واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۶ شهريور ۱۳۹۳ (۰:۷ق.ظ)
آفرينش: تغيير رفتارهاي اجتماعي و نگراني از آينده
به گزارش خبرگزاري موج روزنامه آفرينش چنين نوشت:
همه ما هرروز شاهد درگيري هاي فراواني ميان شهروندان و حتي رفتارهاي خودمان با ديگران هستيم. درگيري در سوارشدن مترو، گرفتن جاي پارک، صف نانوايي، عابربانک، پيچيدن و يا بوق زدن نابجا و هزارويک نمونه ديگر کارنامه اي ناخوشايند براي شهروندان ما مي باشد.
اما افسوس که غلظت اين خشونت ها روز به روز بيشتر مي شود و دامنه آن گسترده تر. سازمان پزشکي قانوني کشور با اشاره به آخرين آمارها از مراجعات نزاع و درگيري و همچنين قتل بر اثر سلاح سرد، اعلام کرده که روزانه 3 ايراني با سلاح سرد کشته مي شوند. بر اساس پرونده هاي ارجاعي به سازمان پزشکي قانوني در دهه هشتاد (1380 تا 1389)، 11 هزار و 119 نفر بر اثر اصابت سلاح سرد، جان خود را از دست داده اند که به طور متوسط در هر سال يک هزار و 119 نفر به وسيله اين سلاح کشته شده اند. جنگ آمريکا و عراق در يک سال اين همه کشته نداشته است!
خشونت در رفتار و کردار روزمره ما هرچند به قتل منجر نمي شود اما آمارآن ديگر از عدد و رقم گذشته وبه يک عادت تبديل شده که خيلي عادي با آن برخورد مي شود. اما دليل بروز اين رفتارغلط چيست؟ خشونت مزيت يا امتيازي نيست که مردم خواهان آن باشند، پس علت بروز اين رفتاردر بطن جامعه ما براي چيست؟
"خشونت" يک پديده اجتماعي است و چون پديده هاي اجتماعي تام نيستند عوامل گوناگوني در ايجاد آنها موثرند. بسياري از جامعه شناسان دلايل بروز خشونت در اجتماع را برپايه بسياري از عوامل فرهنگي ، اقتصادي و سياسي مي دانند. خوشبختانه به لحاظ فرهنگي که بخش عظيمي از آن به آموزه هاي ديني افراد برمي گردد، ما از پشتوانه قوي اسلامي برخورداريم. دين اسلام بر محبت و نوع دوستي تاکيد فراوان دارد و از اين لحاظ نمي توان اشکال را برفرهنگ ديني مردم نسبت داد .
اما در بسياري از موارد اين خشونت ها رنگ و بوي اقتصادي و سياسي به خود مي گيرند که سهم عوامل اقتصادي بيش از ديگر مولفه ها مي باشد. با افزايش فشارهاي اقتصادي توان مالي افراد لحظه به لحظه کاهش مي يابد و هرگاه توان اقتصادي کاهش يابد و اختلاف طبقاتي زياد شود در نتيجه انتظار طبقه متوسط و رو به پايين جامعه برآورده نمي شود و اين مسئله به صورت خشونت بروز ميکند.
امروزه ذهنيت حاکم در جامعه ما، ذهنيت مادي است و روابط افراد حتي در روابط عاطفي هم براساس ديد مادي شکل مي گيرد. يک نمونه بارز آن انتخاب همسر مي باشد، هنگامي که دو دانشجو و يا دوجوان احساس خلق و خوي مشترک درميان يکديگر دارند، اولين مولفه مورد بررسي خانواده هاشان سطح مالي طرف مقابل مي باشد.
ويا وقتي يک جوان بيکار باشد يا شغل مناسب نداشته باشد، فشارهاي زيادي بر او وارد مي شود و اين موجب ناراحتي و نگراني پدر و مادر و اعضاي خانواده مي شود و در واقع شخص از اين طريق خشونت خود را به ديگران نيز منتقل مي کند. به همين علت عامل اقتصادي نقش عمده اي در بروز خشونت دارد. تحمل فشارهاي ناشي از بيکاري، اجاره مسکن، هزينه هاي درمان و آموزش، تورم و افزايش قيمت ها با توجه به درآمدهاي موجود از اصلي ترين عواملي است که ناخواسته باعث بروز رفتارهاي خشن در جامعه مي گردد. اينکه بعضا گفته مي شود که خشونت ريشه در اصالت ايرانيان دارد برداشتي غلط و نارواست. حس انسان دوستي ايرانيان همواره زبان زد بوده و نمونه هاي آن را مي توان در کمک هاي مردمي به کشورهاي همسايه وبروز حوادث طبيعي در داخل کشورمشاهده کرد. شرايط سخت زندگي و فشارهاي رواني حاصل از آن عاملي است که درهرجاي دنيا باعث بروز خشونت در ميان جامعه مي شود و نميتوان آن را خصوصيات فردي افراد نسبت داد.
اما آنچه به عنوان نوش دارويي براي اين آفت اجتماعي ميتوان در نظر گرفت، مولفه "اميد به آينده" است. اكنون اقشارمختلف مردم با اعتماد به دولت اين اميد را در دل خود زنده نگه داشتهاند تا شرايط تغيير كند و اوضاع و احوال جامعه بهبود يابد. نبايد اين اميد مردم به يأس تبديل كرد، چراكه اين موضوع آرامش روحي جامعه را برهم خواهد زد و به لحاظ رواني مشكلات فراواني را براي مردم به بار خواهد آورد. ضمن اينكه با بروز خشونت و رفتارهاي عصبي در افراد جامعه بايد پذيرفت كه آفت بي اعتمادي نيز بر نگرش آنها افزوده خواهد شد و اين آسيبي جبران ناپذير براي نظام و دولت ميباشد. اميدواريم به لحاظ داخلي و خارجي مشكلات و بدبينيهاي موجود كاسته شود و مردم خود را در ساحل آرامش و رفاه نسبي بيابند.
نويسنده:حميدرضا عسگري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]