واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آنچه درباره آمرلی نشنیده اید؛ شیرزنانی که زینب وار ایستادند بغداد-ایرنا-مردم آمرلی نزدیک به سه ماه ایستادند، مقاومت کردند و طی یک ماه گذشته حکایت های زیادی از آن روزهایشان در رسانه ها نقل شد و گفته شد، اما هنوز حکایت های زیادی هست که نشان می دهد، چه کار کارستانی کرده اند این "آمرلی چی ها".
"محمود" از خانه مجاور یک سینی چای آورد و به زبان ترکی خوش آمد گفت؛ مرد 34 ساله ای که از متانت و خضوعش نمی شد باور کرد که تمام سه ماه نبرد با داعش هیچگاه در منزل نبود و حالا به شجاعتی مثال زدنی در میان اهالی شهر آمرلی معروف است. او حالا این روزها فرصت بیشتری دارد تا در کنار خانواده اش باشد.
*شیرزنان آمرلی
از محمود درباره وضعیت زنان آمرلی در روزهای محاصره سوال کردیم و مایل بودیم بدانیم که چگونه آن روزها را سپری کردند. او گفت: اگر بگوییم بیشترین بار مقاومت در آمرلی بر دوش زنان این شهر بود، گزافه نگفته ایم. آنها عملا خانه و خانواده و معیشت آن را در این دوره سخت مدیریت کردند. بطوری که توانستیم با جیره بندی، صرفه جویی و جلوگیری از ریخت و پاش های معمول، روزهای بیشتری را با کمبود غذا، آب و دارو تاب بیاوریم.
در شهر شنیده بودیم که فرماندهان نیروهای داوطلب مردمی که تنها نیروهایی بودند در کنار اهالی آمرلی در دوران محاصره، پیشنهاد دادند راهی امن برای عبور از محاصره ایجاد کنند تا زنان و کودکان از طریق آن به مناطق امن تر جنوبی منتقل شوند، اما پاسخ زنان آمرلی این بود که "در قیامت چگونه جواب خانم زینب را بدهیم؟" این را از محمود پرسیدیم . او گفت درست است هیچ زنی حاضر نشد شهر را ترک کند و آنان تا آخرین روز محاصره ایستادند.
فرماندهان عملیاتی منطقه می گفتند، حضور زنان در دوران مقاومت، انگیزه بیشتری به مردان برای مقاومت در برابر حملات داعش می داد، چرا که ایستادگی زنان پیامش کاملا روشن بود.
*نقش روحانیون در مقاومت آمرلی
آمرلی، شهری با حدود 18 هزار نفر جمعیت تعدادی روحانی دارد. چند نفری هم درطول دوران مقاومت از مناطق جنوبی آمدند و به بقیه ملحق شدند. گفته می شود، حضور این روحانیون در میان مردم و در سنگرهای مقاومت، تاثیری زیادی بر روحیه رزمندگان داشت.
یکی از اهالی شهر می گفت، مردم این مناطق به واسطه اعتقادات محکم به دین و آموزه های دینی، نگاه ویژه ای به اعمال روحانیون به عنوان راهبران اجتماعی دارند. آنها رهبران فکری و اخلاقی جامعه خود هستند و سایرین را موعظه می کنند. بنابراین حضور آنان در روزهای سخت در کنار مردم، انگیزه ساز خواهد بود.
روحانیون آمرلی آن روزها شهر را ترک نکردند و ایستادند و با ایستادن خود روحیه امید به پیروزی را در رزمندگان میدان های نبرد و روحیه مردم را در داخل شهر تقویت کردند. شاید به خاطر همین ماندن و نرفتن بوده باشد که اهالی شهر در ابراز و عمل به مهربانی از هم سبقت می گرفتند.
می گویند آن روزها مردم آمرلی خیلی با هم مهربان بودند همه داشته هایشان را با هم تقسیم کردند. برای یک قرص نان بیشتر حرص نزدند و به جای ربودن لقمه از دهان هم، غذای خود را با هم تقسیم کردند.
*وقتی جنگ ، بازی کودکان می شود
اهالی آمرلی اگرچه با صدای گلوله و خمپاره از خیلی قبل تر ها آشنایی داشتند، اما در آن روزها آنقدر گلوله باران شدند که دیگر صدای انواع سلاح های سبک و سنگین را از هم تشخیص می دادند و جالب تر اینکه کودکان 4-5 ساله هم این صداها را تشخیص داده و مثلا هنگام بازی کردن زمانی که صدای شلیک ها را می شنیدند، درباره کالیبر آن بحث می کردند. آنجا شنیدیم که یک بچه 4 ساله صدای انواع خمپاره ای 80 و 120 میلیمتری را تشخیص می داد.
*داعش آب را بر روی آمرلی بست
سلیمان بیک روستایی در شمال آمرلی است که تاسیسات آب منطقه در آن قرار دارد. این روستا یکی از مهمترین مقرهای داعش در منطقه بود . این گروه برای شکستن مقاومت مردم آمرلی آب را بر روی آنان بست.
مردم در آن روزهای سخت مجبور شدند چاههای موجود را برای تامین آب مورد استفاده قرار داده و حتی چند حلقه چاه جدید هم زدند. اما آب شور این چاهها حتی برای دم کردن چای هم مناسب نیست. داعش که برای شکستن مردم آمرلی هر راهی را رفته بود، فکر می کرد با بستن آب، می تواند این مردم عاشورایی را از پا درآورد. نکته مهم در مقاومت مردم در قبال قطع آب شهر ، این است که همه ماجرا در گرم ترین فصل سال اتفاق افتاد.
*نظر اهالی آمرلی درباره ایران
ایران برای اهالی آمرلی نام غریبه ای نیست. آن را خوب می شناختند. حتی بخشی از گذشته آنان، گذشته آبا و اجدادی شان به ایران گره خورده است. برخی ازآنان زمان صدام و برای فرار از اعدام و زندان و شکنجه، راهی ایران شده و سالها در شهرهایی مانند قم و تهران ساکن شدند.
با اینحال، تبلیغات قوم گرایانه پان ترک های ترکیه خیلی قوی بود و کاری نمی شد کرد، تا اینکه روز آزمایش فرا رسید و ترکمن های آمرلی دوستان و دشمنان خود را شناختند.
حالا تصاویری از رهبر معظم انقلاب را می توان در جای جای شهر مشاهده کرد و درخواست برای دیدار با ایشان و شوق سفر به ایران را از زبانشان شنید.
"محمد جاسم" از اهالی شهر می گفت، ایران از قدیم ها هم برای مردم آمرلی عزیز بود، اما حالا چیز دیگری است.
*اسطور آمرلی کیست؟
در آمرلی به غیر از اهالی قهرمانش، گروههای زیادی از نیروهای داوطلب مردمی از سازمان بدر، کتائب حزب الله، عصائب اهل الحق ، سرایا السلام و کتائب امام علی (ع) در کنار یک گروه از نیروهای ارتش و پلیس در ساخت حماسه مقاومت سه ماهه آمرلی نقش اساسی داشتند. آنها که می توانستند با تکمیل محاصره در روزهای اول، شهر را ترک کنند و نکردند.
می گویند، یکی از مشکلات این نیروها سلاح و مهمات بود که معمولا باید با بالگردها از بغداد می رسید؛ بالگردهایی که حتما باید مقادیر نه چندان قابل ملاحظه ای کمک های امدادی از جمله غذا و دارو هم با خود می آوردند.
درمیان این نیروها، نام های زیادی هم هست که از نظر شجاعت و ایستادگی زبانزد مردم منطقه است؛ "ابو رضا" ، "سرهنگ مصطفی" و ... اما برای اهالی آمرلی فقط یک نام اسطوره است؛ "قاسم سلیمانی".
جوان های آمرلی این نام را خیلی خوب می شناسند، حتی زمانی که از سرهنگ مصطفی الطائی درباره حماسه آمرلی می پرسی، بارها نام قاسم سلیمانی را تکرار می کند، نامی که بخواهی نخواهی در عراق ، سوریه ، لبنان و سراسر منطقه خاورمیانه خیلی آشناست.
گزارش از محمد علی حیدری هایی
خاورم *1*1770*1586
19/07/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]