تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى‏داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830968559




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آقای ظریف! واقعاً تحریم‌ها اثر ندارد؟


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله,سرمقاله روزنامه‌ها
برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح شنبه آقای ظریف! واقعاً تحریم‌ها اثر ندارد؟ روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «آمار یا آمال!؟»،«آیا با این طرح جوانان خانه دار می‌شوند؟»،«فرافکنی حامیان تروریسم»،«پدیده داعش و رویکردهای ضروری ما»،«اشتبا‌‌ه‌های تاکتیکی ترکیه»،«آقای ظریف! واقعاً تحریم‌ها اثر ندارد؟»،«میزان وزیر اطلاعات»،«بیش از 900 سوال در 14ماه!»،«دیپلماسی ابولا»،«وحدت در ابتدا و کثرت در فرجام!»،«بازگشت به یک انحراف؟»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




خراسان:آیا با این طرح جوانان خانه دار می شوند؟ «آیا با این طرح جوانان خانه دار می شوند؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم حبیب نیکجو است که در آن می خوانید؛اگر به صفحه اول روزنامه های پنجشنبه نگاهی گذرا بیندازید، متوجه اتفاقی مهم در زمینه مسکن می شوید: «افزایش وام مسکن به 50 میلیون تومان». خبری که ناقص بیان و زمینه ساز برداشت اشتباه افکار عمومی شد. سخنگوی دولت بدون اشاره به محل پرداخت وام مسکن، اعلام کرد که وام مسکن در کلان شهرها به 50 میلیون، در مراکز استان ها و دارای جمعیت بالای 200 هزار نفر به 40 میلیون و درسایر شهرها به 30 میلیون تومان افزایش یافت. تا اینکه وزیر راه و شهرسازی در گفت و گوی ویژه خبری شرطی ویژه برای این وام تعیین کرد و گفت که این وام مخصوص بافت های فرسوده شهری است. با این فرض که صحبت های وزیر راه و شهرسازی به عنوان تفسیر صحیح از مصوبه دولت، محسوب می شود، نکاتی پیرامون آن قابل طرح است: 1)این وام برای تعمیر، احیا، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده پرداخت می شود و باعث تحریک ساخت مسکن(طرف عرضه) می شود. این در حالی است که تا قبل از این، دولتمردان با استدلال هایی نظیر عدم کفایت بخش تقاضا و توان کافی بخش عرضه، از لزوم توجه به بخش تقاضا سخن می گفتند. نمونه بارز این دیدگاه، نامه وزیر راه و شهرسازی و رئیس کل بانک مرکزی به رئیس جمهور برای تامین مالی صندوق های رهنی بود که هیچ جوابی از طرف رئیس جمهور دریافت نکرد. لذا این سوال مطرح است که با وجود بیش از 1میلیون و 200 هزار واحد مسکونی خالی از سکنه، آیا همچنان باید مشکل را در سمت عرضه جست و جو کنیم یا نبود قدرت خرید خانوارها را دلیل بی خانمانی خانوارهای ایرانی بدانیم؟ 2)بنا برگفته های مسئولان این وام به زوج های جوان فاقد مسکنی تعلق می گیرد که در بافت فرسوده اقدام به ساخت مسکن کنند. با توجه به این که نحوه بازسازی بافت های فرسوده و چگونگی تامین مالی آن از مشکلات قدیمی اقتصاد کشور به حساب می آید، تاکید و تکیه بر بافت فرسوده از این جهت می تواند مفید به نظر آید. چراکه به احتمال زیاد، باعث بازسازی بخش زیادی از بافت های فرسوده می شود اما در مورد بافت های فرسوده ای که در مراکز شهر واقع هستند، قیمت بالای زمین آن ها، مانعی جدی برای ساخت محسوب می شود. به علاوه، این سوال جدی نیز وجود دارد که آیا جوانان با این شرایط حاضرند در بافت های فرسوده شهری که بعضا درگیر مشکلات فرهنگی زیادی هستند ساکن شوند ؟ 3) نکته بعدی به میزان استقبال زوج های جوان از این وام برمی گردد. سهم اندک این وام در ساخت مسکن مشکلات زیادی بر سر راه اجرایی شدن آن قرار می دهد. به عنوان مثال، یک متر آپارتمان در مناطق معمولی تهران حدود 4 میلیون تومان معامله می شود که با فرض هدفگذاری مسکن 50 متری، باید 200 میلیون بابت ساخت آن هزینه شود. طبیعی به نظر می رسد گروه هدف این سیاست گذاری قادر به تامین 150 میلیون باقی مانده آن واحد نخواهند بود و این مساله شک و شبهه هایی جدی در مقابل این مصوبه قرار می دهد. البته این مشکل با کوچک شدن شهر و پایین آمدن هزینه خرید زمین کاهش می یابد. 4)اختلاف میزان وام پرداختی میان شهرهای مختلف نیز جالب به نظر می رسد. به همه کلان شهرها 50 میلیون تعلق می گیرد و به شهرهای بالای 200 هزار نفر و سایر شهرها به ترتیب 40 و 30 میلیون تومان اختصاص داده می شود. این در حالی است که به گزارش مرکز آمار، متوسط قیمت یک متر آپارتمان در تهران و در نیمه اول سال 92 برابر 3میلیون و 400 هزار تومان است که اختلاف معناداری با متوسط قیمت مسکن در کلان شهر مشهد در این زمان(945 هزار تومان) دارد. لذا پرداخت مبلغ یکسان برای کلان شهر ها جالب به نظر نمی رسد. علاوه بر این به منظور پرداخت عادلانه تر این وام ها لازم است اختلاف پرداخت میان دسته شهرهای مختلف، افزایش یابد. 5)به گفته نوبخت، 300 هزار فقره وام به گروه های هدف پرداخت می شود که با توجه به مبلغ وام ها و تعهد دولت برای پرداخت 9 درصد یارانه سود بانکی، بارمالی بر دوش دولت می گذارد که به دلیل عنوان نکردن دوره بازپرداخت قابل محاسبه نیست اما طبیعتا با اجرای این مصوبه، طرح های دیگر دولت از جمله صندوق های رهنی مسکن را با محدودیت های جدی مواجه خواهد کرد. علاوه بر این تامین منابع اولیه برای پرداخت این وام ها، نیازمند 12 هزار میلیارد تومان در هر سال منبع مالی است که محل تامین آن هنوز مشخص نیست. هرچند تردیدهایی جدی بر سر راه این مصوبه دولت وجود دارد، اما ما امیدواریم با اجرای آن بخشی از مشکل مسکن جوانان که بزرگترین دغدغه اقتصادی آن ها نیز به حساب می آید، برطرف گردد. کیهان:آمار یا آمال!؟ «آمار یا آمال!؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می خوانید؛معرفی دستاوردها و خدمات انجام شده یکی از کارهایی است که لازم است هر دولتی با دقت و هوشمندی انجام دهد، تا مردم هرچه بهتر و بیشتر در جریان کار خادمان خود قرار گیرند. دلیل این امر هم روشن است، زیرا با آنکه جامعه مخاطب خدمات دولت، عامه مردم هستند اما اولا ممکن است برخی خدمات منحصر و مختص، به قشر خاص یا شهر و دیار خاصی باشد و سایرین از آن مطلع نشوند و ثانیا ممکن است یک کار ارزشمند، بدون معرفی و تبلیغ، آنگونه که باید و شاید، اثر خود را در زندگی مردم نشان ندهد. اما شرط محوری در این اقدام، معرفی خدمات و فعالیت های واقعی است و هرگاه این معرفی از سمت حقیقت به سمت آرزو و رویا میل کند، دیگر عنوان آن عوض می شود و هر چه نامیده بشود، معرفی دستاورد به حساب نمی آید! این مقدمه گفته شد تا ضرورت معرفی دستاورد ها و همچنین تفاوت آن با شعار دادن و آرزو کردن معلوم شود. اکنون و با این مقدمه، به سراغ اصل موضوع می رویم؛ 1- در ماه های اخیر، موج گسترده ای از بهبود شاخص های اقتصادی به راه افتاده است! اینکه این موج در عالم خیال به راه افتاده یا واقعیت هم دارد، چیزی است که امیدواریم پاسخ آن را با خواندن این نوشتار دریابید. براساس این موج پرشتاب، تورم کنترل شده و به عدد 14/5 درصد رسیده است. رشد اقتصادی کشور، به طرز معجره آسایی سیر صعودی در پیش گرفته و نزدیک به عدد شگفتی آور 4/5 درصد رسیده است! بیکاری که به کل در حال ریشه کن شدن است و نرخ بیکاری به 9/5 درصد تنزل یافته است! و... این آمار و ارقام معمولا با عباراتی همچون برای اولین بار در 10 سال گذشته، تاریخ انقلاب و حتی صد سال اخیر بازگو می شود تا صحت، ارزش و اصالت آن به هر نحو ممکن و مقتضی برای هر شنونده ناباوری اثبات شود! 2- برخی آمارهای ارائه شده، سبب شگفتی خاص و عام شده و تردیدی باقی نمی گذارد که یک جای کار می لنگد! مثلا وقتی نرخ رشد اقتصادی حدود 4/5 درصد باشد و بیاد بیاوریم که زمستان سال قبل ادعا می شد نرخ رشد ما منفی 5 درصد است، معنایی ندارد جز اینکه ما نه تنها از رشد منفی گذشته ایم و به صفر رسیده ایم بلکه 5واحد هم از آن عبور کرده ایم یعنی جمعا 9/5 درصد ر شد! یا وقتی گفته می شود که نرخ بیکاری در مقطعی خاص به 9/5 درصد کاهش یافته، یعنی حرف های گذشته درباره بیکاران در خانه ها تمام شده و جز جمعی اندک، بقیه مشغول به کار شده اند آن هم در مدتی کوتاه! اما بررسی های دقیقتر نشان می دهد که آنچه گفته می شود با آنچه در عمل وجود دارد، تفاوتی اساسی و عمیق دارد و در نتیجه مسئولان دولتی نباید به اعلام این اعداد اکتفا کنند. چرا؟! 3- زمستان سال 92 وزیر کار دولت یازدهم آمار اعلام شده اشتغال در دولت قبل را غیرواقعی خواند و مدعی شد در طول دوره 8 سال دولت نهم و دهم، سالانه 75 هزار شغل ایجاد شده است یعنی کلا 600 هزار شغل در هشت سال! کمتر از یکسال بعد، مرکز آمار ایران موفق شد نرخ بیکاری را به 9/5 درصد برساند تا ثابت کند که دولت در مسیر اشتغالزایی موفقیت چشمگیری داشته است. آمارها در حالی اعلام شد که کسی برای مردم توضیح نداد چرا چنین نتیجه ای حاصل شده است؟ دولت که هیچ سرمایه گذاری خاصی برای اشتغال آفرینی نکرده و مدام از ضرورت حضور بخش خصوصی سخن می گوید. یعنی تلویحا و تصریحا تکلیف ایجاد شغل را به عهده خود مردم می گذارد خود تنها در مقام یک نصیحت گر و اندرزگو ظاهر شده، پس کاهش آمار بیکاران چه معنایی دارد؟ بررسی سایت مرکز آمار ایران نشان می دهد که تنها در تابستان امسال 691 هزار نفر شغل خود را از دست داده اند! اما دولت بدلیل ناامیدی آنها از پیدا کردن کار و انصراف از دریافت بیمه بیکاری، آنها را شاغل قلمداد کرده و جشن اشتغال برای 400 هزار نفر به پا کرده است! این آمار و ارقام تا بدانجا عجیب و غیرواقعی بود که برخی مقامات دولتی و بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران نسبت به درستی آن اظهار تردید و تشکیک کرده و صراحتا از بیان چنین سخنانی گلایه کردند! بعنوان نمونه، معاون وزیر ورزش و جوانان یکی از مهمترین مشکلات جوانان را مشکل اشتغال دانست و درخواست کرد مسئولان امر به جای وارونه جلوه دادن آمار، فکری برای جوانان جویای کار بکنند! و یا سعید لیلاز، اقتصاددان نزدیک به دولت، آمار بیکاری را با خوش بینی بین 16 تا 20 درصد عنوان کرد و البته پس از او حسین راغفر، آمار واقعی را تا مرز 30 درصد اعلام کرد! 4- به جز این مورد، خروج از رکود و نیل به رشد چشمگیر اقتصادی هم آرزویی بود که بصورت آمار ارائه شد! ادعای خروج از رکود در حالی با قاطعیت اعلام شد که در شهریور همین امسال دولت بسته سیاست گذاری خروج از رکود را برای تصویب به مجلس شورای اسلامی داد! اگر به راستی آنگونه که گفته می شود، ما قطعا از رکود عبور کرده ایم، چرا به جای پرداختن به کارهای فراوان دیگر وقت خود را به قانون نویسی و وضع مقررات می گذرانید؟ این اقدام مثل آن است که شخصی ادعا کند در یک پرونده قضایی، رای به نفع او صادر شده اما همچنان مشغول تدوین لایحه دفاعیه باشد! گذشته از این، رشد چشمگیر مورد ادعا، مستلزم وجود آثار خارجی و تحرک جدی در صنایع، کارخانه ها، مزارع و تمامی صنوف کشور است. اما آیا مردمی که این سخنان را می شنوند، به واقع در کسب و کارشان تحول و تحرکی می بینند؟ 5- مشخصه دیگر یک اقتصاد سالم و پویا، جاری بودن حیات و طراوت در شریان های اقتصادی یعنی صنایع و مزارع است.
معیارسنجش آن هم وفور تولیدات و پس از آن صادرات آنهاست. یعنی وقتی می گویند فلان کشور دارای قدرت اقتصادی است باید بلافاصله آمار صادرات فراوان آن کشور را بعنوان دلیلی بر صحت این ادعا ارائه کنند. اما وضعیت صادرات و واردات، چگونه است؟ صرفنظر از سخنان رئیس جمهور محترم که بدون ذکر جزئیات هر بخش بصورت کلی و سریع از «رشد مطلوب صادرات و واردات» آن هم بصورت توأمان ابراز خرسندی کردند! گزارش های مرکز آمار ایران و نیز گمرک کشور، حکایت از واردات کالاهایی به کشور دارد که جای تعجب و شگفتی است و بی هیچ تردیدی آه از نهاد هر تولیدکننده و صنعت گری برمی آورد. مثلا در نیمه اول امسال واردات برنج 360 درصد رشد داشته است! یا واردات خودرو 153 درصد نسبت به نیمه اول سال 92 رشد داشته است. وقتی نوبت به برخی کالاهای دیگر می رسد که رشد پرشتابتری داشته است، تعجبتان بیشتر می شود. بعنوان نمونه، واردات فرش و کف پوش 397 درصد، کلاه (!) 353 درصد، چتر و عصا 210 درصد، مصنوعات چرمی 170 درصد، لباس 156 درصد، مبل 148 درصد، اسباب بازی 116 درصد، کفش 106 درصد، لباس کشباف (تریکو) 101 درصد، پارچه 76 درصد و... در نیمه اول امسال نسبت به نیمه اول سال 92 افزایش داشته است! این آمار تلخ حاکی از رشد اقتصادی است و با واردات آنها، مشکل بیکاری جوانان ما حل شده است؟ یا بقول جناب رئیس جمهور (در جریان رقابت های انتخاباتی) دولت به ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی در چین و دیگر کشورها کمر همت بسته است؟! چه کسی است که نداند صنعت پوشاک کشباف و تریکو ما- که ظرفیت و توان صادرات هم داشت- با خطر جدی روبروست و هزاران کارگاه آن تعطیل شده است؟ پس افزایش 101 درصدی واردات لباس کشباف چه معنی دارد؟ صنایع نساجی ما چه محصولی را نمی توانند تولید کنند که باید با افزایش واردات، با دشواری ادامه کار روبرو شوند؟ آیا مقامات دولتی از بحران هایی که صنایع کفش در سال های اخیر با آن دست به گریبان بوده است بی خبرند و نمی دانند کارخانه ها و کارگاه های تولید کفش، روزانه کم و کمتر می شوند؟ پس با چه منطقی افزایش 106 درصدی واردات کفش را شاهدیم؟ و بدتر از آن کدام منطق می گوید این حجم واردات، رونق اقتصادی و اشتغال برای کشور به ارمغان می آورد؟ همین جا باید ذکر شود که اولا واردات کالاهایی که ما تولید نمی کنیم یا تولیداتمان در آنها جوابگوی نیاز کشور نیست نه تنها منعی ندارد بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر است و ثانیا کشور به همت صنعتگران و کشاورزان ساعی و زحمتکش، صادرات غیرنفتی هم دارد، اما تسهیل واردات و اشباع بازار، تولید داخلی را به زمین خواهد زد. درباره آمار و ارقام ارائه شده توسط دولت، ده ها و صدها سخن و سند دیگر هم می توان ارائه کرد تا معلوم شود خوش خیالی و دلخوشی به سخنان به ظاهر شیرین این و آن، چیزی از واقعیات را تغییر نخواهد داد و همچنین تحکم و عتاب و خطاب به مردم و رسانه ها که «حق ندارید درباره آمار و ارقام دولتی تردید و تشکیک کنید» گرهی از کار فرو بسته مردم باز نخواهد کرد. افزایش واردات- آن هم در کالاهایی مثل کلاه و لباس و خودرو و... -هیچ نسبتی با اقتصاد مقاومتی ندارد و مردمی که روزانه گرانی و رکود را لمس می کنند انتظار دارند قدرت خریدشان براساس پول جیبشان افزایش پیدا کند نه براساس آمار و ارقام آنچنانی، همانگونه که رئیس جمهور محترم در نخستین مصاحبه پس از پیروزی در انتخابات گفته بود: «به نظر من معیار مهم در بحث تورم و اندازه گیری آن، جیب مردم است، نه بانک مرکزی و مرکز آمار. اینها در مراحل بعدی است. همه در ارتباط با وضعیت تورم، بیکاری و وضعیت اقتصادی اطلاع دارند و نیازی به آمار هم ندارند. هر کس می تواند در این ارتباط با این موضوع به وضعیت خانه و خانواده خود رجوع کند.» جمهوری اسلامی:فرافکنی حامیان تروریسم «فرافکنی حامیان تروریسم»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛این روزها زمزمه هایی از آنسوی آبهای خلیج فارس به گوش می رسد که کاملاً مغایر با واقعیت هائی است که در منطقه جریان دارد. بعد از اظهارات هفته گذشته سعودالفیصل وزیر خارج مادام العمر عربستان که جمهوری اسلامی ایران را به مداخله در یمن، عراق و سوریه متهم کرده و گفته بود اگر ایران نیروهایش را از این کشورها خارج کند بخشی از مشکلات منطقه حل خواهد شد، دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس نیز ادعاهائی از همین نوع مطرح کرده است. وی مدعی شده ایران نسبت به مداخله در امور برخی کشورهای عرب اقدام می کند و با این کار، امنیت و ثبات این کشورها و کل منطقه را به خطر می اندازد. بعد از این دو، نوبت به رجب طیب اردوغان رسید که او نیز علیرغم اینکه طشت رسوائیش در پرورش دادن تروریست های داعش و تکفیری ها در دامان خود به زمین افتاده، به مسئولین ایرانی اهانت کرده است.
