واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
یک درس فراموش نشدنی از الاغهای جزیره هنگام! وبلاگ > درویش، محمد - نامش هنگام است؛ یک جزیره زیبا با سواحل مرجانی استثنایی که کمتر از 10 کیلومتر طول و 5 کیلومتر عرض دارد و در مجموع، حدود 2500 نفر از ایرانیان را در خود جای داده است. سرزمین کوچکی که دستکم 200 هزار سال از عمرش در هیبت یک جزیره در میان آبهای نیلگون خلیج فارس میگذرد. با این وجود، میخواهم در بارهی رخدادی شگفتانگیز با شما سخن بگویم که در هنگام رخداده و هنگامهای در دل و جانم برپا داشته است ...
ماه گذشته، فرصتی دست داد تا به بهانهی حضور در یک کارگاه آموزشی برای جوامع محلی اطراف تالاب شور و شیرین و میناب به دیار هرمزگان بروم. در جریان این سفر، با مردی آشنا شدم به نام حسین آقاخانی زنجانی، یک فعال محیط زیست و متخصص غواصی که چند سالی است در جزیره هنگام میکوشد تا هم به رونق گردشگری منطقه کمک کند و هم جذابیتهای طبیعی هنگام را به نحوی از گزند رفتارهای غیرمسئولانهی گردشگران درامان بدارد. از همین رو، تلاش میکند تا در کنار کسب و کار خود، به کاشت و مرمت مرجانها، پاکسازی سواحل هنگام از زباله و امداد و نجات برای حیوانات و پرندگان آسیبدیدهی منطقه هم بپردازد. ماجرایی که در این نوشتار میخواهم به شرح آن بپردازم، حاصل یکی از مشاهدات و تجربههای باورنکردنی حسین آقاخانی زنجانی است ...
ماجرا برمیگردد به اواخر سال 1390، زمانی که حسین با وانت نیسان آبیرنگش - که یکی از معدود خودروهای موجود در جزیره است - مشغول عبور از جادهی ساحلی موسوم به قیر بوده که ناگهان با الاغی روبرو میشود که در وسط جاده نشسته و راه را بر او سد کرده بود! انگار میخواست به او چیزی بگوید ... وی پس از پیاده شدن از خودرو، درمییابد که پای الاغ زخمی و متورم شده و قطعهای فلز در آن فرو رفته است؛ فلزی که متعلق به یک قوطی کنسرو باز شده است که ظاهراً توسط گردشگران پس از مصرف در جزیره رها شده بود. البته حسین هر چقدر تلاش میکند، نمیتواند الاغ زخمی را بگیرد و آن حیوان بخت برگشته، لنگان لنگان از محل میگریزد (گفتنی آنکه سالهاست این الاغها - که زمانی برای کارکردهای ترابری و حمل و نقل به جزیره وارد شده بودند - به حال خود رها شده و به صورتی نیمه وحشی به زندگی خود ادامه میدهند).
این اتفاق میگذرد تا اینکه چند روز بعد به حسین اطلاع میدهند که الاغ زخمی خود را به محوطهی حیاط مدرسه جزیره رسانده ... او نیز بلافاصله به محل میرود و همان طور که در تصاویر میبینید با کمک همکارانش، الاغ مجروح را گرفته و پس از بیرون آوردن تکههای باقیماندهی قوطی کنسرو و پانسمان پای مجروحش که متأسفانه از شدت جراحت کرم زده بود، او را به حال خود رها میکند ...
ماجرا میگذرد تا حدود یکماه بعد ... وقتی که حسین مشغول کار در دفتر خود بود و ناگهان متوجه صداهایی در محوطهی بیرونی دفترش میشود ... بله، صداها متعلق به همان الاغ بود که اینبار با چند همنوع دیگرش خود را به محل کار حسین رسانده بودند! چرا که آنها هم جملگی دچار همان بلا شده و پایشان از وجود قطعهای فلز دچار عفونت و درد شده بود و حالا آمده بودند به نزد انسانی که پیشتر برادریاش را برای الاغها ثابت کرده بود ... نتیجه گیری اخلاقی:
نخست: لابد خوانندگان وفادار این سطور، هنوز قصهی 25 دی ماه 1392 را به یاد دارند؟ انگار همچنان آن درسها و شرمندگیها ادامه دارد! ندارد؟
دوم: هر چند از پرتابکنندگان قوطیهای کنسرو خالی در طبیعت ابراز انزجار میکنم و امیدوارم بازخوانی این روایت منجر شود تا خوانندگان عزیز این سطور هم، چنین کرده و اگر این قوطیها را در طبیعت یافتند، بلافاصله به جمعآوریشان اقدام کنند؛ اما انگار اگر آنها نبودند، اینک ما درنمییافتیم که زدن برچسب «نفهم» به الاغها تا چه اندازه نشان از نادانی خطابکنندگان دارد! نه؟
سوم: همان طور که بارها گفته و نوشتهام، این کمال بیانصافی و نامهربانی است که پستترین همنوعان انساننمای خویش را با القاب و صفتهایی حیوانی چون: گربه صفت، جغد شوم، کفتار پیر، خفاش شب، خرس نفهم، سگ پدر و ... خطاب کنیم. اگر میخواهیم «خشونت» را در جامعه مهار کنیم، شاید نخستین گامش آن باشد تا از آن نوع رفتارها و گفتارهایی که ناخودآگاه به ترویج خشونت با حیوانات - به ویژه در نزد کودکان - میانجامد، پرهیز کنیم. و واپسین کلام آنکه
دوست دارم حسین آقاخانی زنجانی را، هموطن فرزانهای که بیمنت بخشی از وقت و سرمایهی خویش را نثار آن گروه از هموطنانمان میکند که شاید هرگز نتوانند به او بگویند: دست مریزاد ...
لطفاً در معرفی و تکثیر چنین هموطنانی به نگارنده کمک کنید ...
کلید واژه ها: سازمان محیط زیست - دوستداران محیط زیست - سازگار با محیط زیست -
شنبه 26 مهر 1393 - 21:53:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]