تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عبادت را نزد خويش ناپسند مگردانيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802945099




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داعش و لایه پنهان قدرت نرم آمریکا


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله,روزنامه​ها
برگزیده سرمقاله​های روزنامه​های صبح دوشنبه داعش و لایه پنهان قدرت نرم آمریکا روزنامه​های صبح امروز ایران در سرمقاله​های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته​اند از جمله «پدافند آفندی ایران»،«دولت و رسانه ملی»،«یمن از اسقاط نظام تا اسقاط فساد»،«داعش و لایه پنهان قدرت نرم آمریکا»،«ظریف، عراق و رخدادهای جدید»،«مرکل به دنبال چیست؟»،«به بهانه انتصابات جدید در قوه قضاییه»،«پیشنهادهایی برای مقابله با محفل توطئه‌گران»،«دولت و اعتدال»،«خشتِ اولِ ندا»،«حجاب؛ بازمانده از رویکردی علمی و عقلانی»و... که برخی از آنها در زیر می​آید.




خراسان:پدافند آفندی ایران «پدافند آفندی ایران»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم امیرحسین یزدان پناه است که در آن می​خوانید؛در منطقه ای که آتش اختلاف های داخلی و جنگ های خانمان سوز فرسایشی به یکی از خبرهای ثابت برخی کشورها تبدیل شده است، امنیت جمهوری اسلامی ایران موضوعی است که به چشم خیلی ها می آید و واقعیت این است که هیچ کس حتی مخالفان و دشمنان شماره یک کشور نیز نمی توانند از آن سخن نگویند. هرچند این امنیت ابعاد مختلفی دارد و پرداختن به آن خود مجالی مفصل را طلب می کند اما مخلص کلام این که اقتدار نظامی ایران در منطقه یکی از مهم ترین فاکتورهای تاثیر گذار بر این امنیت است. امنیتی که برخاسته از دکترین دفاعی کشور است. به جز دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی که کشور در گیر جنگ تحمیلی 8 ساله بود، دهه های بعدی تبدیل به برهه هایی شد که ایران با تکیه بر تجربه های ذی قیمت خود به خصوص در دوران دفاع مقدس به طراحی دکترین دفاعی خود پرداخت. دکترینی که لاجرم باید برگرفته از هویت و نوع جهان بینی و ناظر به آرمان های انقلاب اسلامی باشد. با این حال کشورمان همواره با اتهامات و ادعاهایی مواجه بود که مدعی بودند ایران به دنبال سلطه جنگ افزاری و نظامی بر منطقه است. مدعیان، ساخت و رونمایی از تجهیزات مختلف نظامی توسط ایران را شاهد مدعای خود ذکر می کردند؛ تجهیزاتی چون موشک های دوربرد و میان برد، قایق های تندرو، هواپیماهای بدون سرنشین و ... . در نگاهی کلان و با کنار هم گذاشتن این تجهیزات آن چه حاصل می شود این است که ایران استراتژی خود را براساس تجربه دوران جنگ تحمیلی، «پدافندی» یا دفاعی چیدمان کرده است و نه «آفندی» و تهاجمی. به این معنی که موشک های زمین به هوای ایران که در چهارچوب شبکه های پدافند هوایی طراحی شده اند، موشک های میان برد و دوربرد زمین به زمین، پهپادهای مسلح و جاسوسی و ... جزئی از دکترین کلان دفاعی ایران هستند که با هدف دفع، خنثی سازی، کاهش تاثیر اقدامات آفندی دشمن طراحی و جاگذاری شده اند. طی بیش از 2 دهه گذشته نیز اقدامات ایران بیشتر متمرکز بر ساخت همین موشک ها بوده و در دهه اخیر نیز هواپیماهای بدون سرنشین به آن اضافه شده اند. ابزاری که چندسالی است جایگاه خاصی در دکترین های نظامی دنیا پیدا کرده و ایران نیز با هدف تحکیم قدرت بازدارندگی نظامی طی دهه اخیر به طراحی و ساخت این هواپیما روی آورده است. دلیل چنین طراحی پدافندی نیز واضح است. ایران بارها اعلام کرده که «استراتژی تهدید در مقابل تهدید» را دنبال می کند. با این تعریف که در جنگ های امروزی ابتدا از نیروی هوایی و توان بمباران های هدفمند برای تخریب توان دفاعی طرف مقابل استفاده می شود و آن گاه ممکن است از نیروی زمینی در استراتژی « Boots on the Ground » برای فتح خاک استفاده شود، در نتیجه اولا باید در مقابل تهاجم احتمالی دشمن توان مقابله و حفاظت از زیر ساخت ها را داشت. در مرحله دوم هم باید بتوان به منافع دشمن در هر منطقه ای که قرار دارد ضربات موثر و مهلک وارد کرد. واضح است که شبکه موشک های زمین به هوای ایران که بخشی از سیستم یکپارچه پدافندی ایران هستند وظیفه شان مقابله با حملات هوایی احتمالی دشمنان خواهد بود، مشابه آن چه در انهدام پهپاد صهیونیستی توسط سامانه های پدافندی سپاه رخ داد. در چنین شرایطی ایران اولا نیاز به سامانه های راداری و تشخیص پرونده های مهاجم دارد و درثانی باید این سیستم به موشک های دقیق زن وابسته باشد که باید شی ء پرنده را در هرنقطه ای که تشخیص داده شود سرنگون کند. سامانه های راداری ایران در سال 90 با شناسایی هواپیمای بدون سرنشین آرکیو170 که پیشرفته ترین نسل بمب افکن های آمریکایی به شمار می رفت در حقیقت ثابت کرد که حدود 6 هزار و 500 هواپیمای بدون سرنشین و حتی جنگنده آمریکایی که از این تکنولوژی استفاده می کند را می تواند تحت شناسایی راداری خود قرار دهد. مرحله بعدی اما ضربه به متجاوز است. این ضربه اولا باید در خاک متجاوز و دوما باید موثر و مخرب باشد. براین اساس ابتدا باید نقاط ضعف حریف های شناخته شده را در منطقه و جهان شناسایی و برای نابودی آن ها ابزار مناسب را طراحی کرد. به جز رژیم صهیونیستی که همه خاک آن به عنوان خاک متجاوز شناخته می شود در منطقه بیش از 30 نقطه دیگر نیز شناسایی شده که مستقیما محل بده بستان های لجستیکی آمریکایی هاست؛ اعم از پایگاه های نظامی و انبارهای ذخیره تجهیزات، لنگرگاه ها و ... . برای حمله مخرب به این نقاط نیز وقتی تکنولوژی ساخت هواپیماهای جنگنده به صورت کامل در اختیار نباشد باید به موشک های دوربرد روی آورد. دستیابی ایران به موشک های بابرد بیش از 2 هزار کیلومتر علاوه بر آن که همه نقاط خاورمیانه را در تیررس ایران قرار داده است، دست برتر ایران در مقابل آمریکایی هایی که حدود 30 نقطه آسیب پذیر در منطقه دارند را نیز به ایران داده است. براین اساس ایران همانگونه که قبلا هم گفته در صورت هرگونه تجاوز مرحله دوم را با ضربه زنی به خاک متجاوز آغاز خواهد کرد. برخی منابع هم معتقدند که در واقع دست برتر ایران در همین مرحله دوم بود که باعث شد سال گذشته تهدید حمله نظامی آمریکا به سوریه ناگهان به هیچ تبدیل شود. در این میان اما هواپیماهای بدون سرنشین را باید یکی از حلقه های مفقوده در ضربات مرحله دوم دانست که طی سال های اخیر پیشرفت کشور در این حوزه بسیار چشمگیر و در نتیجه موجب تقویت قدرت بازدارندگی ایران بوده است. پهپادهای ایران اکنون قادرند صدها کیلومتر دور تر از مرزها هم اقدام به شناسایی کنند و هم اقدام به بمباران. خلاصه این که در شرایطی که ایران شاید واضح تر از همه کشورهای منطقه دشمنان آشکار و پنهان خود را می شناسد و با برنامه های تهاجمی شان آشناست، با طراحی دکترین دفاعی خود که حتی پنتاگون نیز به آن اقرار کرده، تنها در صدد حفاظت از منافع ملی خود است. ایران نه جنگنده های بی شمار دارد و نه ناوهای اتمی هواپیمابر و نه موشک های هسته ای، چرا که هرگز در فکر تهاجم نیست. اما طی 3 دهه گذشته، به خصوص در سال های دفاع مقدس و نیز به نوعی دیگر طی سال های اخیر در عرصه جنگ افزارهای مدرن نشان داده که آن جا که مورد تهدید قرار گیرد، دستش همیشه روی ماشه است. نمونه اش همین پهپاد اسرائیلی که جایی در اطراف منطقه نطنز توسط سپاه سرنگون شد تا ثابت شود: «... وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللهَ رَمَی...»(انفال- آیه 17) کیهان:دولت و رسانه ملی «دولت و رسانه ملی» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می​خوانید؛وقتی رسانه ای ملی و متعلق به همه ملت باشد، طبیعی است که باید حرف ملت را بزند و البته باید پذیرفت که خادمان ملت از ملت جدا نیستند. اصلا همه مردم که نمی توانند مدام در رسانه باشند پس باید این فرصت در اختیار نمایندگان و منتخبان ملت باشد تا آنها به نمایندگی از مردم، حرف هایشان را بزنند و از کارهایشان به مردم بگویند، مشکلاتشان را صمیمانه با مردم مطرح کنند و کارنامه عملکردشان را پیش روی مردم باز کنند. اگر چنین شد و مردم از نقش آفرینی منتخبانشان در رسانه مطلع شدند می توان گفت که آن رسانه به وظیفه ملی خود عمل کرده است و البته بجز این وظیفه ملی، رسانه باید مشکلات، دغدغه ها و نابسامانی های مردم و جامعه را هم منعکس کند. با انجام این 2 تکلیف، دیگر هیچ کس نمی تواند به این رسانه خدشه ای وارد کند و خرده ای بگیرد.
