واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس از خاطرات رزمندگان گزارش میدهد
اگر من وصیتنامه تو را بنویسیم تو شهید خواهی شد
با شوخی گفتم اگر من وصیتنامه تو را بنویسیم تو شهید خواهی شد و او پاسخ داد راضیم به رضای خدا. جالب است بدانید که چند روز بعد این رزمنده در عملیات بیتالمقدس شهید شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، دوران هشت ساله دفاع مقدس برگهای زرینی برای کشورمان به همراه داشت و این دوران مانند گنجی است که باید به نحو احسن از آن استفاده کنیم. در دوران دفاع مقدس پیر و جوان و زن و مرد دست به دست هم دادند و دشمن تا بن دندان مسلحی را که از سوی شرق و غرب تسلیح شده تا در طول چند روز تهران را بگیرد و انقلاب اسلامی را از بین ببرد، شکست دادند. اما روزهای جنگ با وجود تلخیهای فراوانی که داشت، دارای خاطرات بسیاری شیرینی است که بسیاری از آنها تا کنون بازگو نشده است. محمد جعفری یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس خاطرات خود را در گفتوگو با خبرنگار فارس تشریح کرد. وی به شدید شدن جنگ و پیشروی بیشتر نیروهای عراقی به سرزمین ایران اشاره کرد و اظهار داشت: خبرهای تصرف شهرها و روستاهای مرزی ایران از طریق رادیو و تلویزیون به گوش میرسید و همه را ناراحت و نگران میکرد. جعفری ادامه داد: من نیز مانند سایر جوانانی که جان در دست گرفته و خود را برای دفاع از سرزمین خود آماده کرده بوند، تصمیم گرفتم تا در جبهههای حق علیه باطل حاضر شده و از میهن اسلامی دفاع کنم. بعد از فرا گرفتن آموزشهای نظامی لازم توسط بسیج به مدت 20 روز با جمعی از هموطنان و همشهریان خود عازم جبهههای جنوب شدیم و بعد از مدت اندکی اقامت در آنجا به پشت خط مقدم رفتیم. چند ساعتی از حضورمان در این منطقه نگذشته بود که دفترچه وصیتنامهای برایمان آوردند و ما نیز آغاز به نوشتن آن کردیم. در این حین یکی از برادران همرزم از من درخواست کرد که وصیتنامه او را بنویسم و او نیز وصیتنامه مرا بنویسد و قبول کردم و با شوخی گفتم من اگر وصیتنامه تو را بنویسیم شهید خواهی شد و او پاسخ داد راضیم به رضای خدا. جالب است بدانید که چند روز بعد این رزمنده در عملیات بیتالمقدس شهید شد. رزمنده هشت سال دفاع مقدس با بیان اینکه خاطرات بسیاری از این دوران وجود دارد و گفتن لحظه به لحظه این خاطرات کار سختی است، بیان داشت: یکی از سرگرمیهای رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در اوقات استراحت تهیه شربت آبلیمو بود که از تشنگی جلوگیری میکرد و رزمندگان به جای آب از آن استفاده میکردند. جعفری یکی از لحظههای سخت دوران جنگ را آمادگی خود و سایر رزمندگان در عملیات بیتالمقدس 4 در منطقه عمومی شلمچه قسمت غربی جاده اهواز به خرمشهر عنوان کرد و ادامه داد: به سوی مواضع دشمن حرکت کردیم، تعدادمان زیاد بود گاهی اوقات نشسته و دوباره به حرکت خود ادامه میدادیم همه حرکات ما بدون صحبت کردن و با اشاره به همدیگر بود. قلبها در تپش فراوان بود که نکند دشمن از حضورمان مطلع شود، ترس و وحشت همه جا را فرا گرفته بود، بعد از دقایقی به میدان مین رسیدیم. این رزمنده ادامه میدهد: صدای عراقیها کم کم به گوش میرسید که در سنگرهای خود صحبت میکردند. اضطراب شدیدی همه را فرا گرفته بود، حدود 50 نفر از رزمندگان از میدان جنگ عبور کرده بودند در همین هنگام عراقیها از حضورمان مطلع شدند و بقیه رزمندگان مورد اصابت تیرهای دشمن قرار گرفتند. رگبارهای عراقیها بیامان بود، رزمندگان زیادی در این لحظه به شهادت رسیدند با چشمان خود میدیدیم که رزمندگان به میدان مین افتاده و بدنشان تکه تکه میشد. وی گفت: لحظههای سختی بود، ما چند نفر که نیروهای عراقی از حضورمان بی اطلاع بودند باید سنگرهای عراقی را منهدم میکردیم که به یاری خدا اینطور نیز شد. این رزمنده با اشاره به اینکه توانستند خاکریز نخست نیروهای دشمن را منهدم کنند، افزود: بدون برنامهریزی قبلی برای انهدام خاکریز دوم روانه شدیم، خاکریز دوم را نیز با تلاش رزمندگان و با یاری خدا تا حدودی منهدم کردیم. لحظه به لحظه با یاری خدا به پیروزی نزدیک میشدیم، من بسیار مجروح شده بودم که به بیمارستان منتقلم کردند. فقط منتظر رسیدن خبر پیروزی خرمشهر بودم. وی با اشاره به اینکه به زبان آوردن این خاطرات سخت است و لحظات جنگ سرشار از رشادتها و دلاورمردیهای رزمندگان بسیاری است، اظهار کرد: شنیدن خبر پیروزی خرمشهر شیرینترین لحظه و پاسخی در برابر رشادتهای رزمندگان و شهیدانی بود که جان بر کف، برای دفاع از سرزمین خود در جبههها حضور داشتند. انتهای پیام/2308/گ۴۰
93/07/04 - 00:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]