واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و ادب > ادیبات ایران گفتگوی مهر با خواهرزاده جلال آلاحمد:
هیچ موضوع پشت پردهای درباره یادداشتهای جلال وجود ندارد/ انتشار آثار با کمی جرح و تعدیل!
16/06/1393 09:54
خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: محمد حسین دانایی خواهرزاده جلالآلاحمد و یکی از چهرههایی است که این روزها در ارتباط با جلالآلاحمد نام او بر سر زبانها میچرخد. دانایی در ماههای اخیر پس از به دست آوردن یادداشتهای روزانه آلاحمد که در چهل و پنج سال گذشته مفقود بوده و متن آن یکی از اسرار جریانهای ادبی و روشنفکری ایران به شمار میرفت نام خود را بر سر زبانها انداخته است. دانایی با این وجود بسیار گرم و گیرا پیشنهاد گژفتگو با مهر درباره تمام حواشی پیرامون خود و متن این یادداشتها را پذیرفت و به قول خودش چون با روزنامه نگاری چندان نیز ناآشنا نبود فضایی را ایجاد کرد تا بسیار صریح با وی در مورد تمامی حواشی پیرامون این یادداشتها با وی به گفتگو بنشینیم. متن این گفتگو در ادامه از نگاه شما میگذرد: ماجرای دستنوشته های جلال، ماجرای تازه ای نیست. مدت مدیدی بود که بسیاری از اهالی کتاب درباره آن سخن میگفتند و به خواهر خانم دانشور در ارتباط با مخفی کردن آنها و فروش احتمالیاش خرده میگرفتند تا اینکه در نهایت، این یادداشتها ناگهان به دست شما رسید. در این میان، برخی ارتباط میان شما و جناب طالقانی (پسر آقای سید محمود طالقانی که در زمان حیات پدر دستگیر نیز شد) و آقای کائینی را که در تدوین کتاب خاطرات شما همکاری داشته، ارتباطی مشکوک به منظور تصاحب این اسناد تاریخی و سوء استفاده از آن بر میشمارند. برای این موضوع چه پاسخی دارید؟ اگر همة این ها را بدگمانی و سوءظن می دانید، پس به صراحت بفرمایید که حقیقت امر چیست؟ حالا که قرار است صریح باشیم، من هم به صراحت به شما عرض میکنم که قضایا خیلی سادهتر و صریحتر از آن است که شما گمان میکنید. باور بفرمایید که در عالَم واقع، نه در دنیای خیال، هیچ نوع توطئه و تبانی و سوءنیتی در بین نبوده و نیست. روابط بنده با افراد محترمی که نام بردهاید، روابطی است کاملاً طبیعی و قانونی و محترمانه، بدون اینکه کمترین شائبهای و وصلهای به آن بچسبد. بنده تاکنون توفیق نداشتهام که جناب آقای مهدی طالقانی را جز در جلسات عمومی برای بزرگداشت مرحوم آیت الله طالقانی و زنده یادان جلال و شمس و خانم دانشور، در جای دیگری زیارت کنم. روابطم با جناب کائینی هم ناشی از همان دوره همکاری در تدوین کتاب دو برادر است و خیالتان راحت باشد که این دو نفر انسان محترم، هیچ ارتباطی با دستنوشتههای مرحوم آلاحمد نداشتهاند و هیچ حاشیه و پشت پردهای هم وجود ندارد. سوءظن نسبت به خواهر خانم دانشور درباره دستنوشتهها را هم کاملاً بیجا و ناوارد و مردود میدانم. شما که تربیت شده و رشدیافته در فضای دینی هستید، حتماً بهتر از اَمثال من معنی این آیه را می دانید که «يا أيُها الَّذينَ آمَنوا اجتَنَبوا كَثيراً مِنَ الظَن إنَّ بَعضَ الظَنِّ إثم.» باز هم بهتر از من میدانید که حضرت علی (ع) در تقبیح بدگمانی و تهمت زنی تعبیری دارند در این حدود که حتی اگر امر منکری را از کسی دیدید یا شنیدید، قبل از بدگمان شدن و قضاوت کردن راجع به آن شخص، به چشم و گوش خودتان بدگمان شوید و به چشم و گوش خودتان بگویید: شماها بد دیدهاید و بد شنیدهاید، ولی برادر دینی خودتان را متهم نکنید. اما آنچه در این مواردی که گفتید مطرح شده، جز بدگمانی و تهمت نیست و به هیچ وجه هم قابل اثبات شرعی و حقوقی نیست، چون اساساً چنین قضایایی وجود نداشته که قابل اثبات باشد. نه ارتباطات مشکوکی بوده، نه کسی قصد تصاحب و فروش و سوءاستفاده از دستنوشتهها را داشته. فراموش نکنید اولین کسی که مژده پیداشدن مقداری از دستنوشتههای مرحوم آل احمد و تحویل آنها به این جانب را رسانهای کرد، آقای فرجام، همسر خانم ویکتوریا دانشور بود، آنهم در جلسه عمومی هفتم اردیبهشت امسال که به مناسبت سالروز تولد خانم سیمین دانشور در خانه ایشان برگزار شده بود. من هم بلافاصله مژده دوم را دادم، یعنی تصمیم دوستداران و بازماندگان جلال و سیمین برای تأسیس یک انجمن ادبی مردمی به نام این دو نفر. کمی بعد، یعنی در 25 خرداد هم خود بنده از شما و همکارانتان برای رونمایی از این یادداشتها دعوت کردم و طی یک جلسه مفصل، جزییات قضایا را در اختیار ارباب جراید گذاشتم. خبر و عکس این رویدادها هم منتشر شد. حالا انصافاً بفرمایید که آیا معنی این نوع رفتارهای صمیمانه و شفاف، پنهانکاری و سوء استفاده و از این قبیل توهمات است؟ اقرار میکنم که البته این فقط مطرح کنندگان این موارد نیستند که در دام این بدگمانیها افتادهاند، بلکه خود بنده و عده زیادی از بازماندگان مرحوم جلال هم سالهای سال، گرفتار همین نوع توهمات بودیم و خیال میکردیم که بعضی از افراد آنچنانی! دستنوشتههای مرحوم آل احمد را دزدیدهاند و ... از این قبیل خیالات باطل و خدا میداند که تحت تأثیر این افکار شیطانی، چقدر مرتکب ظلم و گناه شدهایم، ولی خوشبختانه خورشید حقیقت پس از سالها از پشت ابر بیرون آمد و با پیداشدن این دستنوشتهها، از شرّ آن سوءظنها نجات پیدا کردیم. الآن هم اگر منطقی و منصف باشیم، باید از این زوج محترم و همینطور از همه کسان دیگری که در این چهل پنجاه سال اخیر دانسته یا ندانسته از این یادداشتها محافظت کردهاند و این امکان را فراهم آوردهاند که این خاطرات امروز در اختیار علاقمندان و اهل تحقیق قرار بگیرند، سپاسگزار باشیم، نه اینکه مغلوب توهم توطئه بشویم و خدای نکرده افراد بیگناه را بی جهت متهم کنیم. جناب دانایی در روز کشف این اسناد، آیا غیر از دفترچه های رونمایی شده، چیز دیگری هم پیدا کردید که از جنس این یادداشتها باشد؟ دستنوشته ای مربوط به جلال و سیمین؟ در گزارشی که چند روز قبل به مناسبت سالروز فوت مرحوم آل احمد در اختیار جراید قرار گرفت، توضیح دادهام که مهمترین بخش این دستنوشتهها، همان خاطرات تقریباً روزانه جلال است. مقدار دیگری از آنها هم در واقع، طرحهای اولیه و چرکنویسها و پاکنویسهای آثاری هستند که قبلاً یا توسط خود مرحوم جلال یا توسط مرحوم شمس آلاحمد چاپ شده اند، آثاری مثل خسی در میقات، غربزدگی، یک چاه و دو چاله، سفر روس، سفر فرنگ، سفر امریکا، سفر به ولایت عزراییل و همین طور کتاب معروف سنگی بر گوری. علاوه بر اینها، مقداری یادداشت های پراکنده و گوناگون هم وجود دارد. همانطور که در کتاب خاطراتم از مرحوم جلال نوشتهام، ایشان همیشه دفترچههای یادداشت بغلی بیاض مانندی در جیب داشت و در هر کجا که مطلب جالب توجهی را میدید یا میشنید و احساس میکرد که به درد کارهای خودش میخورد، فوراً آن مطلب را در این دفترچهها مینوشت و بعد سرِ فرصت، این یادداشتهای گوناگون را به جاهای اصلی مورد نظر خودش منتقل میکرد. در بین این یادداشتها، یک عکس هم از تابلویی است که مرحوم هانیبال الخاص در سوگ جلال کشید و فعلاً از اصل تابلو خبری نداریم. یک نسخه از آن را به شما می دهم که اگر مایل بودید، منتشر کنید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]