به نظر می رسد پیوستگی این اظهارات، واکنشی به شکست اقدامات مداخله جویانه ترکیه، عربستان و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در سوریه می باشد که امروز برای تطهیر خود از عوارض حمایت از تروریسم، به دنبال فرافکنی و فریب افکار عمومی هستند. امروز بر هیچکس پوشیده نیست که رژیم سعودی در سالهای اخیر وظیفه ای جز تأمین نفت ارزان برای حامیان غربی خود و صدور تروریسم سلفی برای مقابله با موج بیداری اسلامی و مقاومت ضد صهیونیستی نداشته و با همکاری شیوخ عرب و سران ترکیه مدیریت ترویج تروریسم را در منطقه برعهده داشته است، اما اکنون که این سرمایه گذاری سنگین و حیثیتی، اعتبار این کشورها را در جهان درحد سرکردگان تروریسم و مروجان اصلی آن تنزل داده و تزریق پول های کلان نفتی به بنگاههای تبلیغاتی غربی نیز نتوانسته چهره مخدوش این رژیم را ترمیم کند، اقدام به این فراکنی های بی ثمر و تهوع آور نموده اند. براین اساس و در ادامه تبعات شکست پرهزینه عربستان و تعدادی دیگر از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ترکیه، افکار عمومی جهانی بویژه ملتهای منطقه، خود را در مقابل شنیدن سخنان فریبکارانه و فرافکنانه که معنا و مفهومی جز در پیش گرفتن سیاست فرافکنی و نسبت دادن اتهامات به دیگران برای خارج کردن خود از زیر این علامت سؤال بزرگ ندارد، واکسینه کرده اند و بخوبی به این هدف حامیان تروریسم و مداخله گران منطقه ای پی برده اند که آنها با طرح این قبیل مسائل و متهم کردن جمهوری اسلامی ایران قصد دارند خود را از زیربار عوارض منفی مداخلات تروریستی خارج کنند. حامیان ایجاد کنندگان بحران سوریه و پشتیبانان اصلی تروریسم در منطقه مثل عربستان، قطر، امارات و ترکیه اکنون به عنوان برهم زنندگان آرامش، امنیت و نظم جهانی از همه طرف تحت فشار افکار عمومی ملتها قرار دارند، بدون آنکه توجیهی برای اقدامات خود داشته باشند. متهم کردن دیگران، کهنه ترین ترفندی است که آنها برای فرار از این جرم به آن متوسل شده اند. بسیار مضحک است کشورهایی که سالها در امور داخلی سوریه، عراق، بحرین، لبنان، یمن و... آنچنان آشکارا مداخله کرده و همه جا سخن از لزوم مسلح کردن تروریستها و حمایت از دیکتاتورها بر زبان جاری نموده اند، اکنون با جسارت، دیگران را به مداخله در سوریه متهم کرده و گنده گویی می کنند! آیا سعودی ها و دیگر همپالگی های آنان در شورای همکاری و نئوعثمانی های ترکیه، پاسخی برای چرائی حرص و ولع خود برای سقوط حکومت سوریه و جنایت ها و فجایعی که از طریق تروریست های داعش، جبهه النصره و ارتش به اصطلاح آزاد سوریه مرتکب شده اند، دارند؟! اگر لشکرکشی به بحرین و سرکوب مطالبات بحق و مسالمت آمیز مردم این کشور و حمایت از سعودی ها از رژیم اقلیت آل خلیفه، دخالت در امور داخلی دیگر کشورها نیست، چه اسمی را بر آن می توان گذاشت؟ آیا اعزام تروریست به عراق و تامین سلاح و مواد منفجره مورد نیاز آنها برای برهم زدن نظم و آرایش سیاسی مورد انتخاب مردم عراق معنای دیگری جز مداخله می تواند داشته باشد؟ اگر حمایت از دیکتاتورهای فراری تونس، یمن و دیگر کشورهای عربی و پناه دادن به آنها و تشکیل دولتهای سایه برای برهم زدن توازن منطقه ای به نفع دیکتاتورها، به معنای دخالت در امور داخلی کشورها نیست، پس چیست؟ اگر برقراری پیوند میان سرمایه های بادآورده نفتی شیوخ منطقه با گروه های تروریستی و تندرو در سرتاسر جهان، از اندونزی و پاکستان و افغانستان و چچن گرفته تا خاورمیانه و اروپا، حمایت از تروریسم نیست، پس چیست؟ اگر اظهارات صریح جوبایدن معاون رئیس جمهور آمریکا که سیاست همپیمانان منطقه ای آمریکا مثل عربستان، قطر، امارات و ترکیه را عامل غیرقابل کتمان رشد افراط گرایی و گروه های تروریستی در منطقه معرفی کرد، به معنای دخالت در امور داخلی کشورها و برهم زننده آرامش و نظم جهانی ننامیم، چه عنوانی را باید برای آن در نظر گرفت؟ شاید این واکنش انفعالی شکست خوردگان بازیهای منطقه ای و حامیان اصلی تروریسم، دلیل دیگری نیز داشته باشد که باید سرنخ آنرا در احیای اقتدار هسته ای ایران و احتمال دستیابی به توافق هسته ای میان ایران و کشورهای 1+5 جستجو کرد. اما حامیان تروریسم در منطقه باید بدانند جمهوری اسلامی ایران در هر حال کشوری مقتدر است که حرف اول را در منطقه می زند و کسانی که از تروریسم حمایت می کنند فرجامی غیر از گرفتار شدن در دام تروریست ها ندارند. رسالت:پدیده داعش و رویکردهای ضروری ما «پدیده داعش و رویکردهای ضروری ما»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر امیر محبیان است که در آن می خوانید؛ظهور پدیده ای چون داعش به یکباره صورت نگرفت ؛بلکه داعش محصول چند عامل مهم است: 1.آنچه که ما بیداری اسلامی می نامیدیم و غربی ها بهار عربی و در سال2010 اوج گرفت ؛در بطن خود علاوه بر ظرفیت های مثبت؛بذرهای رشد گرایش های افراطی را نیز داشت که بعضی از سیاسیون غربی و منطقه را برای بهره گیری از آن برای مدیریت تحولات منطقه تحریک کرد. 2.آوانتوریسمی که در این جنبش ها نمود یافت ؛به علاوه بزرگنمایی تبلیغاتی غربی ها ،محیط لازم برای جذب ماجراجویان به آنها را فراهم کرد؛ماجراجویانی که کمک های غرب و بعضی از کشورهای منطقه آنها را در عملیات سوریه زبده تر و بیرحم تر کرد. 3.تلاش شاخه وهابی ائتلاف حکومتی عربستان برای خودنمایی که در پی اختلافات میان شاخه سیاسی محافظه کار حکومتی جاه طلب تر شده بود؛عملا بستر ایدئولوژیکی مناسبی را برای رشد جریان سلفی و تبدیل آن به جریان تکفیری فراهم کرد.