تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر گاه يكى از شما وضو بگيرد و بسم اللّه الرحمن الرحيم نگويد. شيطان در آن شريك است...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826183361




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

توصیه‌های متفاوت به رئیس‌جمهور در آستانه احتمال دیدار با اوباما |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: توصیه‌های متفاوت به رئیس‌جمهور در آستانه احتمال دیدار با اوباما
مانند چند سال اخیر، خبر سفر رئیس جمهور به ایالات متحده و برنامه‌های این سفر، مهم‌ترین خبر سیاسی در پایان شهریور ماه تبدیل شده است. رای منفی مردم اسکاتلند به جدایی از انگلیس با دو رویکرد کاملا متضاد در روزنامه‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. یک جناح « تقلب درشهرها، وعده در روستاها» را دلیل این نتیجه دانسته و روزنامه دیگر مردم‌سالاری و حاکمیت قانون را مهم دانسته است. بحث رابطه اصلاحات و دولت اعتدال هم کماکان داغ است.
کد خبر: ۴۳۵۶۴۳
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ - 20 September 2014



توصیه‌های متفاوت به رئیس‌جمهور در آستانه احتمال دیدار با اوباما
مانند چند سال اخیر، خبر سفر رئیس جمهور به ایالات متحده و برنامه‌های این سفر، مهم‌ترین خبر سیاسی در پایان شهریور ماه تبدیل شده است. رای منفی مردم اسکاتلند به جدایی از انگلیس با دو رویکرد کاملا متضاد در روزنامه‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. یک جناح « تقلب درشهرها، وعده در روستاها» را دلیل این نتیجه دانسته و روزنامه دیگر مردم‌سالاری و حاکمیت قانون را مهم دانسته است. بحث رابطه اصلاحات و دولت اعتدال هم کماکان داغ است.
توصیه‌های متفاوت به رئیس‌جمهور در آستانه احتمال دیدار با اوباما اعتماد درباره سفر رئیس جمهور به آمریکا نوشته: احتمال ديدار روساي جمهور ايران و امريكا ديگر كليشه شده، اما هنوز هم سرشار از هيجان است. هر سال مطرح مي شود، اتفاق نمي افتد و دوباره سال بعد زنده مي شود. يك تماس تلفني 15 دقيقه يي بزرگ ترين تحول اين داستان تكراري است. همه منتظر تحول جديدتري هستند، اما كسي براي آن «برنامه» ندارد: نه طرف ايراني و نه طرف امريكايي. امريكايي ها گفته اند كه از چنين ديداري استقبال مي كنند و آن را به «انتخاب ايران» واگذار كرده اند. رييس جمهوري ايران هم گفته «در دنياي سياست همه چيز امكان پذير است. » اما با اين مواضع به نظر نمي رسد دو طرف «ديدار تاريخي» را به «تقدير» وانهاده باشند. مخصوصا آنكه رييس جمهوري كشورمان تاكيد داشته كه «عدم رابطه با امريكا تا قيامت نيست. » چنين رابطه يي هر وقت قرار باشد شكل بگيرد مي توان آن را در قاب يك ملاقات تصوير كرد:تصويري كه هنوز كمي دور از ذهن مي رسد. همان طور كه حسن روحاني گفته براي جمهوري اسلامي ايران «موضوع امريكا يك موضوع خاص است، شرايط خاصي دارد و بين ايران و امريكا ساليان دراز تخاصم و تنش وجود داشته است. » درست در آن سوي جهان و همزمان با سخنان روحاني، يك مقام امريكايي هم به خبرگزاري رويترز درباره احتمال ديدار اوباما و روحاني توضيح داده كه «رييس جمهور امريكا همواره نسبت به برگزاري چنين ديدارهايي با روي گشاده استقبال مي كند. » هر چند تمام گمانه زني ها درباره احتمال ديدار روساي جمهور ايران و امريكا در نشست عمومي سال گذشته سازمان ملل به يك تماس تلفني كوتاه، آن هم در دقيقه 90 خلاصه شد، اما اين يك سال روابط دو كشور آنچنان هم بدون تحول نبودند. حداقل حالاروابط و ديدار مقامات ايران و امريكا در سطح وزراي امور خارجه يك چيز عادي شده است.