واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مشق زندگی(3)
من از خدا طلبکارم! اشاره:"مشق زندگی" عنوان سلسله نوشتاری است که به صورت گزینشی به شرح احادیث شیعی می پردازد، پاره ای از احادیث این مجموعه توسط آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی(سخنرانی معظم له در مسجد بازار تهران، در اثنای نماز ظهر و عصر) و پاره ای دیگر توسط آیت الله مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید شرح و بسط یافته اند. رُوِیَ عَن عَلیٍّ علیهالسلام قَال: اِنْ كُنْتَ حَریصاً عَلی طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ فَكُنْ حَریصاً عَلی اَداءِ الْمَفْروُضِ عَلَیْكَ ترجمه: اگر در طلب آنچه برای تو ضمانت شده است حریص هستی، پس حریص باش بر ادای آنچه بر تو واجب شده است. شرح حدیث: روایت از امیرالمؤمنین «صلوات الله علیه» منقول است كه حضرت فرمودند: كوشش تو نسبت به طلبكاری هایت و بدهكاری هایت مساوی باشد. این یک جمله کوتاه را گفتم و توضیح میدهم. فرض کنید شما هم از كسی طلب دارید و هم به فرد دیگری بدهكارید. چه مقدار در فكرت هست؟ تلاش میكنی و میروی دنبالش و به او مراجعه میكنی؟ میگویی آقا! طلب ما را بده! به همان مقدار هم نسبت به بدهكاری هایت تلاش کن. برو دنبال بدهكارت، بدهی اش را به او بده. یا به او زنگ بزن: فلانی! بیا این بدهكاری را كه من به تو دارم بگیر. خیلی سطحش را آوردم پائین. لااقل بطور مساوی باشد. آدم با انصاف كه هم طلب دارد و هم بدهی دارد، در كوشش كردن نسبت به بدست آوردن طلب، چقدر كوشش میكند؟ به همان مقدار هم كوشش كند در ادا كردن بدهی اش. چقدر تلاش میكنی راجع به بدست آوردن طلبت؟ به همان مقدار هم تلاش كن برای ادا كردن بدهیات. در این روایت حضرت میفرماید: «اِنْ كُنْتَ حَریصاً عَلی طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ» از نظر لغوی اینجا حرص به معنای كوشش است. اگر بنا بر این است که تو كوشش كننده باشی نسبت به بدست آوردن آن روزی ای را كه ضمانت هم شده برای تو.آخر آدم اینطور است. طلبهایش دو جور است. یك طلبهایی هست که میسوزد، سوختی دارد و یك طلب هایی است كه نمیسوزد و سوختی ندارد. صد در صد به موقعش به من میدهد. طلبهایی است که ضمانت شده است. علی علیه السلام این را میخواهد بفرماید «اِنْ كُنْتَ حَریصاً عَلی طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ» اگر بنا بر این است که تو كوشش كنی برای بدست آوردن روزی ای را كه ضمانت شده یعنی سوختی ندارد و در رأس مدّت خدا به تو میدهد، صبح بلند میشوی راه میافتی بدو بدو ... و بعدش هم خدا خدا خدا... هر دوتایش را گفتم. هم عمل و هم لفظ، خدا بده خدا بده. مرتّب مطالبه میكنی چون روزی را از خدا طلبكاری. هم میدوی هم میگویی. لااقل با انصاف باش آن هم كه به خدا بدهكاری همانطوری كن دیگر بابا جون! درست است یا نه؟ «فَكُنْ حَریصاً عَلی اَداءِ الْمَفْروُضِ عَلَیْكَ»، پس حریص باش بر ادای آنچه بر تو واجب شده است. اینطور باش. «مفروض علیك» یعنی واجبات. واجبات را ما به خدا بدهكاریم، بدهی ما به خدا واجبات است و طلب ما از او روزی است. نگاه كنید چقدر علی علیه السلام تنزّل میدهد. تنزل میدهد كه من و تو بفهمیم. خدا را میكند بدهكار به تو، و تو هم یك طلبكار از او. از این طرف هم تو هم یك بدهكاری به او داری و او هم از تو طلب كرده. میگوید لااقل با خدا اینطور معامله كن. همانطور كه كوشش میكنی نسبت به آنچه كه مطالبه داری، یعنی از خدا روزیت را طلبكاری، همانطور هم آنهایی را كه بدهكاری بده به خدا . چطور شده آنها را، یعنی واجباتت را پشت گوش میاندازی؟! اصلاً سراغ بدهی ها نمیروی! كوشش نسبت به بدهكاری نداری. ولی كوشش نسبت به طلب كاری داری. تو بی انصاف نیستی؟!! پی نوشت:غرر الحكم، ص 176، حدیث3370 برگرفته از: پایگاه آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانیفرآوری_شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]