تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):برتر از هر کار نیکی، کاری هست تا جاییکه مرد در راه خدا کشته شود، پس چون در راه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815473199




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گزارشی خواندنی از دیدار امام با دکتر علی امینی


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:


حجت‌الاسلام عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه قم و نخستین گزارشگر خبری سخنان امام خمینی شاهد گفتگوی امام با دکتر علی امینی بود. خبرگزاری رسا در گفتگویی که دز زمان حیات مرحوم بخشایشی داشت به بررسی جزییات این دیدار پرداخته که شرح آن در زیر می آید: دکتر امینی پس از ترور حسنعلی منصور به نخست‌وزیری منصوب شده بود. ‌...وی به دلیل اینکه روحیه سخنوری و قدرت بیان داشته بود، می‌توانست نظریات آمریکا را در ایران تأمین کند...
روز سیزده رجب که مصادف با ابتدای فروردین‌ماه سال ۱۳۴۱ بود، آن روز بارانی و پرخاطره‌ بود.
چگونه از حضور دکتر امینی در قم با خبر شدید؟
من از کوچه آقازاده عبور می‌کردم، دیدم یک جمعیتی به سوی باغ قلعه می‌روند؛ اما قیافه‌ها و پوشش‌هایشان به قمی شباهت نداشت، حدس زدم بومی نیستند و از جایی دیگر آمده‌اند، کنجکاو شدم و از یک عابری سوال کردم گفت: نخست‌وزیر جدید است و برای دیدار با مراجع به قم آمده، الان هم به سوی منزل حاج آقا روح‌الله می‌روند. من خیلی حساس شدم، خیلی مشتاق بودم بدانم که یک شخص اول سیاست با شخص اول فقاهت چگونه برخورد می‌کنند، می‌خواستم چگونه با یکدیگر سخن می‌گویند و در این دیدار چه می‌گذرد؛ پشت سر آن‌ها حرکت کردم من هم پشت سر رییس سازمان امنیت قم وارد منزل امام شده‌ام.
مانعی برای ورود به منزل امام نبود؟
خیر. دیدار مردم با علما طبیعی بوده؛ همچنین آن روز به مناسبت سیزده رجب، ‌طلاب و مردم بیشتری به دیدار علما می‌رفتند.‌ من می‌خواستم ببینم امام با این شخص چگونه برخورد می‌کند یا چگونه از او پذیرایی می‌کند و توجه خاصی به این مسائل داشتم.
از این دیدار بیشتر برای ما بگویید.
دکتر امینی در هنگام ورود مقداری درنگ کرده به بهانه خارج کردن کفش از پا، شاید می‌خواست با تأخیر خود امام را متوجه حضور خود کند، بعد با همراهان وارد اتاق شدند و امام نیم‌خیز ـ نه تمام قد ـ برخاست و همه روی زمین نشستند و پس از آن حاج آقا پسندیده ‌برادر امام(ره) وارد اتاق شدند امام تمام‌قد از جای برخاست و سپس آقای پسندیده بین امام و نخست‌وزیر نشست. امام خطاب به دکتر امینی گفت: امام علی(ع) می‌فرماید: کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته، شما نیز مسوول هستید و در برابر مردم پاسخگو هستید و حالا که به این جایگاه رسیدید باید چند مطلب را به شما بگویم اول اینکه نخست‌وزیران زیادی آمده‌اند و رفتند، تعداد اندکی از آنان مرحوم شدند همچون امیرکبیر و بیشتر آن‌ها نیز ملعون و خیانت به مردم کردند. شما سعی کنید از آن دسته مرحوم باشید و از موقعیت استفاده و به مردم کنید. حوزه علمیه نیز خدمتگزاران بی‌مزد و مواجب هستند و ایمان را در قلب مردم جایگزین می‌کنند تا گناه و ناامنی و دزدی در جامعه نباشد.
در ادامه امام(ره) فرمودند: من چهار نکته برای ارائه به حکومت به آیت‌الله بروجردی رساندم، حال نمی‌دانم به شما رسیده است یا خیر؛ اما در تقوای آیت‌الله بروجردی شک ندارم که مطلب را به شما رساند؛ ولی شما آن نکات را عملی نکردید. اول اینکه من نمی‌دانم چه رازی و چه ارتباطی بین بی‌دین شدن جوانان و ‌دانشگاه‌ها وجود دارد، چرا جوانان مسلمان وارد دانشگاه می‌شوند و بی‌دین و سست عقیده خارج می‌شوند؟ شما بررسی کنید ببینید مشکل از دروس دانشگاه است یا از محیط و‌ استادان. دکتر امینی در پاسخ گفت: بی‌دین شدن جوانان مربوط به شما و حوزه‌هاست.
امام نیز ناگهان گفتند: یعنی ما می‌خواهیم جوانان بی‌دین باشند؟
دکتر امینی پاسخ داد: ما استاد مسلمان نداریم و مجبوریم از یهودی و زرتشتی و غیره استفاده کنیم. من با اینکه طلبه کم سن و‌ سالی بودم با خود گفتم؛ امام پاسخی در این‌باره ندارد؛ اما امام(ره) جمله‌ای گفتند که ‌امینی را مغلوب و محکوم کردند. ایشان گفتند: دانشگاه را چه کسی و در چه زمانی تأسیس کرد. امینی گفت: ۱۳۱۳در زمان رضاشاه. امام خمینی هم فرمود: بله، رضاخان! می‌دانید رضاخان را چه کسانی روی کار آورده‌اند. امینی گفت: بفرمایید. امام پاسخ داد: انگلیسی‌‌ها روی کار آوردند، شما معتقدید که علما و حوزه‌ها می‌آمدند با یک دست‌نشانده خارجی همکاری می‌کردند و اینکه امکان نداشت؛ پس علمای اسلام ناچار بودند گوشه‌نشینی کنند تا حکومت صالحی برقرار شود و ‌همکاری خود را شروع کنند. دکتر امینی هم گفت: از برخی علما همچون مطهری،‌ بهشتی و باهنر برای تدوین کتاب‌های دینی در دبیرستان استفاده می‌کنیم که این کار به دانشگاه هم می‌رسد. مساله دوم حقوق زن و مرد بود که در‌‌ همان زمان آیت‌الله مطهری‌ نوشته‌های حقوق زن را در مجله‌ زن به چاپ می‌رساند که امام(ره) تبیین این نکته را از دکتر امینی خواستار شد. نکته سوم امام این بود که‌ چرا طلاق در دفا‌تر اسناد رسمی به آسانی و بدون خواندن صیغه طلاق صورت می‌گیرد؛ در حالی که طلاق باید در حضور دو نفر عادل و با رعایت موازین شرعی صورت گیرد.
نکته چهارم وضعیت معیشتی مردم بوده است که امام حکومت را متوجه گرفتاری‌ها و مشکلات مردم کرد.
شما این مطالب را یادداشت می‌کردید؟
نه. فقط به دقت گوش می‌دادم. این مطالب چگونه تنظیم شده بود؟
بازگویی این مسائل در آن زمان بسیار خطرناک بود؛ چون آن قدر خفقان بوده، کسی جرأت نمی‌کرد بگوید رضاخان. با این حال آمدم در حجره ـ مدرسه حجتیه ـ و به جای مطالعه شروع به نگارش این ماجرای مهم کردم که مطالب را تا ساعت سه نیمه شب در پانزده صفحه آماده کردم. آیا به هدف انعکاس نوشتید یا خیر؟
من از بس که عشق داشتم ‌کلمات امام را به مردم برسانم و منتشر شود و از سویی دیگر اولین بار بود که چیزی می‌نوشتم، بدون اینکه به دفتر امام مراجعه کنم، همان‌طور به هفته‌نامه‌ «ندای‌ حق» فرستادم و سیدحسن عدنانی، مدیر مسوول آن هفته‌نامه که تا حدی مسائل مذهبی را می‌نوشتند این گزارش را خواند و برخی مطالب ـ بخشی از سخنان امام(ره) درباره رضاخان ‌ـ را حذف کرده بود و در ‌‌نهایت با تیتر «دیدار دکتر امینی با آیت‌الله خمینی» چاپ و منتشر شده بود و نام من نیز به عنوان گزارشگر درج شده بود. اولین انعکاس آنچه بود؟
پس از آن در حجره نشسته بودم یکی از دوستان گفت: آقای صانعی، پیشکار حاج آقا روح‌الله شما را می‌خواهد ببیند. من از حجره بیرون آمدم. آقای شیخ حسن صانعی با دیدن‌ من گفت: این مطالب را شما نوشتید؟ مطالب را دیدم و همه آن را خواندم و گفتم: بله من نوشتم؛ اما بعضی از قسمت‌های آن حذف شد. چه احساسی از دیدن نوشته خود پیدا کردید؟
از اینکه نوشته‌ خود را به صورت چاپی می‌دیدم، بسیار خوشحال شدم و صحنه زیبایی در زندگی من بود. آمدن آقای صانعی برای شناسایی نویسنده این مطالب بود؟
ایشان پس از اینکه من گزارش را به نام خودم تأیید کردم گفتند: بیا بیاوریم، آقا‌ می‌خواهد شما را ببیند. ظاهراً امام نیز این مطالب را خواندند و می‌خواستند از هویت نویسنده این گزارش باخبر شوند؛ چون برخی از مطالب نیز حذف شده بود. من نیز دچار دلهره شدم و از این نگران شدم که نکند آقا از خواندن این مطالب ناراحت شده باشند؛ در حالی که هدف من مقدس و برای انتشار سخنان امام بود. خدمت امام رسیدم، تا امام چشمشان به من افتاد ذهنیت امام برطرف شد؛ چون امام فکر می‌کردند این گزارش را یک خبرنگار رسمی و آموزش دیده تهیه کردند. مقابل امام نشستم و امام فرمودند: آقای عقیقی شما هستید؟ من گفتم: بله آقا. ‌امام فرمودند: بارک‌الله، مطالب را خوب نوشتید، من فکر کردم این مطلب را‌ اغیار نوشتند؛ چون برخی از مطالب آن حذف شده است؛ ولی اگر قبل از فرستادن به جریده این گزارش را من می‌خواندم، بهتر بود. پاسخ شما به امام چه بود؟
من به امام(ره) گفتم: در آن لحظه به فکرم نرسید که نوشته را حضور شما بیاورم؛ چون آن قدر مطالب شما مهم بوده است، من تلاش می‌کردم هرچه زود‌تر این مطالب را مردم بخوانند و از سویی دیگر آن مطالب حذف شده هم از سوی مسوول هفته‌نامه صورت گرفت. امام هم به در پایان این دیدار شیرین فرمودند: خیلی خوب بود، موفق باشید. هنگام خروج از منزل‌ امام، آقای صانعی مبلغ پانزده تومان‌ از طرف امام به من هدیه دادند . منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران


22 مهر 1393 ساعت 16:25





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن