واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: از عکسی که آزاده نامداری حذف کرد تا به عیادت نرفتن خاتمی
با خود گفتم عجیب بود؟! مگر پروستات عارضه ی کهنسالی نیست؟! مگر رهبر انقلاب، پیر انقلاب نیست؟! مگر عمل جراحی، در این روزگار، امری بعید و غریب است؟!
احسان رستگار : یکی از عجیب ترین پیامک هایی بود که به خاطر دارم. با دقت خواندم و بعد از خواندن حسی شبیه منگی، حسی شبیه یک وهم و خواب پیدا کردم. حس کردم بخش از یک خواب مغشوش است. از آن خواب ها که اولش با فوتبال شروع می شود و پایانش با سخنرانی؛ از آن رؤیاهای بی سر و ته که حتی بعد خواب، حافظه یاری نمی کند برای نقل. متن پیامک خیلی ساده بود، ولی پیامکی با آن محتوا، قبل از ساعت ۸، بیش از حد غیر منتظره و غیر قابل هضم می نمود. مگر متن پیامک چه بود؟! شاید به تعبیری یک خبر خوش بود؛ این که رهبر انقلاب یک عمل جراحی را به سلامت از سر گذرانده اند. خب این که این همه آسمان و ریسمان بافتن نداشت، داشت؟! یک عمل بود که بحمدلله به خیر گذشت! ولی پاسخ این است که قطعا داشت! هجمه ی سوالات و ابهامات در آن لحظه، خیلی شدید و غلیظ بود. این قدر سنگین بود که نمی فهمیدم چرا حالم منقلب شده. هرچه دوباره، سه باره و چندباره پیامک را می خواندم، می دیدم که اتفاق محیرالعقول نیست که! به خودم می گفتم بزرگش می کنی ها!
با خود گفتم عجیب بود؟! مگر پروستات عارضه ی کهنسالی نیست؟! مگر رهبر انقلاب، پیر انقلاب نیست؟! مگر عمل جراحی، در این روزگار، امری بعید و غریب است؟! اما بعد یکی دو ساعت که از گیجی خارج شدم، تازه دریافتم که علت آن حالم چه بوده. داستان این بوده که عقلم قفل شده بود حین مطالعه ی پیامک، ولی حسم عکس العملی عقلانی از خود نشان داد. حسم فهمیده بود که این پیامک یعنی چه. حسم می گفت که این پیامک یعنی که چه بخواهم قبول کنم و چه نخواهم، آیت الله خامنه ای پیر شده اند، اما همان حس می گفت که من "حس" نمی کنم که ایشان پیر باشند. بعد باز حسم می گفت که همین پیرمرد ۷۵ ساله، هم چنان غرش می کند و حسم بلافاصله می گفت که خب شیر پیر، باز هم شیر است، ولی باید قبول می کردم که پیر است. خلاصه این حس، بدجوری داشت استدلال می کرد. خیلی با مرام و معرفت شدید، داشت جور عقل موقتا نسبتا تعطیل شده ام را می کشید. خدا قوت به این حس، که البته از حسن فکر کردن به دوست بود نه از پاکی دل حسگر. حس هم گاهی چه عاقل می شود، وقتی طرفش خالص و با احساس و عاقل و معقول باشد. این حس معقول و ژرف اندیش، گفت که این یک جرقه بود برای قدرشناسی از شخصی که فدرش را آن طور که شایسته ی خودمان و خودش است، نمی دانیم و می گفت که این یک تلنگر بود برای این که بفهمیم، رهبر انقلاب هم یک انسان است با همه ی محدودیت های بشری و مقتضیات و تبعات آن. ۲- خانم آزاده نامداری ساعاتی پس از عیادت مقامات کشوری با رهبر انقلاب، عکسی را در صفحه ی اینستاگرامش منتشر کرد. و بعد از چند دقیقه عکس را حذف کرد. چند نکته در این باب: اول: متاسفم برای شبه روشنفکران اپوزیسیون نمایی که فضایی ایجاد می کنن. که خانم نامداری، بعد از انتشار این عکس، می ترسد بلایی را که سر خانم الهام چرخنده آوردند، سر او هم بیاورند. دوم: در همین حد هم که خانم نامداری همت کرده اند، ستودنی است. سوم: کاش خانم نامداری و امثال ایشان، قدر شجاعت و استقامت خود بر موضع بر حقشان و اثرگزاری این قسم مواضع در جامعه را می دانستند. ۳- تنها نکته ای که در ایام عیادت از رهبر انقلاب، ذهنم را مشغول کرد، این بود که آقای سید محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق کشورمان، چرا به عیادت رهبری نرفت؟ در این باب هم سه مورد قابل ذکر است: اول: این بار، دیگر کارت دعوت نیازی نبود؛ عیادت بود و مستحب و حضور همه آزاد. دوم: آقای خاتمی، همان طور که در انتخابات نهم مجلس در سال ۹۰، رای داد و خود را در معرض اتهامات و اهانات قرار داد، به نظرم باید این بار به طریق اولی اقدام می کرد. هم از حیث استحباب، هم از باب احترام، هم از نظر اثبات حریت و آزادگی اش. بدون شک عیادت از رهبری، بی اهمیت تر نبود از شرکت در انتخابات مجلس نهم. سوم: آقای خاتمی باید به این نتیجه رسیده بود تا امروز، که شبه روشنفکران، همان هایی هستند که دو سال آخر ریاست جمهوری اش، او را هو کردند و تخریبش کردند و دلسوز او نیستند. پس دلیلی نداشت تا برای نشکستن دل آنان، خود را از توفیق عیادت از رهبری محروم کند. ۴- اگر به عیادت ایشان می رفتم... می گفتم احسنت بر این استقامت که بعد این همه مدت و آن هم به دلیل یک عمل جراحی که از عوارض کهولت سن است، شما را در بستر بیماری دیدیم؛ ما اگر بودیم، بعد فتنه ی ۷۸، بعد فتنه ی ۸۸، بعد بسیاری از خیانت ها و بی وفایی ها، چند وقت یک بار، طوری در این بستر درازکش می شدیم، که ممنوع الملاقاتمان می کردند. و می گفتم: بنده شما را رهبر انقلاب یا رهبری صدا می کنم، نه آقا؛ ولی انصافا، خیلی آقایید!
1393/06/22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]