کوشش حکومت عربستان برای بهره گیری از این ظرفیت در بازی های ژئوپلیتیک منطقه ، علیه آنچه که توسعه سریع تشیع و قدرت ایران می دانست؛این روند را سرعت داد. 4.کسب تجربیات عملیاتی القاعده و سازمان های مشابه و حمایت و آموزش های سازمان های اطلاعاتی کشورهای مختلف که هر کدام به دلایل خاص خود در اختیار این جریان قرار دادند و علاوه برآن همکاری نیروهای نظامی بعثی این جریان را از یک گروه شورشگر به یک جریان توانمند اطلاعاتی و تشکیلاتی مبدل ساخته است که از سلاح ترس با تمام توان بهره می گیرد. 5.جاه طلبی های دولت حاکم ترکیه که احیاء موقعیت حکومت عثمانی در جهان اسلام را برای خود به مثابه یک هدف می بیند؛به علاوه نتایج مترتب بر عملیات داعشی ها در تضعیف و سرکوب کردها باعث شده که حمایت گسترده ای را در اختیار این جریان قرار داده و پل ارتباطی اروپا و داعش از یکسو و ترمز عملیاتی اعضای ناتو از سوی دیگر گردد. 6.ضعف بینش استراتژیک آمریکاییان علیرغم ادعاهای بسیاردر برخورد با پدیده های پیچیده با خصلت عقیدتی ، کاملا خود را نشان داده است.تلاش دولت محافظه کار بوش برای بزرگ کردن افراطی ها جهت توجیه سیاست خارجی مهاجم خود، عملا بستر رشد افراطی ها ی تروریست را فراهم کرد و سردرگمی و ضعف در مواجهه قدرتمند با پدیده های پیچیده منطقه از سوی دولت اوباما این روند را تقویت کرد.به گونه ای که سیاست خارجی آمریکا در منطقه تابعی از بازی های عربستان و قطر و نیز ترکیه شد و اکنون نیز براحتی قادر نیست موقعیت محوری خود را فراتر از نمایش ها احیاء کند. 7.سیاست های اسرائیل بویژه تحرکات اطلاعاتی آنها برای تقویت هر جریانی که به تضعیف کشورهای خط نخست مقاومت و حتی همه کشورهای اسلامی بینجامد از عوامل رشد جریاناتی چون داعش است.جریاناتی که شیعه را خطرناکتر از اسرائیل بداند.اسرائیل در همین حال با اعمال نفوذ و عملیات فریب بطور روشن مانع از برخورد جدی و موثر نظامی آمریکایی ها با داعش می شود. اما با داعش چه کنیم؟ 1.برحسب قواعد تحلیل واقع گرایانه یک پدیده ،ساده نگری در برخورد با پدیده داعش همانقدرخطرناک است که بزرگنمایی بیش از واقعیت این پدیده. 2.هدف از ایجاد داعش علاوه بر منافع و فرصت های اقتصادی که تخریب زیر ساخت های چند کشور برای آینده فراهم می کند؛ایجاد نوعی آشوب مقدماتی ،ظرفیت سازی های خاص و ظرفیت سوزی های محاسبه شده برای ساماندهی به خاورمیانه جدید و بعضی مناطق فراتر از آن در طی بیست سال آینده است.کاستن از موقعیت و جایگاه ایران در دستور پدیدآورندگان داعش قرار دارد. 3.موقعیت ایران فراتر از هر مبالغه ای در منطقه و جهان در حال تقویت است و مدیریت منطقه بدون حضور ایران تقریبا غیر ممکن و در بعضی نقاط دیگر حضور ایران در مدیریت شرایط کمک کننده خواهد بود.در حالی که ایران مانعی بنام "تحریم های هسته ای" را به مرور از پیش پا برمی دارد.ایجاد مانعی دیگر فراروی ایران در دستور قرار دارد.داعش یکی ازفعال کننده های موانع عقیدتی در برابر ایران است.تلاش پدیده ای چون داعش آنست که شیعه را به عنوان یک خطر برای اسلام نشان دهد و شکاف های فرقه ای را ژرفا بخشد.لذا هر حرکتی و به هر نیتی که ایران را در برابر داعش به عنوان حامی فقط و فقط شیعه نشان دهد و نه اسلام ،حرکتی نادرست و در چارچوب خواست جریانات تکفیری خواهد بود. فراموش نکنیم پروژه داعش دو رو دارد؛آنها برای توجیه سیاست های تکفیری تحت نام سنی محتاج جریان های تکفیری و افراطی شیعی هستند.ظهور بعضی رسانه های ضد سنی و تحت نام شیعه بر اساس الزامات عقلانی توسط همان هایی تقویت می شود که تکفیری هایی را تحت نام سنی تقویت می کنند.ایران باید مظهر عقلانیت وتمدن اسلام در برابر جریانات انحرافی و منحرف خشونت طلب باشد. 4.به احتمال عقلانی این امکان از احتمال زیادی برخوردار است که داعش برای کاستن از فشار غرب بر روی خود و انجام وظیفه ذاتیش مسیر حرکت را به سوی ایران و حزب الله تغییر دهد تا چالش و دوقطبی عقیدتی بیافریند.طبعا ارزیابی آنها از قدرت واکنش ایران تا به حال آنها را مجبور به احتیاط کرده است ولی ما و متحدان عقیدتی ما باید خود را برای روز درگیری از هم اکنون آماده سازیم.روشن است که ایران و حزب الله باید در عملیات کنونی فعلا در انتهای صف جنگجوی مسلمان(سنی و شیعه) علیه داعش بایستند ولی پوشش دادن به نقاط ضعف خود و مدیریت دشمن برای انجام اقداماتی که ما می خواهیم نه خود آنها باید بطور جدی ادامه یابد. 5.اشتباهات آمریکا در مدیریت جریانات منطقه با عنایت الهی تاکنون باعث شده است که هر گام آنها علیه ایران، عملا ایران را در تبدیل شدن به قدرت منطقه ای و جهانی گامی به پیش ببرد.ظاهرا فعلا نیز مسیر در جهت قابل مدیریتی به پیش می رود و سیاست خارجی ایران باید پوشش لازم را برای ایجاد ، تقویت و تثبیت تصویرعقلانی ازایران در برابرتصویر تروریسم و افراط در جهان ایجاد نماید؛ برای پیروزی در محیط های آشوب زده فقط باید در گام های آتی هشیاری و بصیرت را بیش از گذشته چاشنی اقدامات نمود. قدس:اشتبا ه های تاکتیکی ترکیه «اشتبا ه های تاکتیکی ترکیه»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم محمد علی بیگی پاشا است که در آن می خوانید؛از زمان آغاز بحران سوریه ، با حمایت ترکیه ، تروریستهای تکفیری از اقصی نقاط جهان در این کشور جمع و پس از آموزش ، با نظارت نیروهای نظامی و امنیتی ترک، عازم سوریه شده اند. در واقع ترکیه با تبدیل شدن به معبر اصلی ترانزیت تروریستها به سوریه ، همه پلهایی که می توانست مناسبات با دولت دمشق را احیا کند ، ویران و تنها روی گزینه رفتن بشار اسد سرمایه گذاری کرده ، اما ناکامی و استیصال جبهه غربی - عربی در ساقط کردن بشار اسد، بزرگترین کابوس ترکیه در رسیدن به رویای تغییر مرزهای سیاسی - جغرافیایی و شکل گیری نئوعثمانیسم (نوعثمانی گرایی) گردیده و از اینجاست که اشتباه های تاریخی ترکیه فصل جدیدی در مناسبات خارجی این کشور را رقم زده است . این اشتباه ها را می توان چنین برشمرد: 1: ترکیه با نظاره گری بر محاصره و کشتار ترکمنهای عراق توسط داعشی ها در حومه آمرلی نشان داد که در حمایت از گروه تروریستی داعش حاضر است نه تنها روی آرمانهای اسلامی و انسانی، بلکه روی آرمانهای ملی گرایانه و پان ترکیستی که همواره شعار جمهوری ترکیه بوده است، پا بگذارد. 2:در حالی که مردم شهر عین العرب یا کوبانی بخش قابل توجهی از شهر را از دست داده و داعشی ها با شعار اینکه کردها مسلمان نیستند، به قتل عام زن، کودک و پیر و جوان در این شهر مشغولند، ارتش ترکیه با آرایش گسترده نیروی زمینی و زرهی در مرز، مانع از سرازیر شدن هزاران داوطلب کرد و ارسال سلاح به شهر کوبانی برای مقابله با داعش شده است. به این بهانه که در این شهر پ. ک. ک مستقر است. همچنین ترکیه نسبت به انجام عملیات نیروی هوایی سوریه در کوبانی هشدار داده است. بدین ترتیب تروریستهای داعش با پشتیبانی ترکیه، در حال رقم زدن یکی از بزرگترین جنایات بشری در کوبانی هستند. در چنین شرایطی، ترکیه با چراغ سبز برخی از کشورهای غربی و عربی و پس از اخذ مجوز پارلمان جهت عملیات زمینی در سوریه و عراق، برای حمایت از انسانهای بی گناه در کوبانی یا عین العرب و دیگر شهرهای سوریه ، شروطی نظیر ایجاد منطقه حایل و پرواز ممنوع و حملات همزمان به مواضع داعش و ارتش سوریه را مطرح کرده است. 3: ادامه پیروزی های ارتش سوریه و میزبانی از تروریستهای داعش توسط ترکیه با هدف آموزش آنها، مشکلات متعددی برای آنکار ایجاد کرد و با رسانه ای شدن بیشتر حمایتهای آنکارا از داعش، موج گسترده ای از اعتراضها گریبانگیر احمد داود اوغلو نخست وزیر و اردوغان رئیس جمهور گردید. 4: ترکیه تلاش کرد با ایجاد منطقه حایل، پایگاه های آموزش تروریستها را به داخل خاک سوریه منتقل و با ایجاد منطقه پرواز ممنوع ، مانع از اقدام نیروی هوایی ارتش سوریه علیه تروریستها در آن مناطق شود، و به اصطلاح بخشی از هزینه های حمایت از داعش را به داخل سوریه منتقل و در عین حال این شرایط را فراهم سازد که با جلب حمایت آمریکا و فرانسه، این مناطق حایل در سوریه که عمدتا کردنشین هستند، در دراز مدت به ترکیه واگذار شود. 5: از سال 2004 و پس از نطق تاریخی اردوغان در دیاربکر، بزرگترین استان کردنشین ترکیه و پذیرش مسأله کردی ، انتظار می رفت که مسأله کردها در ترکیه حل شود ، اما بر اثر سیاستهای اشتباه آنکارا، عملاً وضعیت فوق العاده سالهای مخوف دهه نود به مناطق کردنشین ترکیه بازگشته است، با این تفاوت که این بار اعتراضها تنها محدود به کردها نیست، بلکه همراهی ترکیه با داعش، خشم دیگر اقشار مردم ترکیه از جمله علوی ها که حدود بیست میلیون از جمعیت 75 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند ، موجب شده است . 6: اشتباه دیگرترکیه دست کم گرفتن تهدید های نیروهای داعش بود.در واقع ترکیه با سرمایه گذاری صرف بر سرنگونی اسد و بستن چشم خود بر رشد نیروهای افراطی، ناخواسته به رشد هیولایی به نام داعش کمک کرد. 7: ، ترکیه با خرید روزانه صد هزار بشکه نفت از داعش به قیمت بسیار ارزان (بشکه ای 25 دلار) بیشترین نفع اقتصادی را از اقدامهای داعش می برد و تلاش دارد از تکفیری های داعش برای حذف فیزیکی پ. ک. ک و نیزخواباندن اعتراضهای کردها و تغییر جغرافیای کردستان سوریه و عراق استفاده کند. براین اساس، سران آنکارا بازی دو جانبه ای را در قبال کردهای سوریه اجرا می کنند. چنانکه از یک سو سران برخی گروه های کرد سوریه را به آنکارا دعوت می کنند تا به پ.ک.ک اراده خود را برای حمایت از کردهای سوریه نشان دهند و از سوی دیگر با خرید زمان سعی در ورود نکردن به عرصه نظامی در سوریه علیه داعش دارند تا رضایت داعش جلب شود. این رفتارها که تحقق بخش اهداف آمریکاست، مورد تأیید مردم ترکیه نبوده که نتیجه آن نیز اعتراضهای خیابانی اخیر است. به هر حال اگر سران آنکارا بخواهند همچنان به بازی دو جانبه خود ادامه دهند و از پذیرش خواست مردم ترکیه مبنی بر حمایت از سوریه خودداری کنند، دستاوردی جز تشدید اعتراضهای مردمی نخواهند داشت که چالشهای درونی و بیرونی بسیاری برای آنان ایجاد می کند.

وطن امروز:آقای ظریف! واقعاً تحریم ها اثر ندارد؟ «آقای ظریف! واقعاً تحریم ها اثر ندارد؟»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم سیدعابدین نورالدینی است که در آن می خوانید؛ آقای جواد ظریف روز چهارشنبه پس از دیدار با جان کری و کاترین اشتون، در اظهاراتی تامل برانگیز گفت: «تحریم ها ناکارآمد است و آمریکایی ها باید بفهمند که تحریم ها اثرگذار نیست.» او لغو تحریم ها را یک اقدام نمادین دانست و گفت از دیدگاه جمهوری اسلامی تحریم ها باید به صورت «نمادین» برداشته شود. خب! این حرف های آقای ظریف، مهم و قابل تامل است. به هر حال وزیر امور خارجه در چنین موقعیت حساسی از عدم اثرگذاری تحریم ها گفت. چرا؟ بیایید 3 گزاره را درباره این اظهار نظر آقای ظریف بررسی کنیم.
