تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سه چیز از نشانه های یقین هستند: کوتاهی آرزو، اخلاص در عمل، بی رغبتی به دنیا
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1807017550




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آتش بازی اردوغان با داعش و کردها


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله‌ها,سرمقاله روزنامه‌ها
برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح یکشنبه آتش بازی اردوغان با داعش و کردها روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «غدیر، تجلی اکمال دین»،«افقی‌که علی(ع) می‌دید»،«اصولگرایان زیر سقف گفتگو»،«نشست خائنان»،«ضرورت تمسک به سیره صاحب غدیر»،«اتوبوس آمد»،«مدیریت تحریم‌ها»،«غدیر پشتوانه فرهنگی- اخلاقی ما»،«ترکیه و نگاه امنیتی به کوبانی»،«آتش بازی اردوغان با داعش و کردها»،«روز شادی و بیم»،«نرخ رشد موید کاهش نرخ بیکاری»،«نتایج ناخواسته»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




خراسان:غدیر، تجلی اکمال دین «غدیر، تجلی اکمال دین»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن می خوانید؛حضرت آفریدگار، جهان را و هر چه در آن است و انسان را که اشرف مخلوقات و گل سرسبد آفرینش است آفرید تا هستی و انسان به عنوان خلیفه و جانشین خدا در زمین با تفکر وتعقل و کشف و بهره گیری از استعدادهای فراوان خدادادی و از همه مهمتر به مدد لطف و هدایت الهی به سمت کمال غایی حرکت کند. ذات یگانه هستی، آفرید و اما از سر لطف و کرم، هستی را و انسان را به خود وانگذاشت و رها نکرد بلکه عقل را به عنوان پیامبر درون، فطرت حقیقت جو و وجدان را نیز برای حرکت به سمت کمال و تعالی برای انسان در وجودش به ودیعت گذاشت و این اسباب تکامل را با بعثت انبیاء کامل کرد و دین انبیای الهی را از آغاز بعثت اولین پیامبر گام به گام و عصر به عصر به کمال نزدیک کرد تا آنگاه که حکمت و اراده لایزال الهی بر انزال قرآن به عنوان کتاب هدایت همیشگی بشر تا آخر الزمان بر قلب پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی(ص) قرار گرفت تا اکمل ادیان از طرف خدا با رسالت حضرت خاتم الانبیاء در اختیار مردم قرار گیرد و محمد امین(ص) این بهانه خلقت و عصاره آفرینش از هنگام برانگیخته شدن در غار حرا برای تبلیغ کامل ترین دین خدا و رهاندن انسان از یوغ جهل و نادانی و شرک و بت پرستی و رساندنش به اوج تعالی، هر چه از طرف خداوند باری تعالی بر او وحی شد به امانت و تمامت به گوش و هوش و جان مردمان رسانید و نیوشانید و اما چه خون دل ها، مصیبت ها و زجرها در راه تبلیغ دین خدا و هدایت انسان ها از طرف سردمداران زر و زور و قافله سالاران شرک و جهل و نادانی و شب پرستان که بر وجود نازنینش تحمیل نشد اما حضرتش که رحمةٌ للعالمین و شرح صدرش بی بدیل و نعمت خدادادی و تصریح شده در سوره انشراح است، حتی لحظه ای در ابلاغ پیام های الهی کوتاهی و غفلت نکرد و آنگاه که کاروان هدایت پیامبر خاتم(ص) در مسیر بازگشت از زیارت خانه خدا و حجة الوداع به برکه غدیر رسید این آخرین فرستاده خدا، مردمان را ندا در داد که جمع شوند تا آنان که در راهند و هنوز به غدیر نرسیده اند از راه برسند، محمد مصطفی(ص) همچنان فرمود که آنانکه جلوتر رفته اند نیز به غدیر بازگردند و پس آنگاه از یارانش خواست تا منبری از جهاز شتران برپا کنند تا حضرت مصطفی(ص) فرمان خدای یکتای بی همتا را از کناربرکه غدیر برای همه اعصار و همیشه تاریخ به گوش جان اقیانوس آدمیان برساند و آن فرمان الهی همان است که در آیه ۶۷ سوره مائده به صراحت به پیامبر خاتم(ص) امر می کند که پیامی مهم از جانب خداوند را ابلاغ کند پیامی آن چنان مهم، سرنوشت ساز، تمام کننده و کامل کننده است که اگر ابلاغ نشود گویا پیامبر رسالتش را به انجام و اتمام نرسانده است. «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته» و تنها خدا می داند که آن امر مهم و حیاتی و سرنوشت ساز که خداوند دستور ابلاغ آن را به پیامبر خاتم داد در منظومه هستی و سلسله نبوت انبیاء و اکمال دین و رضایت الهی و این که اسلام دین همیشگی مردمان برای هدایت و رسیدن به تعالی و تکامل باشد چه مقام و جایگاه و منزلت و مرتبتی دارد که می فرماید «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» و به حقیقت پس از بعثت پیامبران و رسالت خاتم الانبیاء(ص)، ابلاغ این پیام مهمترین اتفاق در منظومه هدایت و تکامل بشر به سوی قرب الهی، منزلت خلیفة اللهی و اوج عبودیت به درگاه احدیت است و به راستی آیا پس از بعثت انبیاء و تعلق اراده خداوند بر ختم نبوت در وجود حضرت مصطفی وظیفه و امری خطیرتر و مهم تر از ابلاغ آن پیام خداوندی می توان متصور شد پیام و امری که تداوم هدایت الهی پس از ختم نبوت را در وصایت و امامت متجلی و پرچم دار هدایت الهی را پس از رسول اکرم مشخص کرد. وظیفه و پیام سرنوشت سازی که خداوند باری تعالی ابلاغ و اعلام و اعلان آن را شرط انجام و اتمام رسالت حضرت مصطفی دانسته و پرچم هدایت خداوندی تا همیشه تاریخ به دست اهل بیت پیامبر خاتم در اهتزاز باشد و سرسلسله این پرچمداران و حجج بالغه الهی، همانا علی(ع) و فرزندان اویند که پیامبر در روز سرنوشت ساز مباهله با خود همراه کرد همان علی(ع) که پیامبر رحمت در حجة الوداع و در حضور هزاران مسلمان بازگشته از حج دست او را بر فراز جهاز شتران بالا برد و به صراحت فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و پس آنگاه چنین به درگاه خدا عرضه داشت و دعا کرد: «اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و...» و البته که این روز به خاطر اعلان و اعلام این امر بس مهم و خطیر و سرنوشت ساز الهی پس از بعثت انبیاء، مهم ترین و مبارک ترین روز هستی در برنامه و هندسه تکامل انسان است که خورشید هدایت الهی پس از نبوت در قامت امامت تجلی یافت تا آفتاب هدایت الهی با وجود اوصیاء و حجت های بالغه خداوند پس از ختم نبوت تا آخرالزمان هیچ گاه به غروب و خاموشی نگراید پس یقیناً روز اعلام امامت و وصایت علی ابن ابی طالب که روز اکمال دین و انجام کامل رسالت پیامبر خاتم است بزرگ ترین عید خلقت بعد از بعثت است این فرخنده روز از ازل تا ابد مبارک است و جهان بدان پویا، منتظر، امیدوار و رو به نجات و رستگاری و کسب رضای الهی. خداوند به برکت این روز و به مبارکی و سرنوشت سازی آن و به برکت تجلی تداوم هدایت الهی و نبوت در امامت و وصایت علی و اولاد طاهرینش قلب همه حقیقت جویان را به تابش خورشید امامت و ولایت از مشرق غدیر برای همیشه روشن بدارد و نیّت و گفتار، ایمان و اعمال همه ما را نبوی و علوی فرماید. کیهان:افقی که علی(ع) می دید «افقی که علی(ع) می دید»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛چه کسی مانند علی علیه السلام و پیروان او از دیانت به وجدان پل زده است؟ بی تردید نسخه او نسخه دردهای امروز به ویژه در منطقه غرب آسیاست آنجا که غربی ها خاورمیانه اش نام نهاده اند. و بی شک چالش های بزرگی که مستضعفان از آن رنج می برند، حاصل رنج هایی است که امیرمومنان به آنها دچار شد. به راستی جز علی کیست که به فرماندار منصوب خود سفارش کند «مهربانی و محبت با رعیت را بر قلب خویش حاکم کن و با آنان چون جانور درنده مباش که خوردن آنها را غنیمت می شمارد که همانا مردم دو گروهند؛ یا برادر دینی تو هستند یا شبیه تو در آفرینش.» غمخواری او برای محرومان و مستضعفان بی نظیر است. او نماد بزرگی روح است و تنها درباره او و فرزندانش می شود گفت «روح که بزرگ شد تن به زحمت می افتد ... روح بزرگ به تن نان جو می خوراند، بعد هم بلندش می کند و می گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ به تن می گوید این سر را توی تنور ببر تا حرارت آن را حس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی نکن...». اکنون که مستکبران بر گوشه و کنار منطقه ما، پنجه انداخته اند و شیعه و سنی و کرد و عرب و ترکمن را به خاک و خون می کشند، 60 کشور مدعی دوستی با ملت های منطقه در کنار آمریکا به تماشا ایستاده اند و به قول روزنامه اومانیته فقط اشک تمساح می ریزند که چگونه جلادان نیابتی غرب، سر می برند و از شمال و غرب عراق تا شرق سوریه جوی خون راه می اندازند. منطقه الانبار عراق و عرب العین (کوبانی) سوریه اکنون کم ندارد از 1400 سال پیش که سفیان بن عوف غامدی از سرداران سپاه شام به همین منطقه انبار تاخت و به غارت پرداخت. هر وجدان آزاده ای ندای آن روز علی بن ابیطالب را بشنود، به درد می آید و با او همنوا می شود. «این غامدی است که سوارانش به شهر انبار تاخته اند. به من خبر رسیده مهاجمان بر زن مسلمان و نیز زن غیرمسلمان که در امان ماست، هجوم برده و خلخال و دستبند و گوشواره آنان را به غارت برده اند و آنها در برابر غارتگران جز استرجاع گفتن و خواستن اینکه رحم کنند، چاره ای نداشته اند. آن گاه مهاجمان با دست پر و بی هیچ زخمی بازگشته اند. اگر پس از این اتفاق مرد مسلمان از شدت اندوه و غصه بمیرد مورد ملامت نخواهد بود بلکه سزاوار است.» (1) امیر مومنان بارها از مصیبت های تحمیل شده به جبهه خودی رازگشایی کرده است. تفرقه و پراکندگی دل ها به جای الفت و وحدت اصلی ترین چالش ائمه معصومین از امیرمومنان(ع) تا ولی عصر(عج) بوده است. اگر امام عصر می فرماید «لو انّ اشیاعنا وفّقهم الله لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد لمّا تأخّر عنهم الیمن بلقائنا»، همان رنج دیرین جد خود علی بن ابیطالب را بازگو می کرد که فرموده بود «والله یمیت القلب و یجلب الهّم من اجتماع هولاء القوم علی باطلهم و تفرّقکم عن حقّکم. به خدا سوگند دل را می میراند و غم را جلب می کند اجتماع دشمنان بر باطل خویش و تفرقه شما از حق خود.» (2) امام بعد از مغلوبه شدن جنگ صفین و ماجرای حکمیت تحمیلی فرمود «ایهاالناس المجتمعهًْ ابدانهم المختلفهًْ اهوائهم... ای مردمی که بدن هاشان مجتمع اما سودای آنها پراکنده است! کلام شما سنگ سخت را نرم می کند اما رفتارتان دشمنان را درباره شما به طمع می اندازد.» (3) و «انه لاغناء فی کثرهًْ عددکم مع قلهًْ اجتماع قلوبکم. همانا در زیادی شمار شما در حالی که همدلی شما اندک است، هیچ بی نیازی و بهره ای نیست.» (4) دشمن غلبه کرد نه اینکه بر حق بود. «به من خبر رسیده که بسربن ارطاهًْ بر یمن مشرف شده و سوگند به خدا اطمینان دارم آنان به همین زودی قدرت را از شما می گیرند (باجتماع علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم) به خاطر اجتماعشان بر باطل خویش و پراکندگی و جدایی شما از حقتان؛ و به خاطر نافرمانی تان نسبت به امام خویش در حق و اطاعت آنها از امامشان در باطل؛ و به این دلیل که آنها نسبت به امیر خود ادای امانت می کنند و شما با امیر خویش خیانت می ورزید.» (5) و «به خدایی که جانم به دست اوست سوگند آن قوم بر شما چیره می شوند نه به خاطر اینکه آنان به حق سزاوارترند بلکه به خاطر شتاب آنها در باطل امیرشان و کندی شما از حق من... ای گروهی که بدن هاشان حاضر اما عقل آنها غایب و هواهای آنان گوناگون است. امیر شما اطاعت خدا را می کند و شما نافرمانی او می کنید. و امیر اهل شام معصیت خدا می کند و اطاعت او می برند. به خدا دوست داشتم معامله صرافان- درهم با دینار- با معاویه کنم، 10 نفر از شما را می گرفت و مردی از آنان به من می داد.» (6) این بی وفایی و ناهمراهی در حالی اتفاق افتاد که پس از بالا گرفتن اشرافیگری و تبعیض در دوره های قبل، مردم فوج فوج به در خانه امام آمده بودند تا با او بیعت کنند. «نعلین پاره شد و ردا افتاد و ناتوان زیر دست و پا ماند... خشنودی بیعت تا آنجا رسید که بیمار خود را سرپا می داشت و دختران جوان سربرهنه دوان بودند.» (7) اکنون اگر وجه ملکوتی ولایت امیرمومنان مغفول مانده بود، مردم شامل خواص و عوام گویا دوباره او را کشف کرده باشند، از حضرت می خواستند امامت و زعامت آنان را برعهده بگیرد. امام- همو که ولایت او در وحی الهی مایه کمال دین و هم وزن 23 سال رسالت پیامبر اعظم(ص) شمرده شده بود- در همین موقف از جماعت خواست هیجان و اشتیاق را فرو بنشانند و او را واگذارند تا به جای آن که امام و امیر آنان باشد، وزیر و یاور امیری باشد که آنان می گمارند؛ چه آن که افق تیره و تار است و دل ها نااستوار. «مرا واگذارید و از دیگری بخواهید زیرا ما به استقبال امری می رویم که چهره ها و رنگ های مختلفی دارد؛ دل ها در آن تاب نمی آورند و عقل ها در آن برقرار نمی مانند. و همانا آفاق تیره و راه ناشناخته است. و بدانید من اگر خواست شما را اجابت کنم چنان رفتار می کنم که می دانم و گوش به گوینده و سرزنش سرزنشگر نمی سپارم. و اگر مرا واگذارید پس مانند یکی از شما هستم و شاید که شنواترین و مطیع ترین تان باشم نسبت به کسی که او را بر امارت خویش می گمارید و من وزیر شما باشم بهتر است که امیر شما باشم.» (8) و این غم جانکاه بر سینه تاریخ سنگینی می کند که چرا مولای متقیان و امیر مومنان وزارت و معاضدت را بر ولایت نسبت به چنین مردم بدعهدی ارجح می شمرد و یا با آنان پیشاپیش احتجاج می کرد حال آن که تاکید داشت «نسبت من با خلافت نسبت محور به سنگ آسیاب است.» (9) پیش بینی مولای ژرف اندیشی که می فرمود «ان معی لبصیرتی. همانا بصیرتم با من است.» (10) درست بود. یکی از رنج های بزرگ همان است که حضرت در باره هلاک امت ها برمی شمارد. «یعملون فی الشبهات و یسیرون فی الشهوات. معروف نزد آنان همان است که می شناسند و می پسندند و منکر، همان که نمی شناسند و ناخوش می دارند. پناهگاه آنها در مشکلات خودشان هستند و در امور مهم به آرای خود پناه می برند. کأنّ کلّ امرءٍ منهم امام نفسه. گویا هر یک از آنان امام خویش است.» (11) خطاب به همین جماعت و قبیل آنها می فرمود «از کرامت الهی به مرتبتی رسیده اید که حتی کنیزهای شما را احترام می کنند. کسانی شما را بزرگ می شمارند که هیچ برتری نسبت به آنها ندارید و هیچ نعمتی از شما به آنها نرسیده است. هیبتی از شما در دل کسانی نشسته که ترسی از قدرت شما ندارند. و شما (با این همه) می بینید پیمان های الهی شکسته می شود اما به خشم و غضب نمی آیید؛ در حالی که از شکستن پیمان های پدرانتان مانع می شوید. ستمکاران را به مقام و منزلت خود مسلط ساختید... و سوگند به خدا اگر شما را زیر تمام ستارگان پراکنده سازند خداوند شما را برای روز شرّ آنها جمع می کند». (12) در کمتر از چند سال آنان که حاضر نبودند دست بیعت با علی علیه السلام بدهند یا بر سر بیعتی که با او کرده اند وفادار بمانند، مجبور شدند به پای سفلگان فرومایه بیفتند یا با بوزینه آنان بالاجبار بیعت کنند! و تلخی ستم جباران را بچشند. امام افق تیره آینده ای نه چندان دور را می دید که هشدار می داد «به خدا سوگند پس از من بنی امیه را بد اربابانی می یابید مانند شتر بدخو که با دهان خود زخمی کند و با دست و پا لگد بزند و از دوشیدن شیر مانع شود. بنی امیه کسی را از شما زنده باقی نمی گذارد مگر اینکه سودی برای آنها داشته باشید... در این هنگام قریش دوست دارد دنیا و آنچه در آن است را بدهد تا زمانی کوتاه- به اندازه زمان قربانی کردن شتر- مرا ببیند تا تمام آنچه را که امروز مقداری از آن را می خواهم و از انجام آن امتناع می کنند، از آنان بپذیرم!» (13)آیا تاریخ جز همین حقیقت را پیش آورد و آیا امیر مومنان نبود که مشفقانه می فرمود «آنچه از حکمت می گویم سخنان رسول خدا(ص) است؛ من آن را بدون مطالبه بها در پیمانه می ریزم و عرضه می کنم، اگر که ظرف (و ظرفیتی) برای آن باشد.» (14) بزرگترین دلواپسی و نگرانی امام این بود که دشمن تعدی می کند و چون واکنش درستی نمی بیند گستاخ تر می شود. «به خدایی که جانم دست اوست سوگند، بد آتشی است آتش جنگی که شما بیافروزید. برای شما نقشه می کشند و شما کید نمی کنید. از مرزهای شما کاسته می شود و پروا ندارید. دشمنان نمی خوابند و چشم به شما دوخته اند اما شما در خواب غفلت غوطه ور شده اید. مغلوب شدند- به خدا سوگند- آنها که همدیگر را خوار کردند. به خدا می بینم اگر آسیاب جنگ به گردش درآید و مرگ دهان گشاید، پسر ابوطالب را واگذارید و پراکنده شوید. به خدا سوگند هر کس که به دشمن فرصت دهد و او را بر خود توانمند و مسلط سازد تا گوشت وی را بخورد و استخوانش را نرم سازد و پوست او را بکند، سخت ناتوان و زبون، با دلی ضعیف در سینه است.» (15) تنها یک چیز سوز سینه این مرد الهی و غمخوار مستضعفان را فرو می نشاند. آب را به روی شما بسته اند و به مذلت می خوانند؟ «شما را به مبارزه و جنگ فرا می خوانند. پس با ذلت و از دست دادن موقعیت برجای بمانید یا شمشیرها را از خون آنها سیراب کنید تا از آب سیراب شوید؛ که همانا مرگ آن است که در زندگی مقهور و ذلیل دشمن باشید. و زندگی آن است که در مرگ بر دشمن چیره شوید.» (16) جزو شیرین ترین لحظه ها برای امیر مومنان ساعت های دلیری و جولان رزمندگان جبهه حق است؛ از جمله در روزهای اوج جهاد صفین. «همانا تاخت و تاز شما را در آغاز کارزار و سپس برکنار شدن شما را از صفوف تان دیدم. دیدم که مردم خشن فرومایه و اعراب بادیه نشین شام شما را شکست می دادند و می راندند حال آن که شما جوانمردان عرب و بزرگان شرف هستید. و سوز و خروش سینه ام فرو نشست آن هنگام که دیدم شما شامیان را از صفوفشان کنار زدید چنان که شما را پراکنده کرده بودند. و آنان را راندید چنان که شما را رانده بودند.» (17) راهبرد آن حضرت راهبرد پیروزی برای همیشه تاریخ است. «جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند برای دوستان مخصوص خویش می گشاید... پس هر کس از آن رو گرداند خدا لباس مذلت بر تن او بپوشاند و... محکوم به خواری شود و از عدل و انصاف محروم ماند... به شما گفتم با دشمنان بجنگید پیش از آن که با شما بجنگند و به خدا سوگند با هیچ قومی در درون خانه او نجنگیدند مگر اینکه او را ذلیل و خوار ساختند. اما شما مسئولیت جهاد را به دوش هم انداختید و یکدیگر را خوار ساختید تا غارتگران تاختند.» (18) در کوردلی صحابه راه کج کرده ای مانند ابوموسی اشعری و سعد وقاص و دیگران همین بس که پیروزی از مولای سفارش شده خدا و رسول(ص) او از جمله در مقوله حکومت و جهاد را «فتنه» شمردند حال آن که به تصریح قرآن در قعر فتنه سقوط کرده بودند. بیخود نبود که عمروعاص به هنگام نقشه چینی قرآن های سرنیزه به معاویه گفت «پیشنهادی کردم که اگر بپذیرند دچار اختلاف شوند و اگر نپذیرند باز هم دچار دودستگی باشند»! او درست می گفت. وقتی حکومت و حکمیت از مدار ولایت خارج شد، جز حیرت و سردرگمی و تیره روزی نمی آفریند. و این نقطه مقابل همان حقیقتی است که حضرت زهرا(س) سلام الله علیها فرمود «خداوند اطاعت ما را مایه انتظام و قوام دین و امامت ما را موجب امان از تفرقه قرار داد.» 1و2- خطبه. 27 نهج البلاغه. 3- خطبه 29. 4- خطبه 119. 5- خطبه 25. 6- خطبه 97. 7- خطبه 224. 8- خطبه 92. 9- خطبه 3. 10- خطبه 4. 11- خطبه 88. 12- خطبه 106. 13- خطبه 93. 14- خطبه 71. 15- خطبه 34. 16- خطبه 51. 17- خطبه 107. 18- خطبه 27. جمهوری اسلامی:ضرورت تمسک به سیره صاحب غدیر «ضرورت تمسک به سیره صاحب غدیر»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛اهمیت "غدیر" را باید با عملکرد صاحب غدیر شناخت. پیامبر اکرم صلوات الله علیه در بازگشت از حجة الوداع، اجتماع بزرگی از زائران خانه خدا ترتیب داد تا فرمان الهی را برای نصب علی عل?ه السلام به امامت و خلافت اعلام کند. آیه شریفه "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته" را برای مردم خواند و وجود مبارک علی علیه السلام را در معرض دید مردم قرار داد و فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم و ال من والاه و عادمن عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله." این موضوع مهم که در بزرگ ترین اجتماع اسلامی برگزار شده تا آن زمان مطرح شد، حساس ترین بخش تاریخ اسلام بعد از اصل بعثت بود. به همین دلیل است که خدای متعال آن را "اکمال دین" و "اتمام نعمت" نام نهاد و فرمود: "الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً" این آیه هم در همان سوره مائده است(3) که اصل آیه ابلاغ ولایت نیز در آنست(67). بسیاری از مفسران اهل سنت نیز آیه اکمال دین و اتمام نعمت را مربوط به واقعه غدیر خم می دانند. این واقعه، همانست که موجب شد بسیاری از حاضران در گردهمائی غدیر به علی علیه السلام تبریک بگویند و عمر بن الخطاب قبل از دیگران به آن حضرت بگوید: بخ بخ لک یا علی اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه. عظمت و اهمیت غدیر را برای این یادآور شدیم که بگوئیم صاحب غدیر یعنی علی علیه السلام با اینکه از تمام انسان های عصر خود بیشتر و بهتر با اهمیت این موضوع آشنا بودند و آنچه در آن اجتماع بزرگ توسط پیامبر اکرم و به فرمان الهی به ایشان داده شدند برای بزرگترین منصب الهی بعد از نبوت بود، با اینحال حاضر شدند برای رعایت مصالح مسلمین و به منظور حفاظت از اسلام، ظاهراً از تصدی این منصب چشم بپوشند و حتی با کسانی که لباس خلاقت را به تن کرده بودند همکاری کنند. دلیل این چشم پوشی ظاهری و صبر را خود آن حضرت در پاسخ به سؤال همسر مکرمه شان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گفته اند آنجا که فرمودند: اگر می خواهی نام پیامبر و اساس اسلام باقی بماند باید این روش را در پیش بگیریم. در برابر این برخورد سرتاسر عقلانیت و تدبیر و اخلاص، در همان زمان کسانی بودند که در نهایت جهالت و خشک مغزی راه افراط در پیش گرفتند و شعار انحرافی "لاحکم الالله" سردادند و گفتند کتاب خدا قرآن برای راهنمائی ما کافی است و نیازی به "امام" نداریم. خوارج نهروان که با عقل خداحافظی کرده بودند، حتی به قرآن نیز عمل نکردند، زیرا کسانی که عقل را کنار بگذارند طبیعی است که کتاب خدا را که "تعقل" شرط اصلی فهم آنست نفهمند و به آن عمل نکنند. آنها صراحت آیه "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم" را نادیده گرفتند و بر شعار انحرافی نیازی به "ولی" و "امام" و "حاکم" نداریم را با لجاجت تکرار کردند. آنچه در تاریخ درباره عملکرد خوارج آمده، شباهت زیادی به اعمالی که گروه های تکفیری امروز به ویژه تروریست های داعش مرتکب می شوند دارد. این سر بریدن ها، این شکم پاره کردن ها، این بی عفتی ها، این دریدگی ها و این پشت کردن به احکام الهی همگی در سیره خوارج وجود داشت بطوری که اگر گفته شود "داعش" امروز نسخه ای از همان گروه "خوارج" زمان علی علیه السلام است گزاف نیست. درسی که از این شباهت می توان گرفت اینست که انحراف از مسیر صاحب غدیر که مسیر عقلانیت، تدبیر، اخلاص، رعایت مصالح اسلام و حرکت در چارچوب احکام دین است موجب پیدایش خوارج و داعش و انواع و اقسام گروه های فاسد می شود. همانگونه که خوارج در صدر اسلام آلت دست عمروعاص شدند و بزرگ ترین لطمه ها را به اسلام زدند، امروز نیز تکفیری ها به ویژه داعش آلت دست آمریکا و انگلیس شده اند و با مسلمان کشی ها، سربریدن ها، شکم دریدن ها و مفاسدی از قبیل جهاد نکاح آبروی اسلام را می برند و به دشمنان اسلام برای رسیدن به اهداف ضد خدائیشان کمک می کنند. عوارض منفی پیدایش خوارج در صدر اسلام تا چند قرن، گریبان گیر مسلمانان بود. خون ریزی ها، جنایات، تفرقه ها، زیر پا گذاشته شدن احکام خدا و رشد مکتب های فکری انحرافی در آن دوران که صدمات زیادی به امت اسلامی وارد کرد از جمله این عوارض بودند. امروز نیز اگر برای مقابله با گروه های تکفیری چاره ای اندیشیده نشود، اولاً این جریان انحرافی در جهان اسلام نهادینه خواهد شد و ثانیاً عوارض خطرناک آن تا قرن ها لطمات شدیدی به اسلام و امت اسلامی وارد خواهد کرد. این عوارض قطعاً بسیار شدیدتر از عوارض خوارج خواهند بود، زیرا امروز امکانات ارتباطی و ابزارهای تبلیغ و جعل و تزویر آنچنان گسترده هستند که به راحتی زمینه را برای گسترش افکار مختلف فراهم می نمایند. پول های زیادی نیز در اختیار این زمره فاسده قرار می گیرد که اصولاً بودجه خوارج را نمی توان قابل مطرح شدن در برابر آن دانست. شعارها و اعمال تکفیری ها نیز در جهان پر از ظلم و مالامال از ضد و نقیض امروز، بسیار پرجاذبه است. اینکه از کشورهای مختلف حتی از اروپای غرق در زرق و برق ها مادی اینهمه مردم برای همراهی با تکفیری ها در انجام جنایت و اینهمه دختر و زن برای آنکه شرف خود را در اختیار تروریست ها قرار دهند به آنها می پیوندند، محصول دست به دست هم دادن همین شرایط و جاذبه هاست. عملکرد دولت ها، چه در کشورهای اسلامی و چه در سایر کشورها نیز به این وضعیت دامن زده و زمینه را برای رشد این جریان انحرافی مساعد ساخته است. این وضعیت را باید یک بحران جدی و حتی جدی ترین بحران برای جهان اسلام و امت اسلامی بدانیم، بحرانی که دشمنان اسلام به ویژه غرب و صهیونیست ها به آن دامن می زنند و امکانات لازم را نیز برای گسترش آن در اختیار قرار می دهند. هیچ کشوری از کشورهای مسلمان و هیچ مسلمانی از امت اسلامی نمی تواند خود را از این خطر مصون بداند. این، بزرگ جلوه دادن تکفیری ها و داعش نیست، بلکه واقع بینی و جدی گرفتن خطری است که هر روز جهان اسلام را بیشتر در بر می گیرد. راه حل، فقط جدی گرفتن وحدت امت اسلامی با محور قرار دادن سیره صاحب غدیر است. ما تاکنون از سیره امیر المؤمنین علیه السلام برای تحکیم مبانی وحدت امت اسلامی بهره برداری لازم را نکرده ایم. از باب "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" می توانیم و باید وجود تکفیری ها را، که خطری برای کل جهان اسلام اعم از شیعه و سنی است، به وسیله ای برای تقویت وحدت امت اسلامی و خشکاندن ریشه های تفرقه تبدیل نمائیم، همان راهی که صاحب غدیر پیمود. رسالت:اصولگرایان زیر سقف گفتگو «اصولگرایان زیر سقف گفتگو»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛عصر دیروز همه اضلاع اصولگرایی آمده بودند تا بگویند همگرایی یک ارزش و عملی مهم است. آمده بودند تا بگویند مشکلات را می توان زیر سقف گفتگو حل کرد. آمده بودند تا بگویند وحدت و همگرایی در سایه تنازل از سلیقه ها و پایداری روی اصول امکان پذیر است. آمده بودند بگویند اختلاف و انشقاق مغایر آموزه های دینی است. "اجماع" و "مدارا" یک ارزش و حتی یک تکلیف است. آمده بودند تا بگویند رسیدن به اجماع مهارت می خواهد و مسیر آن "عقلانیت" است. آمده بودند تا بگویند اختلاف سلیقه مقدمه رسیدن به تصمیم گیری جامع است نه ابزاری برای "واگرایی"! از آن باید استقبال کرد و با مدیریت صحیح آن برای تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های بزرگ به کار برد. نشست دیروز زنگ گفتگوی اصولگرایان را در سراسر کشور به صدا درآورد و یک نشاط سیاسی را در اردوگاه اصولگرایان پدید آورده است. این پدیده در فضای بی عملی و افسردگی اصولگرایان در سپهر سیاست یک فرصت است که باید آن را مغتنم شمرد. این ظاهرا سومین نشستی است که اصولگرایان به همت حجت الاسلام والمسلمین تقوی برگزار می کنند و در آن بزرگانی از جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اصولگرایان را به همگرایی و وحدت دعوت می کنند. توفیق اصولگرایان در مدیریت مجلس و دولت در یک دهه اخیر کارنامه ای روشن دارد. برخی در این کارنامه اخلال کردند و اختلافات بین اضلاع اصولگرایی را سوزن بانی کردند تا در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم اصولگرایان با یک نامزد به میدان نیایند. اصولگرایان با آسیب شناسی از این واگرایی به نکات مهمی رسیده اند و حالا دارند این مسیر را اصلاح می کنند. آیت الله مصباح یزدی در این نشست ریشه اختلافات را برتری طلبی دانست وفرمود: «اگر می خواهیم اشتباه نکنیم باید اصول را بشناسیم وبه آن عمل کنیم.» به نظر می رسد کار را از همین نقطه باید شروع کرد. امروز اصولگرایان نیازمند بازتولید گفتمان اصولگرایی هستند تا در سایه آن با سازماندهی واحد به کار جمعی واحد روی آورند. نشست هایی از این دست که دیروز برگزار شد آوردگاه چنین کار جمعی و شکل گیری چنین گفتمانی است. گفتمانی که اصلی ترین کلید واژه های آن "وفاق"، "وحدت"، "آرامش"، همراه با "ولایت" است. امروز اصولگرایان نیازمند بازسازی مرجعیت سیاسی خود هستند تا با تکیه بر علمای مبارز، عارفان و فقیهان و مجتهدین برجسته دغدغه "صحت عمل" خود را در سپهر سیاست ورزی برطرف کنند. فرآیند همگرایی اصولگرایان در حال حاضر چنین مسیری را طی می کند. حاشیه نشست دیروز بیش از متن آن بود بسیاری از سران اصولگرا دیروز فرصتی پیدا کردند دیدار ها را تازه کنند واین دیدار ها
