تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تكميل روزه به پرداخت زكاة يعنى فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر (صلى الله عليه و آل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804418927




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نگاه شما: «رهبر» 88 ،«آقا»ی 93 |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاه شما: «رهبر» 88 ،«آقا»ی 93
بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» می‌تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۴۳۴۵۳۲
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۲ - 15 September 2014


مهدی فتحی در مطلب ارسالی برای «تابناک» نوشت:

روزهای سرد آشوبهای داغ 88 بود؛ شهر موج می زد از نگرانی و دلواپسی، همه جا بوی فتنه و خون می آمد. برادر افتاده بود به جان برادر. هرکس خود را محقّ می دانست و برای گرفتن حقش ابزاری به دست گرفته بود دشمن با خرسندی در کوی و برزن می رفت و می آمد و فتنه می خواند زیر گوش آنها که چشمشان بسته تر بود.

اخبار، خطبه های نماز جمعه را نشان می داد. «آقا» طبق معمول با صلابت حرف می زد، امر و نهی می کرد، هشدار می داد؛ می ترساند از عاقبتِ فریبی که شیاطین به جان برخی انداخته اند و می گفت : آخرِ آنچه دشمنان نصیب مفتونین می کنند نه سروری بر بالای میز حکومت که سر بریده بر بالای دار فتنه است پس از سقوط شهر.

و آخر خطبه ختم شد به آن بغض تاریخی«آقا»:

«یک خطاب آخری هم عرض کنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) : ای سید ما! ای مولای ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام می دهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبروئی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همۀ اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد.»

2

دیشب خطبه ها را دیده بود و حالا نشسته بود مقابل من و روزنامه می خواند؛ از «آقا» راضی نبود، سر بلند کرد با سری تکان تکان، به نشانه تأسف گفت: همه مشکلات ما از "این مرد" است؛ نباشد اوضاعمان به راه می شود، دموکراسی با وجود این "رهبر" دست نیافتنی است.

تلخ بود و گذشت. و باز کشور آرام شد.

3

روزهای گرم تابستان 93 بود؛ همه دنیا شلوغ بود، دورتادور ایران بدتر؛ از سوریه و عراق تا پاکستان و افغانستان شده بود سلاخ خانه. مردم گوسپندی شده بودند زیر تیغ داعشیِ وهابیت و صهیونیست. قصابان به اسم اسلام سر می بریدند و با افتخار بر سر نیزه می کردند تا دنیا ببیند. عاشورا بواقع تکرار شده بود؛ حرامزاده هایی پست تر از حیوان متولد شده بودند.

هیچ کجا آرامشی نبود جز برای ما ساکنان سرزمین محبان اهل بیت (ع)؛ دلواپسی بود، نگرانی بود؛ هرچه بود اما ترس نبود.

«آقا» برای همکاران سازمان حج صحبت می کرد؛ استوار و محکم؛ "حجّ"یان رهنمود گرفتند و رفتند به زیارتشان برسند و شهر دوباره به خواب رفت.

صبح اما خبر همه جا پیچید: «آقا» کسالت دارند. شهر ماتم گرفت؛ کسی باورش نمی شد مگر نه این که دیشب همه چیز به راه بود.

«آقا» خود مصاحبه کرد و پیش از عزیمت به بیمارستان با مردم سخن گفت و رفت.

تازه یادمان آمد: "پدر" همیشه همین است تا هست و خوب است کسی سراغش را نمی گیرد اما وقتی به لرزه می افتد بنیان خانواده می لرزد؛

مردم تازه از خواب برخاسته بودند؛ پرس و جو شروع شد ساعتی بعد اما همه خیالشان راحت شد؛ همه می دانستند چیزی نیست اما موج غم شهر را فراگرفت دوست و نادوست دلواپس شدند؛ عده ای از سر احترام عده ای از سر ترس.

4

بازهم نشسته بود کنارم. روزنامه مقابلش بود و داشت به بوسه تاریخی رییس جمهور بر پیشانی «آقا» نگاه می کرد. سرش را بالا آورد. پرسید: حال «آقا» خوب است؟

گفتم: نگرانی؟

سری با لبهای به هم آمده تکان داد و چشم از من گرفت.

نگرانی اش، دلواپسی اش با سالهای نه چندان دور فرق می کرد. 88 دوست داشت «این مرد» برود و حالا آرزو داشت «آقا» سلامت بماند.

آفتاب باز هم از پس ابر بیرون آمده بود.













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن