تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813250888




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی هوش فرهنگی، مؤلّفه‌ها و راهبردهایآن در سازمان با رویکرد اسلامی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی هوش فرهنگی، مؤلّفه‌ها و راهبردهایآن در سازمان با رویکرد اسلامی
«هوش فرهنگی‌» در واقع، تعریف هوش در عرصۀ فرهنگ است. «هوش فرهنگی»، سرعت در سازگاری با موقعیت‌های جدید و راحت‌تر عمل کردن با توجه به شرایط محیطی است.

خبرگزاری فارس: بررسی هوش فرهنگی، مؤلّفه‌ها و راهبردهایآن در سازمان با رویکرد اسلامی



بخش دوم و پایانی ویژگی‌های مهم هوش فرهنگی از نظر اسلام صداقت، وفاداری، انجام تعاملات و ارتباطات فرهنگی براساس عدالت، تقدّم مصالح معنوی بر مصالح مادی و تقدّم مصالح جمعی بر منافع فردی، بهره‌گیری از روش‌های قرآن ـ همانند حکمت، موعظه و جدال احسن در تبلیغ ـ همچنین تمسّک به فطرت پاک انسانی، تکیه بر مشترکات، تکیه بر حاکمیت عقل در پذیرش حق، و استماع و اتباع احسن از جمله ویژگی‌های هوش فرهنگی از دیدگاه اسلام است. یک مسلمان همان‌گونه که باید با دیگر مسلمانان ارتباطی بر مبنای آموزه‌های الهی داشته باشد، باید با غیرمسلمانان نیز ارتباطی با رنگ و بوی خدایی داشته باشد و نباید عزّت و سیادت اسلام را با اعمال بد خود مخدوش کند. هدف از تعامل و ارتباط بین فرهنگ‌ها از دیدگاه اسلام، ترویج دین و دعوت اهل کتاب به دین مبین اسلام است (یوسف‌زاده، 1390، ص 95). یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های هوش فرهنگی در اسلام، سازگاری قوانین ثابت آن با دنیای متغیر است. اسلام تنها شریعتی است که برنامه تکامل واقعی حیات را برای بشریت به ارمغان آورده است و تمام جوانب گوناگون زندگی انسان از جمله دانش، سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را در ضمن قواعدی فراگیر و همگانی در تعالیم خود دارد. از این‌رو، اهمیت اجتهاد و تلاش برای نوسازی و لزوم استمرار آن بیش از پیش آشکار می‌شود؛ زیرا مجتهد یا نظریه‌پرداز با در نظر گرفتن این قواعد و اصول شامل، حکم تغییرات نوین را مشخص می‌نماید و بدین‌سان، اسلام را همراه با دیگر تحوّلات و تغییرات جامعه، همسو و هماهنگ ارائه می‌دهد و تبلیغاتی که شعار انحصار دین در محدوده مناسک دینی و عبادات ظاهری و راندن آن از گستره حیات را سر می‌دهند، ریشه‌کن می‌کند (عبدلی، 1387). به دلیل آنکه اسلام دینی جهانی و فراملّی است که همچون چتری بر سر همه اقوام و ملل سایه پر مهر خود را گسترانیده است، در ادامه، راهبردهای این دین در حوزه فرهنگ فراملّی تبیین می‌گردد: راهبردهای اسلام در حوزه فرهنگ ملّی و فراملّی برای تبیین راهبردهای اسلام در حوزه فرهنگ فراملّی، ابتدا لازم است مقدمه‌ای ذکر شود: اسلام دینی «اجتماعی» است و احکام آن یک رشته اصول به هم پیوسته‌ای را بنا می‌نهند که تمام روابط یک مسلمان (رابطه با خدا و دیگر انسان‌ها و همه امورش) را شامل می‌شود. از این‌رو، اسلام در عین آنکه یک دین و مجموعه «اخلاقی» است، یک نظام «حقوقی» نیز هست و این سومین عنصری است که ویژگی‌های اسلام را کامل می‌سازد (سلیمی، 1382، ص 81-69). اجتماعی بودن اسلام ویژگی برجسته‌ای است که آن را دین عملی و واجد یک نظام حقوقی کاملاً انسانی ساخته است. تأثیر اسلام بر جامعه عربی اعجاب‌انگیز بوده و قلمرو این تأثیر قابل اندازه‌گیری نیست. انقلاب اسلام به جامعه عرب هویت بخشید و برای آنان سازمان خانواده، قوانین جزایی، معاملات تجاری، قراردادها و قانون‌های گوناگون و تعهد به این عناوین را به ارمغان آورد و از قبایل پراکنده عرب، امّتی واحده ساخت. با ایجاد دولت مرکزی مبتنی بر حاکمیت قانون، مصالح عامّه، و حقوق بنیادین بشر، همواره از برادری انسانی و صلح جهانی حمایت کرد و از همان روزهای آغازین حکومت اسلامی، فکر و اندیشه همزیستی مسالمت‌آمیز را مطرح نمود (همان). با توجه به ‌آنچه ذکر شد، به این مطلب رهنمون می‌شویم که دین مبین اسلام با عناصر تمدنی و فرهنگی به شکل تأسیسی صرف برخورد نکرد، بلکه نقش تنظیمی را نیز به عهده گرفته و کوشیده است تا ضمن حفظ عناصر مثبت و سازنده موجود، آن را در شبکه اصلی توحیدی خود بازسازی کند؛ کاری که در عصر حاضر می‌بایست عالمان و دانشمندان اسلامی در ادامه نقش فعّال خود انجام دهند و با تعامل سازنده، عناصر فرهنگی و تمدنی موجود در جوامع انسانی را بگیرند و به بازسازی در ساختار و قالب توحیدی اقدام ورزند. در حقیقت، جنبه انعطافی اسلام این فرصت را در گذشته و در حال حاضر به اسلام داده است تا به آسانی با مقتضیات و شرایط زمانی و مکانی کنار بیاید و عامل مهمی در پیشرفت کمی و کیفی جوامع اسلامی شود. نتیجه اینکه اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی برای هدایت بشری، از همه ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها برای بقا و جاودانگی تا پایان دنیا برخوردار است. از این‌رو، می‌تواند چونان گذشته، با عناصر فرهنگی و تمدنی برخوردی فعّال و سازنده داشته باشد و عناصر مثبت و سازنده فرهنگی و تمدنی بشری را گرفته، با بازسازی آنها، در شبکه توحیدی با خود همراه نماید. تنها چیزی که بر عهده اندیشمندان و عالمان اسلامی است، بهره‌گیری از معیارها و موازین قرآنی برای چگونگی تعامل با عناصر بیرونی و جهانی است. این بدان معناست که اسلام می‌تواند همانند دیروز، برای امروز و فردا، برنامه هدایت باشد، بدون آنکه با دستاوردهای بشری درگیر شود (مطهری، 1379، ص 245). در حقیقت، در اسلام و قرآن عناصری نهفته است که می‌تواند تا آخر زمان و پایان تاریخ، آدمی را در مسیر درست قرار دهد و با دستاوردهای بشری در همه حوزه‌های ملّی و فراملّی از قبیل فرهنگ، اقتصاد، سیاست و مدیریت تعامل سازنده‌ای از خود نشان دهد (منصوری، 1389). در ادامه‌، به برخی از راهبردهای اسلام در بهره‌برداری مؤثر از هوش فرهنگی در حوزه فراملّی‌ اشاره می‌شود: الف. حفظ استقلال مسلمانان تنظیم روابط اجتماعی حکومت اسلامی و مسلمانان با جوامع مختلف، نباید به‌گونه‌ای باشد که سبب وابستگی و سرسپردگی مسلمانان گردد، به‌گونه‌ای که استقلال جامعه اسلامی را به خطر اندازد. این از خودبیگانگی و خودباختگی همواره امری مذموم در اسلام شمرده شده است(هود: 13؛ بقره: 107؛ نساء: 141). ب. حفظ سیادت اسلامی این راهبرد برگرفته از اصل «الاسلام یعلو و لا یُعلی علیه» بوده و در حقوق اسلامی همواره مطرح است. این اصل به معنای تعصّب‌های نژادی و مذهبی نیست، بلکه به معنای حفظ عزت اسلامی در شئون گوناگون اجتماعی است که هیچ‌گاه نباید با تسلط غیرمسلمانان بر مراکز حسّاس تضعیف گردد. با توجه به این اصل، می‌توان بسیاری از احکام و دیدگاه‌های محدود سازنده اسلام در خصوص اقلّیت‌های دینی در جامعه اسلامی را تبیین نمود (منافقون: 8؛ آل‌عمران: 118). ج. اجرای قوانین و احکام اسلامی قوانین و احکام اجتماعی اسلام ملاک عمل و برخورد با اقلّیت‌های دینی در جامعه اسلامی است. قانون «ذمّه» یکی از این موارد است. اقلّیت‌های دینی و مسلمانان باید به این قوانین احترام بگذارند و حکومت اسلامی هم باید در اجرای آنها جدّی باشد. د. گسترش و تعمیق ارزش‌های اسلامی ایجاد محیطی امن و آرامش‌بخش برای زندگی مسالمت‌آمیز اقلّیت‌های دینی به این معنا نیست که امکان دعوت اسلامی و گسترش و تعمیق ارزش‌های اسلامی کم‌رنگ شود و مانعی برای بیان حقایق دینی و دعوت انسان‌ها به اسلام به وجود آید. ه‍ . حفظ تمامیت ارضی جامعه اسلامی اگرچه مفهوم «امّت اسلامی» با محدودیت‌های جغرافیایی همخوانی ندارد، اما با تشکیل حوزه‌هایی به نام «کشور» و «ملت» و تبیین حقوق مربوط به آنها، تمامیت ارضی جامعه اسلامی یکی از اصول غیرقابل نقض به شمار می‌آید که همه باید به آن احترام بگذارند. «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» (ممتحنه: 8)؛ خدا شما را از دوستی آنان که با شما در دین، قتال نکرده و شما را از دیارتان بیرون نرانده‌اند نهی نمی‌کند تا از آنها بیزاری بجویید، بلکه با آنها به عدالت و انصاف رفتار کنید که خدا اهل عدالت را دوست دارد. به حکم این آیه شریفه و آنچه پیش از این ذکر شد، می‌توان نتیجه گرفت که اسلام مسلمانان را نسبت به غیرمسلمانان موظف می‌سازد تا زمانی که ایشان اقدام به توطئه نکرده‌اند، اخلاق نیک و عدل اسلامی را در ارتباطات خود پیشه کنند و حقوق انسانی و اجتماعی غیرمسلمانان را رعایت نمایند(قانون اساسی، 1368، اصل 14، ص 25) و احترام متقابل را سرلوحه کار خویش سازند (باهنر، 1383، ص 99-97). و. احترام به قوانین بین‌الملل یکی از اموری که نقش مهمّی در حفظ و تأمین صلح جهانی و برقراری رابطه مسالمت‌آمیز بین دولت‌ها و کشورها دارد احترام به تعهّدات و قوانین بین‌‌الملل و پای‌بندی به توافقاتی است که یک کشور با دولت‌های دیگر منعقد کرده است. تاریخ سیاسی جهان نشان می‌دهد که منشأ بسیاری از جنگ‌ها و نزاع‌های سیاسی، زیر پا گذاشتن تعهّدات بین‌المللی و نقض قوانین بین کشورها بوده است. تاریخ زندگانی پیامبر اکرم(ص) در مدت اقامتشان در مدینه و طول مدت اداره حکومت اسلامی، مؤید این مطلب است که احترام و پای‌بندی به تعهّدات و پیمان‌ها با سران قبایل، از اصول تخلّف‌ناپذیر آن حضرت بوده است. برخورد ایشان با مشرکان مکه، یهودیان مدینه، نصارای نجران و دیگر اقوام و ملل، همگی شاهدی بر این مدّعاست (همان). همان‌گونه که ذکر شد، در ادبیات رایج غربی، هوش فرهنگی دارای مؤلّفه‌هایی همچون شناختی، فراشناختی، انگیزشی و رفتاری است، اما باید دید نظر اسلام در این‌باره چیست و چه مؤلّفه‌هایی برای بهره‌گیری مؤثر از این هوش به کار می‌گیرد؟ مؤلّفه‌های هوش فرهنگی از نظر اسلام همزمان با طلوع خورشید اسلام، تمدن‌هایی در حال فروپاشی بود. اسلام به تمام عناصر فرهنگی این تمدن‌ها مانند عرب‌ها، سریانی‌ها، ایرانی‌ها، یونانی‌ها و حتی هندی‌ها و قسمتی از چینی‌ها، انسجام و سازگاری بخشید (مطهری، 1377، ص 375). مسلمانان در پرتو تعالیم سازنده قرآن کریم و تربیت‌های عالی پیامبر گرامی(ص) از چنان روحیه بردباری و بزرگ‌منشی برخوردار بودند که دنیای اسلام بسان پناهگاه امنی برای افراد و گروه‌های گوناگون از فرهنگ‌ها و ملّیت‌های گوناگون درآمد. هر دانشمندی که در سرزمین خود احساس ناامنی می‌کرد، جهان اسلام را پناهگاه امن خود می‌دانست و با مجموعه علم و دانش خود به تمدّن اسلامی می‌پیوست و دانش و فضل خود را به آن عرضه می‌کرد. این سرمایه‌های فرهنگی در بانک فرهنگی اسلام نه تنها صدمه‌ای نمی‌دید، بلکه از سود مشروعی هم بهره‌مند می‌شد و افزایش می‌یافت (همان). از سوی دیگر، ‌بررسی آیات قرآن و روایات معصومان(ع) نشان می‌دهد اسلام به موضوع برقراری ارتبـاط و تفـاهم بین فرهنگ‌هـای متنوّع و ادیـان الهی، توجـه ویژه‌ای دارد؛ چندان که می‌توان گفت: قرآن کتاب گفت‌وگوست؛ گفت‌وگوی خدا با پیامبر(ص)، فرشتگان، مؤمنان و کافران. از مطالبی که گذشت‌، نتیجه می‌گیریم‌ که‌ می‌توانیم برخی ‌از مؤلّفه‌های هوش فرهنگی را از نظر اسلام شناسایی و استخراج نمائیم. این مؤلّفه‌ها عبارتند از: 1. تأکید بر وحدت ادیان ادیان آسمانی در همه ادوار تاریخی، از مبدأ واحدی سرچشمه گرفته‌اند و در اصل آنها اختلافی وجود ندارد. در برخی ویژگی‌ها و احکام فرعی به تدریج، اختلاف‌هایی پدید آمده است. این وجوه بعضاً متفاوت، بنا به حکمت و لطف الهی و اقتضای شرایط زمان و مکان، به وجود آمده است. این تشریعات در احکام فرعی موجب گردید دین یگانه، صورت‌ها، نام‌ها و عناوین گوناگونی بیابد. می‌توان گفت: ادیان آسمانی علاوه بر اشتراک در اصول اعتقادی، در برخی فروع نیز مشترکاتی دارند. زمینه این اشتراک را می‌توان در جهان‌بینی، ابدیت، اسما و صفات الهی، وحی، برخی عبادات، رمزها و نمادهای دینی جست‌وجو کرد. به دلیل وحدت همین سرچشمه است که همانندی‌های فراوانی میان ادیان الهی به چشم می‌خورد؛ چندان که می‌توان این همانندی‌ها را بر بنیاد وحدت مبدأ وحی تفسیر کرد؛ یعنی همانندی عقاید، آداب و شرایع دینی به سبب یکی بودن مبدأ پیام‌های وحیانی است، نه اخذ و اقتباس و یا تأثیر و تأثرات تاریخی. بنابراین، وجود اصول و مبانی مشترک در بین فرهنگ‌ها و ادیان، زمینه گفت‌وگو بین آنها را فراهم می‌سازد و باب بحث و سخن و مفاهمه را به روی آنها می‌گشاید. با پذیرش اصول و فروع مشترک و وحدت بین ادیان و فرهنگ‌ها، گفت‌وگو در این عرصه‌ها امکان می‌یابد و تعامل میان آنها تحقق می‌پذیرد (همان). قرآن با صراحت، به وحدت کتاب‌های نازل شده بر پیامبران اشاره می‌کند و اصل آن کتاب‌ها را یکی می‌داند و خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: «این کتاب، تصدیق‌کننده تورات و انجیل است.» (آل‌عمران: 2) 2. تمرکز بر نقاط مشترک انسانی کسانی که مورد خطاب قرآن و معصومان(ع) قرار گرفته‌اند و اسلام با آنها به گفت‌وگو و مفاهمه نشسته است، پیش از آنکه کافر و مشرک تلقّی شوند انسانند و خارج از حوزه کفر و شرک، از وجوه و مشترکات انسانی فراوانی برخوردارند. گفت‌وگوی قرآنی با آنان نیز با توجه به همین همبستگی‌ها و وجوه مشترک است. در اسلام، پیام‌های هدایتی و آموزه‌های قرآن، متوجه همه انسان‌هاست، نه ویژه گروه یا قومی خاص. رهنمودها و عملکرد معصومان(ع) و توصیه‌های قرآن نشانگر آن است که آنان همواره در تلاش بوده‌اند که از مخاطبان خود، انسان بسازند. ائمّه اطهار(ع) در گزینش‌ها، بدون توجه به نسب و قبیله و قومیت افراد، ملاک برتری را تقوا و انسانیت آنـان می‌دانستند. اسلام همواره بر حرمت انسان ارج می‌نهد و در هدایت و پاک‌سازی اندیشه آدمیان تلاش می‌کند و تأکید دارد همه انسان‌ها، حتی جمله کافران و مشرکان می‌توانند از مواهب الهی و رشد و تکامل انسانی بهره‌مند گردند. تکریم انسان‌ها از سوی اسلام، به اعتبار آن است که انسان‌ها آفریده خداوند و دارای فطرتی پاکند و در این بین، میان مؤمن و کافر تفاوتی نیست. با پذیرش این اصول مشترک و همبستگی‌های انسانی است که گفت‌وگوهای فرهنگی در عرصه اسلام معنا می‌یابد. پذیرش این اصل در حقیقت، پیش‌فرض گفت‌وگوهای فرهنگی به‌شمار می‌رود (همان). 