آلبوم خاطرات سياسي محمدجواد ظريف و جان كري در يك سال گذشته پر است از عكس هاي مشترك: عكس هايي سر ميز مذاكره، در حال دست دادن يا حتي خوش و بش. يك سال بعد از نخستين سفر روحاني به نيويورك ديگر ديدار وزراي خارجه ايران و امريكا خبري هيجان برانگيز نيست. همين هم شايد هيجان گمانه زني ها درباره ديدار اوباما و روحاني را افزايش داده باشد: آيا حالانوبت روساي جمهور است تا با هم عكس يادگاري بگيرند؟ شايد هنوز زود باشد. پشت عكس هاي يادگاري ظريف و كري در همين يك سال انباشتي از مسائل و اختلافات جديد هم وجود دارد: سوريه، داعش، تحريم هاي جديد امريكا، مرحله نهايي اختلافات پرونده هسته يي و... پارسال خيلي خبري از اين مسائل نبود، اگر هم بود هيجان تغيير دولت در ايران و به تبع آن تغيير رويكرد سياست خارجي كشورمان روي آن را پوشانده بود. داوود هرمیداس‌باوند در یادداشتی با عنوان « فرصتی برای ملاقات‌های ناممکن » برای روزنامه شرق در باره اجلاس سالانه «سازمان‌ملل» نوشته: یکی از مهم‌ترین دلایل اهمیت این اجلاس فرصتی است که روسای دولت‌ها برای مذاکرات مستقیم پیدا می‌کنند زیرا روسا و وزرای حاضر می‌توانند در حاشیه این اجلاس مذاکراتی را پیرامون مسایل منطقه‌ای خود پیش‌گیرند یا در مذاکره با کشورهای موردعلاقه خود به ارزیابی مسایل بین‌المللی بپردازند. از همین‌رو، امکان رسیدن به توافق‌ها و تفاهم‌های دوجانبه و چندجانبه نیز وجود دارد که بعضا می‌تواند از حاشیه اجلاس آغاز شود و در ملاقات‌های بعدی استمرار یابد. به این ترتیب، بیان نظرات دبیرکل «سازمان‌ملل» در کنار آگاهی کشورها از نظرات یکدیگر در موضوعات مختلف فضای مناسب و مساعدی را برای نمایندگان کشورها فراهم می‌کند تا مشکلات خود را در قالب مذاکرات دوجانبه حل‌وفصل کنند. از سوی دیگر؛ گاهی ملاقات‌های ناممکن نیز با میانجیگری دبیرکل و حتی به صورت محدودتر در «کریدور»، امکان‌پذیر می‌شود. به یاد داریم زمانی که آقای‌خاتمی به این اجلاس رفته بودند و بیل کلینتون هم حضور داشت، رییس‌جمهور آمریکا در جلسه ماند و نطق خاتمی را شنید در حالی که معمولا روسای‌جمهور آمریکا بعد از انجام نطق خود، اجلاس را ترک می‌کنند. دبیرکل «سازمان‌ملل» حتی پیشنهاد برگزاری مراسم شام و دیدار خاتمی و کلینتون را مطرح کرد که از سوی تهران پذیرفته نشد. این میانجیگری تا آنجا ادامه داشت که پیشنهاد بعدی دیدار در «کریدور» بود اما این پیشنهاد نیز به همان دلایل از سوی خاتمی پذیرفته نشد. این‌بار نیز ممکن است که مانند سال قبل پیشنهاد‌هایی مبنی بر تماس اوباما و روحانی مطرح شود. علاوه‌بر دبیرکل «سازمان‌ملل»، کشورهای علاقه‌مند دیگری نیز می‌توانند این نقش میانجیگری را برعهده گیرند. مذاکره با کشورهای منطقه و خارج از منطقه این فرصت را مهیا می‌کند تا با پادرمیانی‌های مختلف زمینه حل مشکلات و ترمیم روابط فراهم شود. روحانی سال گذشته برای نخستین‌بار در کسوت رییس‌جمهوری ایران به این اجلاس رفت و از تغییر نگاه ایران و رویکرد تعاملی با جهان سخن گفت. او همچنین پیشنهاد جهان عاری از خشونت را ارایه کرد که مورد استقبال دیگران نیز قرار گرفت. اکنون با توجه به اینکه مشکلات ما در پرونده هسته‌ایی و... هنوز حل نشده و ضرب‌الاجل مورد نظر برای به‌نتیجه‌رسیدن مذاکرات هسته‌ای بیستم دسامبر است؛ ضرورت دارد که روحانی با همان نگاه و شیوه سال گذشته به نیویورک برود. این حضور می‌تواند در مسایل منطقه‌ای نیز راهگشا باشد. در این اجلاس وزیر خارجه و ولیعهد عربستان نیز حضور دارند و احتمال برگزاری ملاقات‌هایی که قبلا در مورد آن اظهار علاقه شده بود، وجود دارد. چندی قبل عربستان از ظریف دعوت کرده بود اما وزیرخارجه ایران، معاون خود را به این کشور فرستاد و می‌دانیم که این نپذیرفتن دعوت‌ها معمولا رنجش ایجاد می‌کند و اجلاس «سازمان‌ملل» فرصت خوبی برای رفع این رنجش‌ها نیز به شمار می‌رود. جمشید رضایی در روزنامه دولتی ایران از « پیش شرط‌ های یک دیدار تاریخی» سخن گفته و از جمله نوشته: نخستین و مهم ترین مشکل در روابط ایران و امریکا به دخالت‌های تاریخی بر می‌گردد که واشنگتن به ناحق در حق کشور و ملت ایران انجام داده است. از طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد 1332 تا رفتار خصمانه با به ثمر نشستن انقلاب اسلامی مردم ایران تا کمک به صدام حسین و حزب بعث عراق برای حمله به ایران و اعمال تحریم‌های گسترده اقتصادی 35 ساله علیه مردم ایران. همگی این رفتارها به گونه‌ای بوده است که ایرانیان را به این نتیجه رساند تداوم روابط با امریکا به نفع ایران نیست. به همین دلیل هم بعد از اقدام یکطرفه کاخ سفید در قطع رابطه با ایران در سال 58، ایران هم تمایل یا تحرک خاصی برای از سرگیری روابط نشان نداده است هر چند که هیچ وقت هم نگفته که قطع روابط تا ابد خواهد بود. بلکه ایران خواستار حسن رفتار از طرف امریکایی‌ها شده است تا در پرتو چنین رفتاری امکان از سر‌گیری رابطه فراهم شود. در موضوع دوم ایران و امریکا در سطح منطقه هم اختلافات زیادی دارند. ایران سیاست‌های این کشور در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را تأیید نکرده و معتقد است امریکایی‌ها به عمد در جهت منحرف ساختن جریان‌های سیاسی کشورهای منطقه خاورمیانه و بالاخص جهان اسلام حرکت می‌کنند. از دید ایران، ظهور پدیده‌های افراطی مانند القاعده، طالبان، داعش و... محصول سیاست‌های ویژه امریکا و همپیمانان غربی‌اش در خاورمیانه است. علاوه بر این، در 11 سال گذشته یک اختلاف مهم سیاسی دیگر بین ایران و امریکا بروز کرده است که این اختلاف به یکی از مهم ترین مناقشات جهانی هم تبدیل شده است. فعالیت‌های هسته‌ای ایران و حق ایران برای دسترسی به چرخه کامل انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای آن هم طبق معاهدات جهانی موضوعی است که امریکایی‌ها به نیابت از اسرائیلی‌ها بر نمی‌تابند. طبق نظر کارشناسان بین‌المللی موضوع پرونده هسته‌ای ایران نه یک مسأله یا مناقشه حقوقی که یک مسأله سیاسی است. ناگفته پیداست که مسائل سیاسی هم راه حل سیاسی و نه حقوقی دارند. دقیقاً از همین منظر است که احتمال دیدار روحانی و اوباما در نیویورک مهم ارزیابی می‌شود. همان‌طور که مقام معظم رهبری در روز پنجشنبه، 19 دی ماه سال 1392 در دیدار با قشرهای مختلف مردم قم تأکید کردند: «نظام جمهوری اسلامی ایران، در موضوعات خاصی که مصلحت بداند برای حل مشکل، با امریکا مذاکره خواهد کرد». چنین مذاکراتی تاکنون به سطح وزرای خارجه رسیده است و اگر پیش زمینه هایش فراهم شود و برای ایران دستاورد ملموسی به همراه داشته باشد، می‌تواند یک درجه ارتقا پیدا کند. با این حال سه هفته پیش که امریکایی‌ها تحریم‌هایی را علیه اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی یا شرکای خارجی ایران اعمال کردند، با ناخرسندی صریح رئیس‌جمهوری ایران همراه و چنین رفتاری مغایر روح توافقنامه ژنو تشخیص داده شد. به این ترتیب صرف فضا‌سازی رسانه‌ای برای انجام دیدار رؤسای جمهوری دو کشور کافی نیست و امریکایی‌ها باید گام‌های عملی بردارند؛ گام‌هایی که نشان دهنده حسن نیت و رفتار امریکایی‌ها باشد. حال آنکه نه تنها نشانه‌های قوی در این زمینه دیده نمی‌شود بلکه آنها صداقت کمتری از خود نشان داده‌اند و حتی تحریم‌های جدیدی هم طی یک سال اخیر علیه ایران افزوده‌اند. در مقابل روزنامه‌های نزدیک به اصولگرایان تصویری منفی از این دیدار احتمالی ارائه کرده‌اند. مهدی محمدی در بخشی از گفت و گوی خود با روزنامه وطن امروز گفته: اساسا جریان اصلاح‌طلب علاقه بیمارگونه‌ای به بزرگنمایی محاسن ارتباط دوجانبه با آمریکا دارد. صرف تماس هیچ معجزه‌ای نمی‌کند. باید چیزی برای مذاکره و بده‌بستان و زمینه‌ای برای تفاهم وجود داشته باشد. آنچه تا امروز این مذاکرات را پیش برده نیاز متقابل دوطرف به حفظ فرآیند مذاکراتی و امکانپذیر بودن حصول توافق نهایی بوده است. حداکثر این است که این تماس‌ها دیدگاه‌های دو طرف را برای یکدیگر روشن‌تر کرده و در مواردی به مذکرات سرعت داده است. اما اینکه کسی فکر کند مذاکره دوجانبه با آمریکا باعث شده آنها تعدیلی در دیدگاه‌های خود به عمل بیاورند یا با حسن نیت و انعطاف بیشتری مذاکره کنند، معنایش این است که هیچ چیز درباره این مذاکرات نمی‌داند. شنیدم در همین جلسه آخر دیدار دوجانبه در ژنو، آقای بیل برنز به طرف ایرانی گفته است ما باید سالی چند بار از تاسیسات نظامی شما بازدید کنیم. خب! این ثمره حدود یک سال نشست و برخاست فشرده با آمریکاست. تازه می‌دانید آقای برنز مثلا فرد معتدل آمریکایی‌هاست و همیشه نقش پلیس خوب را بازی می‌کند. در واقع از یک منظر راهبردی مذاکره مستقیم با آمریکا ممکن است محاسن شکلی داشته باشد ولی به لحاظ محتوایی کار را بسیار سخت می‌کند. همان سال گذشته که آقایان بدون مجوز تماس تلفنی برقرار کردند، خب! بفرمایند ببینیم چه کمکی به محتوای مذاکرات کرد؟ وضع براثر تماس مستقیم بدون تردید بدتر شده است. تحریم‌ها بی‌محابا اعمال می‌شود و تازه ادعای آمریکایی‌ها که دوستان ما هرگز تکذیب نکردند این است که تیم ایرانی قبول دارد اینها تحریم جدید نیست. ادبیاتشان بسیار تند شده، درخواست‌هایشان به حوزه‌های نظامی هم کشیده شده، هیچ امتیاز معناداری نداده‌اند، در حوزه‌های ژئوپلیتیک و منطقه‌ای هم می‌بینید که اساسا سعی می‌کنند ایران را به رسمیت نشناسند. کیهان در بخش طنز خود را عنوان «گوشت کوبیده» روحانی را متمایل به چنین دیداری دانسته و نوشته: گفت: دکتر روحانی رئیس‌جمهور کشورمان گفته است «برنامه‌ای برای ملاقات با اوباما ندارم ولی همه چیز ممکن است»! گفتم: خب! اوباما چی گفته؟! گفت: اوباما گفته است؛ «من هم برنامه‌ای برای دیدار با روحانی ندارم ولی اگر او بخواهد استقبال می‌کنم»! گفتم: ای دل غافل! انگاری قرار است باز هم اقدامات «نابجایی» اتفاق بیفتد. گفت: چرا نفوس بد می‌زنی؟! از کجا می‌گویی؟! گفتم: بچه‌ای با قهر از سر سفره کنار رفته بود و می‌گفت آبگوشت دوست ندارم! مادرش محض احتیاط مقداری گوشت‌کوبیده برایش کنار گذاشت و بچه در حالی که زیرچشمی مراقب اوضاع بود به مادرش گفت؛ من که قهر کرده‌ام و چیزی نمی‌خورم! ولی این گوشت کوبیده را برای هرکس کنار گذاشته‌ای، خیلی کم است! حسین شمسیان هم در بخش‌هایی از سرمقاله کیهان با عنوان «برگ برنده دست ماست» نوشته: واقعیت مهم و غیرقابل انکار- که گمان می‌رود عده‌ای در داخل با هیاهو و جنجال سعی در پوشاندن آن دارند - این است که آمریکا، افزون بر اینکه از شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی داخلی رنج می‌برد، در منطقه نیز با معضلات جدی و مهمی روبروست که هر یک در برابر هژمونی و اقتدار ابرقدرتی که حالا کم‌کم ستاره‌های اقبالش بیشتر و بیشتر افول می‌کند، چالشی عظیم قلمداد می‌شود. نوکران دست‌پرورده‌ آنها یعنی داعش، در عراق و سوریه ناکام مانده‌اند و عملا سال‌ها سرمایه‌گذاری آمریکا بی‌ثمر بوده است! آمریکایی‌که 2 ماه پیش از پدیده داعش حمایت می‌کرد و آن را نتیجه منطقی و منصفانه اقدامات دولت نوری‌مالکی می‌دانست و انگلیسی که به جای واژه تروریست از عبارت «پیکارجویان» برای نام بردن از داعش استفاده می‌کرد، امروز نگران هجوم سگ‌های دیروز خود، ائتلاف درست می‌کنند تا بلکه بتوانند، ماموران دیروز خود را مهار کنند و جلوی آبروریزی احتمالی آینده را بگیرند و البته به این بهانه باز هم جای پایی در منطقه داشته باشند! از دیگر سو تلاش‌های مهمترین متحد آنها در منطقه یعنی عربستان در ماجرای یمن بی‌ثمر مانده و قیام فراگیر مردم یمن وارد مرحله تازه‌ای شده و منطقه آبستن رخ داد تازه‌ای از جنس انقلاب‌های اسلامی است. مصادیقی از این دست که شرح و وصف این روزهای آمریکا در منطقه است، فراوان است و سخن را به درازا می‌کشد. اما آنها به سیاق همیشه، علیرغم آنکه در موضع ضعف و استیصالند، هیاهو می‌کنند و به قول امام راحل «اُشتلم» می‌زنند! و در حالیکه از اداره کوچکترین امری در منطقه عاجزند و نظام اسلامی به معنی واقعی کلمه تعیین‌کننده مهمترین خطوط سیاسی منطقه و جهان اسلام شده، با جار و جنجال و بکارگیری عوامل گوناگون و فراخوان نوکران داخلی، سعی در وارونه جلوه دادن موضوع دارند و در شرایطی که در باتلاق‌های مختلف منطقه‌ای فرو رفته‌اند و ما دست نیازشان را مقتدرانه و هوشمندانه پس‌زده‌ایم، جوری سخن می‌گویند که گویی ما با همه وجود به آنها نیاز داریم و این آنها هستند که می‌توانند ناجی ما باشند! و اصلا به روی خودشان نمی‌آورند که مثلا در موضوعی مثل مبارزه با داعش 3 بار از ما درخواست کرده‌اند و جواب رد شنیده‌اند!
«تقلب درشهرها، وعده در روستاها» یا حاکمیت قانون؟ جوان در گزارش خود از همه‌پرسی استقلال اسكاتلند از انگليس نوشته: همه پرسي استقلال اسكاتلند ‏‏ واجدين آرا را به پاي انتخابات كشيد اما استقلال‌گرايان كه در روزهاي گذشته تحت پيچيده‌ترين حملات حرفه‏اي تبليغاتي حريف قرار داشتند، به رغم نظرسنجي‌هايي كه نشان مي‏داد شانه‏به شانه يا حتي جلوتر از وحدت‌گرايان پيش مي‌تازند در دقايق آخر زمين را باز هم باختند و تنها توانستند ۵۸/ ۴۴ درصد درصد از آرا را به نفع خود در صندوق‏ها داشته باشند. 2 ميليون و 119 هزار و 926 نفر ‏ يعني ۴۲/ ۵۵ درصد از رأي دهندگان اسكاتلندي نشان دادند كه نمي‌خواهند هزينه‌هاي لازم براي استقلال بپردازند و ترجيح مي‌دهند به وعده‌هاي خودمختاري بيشتر مالي لندن در صورت باقي ماندن در اتحاد با رژيم سلطنتي انگليس دلخوش باشند. به اين ترتيب يك ميليون و 617 هزار و 989نفري كه رأي مثبت به جدايي از انگليس داده بودند از تحقق روياي سه قرنه بازپس‌گيري استقلال بازماندند. استقلال گرايان اگرچه در كل بازنده اين مبارزه سياسي بودند اما در شهر‌هاي بزرگ همچون گلاسكو با ۶۰۰ هزار نفر به عنوان بزرگترين شهر اسكاتلند و همچنين شهر دندي توانستند اكثريت را به خود اختصاص دهند. بر اساس اعلام نتايج همه پرسي رأي ۵۳ درصد ‏مردم گلاسكو به سود استقلال‌ بود. اين در حالي است كه در اين همه پرسي گزارش 10 مورد تقلب انتخاباتي در شهر گلاسكو مطرح شد و عده‌اي از رأي ‏دهندگان اعلام كردند هنگامي كه براي رأي دادن به حوزه‌هاي رأي‌گيري رفتند دريافتند كه از پيش ‏رأي آنها ثبت شده است. ‏ همچنين در جريان تجمعي كه هزاران تن از حاميان استقلال اسكاتلند از انگليس در ميدان جورج در ‏شهر گلاسكو برگزار كردند برخي از شركت كنندگان در اين تجمع دستگير شدند. ‏ در مقابل صادق زیباکلام در روزنامه شرق و در مطلبی با عنوان «نخ نامریی تسبیح مردمسالاری» از جمله نوشته: اگر آنچه در اسکاتلند انگلستان اتفاق افتاد در یک‌کشور درحال‌توسعه رخ داده بود، تاکنون نتایج کاملا متفاوتی به‌بار آمده بود. اگر بریتانیا به جای آنکه کشوری کاملا دموکراتیک باشد، کشوری توسعه‌نیافته و غیردموکراتیک می‌بود و شماری از مردم یک‌منطقه آن به نام اسکاتلند، خواهان جدایی و استقلال می‌شدند، تاکنون نیروهای هوایی انگلستان مواضع جدایی‌طلبان را به دفعات بمباران کرده بود، زندان‌های این کشور مملو از تجزیه‌طلبان و تروریست‌های اسکاتلندی می‌بود، مناطق وسیعی از اسکاتلند تحت‌اشغال ارتش انگلستان قرار گرفته و در بخش‌های دیگری از آن اعلام حکومت‌نظامی شده بود، از لندن به ادینبورگ - مرکز اسکاتلند- و سایر شهرهای دیگر آن با ستون نظامی می‌بایستی رفت‌وآمد می‌شد و جدایی‌طلبان در ارتفاعات اسکاتلند با ارتش انگلستان درحال نبرد بودند و سایر صحنه‌ها و تصاویری که هر روزه در اخبار جلوی چشمان جهانیان در مناطقی که دچار مشکلات مشابه هستند، اتفاق می‌افتادند. به‌علاوه مقامات انگلیسی در لندن، حرکت استقلال‌طلبی در اسکاتلند را حاصل توطئه مرموزی از سوی طرف‌های خارجی می‌دانستند که با ایجاد تفرقه میان دو ملت اسکاتلند و انگلستان که قرن‌ها در صلح و آرامش در کنار یکدیگر به سر برده‌اند، می‌خواهند انگلستان را تضعیف کنند. پرسش ساده آن است که چرا در جریان استقلال‌خواهی مردم اسکاتلند، نه یک‌فشنگ مشقی شلیک شد، نه یک‌اسکاتلندی با اتهام تجزیه‌طلبی مواجه شد، نه حتی یک‌ثانیه اعلام وضعیت فوق‌العاده در اسکاتلند ضرورت پیدا کرد و نه رقبای لندن – فرانسه یا آلمان- متهم شدند که در پشت تحولات اسکاتلند قرار دارند و «بریتانیا» را به زانو در آوردند. کمترین نکته‌ای که علی‌القاعده می‌بایستی اتفاق می‌افتاد آن بود که پای نفت دریای شمال که چسبیده به اسکاتلند است، به میان می‌آمد. انگلیسی‌ها، شرکت‌های بزرگ نفتی و اسکاتلندی‌ها را متهم می‌کردند که پای آنها در جریان استقلال‌طلبی اسکاتلند در میان است؛ اما این اتفاق هم نیفتاد. مشابه همین وضعیت، چند سال پیش در استرالیا رخ داد، استرالیا در حقیقت، وابسته به بریتانیاست و سفارت استرالیا در همین تهران خودمان، تصویر ملکه انگلستان را به‌عنوان رییس کشور بر دیوار نصب کرده است. جریانات سیاسی چپ در استرالیا مدت‌ها بود برای جدایی این منطقه از انگلستان تبلیغ می‌کردند. حزب کارگر وعده داده بود، اگر به قدرت برسد موضوع استقلال استرالیا از بریتانیا و جمهوری‌شدن آن کشور را به همه‌پرسی خواهد گذارد. آن حزب در انتخابات برنده شد و رفراندوم هم صورت گرفت. بیش از 60درصد مردم استرالیا، رای دادند که نمی‌خواهند این کشور، یک جمهوری مستقل شود. همچنانکه دو روز پیش هم بیش از نیمی از مردم اسکاتلند، رای مشابهی دادند. در واقع، نخ تسبیح نامریی که باعث می‌شود با وجود آن همه تبلیغات ملی‌گرایان و موافقان جدایی اسکاتلند از بریتانیا، مردم اسکاتلند ترجیح دهند مستقل نشوند و جزیی از بریتانیا باقی بمانند، دموکراسی است. دقیقا اگر امروزه هزاران جدایی‌طلب اسکاتلندی به‌واسطه فعالیت‌های جدایی‌طلبانه در زندان‌های انگلستان به سر می‌برند یا به جای حاکمیت دموکراسی، همواره در معرض محدودیت قرار گرفته بودند، آیا همچنان رای به باقیماندن با انگلستان را به صندوق می‌ریختند؟ چه بخواهیم چه نخواهیم، جامعه بریتانیا آنقدر توسعه یافته و حاکمیت قانون در آن کشور پررنگ است که وقتی همه‌پرسی برگزار می‌شود، اکثریت دلیلی بر جدایی از بریتانیا نمی‌بینند، همچنان که چندسال پیش، استرالیایی‌ها هم دلیل برای جدایی پیدا نکردند. گمشده همه مردم جهان، همان احترام به قانون و قواعد مردمسالاری است.
«آرامش فعال» يا « سكوت و خانه نشيني»؛ اصلاح طلبان چه راهبردي را بايد بيازمايند؟ مجتبي حسيني در مطلبی برای روزنامه اعتماد در باره آینده اصلاحات نوشته: يكم: طرح پرسش آينده اصلاحات «آيا جنبش اصلاحات تنها منحصر به عملگرايي نيروهاي سياسي اين جنبش بود يا آنكه يك جنبش اجتماعي- سياسي است؟ اصلاح طلبان پس از گذشت 18 سال از تشكيل دولت اصلاحات چه شرايطي را سپري مي كنند؟ تفاوت اصلاح طلبي رسيده به دولت اعتدال با اصلاح طلبي دولت خاتمي در چيست؟ آيا اهداف و مطالبات جنبش اصلاحات تغيير كرده و كمرنگ شده است؟ آيا عناصر عملياتي جنبش اصلاحات براي بازيگري و بازي سازي در سپهر سياسي ايران محتاج سازمان هاي سياسي تابلو دار هستند يا آنكه مي توانند با رجعت به سازمان هاي مردم نهاد، برنامه هاي جنبش را هدايت و مديريت كنند؟ آيا جناح اصلاح طلب ستيز همچنان با محدوديت سازي براي بازيگري سياسي اصلاح طلبان مي تواند جنبش اصلاحات را زمينگير كند؟ آيا از ضريب مطالبات مدني و سياسي توده هاي اجتماعي اصلاح طلب با كمرنگ شدن قدرت بازيگري عناصر سياسي اين جنبش، كاسته شده و تغيير كاربري داده است؟ آيا تعامل با حاكميت به معناي كوتاه شدن سقف مطالبات اصلاح طلبي است؟ آيا اگر همه عناصرسياسي اصلاح طلب درون مرزها منفعل شوند، جنبش اصلاحات زمينگير مي شود؟ » دوم: رويكرد اصلاح طلبان به دولت اعتدال آينده جنبش اصلاحات و آينده هيبت و هويت ميدان سياست در ايران وابسته به نوع پاسخي است كه عناصر موثر در قدرت (حاكميت/جناح هاي سايسي) به اين پرسش ها مي دهند، چرا كه با وجود همه توان و پتانسيلي كه در طول سال ها براي كاريكاتوريزه و كميك كردن مطالبات اصلاح طلبانه در جامعه ايراني از سوي جريان و جناح ضد اصلاحات به كارگرفته شد، اين مطالبات و خواسته ها در بطن و متن جامعه ملموس و مشهود است تا جايي كه حسن روحاني (پيشا انتخابات/ پسا انتخابات) اصلاح طلبانه سخن مي گويد و بر همان صوري مي دمد و طبلي مي كوبد كه اصلاح طلبان در متن و حاشيه قدرت كوبيده اند. در اين ميان اگرچه اصلاح طلبان معتقدند كه حسن روحاني و دولت اعتدال، رييس جمهور اصلاح طلب و دولت اصلاحات نيست و نبايد توقعات از يك دولت اصلاح طلب را از اين دولت داشت اما قايل به اين مساله اند كه سخنان اصلاح طلبانه دولت روحاني نمايانگر خاموش نشدن مطالبات مدني-سياسي ايرانيان است. اصلاح طلبان خوب مي دانند كه اين دولت، «دولت گشودگي هاي محدود است اما آغوش خود را هم روي گشوده شدن روزنه و دريچه يي باز كرده تا كه شايد از همين روزنه ها دري و دروازه يي به روي جامعه مدني باز شود و در پس آن عمارتي نو، مستحكم و ضد زلزله سياسي بنا نهاده شود. سوم: مولفه هاي راهبرد «آرامش فعال» ساخت عمارت مستحكم اصلاح طلب هرگز بدون ادراك صحيح از موقعيت فعلي نيروي انساني جنبش اصلاحات (عناصر سياسي/عناصر اجتماعي)، شناخت دقيق از مصايب پيش رو و اتخاذ راهكارها و راهبردهاي هوشمند و چند بعدي امكان پذير نيست. بر اين اساس در ميان نيروهاي اصلاح طلب برخي با اشاره به استقرار دولت اعتدال معتقدند كه استرات‍ژي اصلاح طلبان براي ساخت اين حصن حصين، سكوت و خانه نشيني است. سعيد حجاريان قايل به اين راهبرد است. او با طرح حديث «اليوم زمن السكوت و لزوم البيوت»: به اصلاح طلبان توصيه كرد كه امروز، روز سكوت و خانه نشيني اصلاح طلبان است. اگرچه در اردوگاه اصلاح طلبان افراد ديگري همچون محمدرضا تاجيك، رييس مركز بررسي هاي استراتژيك در دولت سيد محمد خاتمي هم هستند كه مي گويند: «اصلاح طلبان زنده به آنند كه آرام نگيرند/ موجند كه آرامش آنان در عدم آنان است». به اعتقاد اين تئوريسين اصلاح طلب، جنبش اصلاح طلبي اساسا جنبش «مطالبه»هاست و تا مطالبه وجود دارد، جنبش اصلاح طلبي حيات و جوشش دارد. به اعتقاد محمدرضا تاجيك، اصلاح طلبان حق ندارند با انفعال و خمودگي خود اجازه دهند اين تاريخ بي حضور و بي اذن آنان ورق بخورد. اگرچه شايد اين دو ديدگاه با هم متفاوت باشد اما با شناختي نسبي از اقتدار اجتماعي گفتمان اصلاحات مي توان گفت، ديدگاه هايي منتهي به يك نتيجه، همچون ريشه هاي يك درختند كه مي توان تحت عنوان راهبرد «آرامش فعال» نام برد. مباني و جهت‏گيري‏هاي اين راهكار را مي‏توان به صورت زير خلاصه كرد: 1) تلاش براي منزوي كردن افراطيون و تندروها با پذيرش امكان دست‏يابي به توافق با اصولگرايان معتدل بر محور منافع راهبردي ملي. 2) پويايي و تحرك بيشتر دراعتماد سازي براي معتدلين جناح اصولگرا از طريق ديالوگ محترمانه. 3) تاكيد و پافشاري بر تفاوت و تمايز اصلاح طلبان درون حاكميت با اپوزيسيون برانداز. 4) ارايه راهكاري بي مزد و منت به نهادهاي حاكميتي در راستاي تامين امنيت و منافع ملي و چانه زني براي قبولاندن موقعيت اصلاح طلبان براي عملياتي كردن اين راهبردها. 5) پذيرش خطوط قرمز تعيين شده از سوي حاكميت و اثبات رعايت آن به نحو احسن. 6) باور به پيشبرد برنامه هاي اصلاحات از درون نهادهاي رسمي به ويژه نهادهاي انتخابي نظام. 7) تغيير سبك برقراري ارتباط با توده هاي هوادار اصلاحات (توجه ويژه به سازمان هاي مردم نهاد، و... در كنار احزاب) اصلاح طلبان با تكيه بر راهبرد آرامش فعال ديگر عرصه سياسي را تنها گستره بازي خود قرار نخواهند داد و با تسخير ريزبدنه هاي اجتماعي، سامان و سازمان جديدي به جنبش اصلاحات قايل به تعامل با حاكميت با رعايت حفظ هويت اصلاح طلبي خواهند داد. عملياتي شدن اين راهبرد نشان خواهد داد كه اصلاح طلبان حواس شش گانه خود را محصور و محدود به قدرت سياسي نكرده و رايحه، طعم و صورت و صداي خوش قدرت اجتماعي و فرهنگي را نيز احساس و درك كرده اند و براي تسخير اين قدرت برنامه و استراتژي دارند. بالمال، اگر روزي و روزگاري سرنوشت جنبش اصلاحات به سرنوشت بازيگران سياسي اين جنبش گره خورده بود و اصلاح طلبان به هر دليلي با سيلي سخت رقيب، زمينگير شدند اما عناصر اجتماعي از هفت خوان سخت اصلاحات ستيزان عبور كرده و راه خود را يافته است، چرا كه حتي امروز اصولگرايان معتدل هم اصلاح طلبانه سخن مي گويند و اين امرنشانگر اين است كه سربازان جنبش اصلاحات با وجود همه اشتباهات خرد و كلان راهبردي و تاكتيكي به دليل نمايندگي كردن مطالبات مدني-اجتماعي و سياسي توانسته اند اين مطالبات را در جامعه ايراني نهادينه كنند. امروز مفروض بر آنكه مخالفان جنبش اصلاحات با ابزار و مواهب در اختيار بتوانند مانع از سرگيري فعاليت هاي عناصر سياسي اصلاحات شوند و به گفته خود، سيلي بر صورت اينان بكوبند اما به واقع اين سيلي، چه جناحي را مغضوب و چه گروهي را محبوب مي كند؟

























































































































































مطالب مرتبط
چند روايت هولناک درباره آب
کنایه مشترک هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی خطاب به کیست؟
نگرانی از غارت اموال بابک زنجانی
اگر خاتمي به رهبر انقلاب نامه نمي‌نوشت
آیا اصلاح‌طلبان از حاکمیت به بیرون انداخته شده‌اند؟
هاشمي رفسنجاني: ديگر از ما گذشته که ليست براي انتخابات بدهيم
از «آغاز عملیات وسیع انصار حزب‌الله» تا « زنجیره‌ای‌ها علیه حجاب»
نگاه متفاوت به عمل جراحی رهبر انقلاب
آیا نظر آمریکا درباره ایران واقعا عوض شده است؟









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن