واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عشق به مردم
بله! شاید ابتدا کمی ساده به نظر برسد ولی واقعیت این است که حتی امام سجاد علیه السلام با توجه به ثواب فراوان و آثار دنیوی و اخروی خدمتبه خلق، همواره دستبه دعا برمیداشت و توفیق خدمت را از درگاه الهی خواستار میشد . از جمله آنها این دعاهاست: «اللهم صل علی محمد و آله و ... اجر للناس علی یدی الخیر و لاتمحقه بالمن; (1) خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و ... به دست من کارهای خیر را برای مردم جاری کن و چنان کن که با منت گذاردن باطل نسازی» . «اللهم صل علی محمد و آله و احجبنی عن الشرف و الازدیاد و قومنی بالبذل و الاقتصاد و علمنی حسن التقدیر و اقبضنی بلطفک عن التبذیر و اجر من اسباب الحلال ارزاقی و وجه فی ابواب البر انفاقی ... اللهم حبب الی صحبة الفقراء و اعنی علی صحبتهم بحسن الصبر ... ; (2) خدایا! بر محمد و آل او صلوات بفرست و مرا از اسراف و ولخرجی بر کنار دار و راه بذل و بخشش بر مستمندان، با میانه روی و اعتدال در مصرف را به من نشان بده . و خوب اداره کردن زندگی را به من بیاموز . و به لطف و کرمت از تجمل و اسراف بازم دار . و وسایل روزی مرا از راه حلال فراهم کن . و مرا به انفاق در راه خیر موفق بدار; ... خدایا! مصاحبتبا فقیران را برایم دوست داشتنی ساز و به همنشینی و شکیبایی با آنان یاریم کن .» عالم باید بوسیلهی تواضع و خدمت و مهربانی در دلهای مردم راه پیدا كند و قلوب مردم را به طرف خود جلب كند تا بتواند آنها را هدایت كند وگرنه در هدایت مردم توفیقی به دست نمی آورد و این را تجربه ثابت كرده است این هم دستورالعمل و طی طریقی که از علامه مجلسی رحمه الله در این باره نقل شده است : «علماء به هر مقدار كه در علم و كمال كاملتر باشند باید به همان میزان، نسبت به مردم مهربان تر و همین مهربانی و دلسوزی است كه آنها را به خدمتگذاری می كشاند و عالم باید بوسیلهی تواضع و خدمت و مهربانی در دلهای مردم راه پیدا كند و قلوب مردم را به طرف خود جلب كند تا بتواند آنها را هدایت كند وگرنه در هدایت مردم توفیقی به دست نمی آورد و این را تجربه ثابت كرده است» یكی از نزدیكان امام می گوید: بخشی از زیباترین فراز زندگی امام چگونگی ارتباط و علاقه امام با مردم بود... علاقهی امام به مردم یك علاقهی عادی نبود، یك عشق بود... امام برای مردم می سوخت و مانند یك پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاك خود سعادت آرزو می كرد. امام بارها در كنار تلویزیون كه صحنههای دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می شد، گریه می كردند. در روزهای اول انقلاب كه امام در قم بودند، بعضی روزها متجاوز از 6ساعت با مردم دیدار داشت.هیچگاه از ملاقات با مردم ابراز نگرانی و خستگی نمی كردند.صبح از ساعت 8 تا ساعت یك بعداز ظهر و از ساعت چهار تا 8 شب مرتب مردم رفت و آمد می كردند برخی شبها نیز تا ساعت ده ، مردم خانهی امام را ترك نمی كردند و و می آمدند پشت خانهی امام فریاد می زدند، ما منتظر خمینی هستیم و امام از خانه بیرون می آمدند... وقتی با ماشین در میان جمعیّت می رفتیم و راه برای حركت ماشین باز بود، دستور می دادند ماشین را متوقف كنید تا مردم را ببینم و بعضی مواقع بچه ها دنبال ماشین می دویدند تا كنارخانه امام، آنها را با خود به خانه می برد وبه آنها كتاب و یا هدیهی دیگری می داد.»[4] امّا نسبت به رعایت حقوق همسایگان اهمیت زیادی می دادند، از همین رو چه زمانی كه در تهران بودند و چه قبل از آن به اطرافیان سفارش همسایگان را می كردند، كه نكند برای شخصی به خاطر ایشان مزاحمت ایجاد شود. یكی از همراهان امام در پاریس، نقل می كند:«امام خیلی سفارش كرده بودند كه یك وقت حركتی نشود كه همسایه ها (كه همه مسیحی بودند) ناراحت شوند. و این عمل موجب شده بود كه وقتی ایشان می خواستند به ایران بیایند، همه آنها ناراحت بودند. چون امام نسبت به حقوق آنها و بر خورد اسلامی با آنها خیلی مقید بودند. آنها هم از فراق ایشان ناراحت شدند و مقداری از خاك فرانسه را هدیه به ایشان دادند.»[5] در مواردی ایشان خود نماز و روزه استیجاری انجام می داد و هزینه آن را به نیازمندان كه به او مراجعه می كردند می داد و نمی گذاشت كه كسی از نزد ایشان مأیوس برگردد شیخ انصاری(ره): ایشان در معاشرت با مردم و خصوصاً افراد ضعیف جامعه بسیار با ملاطفت و مهربانی وسعه صدر بر خورد می كرد. منزل شیخ همیشه ملجاء فقرا و نیاز مندان بوده است و كمكهای بسیاری به فقرا می كرد. هرگاه هدیهای برای ایشان آورده می شد اگر چه خود به آن نیازمند بود ولی آنرا می فروخت و صرف محرومین می نمود. حتی در مواردی ایشان خود نماز و روزه استیجاری انجام می داد و هزینه آن را به نیازمندان كه به او مراجعه می كردند می داد و نمی گذاشت كه كسی از نزد ایشان مأیوس برگردد.»[6] علامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): سید جواد عاملی صاحب مفتاح الكرامه از شاگردان علامه است. شبی موقع صرف شام، علامهی بحرالعلوم سید را به منزل خویش احضار كرده و وقتی شاگرد به منزل استاد می رسد می بیند استاد كنار سفره نشسته و دست به غذا نمی زند. با خشم شاگرد را مورد عتاب قرار داده می فرماید: سید جواد! از خدا نمی ترسی، از خدا شرم نداری؟ شاگرد كه متحیر مانده، تقصیر خود را از استاد جویا می شود؟ خلاصه قضیه به این صورت بوده كه سید جواد همسایهای داشته كه هفت شبانه روز چیزی برای خوردن نداشتهاند و خرما از بقّال قرض می كرده و روز هفتم دیگر بقّال به او قرض نداده و شرمنده شده است. شاگرد اظهار بی اطلاعی می كند. علامه او را مورد توبیخ قرار می دهد كه همهی داد و فریادهای من برای این است كه چرا اطلاع نداشتی وگرنه، اگر با خبر بودی و كمك نمی كردی مسلمان نبودی و یهودی بودی. سپس سینی غذای بزرگی را كه آماده كرده بود و مقداری پول به شاگرد می دهد، تا به همسایهاش برساند.»[13] منابع: 1. صیفه سجادیه٬ دعای 20 2. همان٬ دعای 30.3. اسلام مجسم (علمای بزرگ اسلام ) ج1ص482 ، آیه الله نوری همدانی، چاپ دوم / 1380 دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 4. فرازهائی از ابعاد روحی، اخلاقی و عرفان امام خمینی ص37- 41 / تهیه و تدوین: ع.ز.گ.ـ با مقدمه انصاری كرمانی ـ نشر هادی / 1361 هـ .ش.5 . سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی (ره) ج6 ص90 / انتشارات شعرباف / انتشارات پیام آزادی / چاپ هشتم 1374. 6. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری-ص80- 81/ مرتضی انصاری- چاپ دوم/ تهران/ ناشر: حسینعلی نویان/ 1361 ه ش. 7. سیمای فرزانگان / ص 351 / رضا مختاری / انتشارات دفتر تبلیغات حوزهی علمیه قم ـ چاپ هشتم/ 1374 مقاله: احمد رحیمی تهیه و فرآوری: محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 509]