می تواند نوید بخش نشست های وحدت آفرین آینده باشد. نشست اخیر به برکت روز غدیر، روز "اکمال دین" و "اتمام نعمت" صورت گرفت و بدون شک در امتداد غدیر نیز برکات زیادی بر آن مترتب خواهد بود. قدس:ترکیه و نگاه امنیتی به کوبانی «ترکیه و نگاه امنیتی به کوبانی»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم حسن هانی زاده است که در آن می خوانید؛حوادث دردناک شهر کوبانی سوریه و سکوت جامعه جهانی نسبت به جنایات داعش در این شهر کرد نشین از وجود یک توطئه منطقه ای و جهانی برای نابودی هویت کردهای سوریه حکایت دارد. شهر کوبانی که در فاصله 30 کیلومتری نهر فرات ودر 150 کیلومتری شمال شرق شهر حلب قرار دارد، یک منطقه کاملاً کرد نشین است که تا 6 ماه گذشته آرام ترین شهر سوریه به شمار می رفت. با آغاز بحران سوریه در 15 مارس 2011 کردهای سوریه اگر چه در طول 50 سال گذشته از سوی حزب حاکم سوریه مورد ستم قرار گرفته اند، اما تلاش کردند تا از ورود به بحران سوریه خود داری کنند. دولت مرکزی سوریه طی سه سالی که از بحران این کشور می گذرد، بنا به اعتبارات سیاسی وامنیتی نوعی خود گردانی محلی به کردهای منطقه کوبانی داد که این امر با واکنش منفی دولت ترکیه مواجه شد. دولت ترکیه همواره یک نگاه کاملاً امنیتی به موضوع کردهای سوریه ، عراق و ترکیه دارد و به همین دلیل هر گونه تغییری در رابطه با وضعیت کردهای منطقه صورت گیرد با واکنش دولت ترکیه مواجه می شود. از آنجایی که کردهای کوبانی اخیراً با موفقیت مراحل تجربه خود گردانی را پشت سر گذاشته اند، بنابراین دولت ترکیه برای ناامن کردن این منطقه داعش را در حمله به کوبانی تشویق کرد. حمله اخیر داعش به کوبانی از چند زاویه قابل تجزیه وتحلیل است، زیرا سرنوشت نهایی بحران سوریه به منطقه کوبانی بستگی مستقیمی دارد. داعش از حمله به کوبانی قصد دارد ارتش ترکیه را به ظاهر برای مقابله با داعش ودر باطن برای سرنگونی دولت سوریه وادار به نوعی واکنش میدانی کند، به همین دلیل دولت ترکیه سه پیش شرط را برای ورود به منطقه کوبانی تعیین کرده است. این سه پیش شرط شامل تعیین منطقه حایل، ایجاد منطقه پرواز ممنوع و در نهایت سرنگونی دولت بشار اسد است، بنابراین دولت ترکیه از کمک رسانی به کردهای کوبانی، حتی کمک رسانی انسانی خود داری کرد که این امر خشم کردهای ترکیه را به دنبال داشت که نتیجه آن در گیری های اخیر در شهرهای مختلف میان کردها و نیروهای دولتی ترکیه بود. اکنون ترکیه تلاش می کند تا تجربه خود گردانی کردهای کوبانی را یک تجربه شکست خورده قلمداد کند وبه همین دلیل گفته می شود، اساساً داعش با چراغ سبز ترکیه به کوبانی حمله کرد. با توجه به وجود رگه های ارتباطی میان کردهای سوریه و ترکیه، به نظر می رسد اوضاع کوبانی تأثیر مستقیمی در موضوع امنیت ملی ترکیه خواهد داشت. کردهای کوبانی در طول حاکمیت دولت اتاتورک از بخشهای مختلف استان غازی عنتاب ترکیه به داخل سوریه کوچ اجباری داده شدند، اما ارتباط خود را با کردهای ترکیه حفظ کردند. بنابراین دولت ترکیه اکنون برای تصمیم گیری نهایی در مورد کوبانی دچار یک سردرگمی شدید شده است و هر تصمیمی را اتخاذ کند، در آینده با یک چالش امنیتی مواجه خواهد شد. اگر برای سرکوب داعش به طور جدی وارد شود، این گروهک اسناد و مدارک ارتباطات خود را با دولت ترکیه فاش خواهد کرد واین امر یک رسوایی سیاسی برای دولت رجب طیب اردوغان به دنبال خواهد داشت. اما اگر در برابر جنایات داعش در کوبانی سکوت اختیار کند، طبیعی است با اعتراضهای گسترده کردهای ترکیه مواجه می شود وآتش بس توافقی میان کردها و دولت ترکیه لغو خواهد شد. بنابراین بهترین گزینه که می تواند راه حل آبرومندانه ای تلقی شود، این است که دولت ترکیه اجازه دهد نیروهای حزب «پ.ک.ک» ترکیه از مرزهای مشترک سوریه وترکیه به کوبانی وارد شوند تا امنیت کردهای کوبانی را تأمین کنند. وطن امروز:اتوبوس آمد «اتوبوس آمد»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است که در آن می خوانید؛ پنجشنبه پیش از ظهر در فلان کانون خیابان ابوذر منطقه 17 تهران با جمعی از دوستان به بحث نشسته بودیم درباره بلای فضای مجازی که همه به آن مبتلاییم. ساعت گمانم نزدیک 14 بود که بحثمان تمام شد. خیلی زود از کانون زدم بیرون و کمی آنسوتر از مسجد پرخاطره ابوذر، چشمم افتاد به چند پیرزن که روی سکوی گوشه پیاده رو نشسته بودند. مجالی دست داد بلکه ایشان را خوب نگاه کنم و دقیق بفهمم که یکی شان گفت؛ «اتوبوس آمد.» همانکه گفت «اتوبوس آمد» از همه زودتر بلند شد و رفت آنسوی خیابان، سوار اتوبوس شود. همانکه گفت «اتوبوس آمد» دستش زنبیل قرمز مشبکی بود سراسر خاطره. همانکه گفت «اتوبوس آمد» دسته زمخت زنبیل را با دستمال کهنه پوشانده بود که انگشتان دستش احیانا آسیبی نبیند. همانکه گفت «اتوبوس آمد» برخلاف چند تایی دیگر از پیرزن ها، عصا نداشت، اما از همه پیرتر به نظر می رسید. همانکه گفت «اتوبوس آمد» مقنعه سپید را چنان با چادر مشکی زیبا ست کرده بود که دل می برد از آدم. همانکه گفت «اتوبوس آمد» قشنگ دیدم زنبیلش را. فلاکس چای، قند، خرما، نان و پنیر، گلاب، زیرانداز، شاید هم جانماز. همانکه گفت «اتوبوس آمد» همه دنیا را درون زنبیلش جا داده بود. همه زندگی را. همه دل را. همه عشق و محبت و صفا را. همانکه گفت «اتوبوس آمد» رفت و از در عقب اتوبوس، سوار شد. دیگر پیرزن ها هم. راه، دیگر باز شده بود. گوشه ای از خیابان، ایستادم به تماشای یکی از ناب ترین، بلکه بکرترین صحنه های مخصوص این نظام مقدس و شهدایی. آنچه روبه رویم رخ می داد «جلوه ویژه»ای بود که نمونه اش را در هیچ جای جهان نمی توان مشاهده کرد. آخر، همانکه گفت «اتوبوس آمد» از ماشین پیاده شد و رفت در پیاده رو و از آنطرف سکو که من نمی دیدم، قاب عکسی برداشت! خود قاب، طلایی رنگ بود؛ از این قدیمی ها. درون قاب، آن بالا عکس خمینی بود، بعد هم عکس یک شهید و چند خطی وصیتنامه. یک قاب با 30 سال قدمت لابد، بلکه هم بیشتر. القصه! همان پیرزن که گفت «اتوبوس آمد» دوباره رفت و سوار اتوبوس شد. به دقیقه نرسید که اتوبوس راه افتاد اما همانکه گفت «اتوبوس آمد» همچنان قاب عکس اولادش را در دست گرفته بود و زبر و زرنگ، جایش را کنار پنجره محفوظ نگه داشته بود. آ.....ه! خیلی وقت بود چنین صحنه ای را ندیده بودم. زندگی در فضای مجازی، چشم آدم را به چه واقعیت هایی که نمی بندد. یک چیزهایی هست که در گوگل نباید سرچ کرد، بلکه باید در همین خیابان های شهر، دنبالش بگردی. تا بدانی هنوز «مادر شهید» هست، باید پنجشنبه ها دقت مضاعف کنی در کوچه پس کوچه های شهر. رد عشق را در اینترنت نمی توان گرفت لیکن در کوچه های شهیدداده، هنوز هم خبرهایی هست. فضای حقیقی اینجاست؛ جایی که «حقیقت» با همه وسعتش درون زنبیل یک مادر شهید جا می شود. در جست وجوی «انسان» گاه باید دنبال یک اتوبوس راه افتاد، اتوبوسی که جز «بهشت» مقصد دیگری ندارد. حساب کن چند پنجشنبه، این مادر شهید به بهشت زهرا (س) رفته است؟ آنهایی که به «چله» می نشینند، بیایند اینجا! گاه هست که معرفت را باید درون زنبیل یک پیرزن جست وجو کرد! و درون دل داغدارش! لطفا بشمرند پنجشنبه های این پیرزن را، آنها که معتقدند خاک سرد است! آری! اینجا سن و سال از عشق کم می آورد! اینجا گذر زمان از عشق کم می آورد! اینجا فاصله ها از عشق کم می آورد! اینجا همه چیز مطیع عشق است! توافق با دل داغدار مادران شهیدداده باید داشت! تو به صفا و سادگی آن پیرزن که گفت؛ «اتوبوس آمد» نگاه نکن!
تو به چادر خاکی اش نگاه نکن! تو به وصله کفش رنگ و رورفته اش نگاه نکن! تو به اتوبوس قراضه پنجشنبه های بهشت زهرا(س) نگاه نکن! تو به کهنگی دستمال کهنه دسته زنبیل پیرزن نگاه نکن! تو به اینکه شیرزن داستان ما بادیگارد ندارد، نگاه نکن! مادری کردن برای جمهوری اسلامی، بسته به این چیزها نیست! و این مادر، تو مپندار که فقط مادر یک شهید بوده است و بس، بلکه برای همه جمهوری اسلامی، مادری کرده این مادر شهید! گاه فکر می کنم دشمن متاثر از شهادت دلیرانه شهداست که فقط خواب حمله به ایران را می بیند اما نه! آنچه از سرخی خون شهدا، محکم تر صورت دشمن را می نوازد، قرار پنجشنبه های مادران شهدا در بهشت زهراست. این را تو فقط یک قرار ساده نبین که مادری بر سر مزار جگرگوشه اش حاضر می شود! این یک نماد و نشانه است از عشقی والاتر. چیست آن عشق؟ عشق به نظام الهی جمهوری اسلامی... که جمله «اتوبوس آمد» را مادران شهدا، بیش از خود شهدا گفته اند! اتوبوس، اتوبوس است! زنبیل، زنبیل! آنچه به این همه ماده، «معنی» می بخشد، قرار گرفتن در منظومه ای است که بنیان آن را «روح خدا» گذاشت. حقا که خدایی است این نظام مظلوم جمهوری اسلامی... و این «چفیه» که روی دوش امام خامنه ای است هم روح از خدا گرفته است که این همه حرف می زند با آدمی. آری! ما زندگی با «معنی» می کنیم و فضای مجازی، از این معنی تهی است. تهی هم نباشد، اصلا مال این حرف ها نیست! مادر شهید اگر گرد و غبار از سنگ مزار شهیدش برمی دارد، به این نشانه است که دشمن اگر بخواهد بر چهره انقلاب، گرد بنشاند، سیلی از مادر شهید خواهد خورد. فتنه 88 را ندیدید؟! یوم الله 9 دی را ندیدید؟! مادران شهدا را ندیدید؟! چادرهای مشکی را ندیدید؟! قاب های آسمانی را ندیدید؟! آقایان راستگو! حالا باز بروید از روی صندلی جمهوری اسلامی، دروغ ببندید به جمهوری اسلامی، بلکه دشمن را شاد کرده باشید! لابد برای بعضی از شما، خنده اوباما، حتی از اشک چشم مادران شهدا هم ناموسی تر است. عرق کارگر، کم از خون شهید نیست! به چه حقی یک سال تمام، مدعی تقلب شدید در دسترنج کارگر ایرانی و بنزین محصول عرق جبین او را سرطان زا معرفی کردید؟! نه شرم از خون شهدا می کنید، نه حیا از عرق کارگر! لااقل بترسید از آهی که مادران شهدا... چه بلند می کشند! تمسخر عرق کارگر یعنی تمسخر خون شهید. و این هر دو یعنی، تمسخر قرار پنجشنبه ها! لگدخورده های از روباه پیر! لگد به عاقبت خود نزنید که عدم توافق با اتوبوس پنجشنبه ها جای ترس دارد. جناب آقای دیپلمات! شما در «غرب» بودی، آن روز که در «جنوب» غوغا بود. شما اصلا ما را نمی فهمید و نمی فهمید که تا قرار پنجشنبه ها به قوت خود باقی است، جنگ هم ادامه دارد. من اما به شما از سر خیرخواهی توصیه می کنم این همه به دشمن لبخند نزنید، این همه با دشمن قهقهه نزنید! این، کمترین سهم پنجشنبه هاست. والله «شهدا با قهقهه مستانه شان، عند ربهم یرزقون بودند.» این مملکت «مادر شهید» دارد. نزد ابلیس که این همه نمی خندند! سیاست روز:نشست خائنان «نشست خائنان»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید؛مصر امروز در حالی میزبان مجموعه ای از کشورها و نهادهای بین المللی با ادعای بازسازی غزه است و حتی جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در آن حضور می یابد که ابهامات بسیاری در این نشست مطرح می باشد. نخست آنکه میزبان این نشست کشور مصر است. مصری که نه تنها گذرگاه رفح تنها راه ارتباط ساکنان غزه به دنیای خارج را مسدود ساخته بلکه به تخریب تونلهای فلسطینیان پرداخته و از آن بالاتر آنکه در طول جنگ ۵۱ روزه مصر در کنار صهیونیستها بوده و علیه غزه فعالیت می کرده است. دوم آنکه از ارکان این نشست کشورهای عربی نظیر قطر، عربستان، امارات و بحرین هستند. کشورهایی که برای کسب وجهه مردمی به اختصاص مبالغ قابل توجهی به بازسازی غزه می پردازند اما پشت پرده طرح های دیگری را اجرا می کنند. گزارش ها نشان می دهد که کشورهای مذکور رسما با صهیونیستها علیه غزه فعالیت کرده و از عوامل ادامه محاصره ۷ ساله این سرزمین بوده اند. جالب توجه آنکه خیانت آنها به فلسطین همزمان با نشست قاهره در سازمان به دنبال وادار ساختن فلسطینی ها به کنار نهادن حقوق از دست رفته خود از جمله حق بازگشت مسئله قدس و اراضی ۱۹۶۷ و پذیرش رژیم صهیونیستی هستند. البته نباید فراموش کرد که این کشورهای عربی همزمان با جنگ افروزی در سوریه علیه مقاومت فعالیت می کنند که همواره تکیه گاه فلسطین بوده و حذف آن برابر با تقویت اشغالگری صهیونیستها خواهد بود. سوم آنکه کشورهای اروپایی و آمریکا نیز از حاضران در این نشست هستند. این سوال مطرح است، کشورهایی که در طول جنگ ۵۱ روزه سلاح های کشتار جمعی به صهیونیستها داده اند و میلیون ها دلار به گنبد آهنین آن اختصاص داده اند چگونه می توانند ادعای حمایت از غزه و باسازی آن را سردهند. چگونه می توان باور کرد چنین کشورهایی با نیت خیر به قاهره بیایند. جالب توجه آنکه آنان همزمان با حضور در قاهره همچنان بر اصل حفظ امنیت صهیونیستها، خلع سلاح مقاومت و پذیرش رژیم صهیونیستی از سوی فلسطینیان تاکید کرده اند. چهارم آنکه بان کی مون دبیرکل سازمان ملل نیز از حاضران این اجلاس است. مونی که در طول جنگ غزه واکنشی به جنایات صهیونیستها صورت نداده و در مجموع سازمان ملل با سکوت خود به حمایت از کشتار فلسطینی ها پرداخت. این سازمان چگونه می تواند ادعای ناجی مردم غزه را سر دهد و دبیر کل آن در نشست قاهره حضور یابد. پنجم آنکه نشستهای مشابه نشست قاهره پیش از این نیز برگزار شده اما نه بازسازی غزه صورت گرفته و نه با جنایات رژیم صهیونیستی مقابله شده است. نشستهایی صرفا برای عکس یادگاری که دستاوردی برای فلسطینیان نداشته است. با این شرایط می توان گفت که نشست قاهره صرفا نشست فریبکاران برای پاسخ گویی به اعتراض های جهانی و ایجاد ابزارهای فشار جدید علیه فلسطینی ها با محوریت پذیرش ماهیت رژیم صهیونیستی و خلع سلاح مقاومت که افزودن درد به دردهای فلسطین خواهد بود. حمایت:مدیریت تحریم ها «مدیریت تحریم ها»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می خوانید؛وزیر امور اقتصادی و دارایی کشورمان در اجلاس سالانه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در واشنگتن از برخورد سیاسی نهادی چون بانک جهانی با برخی کشورهای عضو از جمله کشورمان انتقاد و اعلام کرد که تحریم های ظالمانه و غیرقابل توجیه در واقع ملت ایران را نشانه گرفته اند. این موضوع بهانه ای شد تا در یادداشت پیش رو با اشاره به برخی از علل تحریم های غربی علیه ایران، راهکارها و سازوکار مقابله با این تحریم های ظالمانه و نیز نقش اقتصاد مقاومتی در مسیر مقابله با تحریم ها مورد بررسی قرار گیرد. با این که سی و چند سال از انقلاب اسلامی ایران می گذرد و در طول این مدت شاهد انواع تحریم های اقتصادی، سیاسی و نظامی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بودیم در واقع غربی ها پیکان تحریم های خود را به سمت اقتصاد ایران نشانه گرفتند تا از این طریق مردم را در مقابل مسئولان و نظام جمهوری اسلامی ایران قراردهند. با وجود اظهارات مقامات غربی در مورد علت تحریم ها علیه ایران، در واقع رویکرد غرب نشان می دهد مسئله هسته ای هرگز علت تحریم های اقتصادی از سوی آنها نیست. تحریم های اقتصادی علیه مردم ایران، نتیجه سیاست های نظام و یا مسائل حاشیه ای، نظیر هولوکاست نیست و در واقع این، یک عملیات فریب کارانه است که می خواهد اذهان عمومی را از عامل اصلی تحریم ها منحرف کند. ظاهر قضیه این است که مشکل غرب و ایران در سه محور عمده است: برنامه هسته ای ایران، حمایت ایران از برخی گروه ها نظیر حماس و حزب الله لبنان، و مساله حقوق بشر. اما مساله حقوق بشر واقعی نیست. شاهد آن رابطه حسنه آمریکا با شیوخ خلیج فارس و در راس آنها دولت سعودی است. در حقیقت علل اصلی تحریم ها یا به عبارت دیگر، علل دشمنی غربی ها با ایران به موضوعات اساسی تری بر می گردد. اکثر تحلیل گرانِ منصف بر این امر اذعان دارند که نوعی تضاد منافعِ جدّی میان ایران و دنیای سلطه و در رأس آن، آمریکا وجود دارد. عنصر محوری این تضاد اسلام است و طبیعی به نظر می رسد که جبهه حریف، بر مبنای این تضاد ماهوی، موضعی خصمانه اتخاذ نماید. از آنجا که انقلاب اسلامی با تکیه بر اهداف و مبانی اسلامی و انقلابی خود موجودیت نظام استکبار و سلطه را به چالش جدی کشیده است و منافع نامشروع آنها را به خطر انداخته است و به تدریج در حال تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه ای است و جهان غرب با درک این خطر که موجودیت آن را به چالش کشیده است، کوشیده تا این خطر را دفع کند. از سال 1358 تاکنون آمریکایی ها و به تبعیت از آنها اروپایی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن