واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرياد بيامام سكوت است
شهيد محمدرضا قليوند هنگام حمله منافقين به خاك كشورمان و در وداع با يارانش گفته بود: «از امام(ره) اطاعت كنيد.
نویسنده : عليرضا محمدي
هر فريادي بيامام سكوت است و هر امتي بيامام سرگردان» اين سخنان او شايد آخرين كلماتش در اين دنياي فاني بود و بايد قليوند در همان عمليات مرصاد و پيش از آنكه دروازههاي شهادت با پذيرش قطعنامه تنگ و تنگتر شود، خود را به قافله شهداي انقلاب ميرساند. پس از وداع او رفت تا خود را به پاي اسلام نثار كند و با اخلاصي عميق همراه با ديگر رزمندگان در مقابل منافقان ايستاد و سد راهشان شد و شجاعانه جنگيد و بالاخره محمدرضا در اثناي درگيريها مجروح شد و در محاصره دشمن قرار گرفت. منافقين كه قاعدتاً به زبان فارسي تسلط داشتند از او خواستند تا تسليم شود اما قليوند كه سالها منتظر پذيرفته شدن در جوار قرب الهي بود صحبتهايشان را به تمسخر گرفت و پس از مقاومتي دليرانه در تاريخ 2/5/67 روح از قفس تنش آزاد شد و به جوار حق تعالي شتافت. حالا ديگر پرونده مجاهدتهاي محمدرضا با مهر سرخ شهادت تكميل شده بود. اما زندگي او كه مانند همه شهدا سرمشقي است براي آيندگان، با تولدش در سال 1340 و در يك خانواده مذهبي كنگاوري آغاز شد. محمدرضا پاي درس پدر و مادري مومن و معتقد پلههاي تعليم و تربيت را طي كرد و با بنيانهاي فكري اسلامي كه يافته بود، وقتي در 16، 17 سالگي با موج مبارزات انقلابي مردم ايران مواجه شد، خود نيز به اين خيل عظيم پيوست و با رژيم شاه به مبارزه پرداخت. پس از پيروزي انقلاب نيز جزو اولين نفراتي بود كه سپاه شهر كنگاور را تأسيس كردند. در همين ايام بود كه شهيد قليوند در رشته تربيت معلم تحصيلاتش را ادامه داد و با استخدام در آموزش و پرورش كه تقريباً مصادف با آغاز جنگ تحميلي بود، با وجود آنكه مسئوليتهاي متعددي به او پيشنهاد ميشد، به خاطر احساس مسئوليتي كه نسبت به جنگ تحميلي و دفع حملات دشمن داشت، هيچ يك از مسئوليتها را نپذيرفت و در قسمت پشتيباني جنگ آموزش و پرورش مشغول بهكار شد. به اين ترتيب هرگاه عملياتي در پيش بود، محمدرضا قليوند فرصت را غنيمت ميشمرد و با رساندن خود به جبههها در عملياتها شركت ميكرد. اندكي بعد وجهه و مقبوليت شهيد محمدرضا قليوند در ميان مردم شهر كنگاور باعث شد تا سمت فرمانداري اين شهر به او پيشنهاد شود. محمدرضا با پذيرش اين سمت باز هم در جبههها حضور مييافت تا اينكه پس از پذيرش قطعنامه و يورش منافقين به كشورمان، بارديگر رخت نبرد برتن كرد و عاقبت در درگيري با شقيترين دشمنان ايران اسلامي به شهادت رسيد. وصيتنامه شهيد محمدرضا قليوند بسماللهالرحمنالرحيم بارالها درود فرست بر محمد و آل محمد و بر ولي عصر حضرت بقيه الله اعظم و نايب بزرگوارش امام امت. حمد و سپاس خداي را كه به بنده توفيق همراهي اين آرزومندان كربلاي حسين را داد و آقا امام حسين را شمع محفل و نورافكن مسيرمان قرار داد و قلب كوچك ما را لنگرگاه اين سفينه نجات كرد. پدر و مادر خوبم، روزگار، روزگار آزمايش و امتحان است. صدر اسلام تداعي ميشود. اسلام دوباره ظهور ميكند. اسلامي كه تا ديروز در زير خاكستر آتش هواهاي نفساني يزيديان زمان پنهان بود. اسلامي كه داشت فراموش ميشد ولي اراده خداوند بر اين تعلق گرفت كه اسلام فراموش نشود. در عين عصر سياه به فعليت برسد تا حق انسانهاي مظلوم و ستمديده گرفته نشود. عزيزانم در برههاي از زمان هستيم كه هيچگونه درنگي جايز نيست. بايد مردانه حركت كرد و از اين آزمايش الهي سرافراز بيرون آمد. در اين موقعيت دردناك سكوت، در جايي كه فرياد امام است كه كمك خواهي بلند است. خدايا تو خود شاهد باش كه براي اداي تكليف قدم به اين مكان گذاشتهام و هدفم از نوشتن اين كلمات ناقص باز هم اداي تكليف است كه بايد انجام دهم. آن را خلاصه ميكنم و اين امر مهم و آن همراهي و حمايت بيچون و چراي رهبر آگاه است كه در اين برهه هر فريادي بيامام سكوت است و هر امتي بيامام سرگردان.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]