واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تفكر خراب، آدمهاي اشتباه
نویسنده : فريدون حسن
پايههاي فوتبال اينقدر لرزان و سست شده كه حالا حتي خندههاي كفاشيان نيز بابت آن كمكم محو ميشود. شكستهاي تحقيربار تيمهاي پايه فوتبال مقابل تيمهاي درجه 2 و 3 آسيايي نشان از آن دارد كه كاخ آرزوهاي پوشالي فوتباليها تا چند سال ديگر فرو ميريزد و كسي هم نميتواند جلوي اين فروپاشي را بگيرد. امروز همه از تغيير صحبت ميكنند؛ سكاندار اول ورزش كشور يعني وزير ورزش و معاونانش از اصلاح فوتبال ميگويند، برخي از اعضاي مجمع كه دهان به مصاحبه خوبي دارند حالا بيمحاباتر از قبل حرف از بركناري كفاشيان ميزنند. واقعيت اين است كه شكستهاي تيمهاي پايه از نوجوانان گرفته تا اميد حالا كنار گذاشتن رئيس هميشهخندان را آسانتر از قبل كرده است اما آيا بركناري او علاج كار است؟ كفاشيان بايد برود؟ ولي به چه قيمتي؟ اصلاً اگر او را بركنار كرديم از فردا تمام مسائل فوتبال گل و بلبل ميشود؟ يعني نوجوانان، جوانان و اميدها ميروند و نتيجه ميگيرند. كفاشيان بايد برود، درست، ولي براي جانشيني او چه كساني را در آستين داريم؟ مجمعي كه برخي اعضاي آن مدتهاست دهان به انتقاد از كفاشيان گشودهاند كدام گزينهها را براي جانشيني او روي ميز ميگذارد؟ مگر جز اين است كه تمام اسامي مورد نظر آنها عدهاي مثلاً فوتبالي امتحان پس دادهاند كه قبلاً سرنوشتي بهتر از كفاشيان امروز پيدا نكردهاند؟ امروز ميتوان به راحتي كفاشيان را بركنار كرد، دليل هم تا دلتان بخواهد دارد، شكست تيم نوجوانان در رقابتهاي قهرماني آسيا، حذف تيم جوانان از مسابقات آسيا و انتخابي جام جهاني و بازگشت حقارتبار اميدها از كره جنوبي پيش از روشن شدن مشعل بازيهاي آسيايي اينچئون، همين سه دليل كافي است كه كفاشيان را از ساختمان سئول بيرون انداخت و نگذاشت تا قيامت حتي به نزديكي آنجا بيايد، ولي درمان اين درد فقط همين است. كفاشيان مقصر است، در اين هيچ شكي نيست ولي مگر كفاشيان طرز فكر حاكم بر فوتبال را طراحي كرده كه حالا تصورمان اين است كه با رفتن او همه چيز درست ميشود. كفاشيان فدراسيوني را تحويل گرفت كه دستپرورده و نتيجه عملكرد مديران فوتبالي از جمله محمد دادكان و امير عابديني بود يعني همينهايي كه امرزو علم بركناري كفاشيان را به زمين زدهاند. كفاشيان ميرود، ولي سؤال اين است كه با رفتن او تفكر حاكم بر اين فوتبال تغيير ميكند، چه كسي ميآيد كه بتواند به فوتباليها بقبولاند اين تيمملي را به حال خود رها كنيد و به آينده فكر كنيد، چه كسي ميآيد كه بتواند توجه به فوتبال پايه را كه ظرف 40 سال گذشته اهميتي نداشته دوباره زنده كند؟ مهمتر اينكه اصلاً ما در تمام فوتبالمان چنين شخصي را ميتوانيم پيدا كنيم؟ به طور حتم پاسخ منفي است. كفاشيان بايد برود، ولي آنها كه ميخواهند حكم به بركنارياش بدهند فقط ميخواهند او نباشد،بعد از آن چندان مهم نيست، چون آينده فوتبال مهم نيست. مجمع قبلي فدراسيون فوتبال را همه به ياد دارند كه امروز عليه كفاشيان موضع ميگيرند، وقتي او خواست كنار بكشد از ترس اينكه قريب بيايد و بساطشان را جمع كند، فرياد زدند كه «آقاي كفاشيان شما به خاطر اعضاي مجمع و حمايت آنها نبايد كنار بكشيد.» اين جماعت آن روز هم خوب ميدانستند كفاشيان به كار فوتبال نميآيد اما براي آنكه رقيب نيايد از او حمايت كردند. حالا هم قصه همان قصه است، فكري در كار نيست، همه ميخواهند كفاشيان را بركنار كنند ولي اينكه بعد از آن چه رخ خواهد داد اصلاً اهميت ندارد، چند سال بعد هم دوباره اين قصه تكرار ميشود، اما اينكه تفكر حاكم بر فوتبال چه زماني اصلاح ميشود سؤالي است بيپاسخ. آدمهايي كه ميآيند تنها مجري اين فكر اشتباه هستند، كفاشيان يا شخصي ديگر تفاوتي نميكند!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]