واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نگاهی به ماهیت روابط ایران و آذربایجان
ظرفیتهای موجود برای همکاریهای اقتصادی و بازرگانی نقش مثبت و سازندهای در توسعه روابط دوجانبه دارد اگرچه این روابط از فرازونشیب برخوردار بوده ولی ظرفیتهای موجود قابل تأمل میباشد.
شرق قفقاز جایگاه سرزمینی است که نوار مرزی آن در ساحل غربی دریای خزر 456 کیلومتر را میپوشاند. بندر باکو بزرگترین شهر ساحلی این دریا با دو میلیون نفر جمعیت یکی از بزرگترین و قدیمیترین شهرهای منطقه است. جمهوری آذربایجان هم ازنظر موقعیت ژئوپلیتیکی و هم مکان جغرافیایی از اهمیت خاصی در منطقه قفقاز و دریای خزر برخوردار است که این موقعیت یگانه و تغییرناپذیر است. وجود منطقه مورد مناقشه قرهباغ و جمهوری خودمختار نخجوان بخش منفصل از خاک اصلی این کشور وضعیت دشواری را به این کشور تحمیل مینماید؛ زیرا از بدو استقلال تاکنون بهدلیل بروز مناقشه قرهباغ ارتباط میان این دو بخش سرزمین قطع شده است و مسیرهای ارتباط مسدود میباشد. در برشماری ویژگیهای این دومین کشور شیعه جهان میتوان به پرشماری جمعیت در میان جمهوریهای قفقاز با اکثریت 90 درصد ترک زبان، بزرگترین ارتش منطقه و سهم اصلی نفت در تجارت خارجی اشاره داشت. در این میان اتکا به میراث فرهنگی و آداب و رسوم و تنوع فرهنگی به انضمام احساسات شدید ملیگرایی، که از عوامل ثبات سرزمینی بهشمار میروند، اعتمادبهنفس ملی را نیز افزایش داده است. شاخصهای اقتصادی مثبت در آذربایجان، رشد مناسب نرخ توسعه اقتصادی در این کشور که خود موجب جلب توجه سازمانها و قدرتهای بینالمللی به جمهوری آذربایجان شده است، نقش مؤلفه نفت و گاز در رشد اقتصادی این کشور و عملکرد مناسب در زمینه خصوصیسازی از دیگر شاخصههای این کشور بهشمار میرود. آذربایجان بهدلایل خاص سیاسی ـ امنیتی، قومی ـ فرهنگی، و تاریخی همواره حائز اهمیت و نقطه نگاه در قفقاز برای ایران بوده است. هرچند که جنگ سرد پایان یافته، اما اساسیترین عنصر آن یعنی رقابتهای امنیتی، راهبردی و ژئوپلیتیکی همچنان در منطقه قفقاز نقش مهمی را در تنظیم روابط میان کشورهای منطقه ایفا میکند. این سرزمین برّی برای تماس با دنیای خارج بهشدت به ایران و روسیه و سایر همسایگان خود وابسته است و ازلحاظ ژئوپلیتیکی خود را در انزوا مییابد؛ بهطوریکه این انزوا او را به احساس تهدید میکشاند. آذربایجان هم متقابلاً برای رفع این تهدید و حفظ بقا، نقطه اتکای خود را در خارج از منطقه جستجو میکند. این کشور امنیت خود را در خروج از چتر نفوذ روسیه و در محور پیوستن به غرب و ساختارهای یوروآتلانتیکی و بهویژه ناتو جستجو میکند و برهمیناساس است که با توجه به شاخصهای اقتصادی و زیربناهای ایجادشده ارتش قوی خود (در سطح قفقاز) را مطابق با استانداردهای ناتو و تحت نظارت و مدیریت این سازمان نظامی غربی اداره میکند. نگرشهای متفاوتی مبنیبر حضور قدرتها و نیروهای بینالمللی در این کشور وجود دارد که برخی آن را در رابطه با ایران تفسیر و تعبیر کرده و برخی دیگر از کارشناسان آن را در رابطه با روسیه تحلیل میکنند. بیشک موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک منطقه بیتأثیر در این حضور نبوده است. روابط ایران و این کشور را در سه دوره اتحاد شوروی، جمهوری دموکراتیک آذربایجان و دوره استقلال از شوروی میتوان بررسی کرد. فراز و فرودهای فیمابین در دوره پس از استقلال نیز هم در قالب روابط دوجانبه و هم در چهارچوب سازمانهای منطقهای و بینالمللی ازجمله اکو و سازمان همکاری اسلامی قابل بحث میباشد. مجموعه عوامل مؤثر در روابط دو کشور که گاه فرصتهایی را پیشرو میگذارد مشتمل بر برخورداری از دین و مذهب مشترک، اشتراکات تاریخی و فرهنگی، وجود ظرفیتهای مناسب برای همکاریهای اقتصادی و نزدیکی ژئوپلیتیکی میباشد که میتواند از آنها بهعنوان مؤلفههای همگرایی یاد نمود. درمقابل، مسئله تعیین رژیم حقوقی دریای خزر بهمثابه یک موضوع حقوقی از مهمترین عناصر تأثیرگذار و مسئلهساز در روابط دو کشور است که حتی تا مرز تنش هم پیش رفته است. این تنش بر اثر تفاوت دیدگاهها درخصوص نحوه تقسیم و تلاقی منافع دو طرف بوده و کیفیت روابط فیمابین را طی سالهای اخیر تحت تأثیر قرار داده است. ازسویدیگر، مناقشه بر سر واحد جغرافیایی قرهباغ با اکثریت قوم ارمنی که بهلحاظ قانونی در چهارچوب جمهوری آذربایجان واقع و بهصورت جمهوری خودمختار اداره میشود، سالهای متمادی است که وضعیت نه جنگ و نه صلح را تجربه میکند. در ابتدای وقوع بحران اقدامات میانجیگرانه ایران و به مرور ایام راهحلهای عادلانه و مسالمتجویانه مورد حمایت ایران بوده اگرچه رسانههای غربگرا و جریانات با ایدههای متفاوت این رفتار ایران را جانبدارانه به نفع ارامنه تعبیر کردهاند. ازسویی مسئله ملیگراها و تحریک گرایشهای جداییطلبانه و سیاستهای فرهنگی و مذهبی ازجمله عوامل تنشزا در روابط دو کشور بوده که با طرح مسئله آذربایجان واحد ازسوی آذریها و تلاش جمهوری اسلامی ایران برای الهامبخشی بر اکثریت شیعه در جمهوری آذربایجان و اجرای احکام اسلامی شدت بیشتری یافته است. افزون بر آن رابطه باکو ـ تلآویو با اهداف خاص همچنین نوع رابطه آذربایجان با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای و اثرات ناشی از آن بر فرایند همکاریها با ایران نیز ازجمله عوامل مؤثر در واگرایی در روابط فیمابین است. درمجموع، موانع و چالشهای این رابطه، موجب شده تعاملات در سطح پایین قرار داشته باشد. هرچند بهنظر میرسد بیشتر اختلافات دو کشور به ماهیت نظامهای سیاسی و نیز رقابت آنها در چهارچوب دستهبندیهای منطقهای و بینالمللی برمیگردد. بههرحال، امتیاز ژئوپلیتیکی ایران در ارتباط با آذربایجان جمهوری خودمختار نخجوان است؛ زیرا مسیر ارتباطی حملونقل کالا از این مسیر میسر میشود که بالتبع وابستگی به ایران و گسترش حوزه نفود آن را درپی دارد. ظرفیتهای موجود برای همکاریهای اقتصادی و بازرگانی نقش مثبت و سازندهای در توسعه روابط دوجانبه دارد اگرچه این روابط از فرازونشیب برخوردار بوده ولی ظرفیتهای موجود قابل تأمل میباشد. فاطمه صفوی منبع : موسسه ابرار معاصر تهران
93/06/19 - 01:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]