واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
تغییر چهره ژئوپولتیکی خاورمیانه وبلاگ > تاجیک، نصرت اله - بارها نوشتهام که دخالتهای بیحد و حصر و ناحق امریکا در منطقه خاورمیانه بدون آنکه سیاست خارجیاش واجد توانمندیها و شرایط لازم و کافی برای چنین دخالتی باشد، چهره ژئوپولتیکی منطقه را به هم زده است. درک جوهره تغییرات منطقهیی و جهانی نیازمند اطلاع از روند تاریخی تحولات، شرایط کنونی منطقه و جهان، نحوه عکسالعمل مردم به تحولات، دقت و تجزیه و تحلیل دقیق آنها و در نهایت نیازمند قدرت تشخیص و بصیرت تحلیلگران سیاسی است.
تحولات منطقهيي ناشي از زلزلههاي سياسي منطقهيي و جهاني يا به صورت لرزه و پسلرزههاي سياسي- اجتماعي است يا فوران مذاب و گداختههاي دروني كه باعث حركت مردم در خيابانها ميشود. در كنار اين پديدهها بايد جهاني شدن، انفجار اطلاعات و نزديك شدن يا از بين رفتن فاصلهها را نيز افزود كه مجموعا ميتوانند تاثير بسزايي در تحولات ژئوپولتيكي داشته باشند. متعاقبا نوزايي حاصل از ساختار جديد ژئوپولتيكي جهان نو در نتيجه عوامل و روند مذكور باعث دگرگون شدن سريع ساختار سلسله مراتبي قدرت در كشورها و مناطق گوناگون جهان شده است. اينها عواملي است كه بايد مد نظر سياستمداراني باشد كه هرازگاهي در مجامع جهاني، منطقهيي يا دوجانبه براي تشريك مساعي در حل مشكلات جهان گرد هم ميآيند. اينكه بعد از سه سال كه زيرساختهاي يكي از مهمترين كشورهاي منطقه مانند سوريه توسط دخالت مستقيم و غيرمستقيم امريكا و همپيمانان منطقهيياش همچون عربستان، تركيه و قطر نابود شود و اكنون آقاي اوباما در مجمع مذكور بگويد «تنها راه باقيمانده براي جنگ داخلي سوريه، (راهحل) سياسي است» از موارد عذر بدتر از گناه است.ايشان گويا توجه ندارد كه همپيمانان امريكا خواستههاي مدني شهروندان سوري را به فاز نظامي وارد كرده و سفارت امريكا در دمشق نقش مهمي در اين امر داشت. اجازه دهيد با يك مثال موردي در زمينه چگونگي دخالت امريكا و سترون ماندن خيزش مردم منطقه خاورميانه عربي و شمال آفريقا در كشورهاي مختلف از سال 2011 به بعد كه به بهار عربي معروف شد، اين ادعا را توضيح دهم. اميد است كه حوادث و تحولات ناشي از بهار عربي موجب شكسته شدن عينكي كه امريكا از وراي آن خاور ميانه را ميبيند شود و اجازه دهد كه مردم منطقه و امريكا واقعيات را آن طور كه هستند ببينند تا خود حركت آتي خويش را تنظيم كنند. خشم و نااميدياي كه به خيابانهاي تونس، قاهره، صنعا، منامه، امان، حتي به نوعي درعا و ديگر شهرهاي منطقه سرازير شد بايد روشن كرده باشد كه تغييرات در خاورميانه، چه امريكا، دوستانش و حكومتهاي وابسته به او بخواهند و چه نخواهند، آغاز شده است. سوال در مورد «خوشايند بودن» يا «خوشايند نبودن» نيست بلكه سوال اين است كه «چه وقت» و «چگونه» اين تحولات به بار خواهد نشست؟ آنچه تاكنون اتفاق افتاده است پيش درآمد اين تحولات است و منحرف كردن روند، جهت و شدت خواست مردم كمك زيادي به مخالفان اين تغييرات نميكند. اگرچه خيليها معتقدند كه بهار عربي توسط امريكا بود يا مديريت شد كه متاسفانه تا حدي هم درست است، ولي نبايد آن را از اين زوايه ديد كه ممكن است اين اقدام امريكا پاياني بر تنشها و تضاد بين منافع و ارزشهاي گروههاي درگير در اين تحولات باشد. به عبارت ديگر، تنشها و تضاد بين منافع كوتاهمدت (منافع اقتصادي) و بلندمدت (ارزشها) غربي در خاورميانه بيانگر جوهره اين تحولات نيست بلكه نشاندهنده جنبه و كيفيت دخالت خارجي يا نحوه روبهرو شدن با اين تحولات است. يعني به طور مثال اگرچه غرب و در راس آن امريكا در حوزه نظري به دو دليل مدت مديدي است كه حامي دموكراسي و حق تعيين سرنوشت توسط ملتها بوده است: 1- اين حمايت را اخلاقا اقدام درستي ميدانست و 2- اين حمايت ابزار مهمي براي جلوگيري از جنگهايي است كه تهديدكننده منافع حياتي غرب است. اما در حوزه عملي، متاسفانه امريكا اين علايق و ارزشها را به دو دليل در خاورميانه به كنار نهاده و فراموش كرده است: 1- ممكن بود منجر به دشمني حكومتهاي عربي با امريكا شود و 2- امريكا با نگرانيهاي زيادي در منطقه روبهرو بود كه رفع آنها همكاري همپيمانان عربي امريكا را ميطلبيد. هزينه اين همكاري، ناديده گرفتن ارزشهاي به ظاهر مورد حمايت امريكا و منافع بلندمدت غرب در تحولات تدريجي و صلحآميز منطقه بود. بررسي و تجزيه و تحليل اين چهار عامل در ماتريسي دو در دو نتايج جالبي به دنبال خواهد داشت كه خود موضوع مقاله جداگانهيي است، اما تصور اين ماتريس كاملا رفتار متناقض امريكا و بههمريختگي ژئوپولتيك منطقه را به خوبي نشان ميدهد. منبع: اعتماد 17.7.93
شنبه 19 مهر 1393 - 20:04:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]