3. مدارا و آسان‌گیری واژه‌هایی همچون رفق و مدارا، و توصیفاتی همانند سهل، یسر، هین، لین، حلیم و مانند اینها در متون دینی و روایی به کار رفته و مفاهیمی چونان آسان‌گیری، بردباری و سعه صدر، در گستره‌ای وسیع، در مقابل خشونت و تعصّب مطرح گردیده است. اسلام دین سهل و آسان و سرشار از رحمت و رأفت است و در تعالیم و دستور‌های خود، اصل را بر آسان‌گیری و سهولت قرار داده است. قرآن رمز گرایش و انعطاف اطرافیان پیامبر(ص) به ایشان را نرم‌خویی آن حضرت معرفی می‌کند: «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ...» ( آل‌عمران: 159)؛ پس به برکت رحمت الهی، با آنان نرم‌خو و پرمهر شدی، و اگر تندخو و سخت‌دل بودی قطعاً از پیرامونت پراکنده می‌شدند. همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودند: «خدایم مرا به مدارا و ملایمت با مردم فرمان داده؛ چنان که به انجام واجبات امر کرده است» (کلینی، 1388، ج 2، ص 117). آنچه گفته شد، در واقع، به مثابه مقدّمه‌ای است که اصل «مدارا» را به عنوان مبنایی در امر گفت‌وگو معرفی می‌کند. اسلام با پذیرفتن این اصل، راه را برای ورود به عرصه گفت‌وگو و تعامل با دیگر فرهنگ‌ها و اندیشه‌ها می‌گشاید و با مدارا با آنها، به تعامل می‌پردازد. از این‌رو، ابایی ندارد از اینکه اندیشه‌ها و آراء مخالف را بشنود و با آنها وارد گفت‌وگو و مفاهمه شود. 4. جدال احسن «جدال» به معنای مقابله با خصم است به این منظور که او را از رأی خود منصرف کنند. این واژه از «جدل» به معنای «تابیدن شدید» و «محکم کردن» گرفته شده و در قرآن، در مجادله حق و باطل و به معنای «دفاع» به کار رفته است. بیشترین کاربرد این واژه در قرآن، در منازعه و مخاصمه ناحق است (قرشی، قاموس قرآن، ج 1، ص 23). به دلیل آنکه هدف از گفت‌وگوها و تعاملات اسلام با مخالفان فکری، اساساً دست‌یابی به حقیقت و اصلاح عقیده و اندیشه آنان است، هرگونه بحث و جدال ستیزه‌جویانه نهی شده و به بندگان خدا توصیه شده آنچه را بهتر است بگویند: «وَ قُلْ لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً» (اسراء:53)؛ و به بندگانم بگو آنچه را بهتر است بگویند، که شیطان میانشان را به‌هم می‌زند؛ زیرا شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است. در جای دیگر، قرآن کریم با تقیید جدال به «احسن»، به پیامبر(ص) فرمان می‌دهد در مواجهه با مردم و دعوت آنان به مسیر الهی، از حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن بهره گیرد. خداوند خطاب به پیامبر خود می‌فرماید: «ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» (نحل: 125)؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‌ای] نیکوتر مجادله نما. 5. احترام و سعه صدر گفت‌وگو، جریانی است دوسویه که زمانی پدید می‌آید که گفت‌وگو کننده به موجودیت طرف مقابل احترام بگذارد و گفت‌وگو را در فضایی آرام، بدون تنش، همراه با صبر و سعه صدر ادامه دهد. در غیر این صورت، ارتباط‌ها و گفت‌وگوها به جای دو طرفه بودن، یک‌طرفه خواهد بود و هدف از آن محقق نخواهد شد. قرآن، معصومان(ع) و پیامبران الهی(ع)، بالاترین مرتبه سعه صدر، ادب و احترام را در برابر مخالفان فکری و بیگانگان از خود نشان داده‌اند و نه تنها سخنان و اندیشه‌های مخالف را شنیده‌اند، بلکه از نقل آنها ابایی نداشته‌اند. طرح شبهات، سؤالات و آرا و عقاید باطل مشرکان و کافران در قرآن و روایات و مناظرات بر جای مانده از معصومان(ع)، شاهد این مدعاست. پیامبر(ص) در فضای شرک‌آلود جاهلیت عرب، توانست انسان‌های بی‌شماری را جذب تعالیم حیات‌بخش اسلام کند. این‌همه، بر اثر برخوردهای شایسته‌ای بود که آن حضرت(ص)، به‌ویژه در گفت‌وگوها و مناظرات اعتقادی، از خود نشان می‌داد. پیامبر(ص) و معصومان(ع) با کافران، مشرکان، علمای یهود و نصارا، ساعت‌ها به بحث و گفت‌وگو می‌نشستند و با احترام، به هویت طرف مقابل، به تصحیح اندیشه‌ها و باورهای غلط آنان می‌پرداختند. در گفت‌وگوها و مواجهات پیامبران الهی با اقوام خود، نهایت ادب، تواضع، حکمت، شجاعت و سعه صدر به چشم می‌خورد. نمونه‌هایی از این برخوردها در قرآن گزارش شده است. این تعابیر، نشان‌دهنده حاکم بودن روح برادری بر گفت‌وگوهای اسلامی است. 6. صراحت و مداومت در عرضه اندیشه در آغاز هر گفت‌وگو و ارتباط، شفافیت مواضع و اعلام بی‌پرده آنها اهمیت فراوان دارد. هرقدر میزان این صراحت، شفافیت و قاطعیت بیشتر باشد مخاطبان را به اقناع کامل‌تری سوق می‌دهد و به زدودن تردید و ابهام از آینه ذهن و روح آنان کمک می‌رساند و زمینه تفکر در مطالب ارائه‌شده را فراهم می‌سازد. علاوه بر این، عرضه صریح، مستدل و شفاف اندیشه‌های صحیح موجب می‌گردد آرا و اندیشه‌های ناصواب، رنگ ببازند و از این رهگذر، زمینه آشکار شدن حقیقت فراهم آید. قرآن و معصومان(ع) در مواجهه با دیگران، به منظور غنی‌سازی اندیشه‌ها و قانع ساختن وجدان‌ها، به تبیین و توصیف صریح و روشن اعتقادات و باورهای دینی می‌پرداختند و با هدف بالا بردن سطح آگاهی و شناخت مخاطبان و اتمام حجت بر شنوندگان، ابعاد و زوایا و چگونگی پیام خود را تشریح می‌کردند. پیامبر(ص) و معصومان(ع) چون سخنانشان صدق و ادعایشان حق و از پشتوانه وحیانی برخوردار بود، در اعلام عقاید و باورهای خود، واهمه‌ای نداشتند و به امید هدایت و تربیت دیگران، کلام حق را با صریح‌ترین و قاطع‌ترین شکل و در قالب شیوه‌های مختلف عرضه می‌کردند. رسول خدا(ص) در مراسم حج، نزد قبایل عرب می‌رفتند و آنها را به سوی خدا فرامی‌خواندند و رسالت خود را ابلاغ می‌کردند و از آنها می‌خواستند تا او را تصدیق و حمایت کنند. در منزلگاه برخی قبایل می‌ایستادند و می‌گفتند: من فرستاده خدا به سوی شما هستم که شما را به عبادت خدا و کنار گذاشتن شرک، فرمان می‌دهم. آن حضرت از ورود هیچ تازه‌واردی باخبر نمی‌شدند، مگر آنکه برای دعوتش می‌شتافتند و پیام‌های رسالت را به او عرضه می‌داشتند (ابن‌هشام، 1428ق، ج 2، ص 31). 7. رعایت عدل و انصاف و توجه به ویژگی‌های مثبت طرف مقابل یکی دیگر از اصول و روش‌های اسلام برخوردهای منصفانه و عادلانه این آیین با دیگر فرهنگ‌هاست. قرآن کریم با نگرشی جامع و از سر عدل و انصاف، به دیگر فرهنگ‌ها می‌نگرد و در برخورد با همه آنها، شیوه‌ای یکسو و یکسان در پیش نمی‌گیرد. (هوش فرهنگی) هنگامی که گروه یا قومی را سرزنش یا نکوهش می‌کند اگر افراد شایسته و مثبتی وجود دارد، آنان را استثنا کرده، به مدح و ثنا و ذکر ویژگی‌های مثبتشان می‌پردازد. به شواهد و نمونه‌هایی از قرآن کریم در این زمینه توجه کنید: 1ـ آیه 113 و 114 سوره «آل عمران» در توصیف اهل کتاب، همه آنان را یکی نمی‌داند و گروهی از آنان را معرفی می‌کند که اقدام به طاعت خداوندی می‌کنند، در دل شب به تلاوت آیات الهی می‌پردازند، به درگاه الهی سجده می‌برند، به خدا و روز واپسین ایمان دارند، به نیکی فرمان می‌دهند، از بدی نهی می‌کنند، و کارهای نیک انجام می‌دهند (طباطبایی، 1373، ج ، 3 ص 226). 2ـ در آیه 65 و 66 سوره «مائده»، پس از بیان اینکه اهل کتاب به سوی ایمان، تقوا و اقامه تورات و انجیل ترغیب می‌شوند و (با قید این شرط) وعده بهشت اخروی و برکات زمینی به آنان داده شده و آمده است: «مِنْهُمْ أُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ»؛ از بین آنان، گروهی میانه‌رو هستند و بسیاری از ایشان بدرفتاری می‌کنند. چنان‌که از ظاهر آیه برمی‌آید، خداوند بسیاری از اهل کتاب را نکوهش کرده، اما به موازات آن، از گروهی که میانه‌روی برگزیده‌اند، یاد می‌کند؛ زیرا در بین اهل کتاب، افرادی معتدل و میانه‌رو نیز بوده‌اند که هیچ‌یک از این کج‌روی‌ها را نداشته‌اند. از این لحن، به خوبی استفاده می‌شود که قرآن تا چه حدجانب انصاف را رعایت می‌کند و مراقب است تا حقی از افراد پایمال نشود، هرچند بسیار اندک باشد (همان). 3ـ قرآن علاوه بر یادکرد ویژگی‌های مثبت اهل کتاب، جنبه‌های ایجابی کتاب‌های آسمانی آنان را از نظر دور نمی‌دارد و آنها را نور و هدایت و مایه تذکر و موعظه پرهیزکاران می‌نامد. بنابراین، در برخورد با اهل کتاب، ‌به‌ طرد و رد‌ یکباره ‌همه باورهای‌ آنان نپرداخته است‌. خداوند در توصیف ویژگی‌های تورات و انجیل می‌فرماید: «وَ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْراهِ وَ آتَیْناهُ الْإِنْجِیلَ فِیهِ هُدی وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْراهِ وَ هُدی وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ» (مائده: 46)؛ و عیسی پسر مریم را به دنبال آنان (پیامبران دیگر) درآوردیم، در حالی که تورات را، که پیش از او بود، تصدیق می‌کرد، و به او انجیل را عطا کردیم که در آن، هدایت و نور و تصدیق‌کننده تورات است که پیش از آن است، و برای پرهیزکاران، رهنمود و اندرزی است (فاضلى، 1381، ص 123-102). 8. تعقّل و خردورزی تعقّل، تفکر، تدبّر و مشتقات آن و کلمات هم‌معنای آن مانند «اولوالالباب» و «اولی النهی» در سرتاسر قرآن کریم تکرار شده است. کثرت این واژه‌ها و معنای آنها در معتبرترین کتاب آسمانی، دلیل روشن و محکمی بر اعتبار عقلانیت و مقام عقل در اسلام است. اساساً آغاز این دین با تفکر همراه بوده و رسول اکرم(ص) مدت‌ها قبل از رسالت خویش، در غار «حراء»، که در نزدیک مکه قرار داشت، روزها به دور از غوغای شهر، به خلوت، تفکر، تدبّر و نیایش می‌پرداختند و بخصوص ماه‌های رمضان را در این خلوت و انزوا می‌گذرانیدند (زرین‌کوب، 1387، ص 22ـ21). در تاریخ زندگانی 63 ساله پیامبر اکرم(ص) جایی را سراغ نداریم که رسول اکرم(ص) بدون تدبیر، تفکر و مشورت به کاری اقدام کرده و یا کاری را به دست تقدیر سپرده باشند. تمامی اعمال و کردار رسول اکرم(ص) مستند به اندیشه و خردورزی بوده است و در هیچ‌یک از منابع اسلامی سراغ نداریم که در اهمیت تعقّل و اندیشه‌ورزی اهمال شده باشد، بلکه در همه جا، انسان را به تعقّل و به‌کارگیری عقل و استفاده از چشمه جوشان آن و عقلانی ساختن زندگی و نتیجه‌گیری و بهره‌وری از خرد دعوت می‌کند و محکم بر آن تأکید می‌‌نماید و از بیکار گذاشتن عقل، و گوش ندادن به ندای آن و پیروی نکردن از ارشادهای خرد به شدت برحذر می‌دارد (ر.ک: حکیمی ، 1358، ج1، ص224). معنای این سخن آن است که فرد مسلمان و جامعه اسلامی باید این‌گونه باشد و عقل و خرد و فرزانگی و دانایی بر همه جا سایه گسترده باشد و همه کار و همه چیز نموداری از خرد و عقل و دانایی باشد، نه نمودی تحجّر و عوام‌زدگی و جمود (همان، ص78). انسان به وسیله خرد و عقل به همه نیکی‌ها دست می‌یابد. هر که عقل ندارد دین ندارد (حرانی، 1387، حدیث44). انسان به عقل خویش، انسان است (تمیمی آمدی، 1388، حدیث14). بر روزگار جز به یاری خرد نمی‌توان چیره گشت (حرانی، 1387، حدیث 27). از این‌همه تأکید و اهتمام، به دست می‌آید که هر کس دامنه عقلش کوتاه باشد یا نتواند خوب انتخاب کند دامنه عمل و کارهای نیکش نیز کوتا خواهد بود، و هرکس دامنه عقلش گسترده باشد دامنه عمل و کار نیکش نیز گسترده خواهد شد و برای آدمی این امکان وجود دارد که بسیاری از سنت‌های اجتماعی و محیطی را با نیروی عقل به‌گونه‌ای عالی دگرگون سازد. بر اساس معارف فلسفی ـ به‌ویژه فلسفه اسلامی ـ هیچ مظهری از مظاهر افعال انسانی دیده نشده است که در عالم خارج ظهور و بروز نماید، مگر اینکه از گذرگاه عالم عقل عبور می‌کند. فرهنگ یک جامعه و تکامل آن هم تا بر مبنای تعقّل و خردورزی پایه‌ریزی نشود، آن جامعه از یک فرهنگ متعالی بهره‌مند نخواهد شد (فصیحی، 1390). از آن‌رو که هوش فرهنگی قابلیت رشد و تقویت دارد، در پایان این بحث، راه‌های‌ تقویت آن بیان می‌گردد: راه‌های تقویت مهارت‌های هوش فرهنگی خوشبختانه برخلاف سایر جنبه‌های شخصیت انسانی، هوش فرهنگی کسانی که روانی سالم دارند و از نظر حرفه‌ای و شغلی توانمند هستند، قابل پرورش و توسعه است. موارد ذیل در توسعه مهارت‌های هوش فرهنگی مؤثر است: ـ با به‌کارگیری دیدگاه مثبت، نسبت به تفاوت‌های فرهنگی، ابعاد فرهنگی سازمان و کارکنان خود را بشناسید. ـ با استفاده از روش‌های گوناگون همچون مشاهده، پرسش و تفسیر، به تجزیه و تحلیل سطوح مختلف فرهنگی افراد سازمان اقدام کنید. ـ تنوّع فرهنگی را بپذیرید و در خود آمادگی رویارویی با فرهنگ‌های مختلف را ایجاد کنید. ـ با توجه به میزان آشنایی با هر فرهنگ، از راهبردهای خاص آن برای تعامل استفاده کنید.     با نگرانی‌هایی همچون ترس از دست دادن هویت و خودمختاری فردی، در خود و کارکنانتان مقابله کنید. افراد سازمان باید احساس کنند که برای آنها و فرهنگشان ارزش قایلید (Joo seng, 2004, v 24, n 5, p. 19-21). ـ درباره توانمندی‌های هوش فرهنگی هر جا احساس ضعف می‌کنید، آموزش ببینید. ـ چنانچه انگیزه کافی در کسب و توسعه مهارت‌های هوش فرهنگی ندارید، در خود این انگیزه را پرورش دهید. ـ از افراد پیرامون خود، که تجارب موفقی در محیط‌های کاری متنوّع دارند، کمک بگیرید. ـ‌ فراموش نکنید هوش فرهنگی لازمه بقا در محیط رقابتی است. از این عنصر کلیدی غافل نشوید (Earley p & Ang s, 2003, p. 139-146). نتیجه‌گیری «هوش فرهنگی‌» در واقع، تعریف هوش در عرصۀ فرهنگ است. این هوش ‌نوع بدیعی از هوش است که ارتباط زیادی با محیط‌های کاری متنوّع فرهنگی دارد. «هوش فرهنگی»، سرعت در سازگاری با موقعیت‌های جدید و راحت‌تر عمل کردن با توجه به شرایط محیطی است. این هوش دارای سه بعد عملی (بدن)، انگیزشی (قلب) و شناختی (عقل) است. برخی مدیران زمانی که اندکی پا را از فرهنگ ملّی و محلی خود فراتر می‌گذارند، دچار ناراحتی، بی‌اطمینانی و ناسازگاری می‌شوند. در مقابل، بعضی ‌دیگر از مدیران چنان ‌رفتار می‌کنند که گویی سال‌هاست با آن فرهنگ بیگانه خو گرفته‌اند. خداوند متعال معیار برتری را نه قومیت، نه نژاد، نه رنگین بودن پوست بدن و نه ثروتمند بودن، بلکه در «تقوای الهی» می‌داند و این اصل یکی از اصول مهم در روابط اجتماعی و مبادلات اقتصادی و تبادلات فرهنگی به‌شمار می‌رود. دین ‌مبین اسلام‌ در زمینه ‌هوش ‌فرهنگی ‌اصول‌ خاص ‌خود را دارا‌ست که ‌عبارتند از: دین‌محوری، انسان‌مداری، عقلانیت‌محوری، انعطاف و پویایی در عین پافشاری بر اصول، تأکید بر جذب و پرهیز از دفع. برخی از ویژگی‌های هوش فرهنگی از نظر اسلام، صداقت و وفاداری، ارتباط بر اساس عدالت، تقدّم مصالح معنوی بر مصالح مادی و تقدّم مصالح جمعی بر منافع فردی و نیز سازگاری قوانین ثابت آن با دنیای متغیر است. در آموزه‌های دین مبین اسلام، عناصری نهفته است که می‌تواند تا آخر زمان و پایان تاریخ، آدمی را در مسیر درست قرار دهد و با دستاوردهای بشری در همه حوزه‌های ملّی و فراملّی از قبیل فرهنگ، اقتصاد، سیاست و مدیریت، تعامل سازنده‌ای از خود نشان دهد. حفظ استقلال مسلمانان، گسترش و تعمیق ارزش‌های اسلامی، احترام متقابل به تعهّدات و قوانین بین‌الملل و پای‌بندی به توافقاتی که یک کشور با دولت‌های دیگر منعقد کرده، از مهم‌ترین راهبردهای هوش فرهنگی در اسلام است. تأکید بر وحدت ادیان، تمرکز بر نقاط مشترک انسانی، مدارا و آسان‌گیری، جدال احسن، احترام و سعه صدر، صراحت و مداومت در عرضه اندیشه، رعایت عدل و انصاف و توجه به ویژگی‌های مثبت طرف مقابل، تعقّل و خردورزی نیز از جمله مؤلّفه‌های هوش فرهنگی در اسلام است. منابع ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیره النبویه، 2ج، بیروت ، دارالفکر ، 1428 ق. ابن‌ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، 1367، ‌شرح نهج البلاغه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، قم، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت(ع). احمدی، حسن و ماهر، فرهاد، شناخت بازیهای ذهن، تهران، نشر پردیس، 1385 اسدی،علی،مواجهه آیات وروایات باجنبه های منفی فرهنگ پذیری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1389 باهنر، ناصر، ارتباطات در جامعه اسلامی متکثر فرهنگی، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، ش 21، صص99-97،1383 بخشی، علی اکبر ،مبانی انگیزش از دیدگاه اسلام (16 صفحه) مجله معرفت ، شماره 50 (از صفحه 56 تا 71) ، بهمن 1380 پیاژه، ژان، روانشناسی هوش،ترجمه جبیب اله ربانی، تهران،انتشارات صفی علیشاه،1357 تسلیمی ،محمد سعید و همکاران ،ارائه راهکارهایی برای ارتقاء هوش فرهنگی مدیران دولتی درامور بین المللی،پژوهشهای مدیریت،سال دوم ، شماره چهارم ،صص 57ـ 29، تابستان 1388 تقوی،سید رضا،تأملات فرهنگی،انتشارات نخیل،تهران،چاپ سوم،1385. تمیمی‌آمدی، محمد ‌1388، ‌غررالحکم دررالکلم، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، دارالکتب الاسلامی، قم. جعفری،محمدتقی ،فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1373. حاجی ده آبادی ،محمدعلی،مدیریت فرهنگی،قم،انتشارات امام عصر (عج)، 1382 حرانی، ابومحمد 1387، ‌تحف العقول، ترجمه صادق حسن‌زاده،‌چ نهم، بی‌جا، آل علی. حکیمی ، محمد رضا، الحیاه، ج1 ، ترجمه از احمد آرام.چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامى،تهران، 1358. رین کوب 1387، ‌عبدالحسین، کارنامه اسلام، تهران، امیرکبیر. زمانی،ابوالفضل ،طبرسا، غلامعلی، هوش فرهنگی ؛ شایستگی جدید مدیران، تدبیر ،ش 213 ، صص53- 49،بهمن1388. سلیمی، عبدالحکیم ، مراحل تاریخی روابط بین الملل در اسلام، مجله معرفت، مهر1382 ،شماره 70،صص81-69. شنایدر،سوزان سی وبارسو،ژان لویی،مدیریت دربهینه فرهنگ ها،سیدمحمداعرابی وداود ایزدی،دفترپژوهش های فرهنگی،تهران،1379. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان ،ج 16، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1373هـ.ش. عباسعلی زاده ، منصوره و محمدجواد نائیجی،هوش فرهنگی سازگاری با ناهمگون ها،ماهنامه تدبیر،شماره181،صص23-20،1386. عبدلی،محمّد، سازگاری قوانین ثابت اسلام با دنیای متغیر،سایت نوگرا،1387. عسکری‌وزیری،علی،بررسی مؤلفه های فرهنگ سازمانی با رویکرد اسلامی و با تاکید بر نهج البلاغه،پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد،مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ،اسفند1390. فاضلى، مهسا ،فصل نامه پژوهش های قرآنی،اهمیت تعامل و گفت و گوی فرهنگی در منظر قرآن ،مجله شماره 32 ویژه قرآن و ادیان و فرهنگها ،پژوهش های قرآنی، زمستان 1381. فصیحی حسین، «‌مبانی واصول شکوفایی فرهنگی از نظر اسلام»، ‌مطالعات سیاسی و اجتماعی، 1390،www.noorca.com. فیاضی،مرجان،جان‌نثاراحمدی،هدی،هوش‌فرهنگی، نیاز مدیران در قرن تنوع ، صص 43-41،ماهنامه تدبیر، سال هفدهم ،شماره 172، پائیز 1385. کلینی رازی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الاصول من الکافی ج 2، چاپ سوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388هـ.ش. مصباح یزدی، محمدتقی،پرسش ها و پاسخ ها،ج 4-1،چاپ هفدهم،قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،1381. مطهری،مرتضی ،خدمات متقابل اسلام و ایران،انتشارات صدرا، تهران، چاپ اول، 1377. مطهری،مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ هفتم،قم، انتشارات صدرا،1369. مطهری،مرتضی،اسلام و مقتضیات زمان،چاپ نهم،قم، انتشارات صدرا،1373 مکارم شیرازی،ناصر،ویژگی‌های‌مدیریت‌اسلامی‌ریشه‌ها،الگوهاوانگیزه‌ها،مرکز آموزش مدیریت دولتی،چهارمین سمینار مدیریت اسلامی،1375 منصوری ،خلیل ، تعامل اسلام و فرهنگ ها، پورتال مجمع جهانی اهل البیت،1389. منصوری، 1389، پورتال مجمع جهانی اهل البیت .www.ahl-bayt.org نمازی،حسین، مقایسه‌تاثیر آموزه‌خداشناسی در شکل گیری اصول نظام اقتصاد اسلام و سرمایه گذاری،دانشگاه شهید بهشتی، نشریه اقتصاد،صص5 – 31 ،تابستان1372. هدایتی، سید هاشم، ارتباط فرهنگ ملی با فرهنگ سازمانی، مجله تدبیر ، مهر 1381،شماره 126 (از صفحه 26 تا 32). هشام الطالب، ‌مدیریت و رهبری در تشکل های اسلامی، ترجمه سیدعلی‌محمد رفیعی، قطره، 1381، ش 22. یزدخواستی ،گیسو ،قاسمی،وحید،وحیدا، فریدون ،رابطه تما سهای بین فرهنگی و هوش فرهنگی؛ تحلیل نظری و تجربی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره چهارم، شماره 2، تابستان 1390 ، صص 162 - 133 یوسف زاده ،حسن ،تبیین شاخص‌های ارتباطات میان فرهنگی از نظر اسلام،موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی قم،1390. Benton, Graham - Timothy Lynch, (2009), Globalization Cultural Intelligence and Maritime Education, California State University. Eaerly p, Christopher & Ang. (2003).”cultural intelligence” indivisual interaction across cultures, CA standfors Business books. Earley P.C & Mosakowfski (2004) ; Cultural Intelligence ; Harvard Business Review , October, pp 13-25. Earley p.c&Angs, (2003),Cultural Intelligence. Joo seng ,Tan, (2004), Cultural Intelligence and the Global Economy,(November) LIA, V. 24. Kolia, M. (2002). Relationship between organizational culture, organizational climate and organizational effectiveness. Available at www.proquest.com. Li Jin (2002) ; Learning Models in Different Cultures ; New Directions for Child Development , No 96 , Summer Peterson B , (2004) ; Cultural intelligence : A gude to working with people from other cultures . Yurmouth,ME Intercultural Press . Peterson, Brooks,(2004), Cultural Intelligence aGuide to Working with People from Other Culture, Yarmouth, ME: Intercultural Press. Thomas,D.c-Inkson,K,(2003) ; Cultural Intelligence People Skill for Global Business,San Francisco:Berrett Koehler Publishers. Triandis Harry C (2006) ; Cultural Intelligence in Organizations ; Group & Organization Management , Vol 32, No1, February, pp 20-26. منبع: فصلنامه پژوهش های مدیریتی – شماره 5 انتهای متن/

93/06/24 - 01:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن