واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۵ مهر ۱۳۹۳ (۰:۵۹ق.ظ)
ايران: سفرنامه نويسان خيالپرداز وطن
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه ايران چنين نوشت:
آخر سفر کاري روحاني و همراهانش به نيويورک، اولِ مأموريت حزبي مخالفان او بود. موتور پرواز نيويورک که آرام شد مخالفان، سوت لکوموتيو لجاجت را به صدا درآوردند تا سفر و مسافر را با هم تخطئه کنند. مسافر، روحاني بود اما سفرنامهاش را ديگران سعي کردند بنويسند. در اين سفرنامه تخيلي، فصل اول به ماجراسازي پيرامون کامرون- روحاني اختصاص يافت. سفرنامه سعي ميکرد ديدار دولتمردان ارشد تهران و لندن را نشانه سازشکاري روحاني معرفي کند. مضمون فصل دوم، پروندهسازي براي ظريف بود. سفرنامه نويسان خيالپرداز، ظريف را ديپلماتي دلداده به غرب توصيف کردند که با رسانههاي بيگانه سر و سرّي دارد و از طريق آنها به طرفهاي مذاکره پيامهاي آشکار و نهان ارسال ميکند تا بلکه دل آنها نرم شود يا جگرشان بسوزد يا زهرهشان بترکد، از اينکه اگر پاي توافق را مهر نکنند در آينده، فلان اتفاق در فلان انتخابات رقم خواهد خورد. اين، شرح يکي دو خطي از سفرنامه دو فصلي مأموران رسانهاي راست در وطن امروز ماست. سفرنامهنويسان در اين مأموريت دشوار، بسادگي «مصاحبهسازي» کردهاند، با گشادهدستي «جعل» کردهاند و با خاطري آسوده «موجآفريني» کردهاند. هرچه نهاد ديپلماسي کشور اصرار کرد که مصاحبهاي که دستاويز شماست، هيچ ربطي به آنچه ميگوييد ندارد، افاقه نکرد و هرچه نصيحت کرد که جعل سخن يک مقام ارشد دولتي، عملي غيراخلاقي است، سودي نداشت.
از منابع آگاه خبر رسيده که مصاحبه را به چندين چشم ديدهاند و با چندين گوش شنيدهاند، اما اثري از تحليل مدعايي در آن نبوده است. وانگهي از هيچ نهاد نظارتي دولتي و غيردولتي هم نهيب يا نصيحتي نيامده که چرا وزير چنان گفته يا چنين کرده است. روز ديگر، روايتي تازه به دهانها انداختند که مثلاً دستگاه ديپلماسي کشور، هنرمندان را مخفيانه تحريک کرده تا کمپين هستهاي تدارک ببينند. توضيحات وزارتخانه اينجا هم اثر نکرد و همچنان راويان آن روايت کاذب از سنگر دروغ پراکني عقب ننشستند. اما نيت سفرنامه نويسان چه ميتواند باشد؟ مثل روز، آشکار است که غرض آنها مقابله با مذاکره به هر قيمتي است. هر چيزي که خط مذاکره را محو و مات کند پسند مخالفان لجوج دولت است. به چهره کارگزاران ديپلماسي کشور اسيدپاشي ميکنند تا مذاکره کننده و مذاکره را - با هم- از چشمها بيندازند. ظريف را «غربزده» و روحاني را «سازشکار» ميخوانند تا از همين حالا که قريب به دو ماه به مذاکرات مانده، آب چاه را مسموم کنند تا اميدي در فضاي عطشناک سياسي کشور شکل نگيرد. آنچه اين روزها برخروجي خبرگزاريهاي تلخ مينشيند، يا در صفحات روزنامههايشان درج ميشود يا بر تصاوير رسانههاي ديداريشان نقش ميبندد نوعي مينگذاري در صحنه عمل دولت است. منتقدان، البته که دستشان در کنکاش و چشمشان در نظارت و زبانشان در نقد دولت آزاد است اما آنچه در برنامه اقدام سفرنامه نويسان نيويورک است نه نقد يا کنکاش يا نظارت، بلکه تخريب، تخطئه و جعل است. اين، شايد براي خيالپردازي و سفرنامهنويسي خوب باشد، اما بيشک براي عبور سالم و سرافرازانه از گردنه باريک و بيبازگشت مذاکرات در حکم انتحار است. مخالفان دولت، امروز به رسانههاي کمشمار و کماثر رانده شدهاند. دفاع از سربازان ديپلماتيک کشور را اين روزها بيش از هر جاي ديگري از تريبونهاي نماز جمعه ميتوان شنيد. روزگار ما روزگار فرخندهاي است، روزگاري که افراطيون به انزواي محض تبعيد شدهاند، بيآنکه کسي بر غربت و انزوايشان بگريد يا حسرت بخورد.
نويسنده:جمال کاظمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]