1- شاید واقعا دولت آقای روحانی به این نتیجه رسیده باشد که بدون لغو تحریم ها نیز می توان کشور را به استاندارد مطلوبی از اقتصاد و معیشت رساند. برخلاف تصور رایج که می گوید جز لغو تحریم ها دولت هیچ برنامه ای برای بهبود معیشت ندارد؛ شاید حقیقتا کابینه یازدهم به اقتصاد مقاومتی پایبند است. آمارهای دولت نیز موید همین است. رشد اقتصادی به 6/4 رسیده است. دولت می گوید در یک سال اخیر 450 هزار شغل ایجاد کرده به گونه ای که بیکاری «تک رقمی» شده است. بر اساس آمارهای دولتی تورم طی یک سال اخیر تقریبا نصف شده و باز هم بر اساس آمارهایی که دولت اعلام می کند؛ قدرت خرید مردم در یک سال اخیر 30 درصد افزایش یافته است. دولت آقای روحانی می گوید طی همین مدت توانسته فروش نفت را افزایش دهد و مهم تر از همه اینکه بر اساس اظهارات صریح آقای روحانی دولت از «رکود» عبور کرده است. اینها توفیقات بسیار ارزشمندی است و همه اینها در شرایط تحریم به دست آمده است. می توان گفت اظهارنظر عجیب آقای ظریف مبتنی و متکی بر همین آمارهاست. یعنی ظریف پس از اعلام این توفیقات، حالا از ناکارآمدی تحریم صحبت می کند. حال با فرض صحت این گزاره، می توان گفت اکنون که تحریم ها اثر ندارد و توفیقات اقتصادی نیز پرشمار است؛ پس به راحتی می توان بر موضع عدم تمدید توافق ضعیف ژنو اصرار و پایداری کرد و اساسا با این شرایط، مذاکره برای چیست؟ اکنون که تحریم ها اثر ندارد؛ چه بهتر از اینکه از دستاوردهای هسته ای کشور به عنوان یک اهرم اثرگذار پیشرفت و مقوّم امنیت ملی حراست شود. 2- آن زمان که آقای حسن روحانی در برنامه های انتخاباتی خود، چرخ اقتصاد را به چرخ سانتریفیوژها گره زد؛ گزاره «اثرگذاری تحریم ها» را به عنوان بستر فعالیت های انتخاباتی خود تایید کرد. دولت آقای روحانی مذاکرات خود را نیز در همین قالب و با تقویت همین دیدگاه آغاز کرد. رئیس جمهور بارها از «خزانه خالی» گفت. «آمار و ارقام دهشتناک» او از وضعیت اقتصادی در همان هفته های نخست مذاکرات مطرح شد و البته وزیر امورخارجه او نیز روی «ویلچر» به جنگ تحریم های آمریکا رفت. دولت کلید اقتصاد را در مذاکرات و لغو تحریم ها می جست. آیا کسی هست این واقعیت را انکار کند؟ دولت آقای روحانی یک سال گذشته را بر پایه یکسری محاسبات خارجی سپری کرد. شفاف سازی یا اعتماد سازی یا هر اسم دیگری داشته است؛ راهبرد دولت در موضوع هسته ای بود. اکنون یک سال از عملکرد دولت آقای روحانی در سیاست خارجی بر اساس این الگوی محاسباتی گذشته است. مهلت گام نخست توافق ژنو تمام شد و توافق 4 ماهه نیز رو به اتمام است و این در شرایطی است که آقای ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا این پیام را می دهد که در صورت لغو نشدن تحریم ها، دولت انتخابات پارلمانی در 16 ماه دیگر را خواهد باخت! او کمپینی راه می اندازد که بر پوستر آن شعار معنادار «هر توافقی از عدم توافق بدتر نیست» درج شده است! معنای این اظهارات آقای ظریف واضح است. اما اگر تحریم ها اثرگذار نیست پس آقای ظریف نباید از انتخابات پارلمانی آینده هراس داشته باشد. اگر تحریم ها ناکارآمد است؛ پس هر توافقی از عدم توافق بهتر نیست! شاید اظهارات آقای ظریف در وین 8 مبنی بر ناکارآمدی تحریم ها تلاشی برای اصلاح اظهاراتش در شورای روابط خارجی آمریکا باشد اما در واقع، آن اشتباه پاک شدنی نیست و نتیجه آن در مذاکرات مشخص می شود. همانگونه که نتیجه «خزانه خالی» و «آمار دهشتناک» هم در توافق ضعیف ژنو آشکار بود. 3- شاید واقعا این اظهارات یک عملیات روانی باشد. همانگونه که مطرح کردن ماجرای دست دادن روحانی و اوباما شایعه ای بود برای فراهم شدن افکار عمومی برای دیدار روحانی با کامرون! این یک ادعا یا اتهام نیست؛ این واقعیتی است که آقای حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور به صراحت گفت. بنابراین باید حق داد رفتارهای دولت را با این نگاه نیز ارزیابی کرد. این احتمال وجود دارد که این قبیل اظهارات آقای ظریف برای آرام کردن منتقدان باشد. مدت هاست اخباری درباره توافق پنهان هسته ای به گوش می رسد. آقای روحانی نیز در گفت وگوی تلویزیونی اخیر صراحتا از قطعی بودن تفاهم هسته ای گفت. افشاگری روس ها درباره توافق 95 درصدی هسته ای هم این احتمال را تقویت می کند. به هر حال شاید درباره همه چیز در نیویورک توافق شده باشد! جوان:میزان وزیر اطلاعات «میزان وزیر اطلاعات»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم دکتر عبدالله گنجی است که در آن می خوانید؛روی این نوشته نه با وزارت اطلاعات وعملکرد آن که با وزیر محترم اطلاعات و متأثر از مواضع رسانه ای یک ساله گذشته وی می باشد. بنابر این قبل از پرداختن به موضوع مدنظر، مواضع خود را روشن کنیم که از نگاه نگارنده اکثریت قاطع پرسنل وزارت اطلاعات جزو بهترین، دلسوزترین، فهیم ترین و انقلابی ترین نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی هستند. شخص وزیر را نیز انسانی صالح، مقید، دلسوز و تلاشگر و مردمی می دانیم که اگر غیر از این می پنداشتیم هرگز رقص قلم را برای آنچه ذیلاً به رشته تحریر در می آید نمی پسندیدیم. و اما بعد... در مواضع رسانه ای یک سال گذشته وزیر محترم اطلاعات خصوصاً مصاحبه مطبوعاتی اخیر و همچنین سخنرانی 24 مهرماه امسال ایشان در رواق امام خمینی (ره) حرم رضوی، که شخصاً توفیق شنیدن آن را داشتم نکته ای به صورت مستمر یادآوری می شود و اصرار بر تکرار آن ذهن نگارنده را به سمت سؤالات متعددی برده است. تبیین مواضع، جهت گیری ها و مأموریت های کلی وزارت اطلاعات طوری بیان می شود که گویی ایشان یک «وزارتخانه متهم» را تحویل گرفته اند. یا تصور می نمایند از گذشته وزارت اطلاعات یک «هیولای غیرمنطقی» در ذهن مردم است یا وزارت اطلاعات به گونه ای بوده است که غیر از سلایق هیچ ضابطه ای بر آن حاکم نبوده است. تلاش جهت اعتمادسازی در تحلیل سخنان وزیر محترم بسیار مشهود است. بدون تردید این مشی و قضاوت مبتنی بر یک برداشت، فهم، تصور و پیشینه ذهنی است که اکنون به باور وزیر تبدیل شده است. این باور وزیر از برداشتی است که از نسبت مردم و وزارت اطلاعات ساطع می شود. اما سؤال اساسی این است که چرا در فردای سخنان وزیر، نیروهای مؤمن به انقلاب یا همان کسانی که به تعبیر مقام معظم رهبری «در حوادث سینه سپر می کنند» برای سخنان ایشان کف نمی زنند و حتی بعضی از اینها به نشست خبری وزیر دعوت نمی شوند. اما کسانی که از کنار اهداف، آرمان ها، سیاست های کلی و... نظام با سکوت یا تمسخر یا پرخاشگرانه می گذرند، مروج سخنان وی می شوند؟ گویی از «اتهام شویی» وزیر از وزارت اطلاعات به وجد آمده اند. اگر روح کلام وزیر محترم این است که وزارت اطلاعات در گذشته بد عمل کرده است و سلیقه محور بوده است، چطور نباید بپذیریم که این روند با ریل دیگری و با سلیقه دیگری تکرار نمی شود؟ چه حجتی باید یافت؟ مگر وزارت اطلاعات، وزارت نفت و صنایع است که سخت افزار محور و پذیرش سلایق در آن کارگشا و به مثابه خلاقیت انگاشته شود. مگر چند درصد مردم ایران با اقدامات سلبی وزارت اطلاعات ارتباط دارند؟ قطعاً برداشت وزیر از ذهنیت اجتماعی مردم به وزارت اطلاعات از سه حالت خارج نیست. یا بر این باورند که ذهنیت مردم نسبت به وزارت اطلاعات منفی است، یا مثبت، یا خالی الذهن هستند. اما آنچه بیان می شود تلاش جهت رفع اتهام است که آن اتهام هم مبهم است. گویی وزیر محترم مأمور تنظیم آرم نمادین قوه قضائیه که دو کفه ترازوی آن علی السویه است، می باشند. وی در مصاحبه اخیر مطبوعاتی می فرماید: «نباید بین اصلاح طلب و اصولگرا فرق گذاشت»، «برای ما تفاوتی نمی کند» سؤال این است که نگاه وزیر به جریانات حقوقی است یا جنبه های فکری، نگرشی و معرفتی را در تقدم ملاک ها لحاظ می نمایند؟ آیا وزیر محترم با کلیشه ساختاری اصولگرا / اصلاح طلب محتوای جریانات را تحلیل می کنند؟ ممکن است در جریان تجدیدنظرطلب افرادی باشند که از «تقوی فردی» برخوردارند و به جهت عاطفی در آن جریان غلتیده باشند اما اگر صدر تا ذیل آن یعنی نحله های اپوزیسیون، جمهوری خواه، مشروطه خواه، طرفداران حاکمیت دوگانه سکولارها و... برای وزیر فرقی نکنند باید نگران شد. بعید است موارد ذیل را وزیر محترم به عنوان یک فعال سیاسی فرهنگی ندانند و یا بعید است اسناد آن در آرشیو وزارت اطلاعات نباشد، پس چرا اصرار بر «نه خانی آمده و نه خانی رفت» دارند؟ اگر راست نگفتن به معنی دروغ گفتن نیست - که نیست- وزیر اطلاعات چه اصراری به شاقول گذاری رسانه ای دارد؟ آیا از نگاه وزیر محترم، صاحبان اقدامات یا سخنان ذیل با همان شاقول و میزان اندازه گیری می شوند که نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی سنجیده می شوند؟ بعید است وزیر محترم مصاحبه 21/3/1388 میرحسین موسوی با هفته نامه تایمز را نخوانده باشد و پاسخ به این سؤال را که «اگر شما پیروز انتخابات شوید (نه شکست یا تقلب) برای اجرای دیدگاه هایتان چه خواهید کرد» نشنیده باشند و ندانند پاسخ «تحولات چشمگیر هفته های گذشته احتمالاً «ماهیت»، «ساختار قدرت» را به «نحو بنیادین» «دگرگون خواهد ساخت» به پشتوانه چه جریانی عنوان می شد. آیا بار معنایی این چهار واژه را می دانید و مسئول میزان کردن ترازو شده اید؟ آیا علت مصاحبه عصر جمعه 22 خرداد 1388 ایشان را می دانید؟ آیا از جلسه خرداد 1381 حزب مشارکت در چیذر تهران مطلع نیستید؟ آیا از جلسه 17 خرداد 1387 حزب مشارکت برای طراحی انقلاب مخملین بی خبرید؟ آیا تهدیدات کروبی به افشا کردن خانه های تیمی این جریان در دانشگاه آزاد نجف آباد را فراموش کرده اید؟ آیا از نظر شما کسانی که از پادشاه بحرین و عربستان برای انتخابات درخواست مالی کردند و افراد مشخصی را برای اخذ آن اعزام نمودند با دیگران تفاوتی نمی کنند؟
آیا فقط پول گرفتن از صدام و غرب (مسعود رجوی) بد است، اما از جاهای دیگر اشکالی ندارد؟ آیا وزیر محترم نامه سال 1366 امام به محتشمی پور را نخوانده اند و اکنون پالوده خوری مدعیان خط امام در نشریات و کنگره های خود با مطرودین نهضت به اصطلاح آزادی را نمی بینند؟ قطعاً وزیر محترم همه اینها را می دانند اما سؤال این است که اگر می دانند چرا نظام و وزارت اطلاعات را روی کرسی متهم می نشانید؟
شاید وزیر محترم سؤال نمایند چه باید کرد؟ در پاسخ باید گفت: همه کسانی که در کشور زندگی می کنند و در مقابل نظام نایستاده اند محترم هستند و حتی کسانی که مخالف نظام هستند اما صرفاً عقیده ای برای خود دارند محترم هستند و همه اجزای نظام باید حقوق و امنیت آنان را محترم بشمارند، اما ریاگونه سخن گفتن برای راضی کردن آنانی که برای براندازی، صدها کتاب و مقاله و یادداشت دارند و بارها غرب را ذوق زده کردند، نوعی انفعال و احساس گناه نسبت به جرم نکرده است. آنان که دشمن شناسنامه دار نظام و انقلاب هستند نیاز به معرفی توسط وزیر محترم ندارند، مردم آنان را بهتر از مسئولان می شناسند. آنچه مهم است مشخص کردن خطوط انتهایی نظام است. به وزیر محترم توصیه این است که همانگونه که شما در جرگه روشنفکری تعریف نمی شوید، تظاهر به آن را نیز کنار بگذارید. روشنفکری و مسئولیت حاکمیتی به پارادوکسیکال منجر می شود. نتیجه میزانی که شما با آن می سنجید این است که ویژه نامه ای به مناسبت سی امین سالگرد تأسیس وزارت اطلاعات تولید می شود. از این 30 سال بیش از پنج سال آن مربوط به دوران پسافتنه است. کاش و کاش فقط یک بار واژه فتنه در این ویژه نامه آورده می شد تا نسبت یک وزیر انقلابی با فتنه را بشنویم. واژه فتنه مربوط به جناح ها نیست که شما بخواهید در جایگاه سوم و مستقل بنشینید. در هیچ سالی نیست که این واژه چند بار توسط مقام معظم رهبری تکرار نشود و آخرین بارش در حضور شما و در هفته دولت امسال عنوان شد. اگر قبله شما را رهبری تعیین می کند، شما هم یک بار در یک ویژه نامه 125 صفحه ای آن را ذکر می کردید و چه اشکالی داشت کلیت عملکرد وزارت اطلاعات در فتنه نیز آورده می شد تا مردم از زحمات سربازان گمنام امام زمان (عج) بیشتر مطلع شوند. امید است رویه انفعالی در مقابل ت�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن