واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:

۱۵ شهريور ۱۳۹۳ (۲:۱۵ق.ظ)
چهره جديد اتحاديه ي اروپا و چالش هاي سياسي – اقتصادي پيش رو گروه اقتصاد سياسي
به گزارش خبرنگار خبرگزاري موج، با انتخاب روساي جديد شوراي اتحاديه ي اروپا ، مسئول سياست خارجي اتحاديه ي اروپا ورياست کميسيون اروپا چهره ي جديد اتحاديه ي اروپا آشکار گشته است . رهبران جديد اروپايي يعني دونالد توسک ، فدريکا موگريني و ژان کلود يونکر به ترتيتب از لهستان، ايتاليا و لوکزامبورگ انتخاب شده اند.
هر چند سران کشورهاي عضو اتحاديه اروپا قبلا نتوانستند رئيس شوراي اتحاديه اروپا و مسئول سياست خارجي اين اتحاديه را انتخاب کنند اما اخيرا در نشست روز شنبه سران اتحاديه اروپا در بروکسل دونالد توسک، نخست وزير لهستان، به عنوان رئيس شوراي اتحاديه اروپا و فدريکا موگريني وزير امور خارجه ايتاليا به عنوان مسئول سياست خارجي و امنيت اتحاديه اروپا برگزيده شد .
رياست شوراي اروپا که دونالد توسک لهستاني به اين سمت رسيده است يک پست راهبردي و مهم بوده و وظيفه هماهنگي اقدامات روساي جمهور و نخست وزيران کشورهاي عضو اتحاديه اروپا را بر عهده دارد. در دوره قبلي از کشورهاي اروپاي شرقي نماينده اي در مقامات اروپايي وجود نداشت . لهستان جر کشورهايي يورو به شمار نمي رود اما از نظر اقتصادي موفقيت هاي مهمي داشته و از پيشرفت اقتصادي مطلوب برخودار بوده است. لهستان در سال ۲۰۰۵ وارد اتحاديه اروپا شده است و بعد از فروپاشي شوروي از بلوک شرق خارج شده است.
اکنون تصميمات عمده در اتحاديه اروپا توسط شورا انجام مي شود. رئيس شوراي اروپا هم بيشتر نقش کسي را دارد که تلاش ميکند که بين ديدگاه ها مختلف و گاه متضاد نوعي مصالحه و آشتي برقرار کند . يعني نقش وي بيشتر در اين زمينه است و گر نه هنوز هم کشورها بويژه کشورهاي بزرگتر اتحاديه اروپا مانند آلمان، فرانسه ، بريتانيا و ايتاليا کشورهاي ديگر را به دنبال خود مي کشانند و تصميم گيرنده اصلي اتحاديه هستند.
انتخاب نامزد در پست سياست خارجي از ايتاليا مهم است. ايتاليا از کشورهاي بزرگ اروپا است . در سياست خارجي اتحاديه ي اروپا فدريکا موگريني وزير امور خارجه ايتاليا ، جايگزين اشتون شده است . وي به تازگي به سمت وزير خارجه ايتاليا منصوب شده است و قبلا نماينده بوده است . قبلا انتقاداتي نسبت به وي مبني بر کم تجربه بودن وجود داشته است .
اتحاديه اروپا دربرنامه جديد خود مسائل زيادي رادر پيش رو دارد . حل بحران هاي منطقه اي چالش مهمي است. خانم موگريني نماينده سياست خارجي اروپا بايد از بسياري از اين بحران ها مشارکت کندو وي عملا سخنگوي اتحاديه اروپا باشد. مسائل اتحاد بازرگاني بين اروپا و امريکا هم مساله مهمي است و از مسائل مهم پيشرو سياست خارجي اروپا است .
اکنون يکي از انتقادات به خانم موگريني فاصله بسيار زياد ايتاليا با مرزهاي روسيه است . از اين ديد مساله اوکراين مساله مهم تهديد کننده براي ايتاليا نيست و در واقع کشورهاي بالتيک و لهستان خواستار اتخاذ مواضع سخت تري در قبال روسيه بوده اند. با اين حال خانم موگريني نمي تواند نقشي تعيين کننده در سياست خارجي داشته باشد و به نوعي مجري برآيند تصميماتي است که اتحاديه اروپا مي گيرد . رياست شوراي اروپا هم که يک لهستاني است نهايتا بين ديدگاه هاي متضاد در مورد روسيه به نوعي آشتي برقرار کند.
در مورد ژان کلود يونکر هم بحث هاي فراوني شده است . آقاي کامرون نخست وزير انگلستان با وي مخالف بود. لذا يونکر گزينه مطلوب لندن نبود اما با پشتيباني آلمان از يونکر و با توجه به اينکه جناح راست در پارلمان اروپا داراي راي اکثريت شده بود و يونکر هم به احزاب راست محافظه کار تعلق دارد وي به سمت کميسون اروپا جايگزين آقاي باروسو شد. ديدگاه وي فدرال و معتقد به تعيمق بيشتر اتحاديه اروپا و تعميق اتحاد مالي و سياسي است. يونکر طرفدار جناح راست وطرفدار سياست هاي آلمان و اروپا گرايي در اروپا است . لوکزامبورگ هم خود از کشورهاي بنيانگذار اتحاديه بوده است و يونکر هم قبلا رئيس منطقه يورو بوده است.
اتحاديه ي اروپا در شرايط کنوني چالش هاي فراواني دارد اما يکي از چالش هاي عمده و شايد اصلي ترين چالشي که رهبران جديد اروپايي در حوزه هاي کاري خود بايد تصميمات را معطوف به حل آن اتخاذ کنند بحران اقتصادي اتحاديه ي اروپا است . اگر بحران اقتصادي اروپا لاينحل بماند اين روند ممکن است به همگرايي در اروپا و بنيان اتحاديه اروپا ضربه بزند .
يکي از مباحثي که در سطح کارشناسان اتحاديه اروپا بطور جدي مطرح است طرح اخذکمکهاي مالي از چين است . براي جلب توجه چين اروپا نياز دارد تا در برخي رويکردهاي سياست خارجي خود تجديد نظر کند . ايالات متحده امريکا به عنوان شريک راهبردي اتحاديه اروپا خود درگير مسايل اقتصادي و بدهي است در مقايسه با قبل (مثلا طرح مارشال )نمي تواند نقش خوبي را براي اروپا بازي کند. چنانچه اوباما هم در کنفرانس گروه جي بيست گفت به دليل بهم وابستگي شديد اقتصاد هاي امريکا و اروپا اگر اروپا دچار بحران شديد شود امريکا هم متاثر خواهد شد . در اين بين عملا نيز از دست امريکا کار زيادي برنمي آيد .
بنابراين در چنين شرايطي چين مي تواند گزينه ي مناسبي براي اتحاديه اروپا باشد . چين به عنوان بزرگترين صادر کننده جهان داراي ذخاير ارزي يورو زيادي است و لذا مي تواند به صندوق نجات مالي اروپا کمک کند و به ياري کشور هاي بحران زده بشتابد. اگر کشوري مانند چين به صندوق نجات مالي اروپا کمک کند ، کمک و نقش چين مي تواند نفوذ اين کشور را در سطح اتحاديه اروپا بالا برد و وجهه خاصي در نظام بين الملل يابد . در اين حال اتحاديه اروپا نيز در سياست خارجي و رويکرد خود نسبت به چين در مواردي مانند حقوق بشر و ساير مسائل مورد اختلاف کوتاه خواهد آمد .
بحران اوکراين ، رشد تفکرات افراط گرايي در ميان مسلمانان اروپا ، نقش اتحاديه ي اروپا در مذاکرات هسته اي ايران با غرب و ... چالش هاي سياسي و اقتصادي ديگري است که اتحاديه اروپا با آنها دست به گريبان است . اگرچه بعيد به نظر مي رسد که تغييراتي اساسي در رويکرد کلي اروپايي ها به موضوعات و چالش هاي مذکور رخ دهد با اينحال ترکيب جديد رهبران اروپايي مي تواند رويکردهاي تاکتيکي و بينش هاي جديدي را وارد رفتار راهبردي اروپايي ها کند .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]