیش در گفتوگو با خبرنگار فارس در قشم گفت حوالی ظهر روز سهشنبه طی تماسی با ساماپخش آدم زنده از رادیو نمایش
پخش آدم زنده از رادیو نمایش تهران-ایرنا- مخاطبان رادیو نمایش فردا چهارشنبه 23 مهرماه شنونده نمایش رادیویی آدم زنده به کارگردانی اکبر زنجانپور از رادیو نمایش باشند به گزارش روز سه شنبه گروه فرهنگی ایرنا این نمایش درباره شخصی است که بعداز نوشتن نامه ای به رئیس و معرفی خائنین بآتش سوزی ساختگی ساختمانی پنج طبقه مهار شد/ لزوم تقویت ایستگاه های آتش نشانی و هلال احمر
استانها مرکز البرز با برگزاری مانورامدا و نجات در فردیس آتش سوزی ساختگی ساختمانی پنج طبقه مهار شد لزوم تقویت ایستگاه های آتش نشانی و هلال احمر فردیس - خبرگزاری مهر در چهارمین روز از هفته ایمنی در برابر زلزله و بلایای طبیعی مانور تمرینی اطفا حریق و امداد و نجات با مهار آتش۳۳ سال پیش در چنین روزی ما هم آدم کشتهایم!
۳۳ سال پیش در چنین روزیما هم آدم کشتهایم رادیو ایران صدای بختیار تاکید کرده است حملات پراکنده ای که به وابستگان رژیم می شود تنها از سوی مجاهدین خلق نیست بلکه گروه های ملی گرا و آزادی خواه نیز در سه ماه اخیر اقدامات مسلحانه موفقیت آمیزی علیه رژیم انجام داده اند رخدادهای 2محمود عزیزی: آدمها ریاکار متولد نمیشوند
گفت وگو با بازیگر نقش بالازاده در سریال معراجیها محمود عزیزی آدمها ریاکار متولد نمیشوند تاریخ انتشار چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت 06 00 | شماره خبر 1681422981577536457 تعداد بازدید 0 پ پ محمود عزیزی که عضو هیات علمی دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس دانشگاه تهران است بدرگیری ارتش لبنان و تروریست ها/ تکفیری ها و آدم ربایی
امنیت درلبنان درگیری ارتش لبنان و تروریست ها تکفیری ها و آدم ربایی بیروت – ایرنا – لبنان از دیروز سه شنبه تاکنون عرصه چند مرحله آدم ربایی توسط گروه های تروریستی تکفیری و آزاد کردن گروگان ها در مقابل پول و درگیری ارتش لبنان با این گروه ها بوده است به گزارش ایرنا ارتش لبنان دیامسال منابع طبیعی ایلام کمترین آتشسوزی را به خود دیدند
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵ ۰۵ مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام گفت امسال ایلام کمترین آتشسوزی را در سطح کشور داشته است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه ایلام مهندس خیرالله آذرکردار در حاشیهی برگزاری مانور اطفاء حریق با اشاره به ارزش و اهمضرورت پیشگیری از وقوع آتشسوزی مراتع در پاییز
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴ ۰۶ رییس اداره منابع طبیعی شهرستان سمیرم گفت با توجه به فرارسیدن فصل پاییز حفاظت از مراتع و پیشگیری از وقوع آتش سوزی باید بیش از گذشته مورد توجه آحاد مردم باشد علیحسین بهرامی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در سمیرم اظهار کردجزئیات آتشسوزی در طبقه 20 برج دو قلوی قشم
جزئیات آتشسوزی در طبقه 20 برج دو قلوی قشم زینانی با اعلام اینکه پس از استقرار تیم مربوط در برج حادثه دیده مشاهده شد که بالابر برج دچار نقص فنی شده ادامه داد آتشنشانان از طریق راه پله با حمل بیش از 10 کپسول خشک و فوم توانستند خود را به طبقه 19 برج رسانده و با همکاری کسانی کهبرگزاری مانور آتش سوزی و تخلیه اضطراری در بیمارستان فکری بستک
برگزاری مانور آتش سوزی و تخلیه اضطراری در بیمارستان فکری بستک بندرعباس- ایرنا- مدیر شبکه بهداشت و درمان بستک گفت به منظور ارتقای سطح آگاهی و آمادگی کارکنان بیمارستان فکری این شهرستان برای مقابله با موقعیت های بحرانی مانور آتش سوزی و تخلیه اضطراری در این بیمارستان برگزار شد به گترشتگن: مسی و نیمار هم آدمهای معمولی هستند؛ آنها هم غذا میخورند
ترشتگن مسی و نیمار هم آدمهای معمولی هستند آنها هم غذا میخورنددروازهبان آلمانی بارسلونا اعلام کرد که مسی و نیمار آدمهای معمولی هستند به گزارش خبرگزاری فارس مارک آندره ترشتگن که در تابستان به بارسلونا ملحق شد در گفتوگو با روزنامه آلمانی بیلد اعلام کرد که هر روز به لطف تمآتش سوزي 212 ميليون ريالي به مراتع دامغان خسارت زد
استانها مرکز سمنان بهاور در گفتگو با مهر آتش سوزي 212 ميليون ريالي به مراتع دامغان خسارت زد دامغان - خبرگزاري مهر رئيس اداره منابع طبيعي و آبخيزداري شهرستان دامغان از وقوع سه فقره آتش سوزي در سطح مراتع اين شهرستان طي شش ماهه نخست سالجاري خبر داد و گفت ميزان خسارات وارده ازمسئولی که تا پیش از فوتش دغدغه چهلستون و صنایع دستی اصفهان را داشت/مدیر دلسوزی همچون مرحوم ادیب تاکنون ندیده ا
استانها جنوب اصفهان مصلحی در گفتگو با مهر مسئولی که تا پیش از فوتش دغدغه چهلستون و صنایع دستی اصفهان را داشت مدیر دلسوزی همچون مرحوم ادیب تاکنون ندیده ام اصفهان – خبرگزاری مهر معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان در حالی دار فانی را وداع گفت که به گفته کسانیآدم برفی های سید علی شجاعی برای کودکان فرانسوی خواندنی شد
فرهنگ و ادب ادیبات ایران آدم برفی های سید علی شجاعی برای کودکان فرانسوی خواندنی شد کتاب اگر آدم برفی ها آب نشوند اثر سید علی شجاعی و با تصویرگری الهه طاهریان توسط یک ناشر فرانسوی منتشر شد به گزارش خبرنگار مهر کتاب اگر آدم برفی ها آب نشوند اثر سید علی شجاعی و با تصویرگری الههامداد غیبی عامل دستگیری آدمربایان
امداد غیبی عامل دستگیری آدمربایان وی همچنین با اشاره به اینکه در حادثه آدم ربایی امدادهای غیبی باعث شد تا متهمین دستگیر شوند اظهار داشت اگر معجزه الهی نبود شاید دستگیری متهمین به این زودی اتفاق نمی افتاد رئیس دادگستری شهرستان بناب گفت حکم نهایی آدم ربایان بنابی بعد از تأیبررسی سیر تحول و عمل ابلیس از هبوط آدم تا مجامع مخفی معاصر
دین و اندیشه همایش ها و میزگردها مؤسسه موعود عصر عج برگزار می کند بررسی سیر تحول و عمل ابلیس از هبوط آدم تا مجامع مخفی معاصر به همت مؤسسه موعود عصر عج نشست بررسی سیر تحول و عمل ابلیس از هبوط آدم تا مجامع مخفی معاصر 24 مهرماه با سخنرانی اسماعیل شفیعی سروستانی برگزار می شود ب-
گوناگون
پربازدیدترینها