واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
درباره فیلمساز سابقا خیبری که حالا فقط دود دارد وبلاگ > کثیریان، کیوان - درباره سخنان اخیر یک فیلمساز
کیوان کثیریان
یک.
این روزها دیگر سخت میشود از بعضی چیزها حرف زد بدون اینکه بلافاصله یک برچسب کوبیده شود روی پیشانیات. همهچیز دارد صفر و صد میشود، دوقطبی میشود؛ یا با مایی یا بر مایی. یا بامایی یا ضدانقلابی! حتی حق نداری بگویی بالای چشم فلانی یا بهمان جشنواره ابروست. متهم میشوی بههزار چیز. دو.
همینجا بگویم که نه با دفاع مقدس مشکلی دارم و نه با رزمندگان و شهدا و جانبازان. بلکه حتی آنها را میستایم و قهرمانان بیبدیل این سرزمین میدانمشان. نظر آنها را هم که دفاع ٨ساله را بیهوده میدانند قبول ندارم اما با مصادره جنگ به سود عدهای خاص قطعا مشکل دارم. طبعا جنگ فقط مال آقای خزاعی،طالبزاده، شورجه و حاتمیکیا نیست. مال تک تک مردم ایران است؛ حتی مال آنها که نگاه این دوستان را قبول ندارند. مال همه آنهایی است که تنشان حتی یکبار در پناهگاهها زیر بمباران لرزیده است، مال همه آنهایی است که حتی یکبار چشمشان نگران جوانان این سرزمین شده، مال همه آنهایی است که حتی یکبار توی دلشان برای سلامتی جوانان این ملک دعا کردهاند، مال همه آنهایی است که حتی یکبار زیر تابوت یک شهید را گرفتهاند یا برایش فاتحهای خواندهاند و مال همه مردمی است که از سهم بیتالمالشان که مال همه ملت است برای جنگ هزینه شده. آنها که صادقانه و بیمنت جنگیدهاند، عزیزی را از دست دادهاند یا آسیب مستقیم جسمی و روحی دیدهاند که حسابشان روشن است.
جنگ را تمام مردم ایران لمس کردهاند با پوست و گوشتشان. هزینههای مادی و معنوی این جنگ را همه مردم ایران دادهاند. نهتنها نسل پدران و پدربزرگهای ما که نسل ما و چند نسل بعد از ما. جنگ مال همه آنهایی است که لحظهای در این مملکت زیستهاند یا نفس کشیدند و جنگ را حس کردهاند. چهبسا آنها که گاه غیرخودی به حساب آورده میشوند، بیش از خیلی مدعیان، در دفاع ٨ساله نقش داشته باشند. تنها اگر سندی متقن از خیانت و اقدام خصمانه کسی موجود است میتواند افشا و رسیدگی شود وگرنه به این سادگی نمیتوان خودی و ناخودی جدا کرد. والله علیم بذات الصدور. سه.
بعضی آدمها را یکهو میکنند معیار، همینجوری بیخودی میکنند مرز میان خیر و شر، میکنند مقدس، طوری که نشود کوچکترین انتقادی به آنها وارد کرد. اوضاع عجیبی است. از برادری میگویم که هر لحظه اراده کند بودجه کلان برای فیلمسازی در اختیار اوست، تمام تریبونهای کشور در خدمتگزاری او حاضرند، هرچه دلش بخواهد میتواند بگوید و به هرکه بخواهد میتواند توهین کند، از همه طلبکار باشد، خود را محور عالم بداند، سر عالم و آدم منت بگذارد، عقدهها و کینههای ریز و درشتش را بگشاید، با مطرحکردن «بخشی» از فیلمهایش تبدیل شود به معیار ارزشها و جلودار نهضت احیای دفاع مقدس و بعد با اولین پاسخ به سرعت ژست مظلومیت بگیرد، سپس پیروانش وارد عمل شوند و از تریبونهای رسمیشان همه کس و همه چیز را بمباران کنند، با استفاده از نامها و مفاهیم محترم، همه را با تهمت و افترا قضاوت کنند و به روی همه شمشیر بکشند.
پیشنهاد میکنم به انتخاب خودتان بهطور تصادفی سری به وصیتنامه شهدا بزنید. ببینید در کدامشان اشاره نشده به آنکه ما برای خدا و دین و مملکتمان رفتیم و هرگز منتی بر سر کسی نداریم. ببینید در کدامشان اثری از تواضع و اخلاق نیست و در کدامشان بویی از سهمخواهی و نخوت و کینه به مشام میرسد. ببینید در کدامشان نوشته ما برای این دسته از مردم جنگیدیم و آن دسته از مردم را قبول نداریم و گلولهای که شلیک میکنیم به نیت آن قشر از مردمی است که طرز فکرشان هماهنگ با ماست و نظایر آن. فیلمسازی که مدعی شهداست و از زبان آنان سخن میگوید آیا نباید ذرهای از منش آنان را در خود داشته باشد؟
کدام جانباز و آزاده اصیل را دیدهاید که اینگونه به همه بتازد و با نخوت و طلبکاری یقه بدراند و سهم طلب کند؟ نمیخواهم مدعی شوم که میدانم ریشه این همه عصبیت و منتگذاری کجاست و این توهم خود حقپنداری و خودارزشپنداری از کجا نشأت میگیرد. نمیخواهم قضاوت کنم که حسادت و غرور و تکبر و طمع ریشه این رفتار هست یا نه. اما میدانم آیات و روایات فراوان وجود دارد که هرگونه منت گذاشتن در کسب فضایل، اساسا مذموم دانسته شده؛ نمونهاش در سوره حجرات.
یادم هست یک فیلمساز سابقا دوستداشتنی که قدیمها بوی صداقت از آثارش به مشام میرسید و چندتا از فیلمهای محبوب ما را او ساخته، دیالوگی نوشته بود ماندگار؛ «دود این موتوریها امثال من و عباس رو خفه میکنه. من خیبریام، اهل نی، هور، آب. خیبری ساکته، دود نداره، سوز داره.» و امان از وقتی که حاج کاظم خودش موتورسوار شود و دود کند. دایم دود کند. قدیمها قرار بود خیبری دود نداشته باشد! قرار نبود؟ افسوس از چهرههایی که میان اینهمه دود دیگر قابل شناسایی نیستند. افسوس. راستی بیایید دعا کنیم جنگ، کسب و کار هیچکداممان نشود. این یادداشت در روزنامه شهروند 6 مهرماه 93 به چاپ رسیده است.
دوشنبه 7 مهر 1393 - 03:26:43
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]