انتظار مسئولان- به خصوص قوه مجریه به دلیل آنکه مسئول بخش مهمی از امور جاری کشور است- از رسانه ملی برای انعکاس اخبار فعالیت هایشان، انتظار نابجایی نیست و نمی توان آن را به تقاضای اضافی و یا درخواست سهم ویژه از ساعت های پخش تعبیر و تفسیر کرد. چرا که قرار است در برنامه های مورد تقاضای مسئولان، فعالیت ها و خدمات ارائه کرد نه زندگی شخصی افراد. اما این انتظار منطقی و معقول، مثل خیلی کارهای دیگر، هم معنا و مفهومی خاص دارد و هم آدابی: 1- نخستین معنایی که از انتظار مسئولان برای حضور در رسانه ملی به ذهن متبادر می شود، قبول تاثیرگذاری آن است یعنی آن مقام مسئول قبول کرده که رسانه ملی، برد زیادی دارد و بهترین محل برای معرفی کارنامه اش به مردم است و اگر چنین نبود و چنین کارکرد مهمی برای آن متصور نبود، چه دلیلی برای اصرار و تاکید بر حضور در رسانه وجود دارد؟! 2- اگر این کارکرد پذیرفته شود- که ظاهرا پذیرفته شده است - دیگر نمی توان نسبت به همان رسانه، رویکرد کم اهمیتی و حتی تخریبی داشت. یعنی نمی توان همزمان گلایه کرد که ما، در رسانه ملی جایی نداریم و هم گفت که مردم به رسانه ملی اهمیتی نمی دهند و اخبار را از جاهای دیگر دریافت می کنند! اگر رسانه اهمیت ندارد چرا اصرار به حضور دارید و اگر اهمیت دارد، چرا تخریب!؟ یا مثلا نمی توان ماه ها در همه برنامه های صدا و سیما، مردم را به انصراف از دریافت یارانه ها تشویق و دعوت کرد، حتی دیالوگ سریال های نوروزی را هم برای این امر تغییر داد و بعد وقتی حدود 96 درصد مردم به سیاست های غلط اقتصادی «نه» گفتند، بگوییم کارکرد صدا و سیما مخرب بود و باعث شد که مردم به درخواست دولت پشت کنند! 3- به غیر از معنای خاص که ذکر شد، تقاضا برای حضور در رسانه ملی آدابی هم دارد. یعنی باید مطلبی که برای مردم جاذبه دارد از آنتن تلویزیون پخش شود. یک هنرپیشه، یک مجری یا یک خواننده اگر هنری برای عرضه نداشته باشد، خیلی زود به دلیل عدم پذیرش مردمی از آنتن حذف خواهد شد و مسئولان آن شبکه برای از دست ندادن مخاطبانشان، آن فرد را کنار می گذارند. حتی اگر او اسپانسر مالی شبکه یا برنامه ای خاص باشد. 4- بهترین راه برای ماندن یک شخص در صدر برنامه های شبکه، هنرآفرینی اوست. اگر هر که هر نقشی داشته باشد را درست ایفا کند، مردم خواستار دیدن تصویر و شنیدن صدای او می شوند و کسی نمی تواند او را سانسور کند. «هنرمندی» شرط اول حضور در رسانه است یک مقام مسئول اگر کارنامه موفقی نداشته باشد، نمی تواند انتظار اختصاص آنتن رسانه ملی را مطرح کند، این انتظار دیگر انتظار منطقی نیست و مردم آن را به حق نمی دانند. هنر او، کارنامه موفق اوست. بنابراین اگر در کارنامه یک ساله یک مدیر، چیز مهم و قابل توجهی نباشد، هنری برای نمایش باقی نمی ماند و اگر نمایشی ارائه شود، کسالت بار و خسته کننده است و مردم انتخاب دیگری خواهند کرد. همان طور که در یک فیلم یا سریال نمی توان پذیرفت هنرپیشه ای فقط با گفتن اینکه من هنرپیشه ام، محبوبیتی کسب کند، در عرصه خدمت و خدمتگزاری هم وضع جز این نیست. یک راه ساده هم برای سنجش این امر وجود دارد. اگر به واقع هنری در کار است و کار کارستانی انجام شده طبیعتا حامیان و علاقه مندان به آن هنرمند، نخستین مروجان آن خواهند بود. اما چرا خبری نیست؟! روزنامه های زنجیره ای حامی دولت، اکنون که در هفته دولتیم و زمان تکریم کارستان های احتمالی است، کدام دستاورد عظیم و کدام کار مهم را خبر اول خود کردند؟ آیا آنها هم به دولت پشت کرده اند!؟ آیا دولت، در روزنامه هایی که توسط نزدیک ترین یارانش منتشر می شود هم دچار محدودیت و سانسور است یا اینکه نه! آنها هم حرفی برای گفتن ندارند؟ واقعا وقتی خبری نیست و روزنامه های حامی دولت هم برای پنهان داشتن این موضوع، هر روز حاشیه ای جدید و مضمونی تازه کوک می کنند، چه اصراری به این حرف هاست؟ وقتی مردم می بینند پخش برنامه ای که قرار نیست هیچ پرسش جدی مطرح شود و مجری نقشی جز تماشاچی ندارد، به تاخیر می افتد تا مجری دلخواه و مطلوب جانشین مجری سابق شود و بعد باز هم گله از عدم همکاری رسانه ملی را می شنوند، حس می کنند که شاید حرفی نیست وگرنه که تریبون آماده است! 5- یک ویژگی مهم دیگر یک برنامه برای پخش در آنتن ملی، حقیقی بودن آن است. از بعضی برنامه های تخیلی و کارتونی که بگذریم، این یک شرط و اصل مهم است و باید رعایت شود و اگر خلاف آن به مخاطب تحمیل شود، دلزدگی و قهر با رسانه، فرجام محتوم این کار است. مثلا اگر در یک برنامه اقتصادی، یک مقام مسئول مدام به مردم بگوید که همه چیز ارزان است، تورم از 45درصد به 15 درصد رسیده، مشکلات اقتصادی و معیشتی کاهش یافته، برای اشتغال گام های مهمی برداشته شده، گذشته سیاه و تاریک بود و امروز همه چیز گل و بلبل است و... مخاطب شک می کند که آیا رسانه با او شوخی می کند!؟ و آیا کسی که این سخنان را به زبان می آورد، در جامعه زندگی نمی کند و خبر ندارد که دولت از سال قبل تا به حال همه خدمات خود مثل آب، برق، گاز و حمل و نقل و... را حداقل 20 درصد گرانتر از آنچه بوده کرده است؟! پس چطور می گوید تورم 15 درصد شده است!؟ یعنی همه چیز حداقل 20 درصد گران شده ولی باز هم تورم به 15 درصد رسیده است!؟ وقتی مخاطب با این سخنان غیرصادقانه مواجه شود، اعتماد او به رسانه کم می شود و فکر می کند که با یک برنامه فرمایشی و تحمیلی مواجه است. هرچه اصرار به پخش این برنامه ها بیشتر شود، دلزدگی مخاطب افزون خواهد شد. 6- راه دیگر برای ارائه یک برنامه موفق در رسانه ، رقابت است. همان چیزی که در بسیاری از فیلم ها و سریال ها می بینیم. همیشه بازیگران کهنه کار در حال رقابت با هنرپیشه های جوانتر هستند، هر یک هنر و حرف خودش را می زند و در این میان، این مردم هستند که بهترین را انتخاب می کنند. اما شرط انتخاب، مقایسه است. نمی توان یک طرفه حرف زد و از انتخاب شدن خوشحال شد! آیا می توان پذیرفت که یک رسانه موفق در طول یک سال 4000 ساعت آنتن پخش را در اختیار مدیران ارشد و میانی دولت قرار داده و آنها در جاده ای یک طرفه هرچه خواسته اند گفته اند و کسی هم نبوده که یک سوال جدی و چالشی بپرسد و بعد ادعا کنیم که این عملکرد رسانه مثبت بوده است!؟ و حتی بعد گله کنیم که چرا رسانه ، فرصت کمی در اختیار ما می گذارد!؟ 4000 ساعت یعنی 166 شبانه روز! آیا این فرصت- و حتی یک دهم آن - در اختیار صداهای پرسشگر قرار گرفته است!؟ اگر می توان تصور کرد که صدا و سیما همه فیلم ها و سریال هایش را به یک کارگردان بسپارد و به رقیبی اجازه تولید و حتی نقد برنامه های او را ندهد و با این حال موفق در جذب مخاطب است، در این موضوع هم باید همان راه را در پیش گرفت. اما می دانیم که رسانه ، از بیم از دست دادن مخاطب، پس از پخش یک سریال که نهایتا 20 قسمت بوده، چندین نفر را به عنوان منتقد گرد هم می آورد تا در مقابل چشم های مردم، ضعف و قوت برنامه را بیان کنند. آیا این فرصت در اختیار غیردولتی ها هم بوده؟ وقتی رئیس سازمان صدا و سیما صراحتا درباره نقد توافق نامه ژنو می گوید «باشد برای فرصتی دیگر»! یا وقتی نماینده مجلس می گوید: «از صدا و سیما نظر کارشناسان مخالف برنامه های دولتی به گوش نمی رسد» و... اگر آنها هم نمی گفتند، مردم که می بینند! به کدام برنامه اجازه داده شد تا درباره مسائل فرهنگی دولت موضعی بگیرد؟ بحثی کارشناسانه و رودررو داشته باشد؟ توافق نامه ژنو چطور؟ وضع اشتغال و مسکن چه؟ البته مسئولان صدا و سیما هم متأسفانه و برخلاف آنچه دولت ادعا می کند ترجیح داده اند که در همان جاده یکطرفه حرکت کنند که این خود حدیث دیگری است و درخور نقد جدّی. جمهوری اسلامی:یمن از اسقاط نظام تا اسقاط فساد «یمن از اسقاط نظام تا اسقاط فساد»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می​خوانید؛این روزها در یمن وقایع مهمی در حال شکل گیری و تحولات زیادی در جریان است. مردم محروم و استبدادزده از شهرهای مختلف این کشور به دعوت جنبش حوثی ها به صنعا آمده اند تا انقلاب نیمه کاره و به تاراج رفته دو سال پیش خود را کامل کرده و حقوق به یغما رفته شان را از طریق مسالمت آمیز و بدون درگیری مطالبه کنند. یمن، سرزمین متراکمی که به اندازه تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس جمعیت دارد، این روزها از یکسو در تب و تاب حرکتی آزادیخواهانه و حق طلبانه می سوزد و از سوی دیگر آبستن حوادثی است که بر اثر مقاومت دولت و تهدید برخی کشورهای همسایه در حال وقوع است، سرزمینی که یکی از افتخارات مردمانش اینست که خود را تنها ملتی می دانند که بدون جنگ و خونریزی و با رسیدن فرستاده ویژه پیامبر اکرم(ص) حضرت علی بن ابیطالب(ع) به اسلام گرویده و مشرف به این دین الهی شدند. اما همین سرزمین با این ویژگی که 45درصد از جمعیت 23میلیونی آنرا شیعیان زیدیه، اسماعیلیه و دوازده امامی تشکیل داده و بقیه نیز از سنی های شافعی مذهب محب اهل بیت(ع) و به لحاظ برخورداری از معادن ارزشمند و آب و هوای معتدل از طبیعتی سبز و خرم بهره مند بودند و به همین دلایل آنرا "یمن خوشبخت" نامیده اند، امروز آبستن حوادثی است که کوچکترین اشتباه دولت این کشور و عدم تمکین در برابر خواسته های مردم می تواند آنرا به بشکه ای از باروت تبدیل کرده و حوادث غیرقابل پیش بینی را در آن رقم بزند. شاید اکنون "عبدربه منصورهادی" رئیس جمهور یمن که پس از قیام دو سال پیش مردم این کشور در جریان بیداری اسلامی توانست با حمایت های عربستان از معاونت "علی عبدالله صالح"، خود را به کرسی ریاست جمهوری رسانده و استبداد سنتی را در قالبی جدید بر این کشور مسلط کند، با اندکی درایت بتواند به خواسته های مردمی که از درخواست های قبلی خود مبنی بر "اسقاط نظام" کوتاه آمده و با پائین گرفتن لوله های سلاح به "اسقاط فساد" و برگزاری تظاهرات آرام روی آورده اند، پاسخگو باشد و کشور را از بحرانی که در آن فرورفته، خارج کند. این بار زیدی های حوثی ساکن استان شمالی "صعده" که سالها از دو سو تحت فشار حکومت استبدادی یمن و تحریکات هماهنگ رژیم سعودی در فقر و استضعاف شدید بسر برده و ازکوچکترین حقوق اولیه محروم بودند، برای خروج از این وضعیت غیرقابل دوام، مرحله جدیدی از مبارزات خود را در قالب دعوت "عبدالمالک حوثی" رهبر گروه "انصارالله" برای برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز مردمی از سراسر کشور به سوی صنعا آغاز کرده و روز جمعه با تجمع در این شهر، نمازی میلیونی را با ترکیب "زیدی ـ شافعی" به امامت یک روحانی شافعی اهل سنت برگزار کردند که عملا کمر دولت را شکست و وزن سنگین زیدی ها را در صحنه سیاسی علاوه بر صحنه های نظامی به رخ دولت مرکزی کشید و توانست توطئه دولت را در به حاشیه راندن حوثی های این کشور خنثی کرده و قدرت واقعی آنان را در بسیج سیاسی مردم یمن و به صحنه آوردن آنان به اثبات برساند. حوثی ها در این حرکت جدید برای رسیدن به مطالبات به حق خود که طبعاً خواسته تمام مردم یمن نیز هست از تاکتیک های مسالمت جویانه و اتحاد با سایر اقوام و مذاهب استفاده کرده و توانسته اند اکثریت یمنی ها، اعم از زیدی و شافعی را با خود همراه کرده و در این راه به موفقیت بزرگی دست یابند. آنها سه خواسته را مطرح کرده اند که با استقبال شدید مردم یمن مواجه شده و باعث پیوستن سایر اقشار مردم و ایجاد اکثریتی قوی در مقابل دولت مرکزی گردیده است.این سه خواسته اساسی و ملی اینها هستند: 1ـ اجرایی شدن نتایج گفتگوهای ملی که از دو سال پیش آغاز شده و تصمیمات مهمی هم شامل تعدیل حکومت و برگزاری انتخابات آزاد گرفته شده ولی دولت برای اجرای آن اهتمامی به خرج نمی دهد. 2ـ حکومت باید تعدیل شود و مقدمه آن برکناری نخست وزیر و کنار رفتن حزب اقلیت "اصلاح" از قدرت است. این حزب که از بقایای رژیم علی عبدالله صالح بوده و حمایت احزاب سوسیالیست، بعث و بخش هایی از ارتش را با خود دارد، قدرت را در این کشور قبضه کرده و اهالی شمال و جنوب را از مشارکت در قدرت سیاسی محروم نموده است.
3ـ تعدیل قیمت فرآورده های نفتی بویژه گازوئیل که با افزایش 300درصدی آن، ضربه سنگینی به کشاورزان و روستائیان وارد کرده است. بیان این سه خواسته توسط گروه انصارالله و حمایت آن از سوی دیگر گروههای مردمی و تعیین ضرب الاجل برای اجرای آن توسط حکومت باعث شده شکل و شمایل مبارزات مردمی در یمن که تاکنون به صورت قومی، منطقه ای، مذهبی و عمدتاً شبه نظامی بود، این بار به گونه مبارزه ای کاملا مسالمت آمیز و در قالب مطالبات دمکراتیک و در پوشش اجماع مردمی دنبال شود و این شیوه که مردم از سراسر یمن و 11 استان این کشور راهی صنعا شده و بدون توسل به سلاح و بدون تخریب ادارات دولتی بر تحقق خواسته های مشروع سه گانه ارائه شده از سوی حوثی ها تاکید کنند، عملاً دولت یمن را با بن بست مواجه کرده است. در مقابل، رئیس جمهور به جای شنیدن صدای اعتراضات مردم یمن و اجابت درخواست های آنان درصدد است عملاً تغییرات مسالمت آمیز را به بن بست کشانده و با اعلام حالت آماده باش، ارتش را رو در روی مردم قرار دهد. هر چند خبرهایی نیز به صورت جسته و گریخته منتشر می شود که هیاتی از سوی رئیس جمهور برای مذاکره با رهبران حوثی به صعده اعزام شده ولی بنظر می رسد که قصد آن فریب افکار عمومی و خرید زمان برای اجرای برنامه هایی است که صنعا قصد دارد با حمایت عربستان برای حضور مستقیم نظامی سعودی ها در یمن با هدف جلوگیری از ادامه این حرکت مسالمت آمیز و سرکوب حوثی ها انجام دهد. به همین دلیل برخی منابع غربی و عربی بویژه سعودی که یمن را حیات خلوت خود تلقی می کنند، تهدید کرده اند در صورتی که تلاش گروه حوثی ها برای استیفای حقوق ملت متوقف نشود، علیه این گروه به عنوان تلاش برای کودتا علیه رئیس جمهور وارد عمل خواهند شد. مجموعه این حوادث نشان می دهد که یمن آبستن وقایع مهمی است، زیرا دولت تحت الحمایه آمریکا و عربستان در صنعا با رویکردهای انحصارطلبانه و استبدادی، حاضر به پذیرش هیچ حقی برای مردم و انجام حرکتهای اصلاح طلبانه نبوده و قهر مردم و مبارزات نظامی را بر جابجایی سیاسی به طریق مسالمت آمیز ترجیح می دهد. اگر رئیس جمهور یمن، شعار "الشعب یرید اسقاط الفساد" را که این روزها مردم یمن سر می دهند نشنود و درصدد برآوردن خواسته های مردم بر نیاید، قطعاً به زودی ناچار خواهد شد گوش های خود را برای شنیدن شعار "الشعب یرید اسقاط النظام" آماده نماید. رسالت:داعش و لایه پنهان قدرت نرم آمریکا «داعش و لایه پنهان قدرت نرم آمریکا»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حشمت الله فلاحت پیشه است که در آن می​خوانید؛دیروز درباره دیدگاه آمریکایی ها در مورد پدیده داعش و اینکه چه ارتباطی با راهبرد آنها در منطقه دارد سخن گفتیم. گفته شد داعش در رفع نیازهای مدیریت و فرماندهی، تامین و گردش مالی و نیز تجهیز تسلیحاتی از آمریکا و متحدانش کمک می گیرد چرا که بخشی از عملیات نرم آمریکا در جهان اسلام محسوب می شود. بر این اساس لازم است الزامات ضروری زیر در برخورد با داعش در دستگاه دیپلماسی کشور مورد توجه قرار گیرد. 1- توجه به واقعیت ها و مصادیق راهبرد نرم آمریکا در طرح های پژوهشی و کار رسانه ای ضروری است. متاسفانه بخش عمده تحلیل ها و حتی برخی راهکارهای عملیاتی در قبال سیاست های منطقه ای آن قدرت در ایران، با توجه به مواضع اعمالی و ظاهر رفتاری دولتمردان، نظامیان و افسران اطلاعاتی سازمان سیا صورت می گیرد. ضمن آنکه در عرصه رسانه ای نیز جای چنین تحلیل های بنیادی و روشنفکرانه در ایران خالی است. 2- براساس تجربه تاریخی عمومی توجه به واقعیات و مصادیق قدرت نرم در ایران ناشی از دو عامل است: اول؛ عدم پذیرش علمی و منطقی این واقعیت پیچیده در میان قدرت های بزرگ امروز دنیا و دوم عدم انتقاد و باور به قدرت نرم و مصادیق آن. موضوع و عامل اول در قالب کار علمی و رسانه ای قابل اصلاح است ولی متاسفانه برخی از فعالان سیاسی و اصحاب رسانه در ایران نسبت به لایه های زیرین سیاست و قدرت ایالات متحده همواره غفلتی آگاهانه داشته اند. به عنوان یک راهکار عملیاتی باید در حوزه های مختلف بویژه در مسائل مربوط به روابط و ارتباطات خارجی، شاخص و مصادیق روز قدرت نرم مشخص شده و در سامان مدیریت کشور مورد توجه قرار گیرد. 3- با توجه به قرار گرفتن داعش در فهرست گروه های تروریستی کشورهای غربی، در حوزه دیپلماسی عمومی رسمی، باید خواست اجرای موافقت نامه های امنیتی ایالات متحده و قراردادهای "مشارکت برای صلح" ناتو با کشورهای منطقه خاورمیانه مطرح شده و به عنوان یک مطالبه رسمی و عمومی از این کشورها مطرح گردد. در صورت اجرای موافقت نامه های فوق الذکر، رگ های حیاتی بسیاری از گروه های تروریستی بویژه داعش قطع می شود و در صورت عدم اجرای آن، روشنگری لازم در خصوص سیاست های دوگانه و ضدتروریستی آمریکا و غرب و برخی متحدان منطقه ای آن صورت خواهد گرفت. 4- در حوزه های رسمی و عمومی دیپلماسی طرح درخواست ممنوعیت حضور حوزه های فرماندهی و مدیریت داعش در ترکیه، قطع کمک های مالی عربستان و برخی از کشورهای عربی و پایان دادن به تجهیز داعش توسط برخی کشورهای غربی ضروری است. 5- از داعش برای اثبات نیاز دائمی منطقه خاورمیانه به حضور نظامی آمریکا استفاده می شود. حضور نظامیان آمریکا در کشورهای خارجی طبق مقررات داخلی آن کشور مستلزم پذیرش "کاپیتولاسیون" یا "حق قضاوت کنسولی" از طرف کشور میزبان است. در سال 2011 میلادی، مردم و دولتمردان عراق از پذیرش کاپیتولاسیون خودداری کرده و لذا توافقنامه حضور دائمی پایگاه های نظامی آمریکا در عراق امضا نشد. در شرایط کنونی که حضور یا نفوذ تروریستی داعش در حدود 50 درصد خاک عراق مشهود است، راهبرد کلان آمریکا در حوزه دیپلماسی عمومی، اثبات نیاز کشورهای منطقه و جهان به دست برتر نظامی آن قدرت است. این واقعیت ناشی از مدیریت راهبردی لایه زیرین صفحه شطرنج توسط سازمان "سیا"ی آمریکاست و از گروه تروریستی داعش با ظاهر ضدآمریکایی، در راستای اثبات نیازهای راهبردی و کلان آن قدرت استفاده می شود. 6- کار علمی و رسانه ای در خصوص ارتباط راهبردی داعش با رژیم صهیونیستی و سیاست های آمریکا در قبال این رژیم نیز ضروری است. به رغم ظاهر متفاوت و متقابل، "افراطی گری صهیونیسم" و "افراطی گری اسلامی"، نتیجه راهبردی اقدامات داعش، در راستای سیاست های رژیم صهیونیستی ارزیابی می شود. از دهه 1970 میلادی و بعد از پایان آخرین جنگ فراگیر عرب- اسرائیل در 1978، بخش عمده توجه به انرژی جوانان مسلمان از موضوع اصلی دنیای اسلام "فلسطین" منحرف و به اختلافات خونین درون مرزهای اسلامی معطوف گردید. داعش و تروریسم سلفی، با سیاست های ضدانسانی خود بیشترین بهره را متوجه راهبرد صهیونیست ها کرده است و در شرایط کنونی نیز جنایات رژیم صهیونیستی در "غزه" در پوشش پیشروی ها و جنایات داعش در عراق صورت می گیرد. در فضای رسانه ای نیز رسانه های غربی برای موجه نشان دادن کشتار فلسطینی های مسلمان، تصاویر و تحلیل های فلسطین را بعد از صحنه های گزینشی از جنایات ضدانسانی داعش منتشر می سازند تا اقدامات آن رژیم از توجیه لازم برخوردار شد و ظاهری بشر دوستانه پیدا نمایند. 7- بیانیه اخیر وزارت امور خارجه ایالات متحده در دعوت همکاری جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با داعش، همچون سیاست های مقاطع 2001 و 2003 میلادی آمریکا، فاقد صداقت و وجاهت لازم است. در آن مقطع زمانی، آمریکا خواستار همراهی ایران علیه طالبان و صدام حسین شد ولی در نتیجه عملی این دعوت، قرار دادن نام ایران در جمع کشورهای شرور و آغاز تحریم های تازه بود. در شرایط کنونی نیز بخش عمده عملیات داعش در قالب نقشه راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل می گیرد. پیشروی این گروه تروریستی تا مناطقی همچون "جلولا"، "کلوز خورماتو" و "بعقوبه"، اهداف بلند مدت ضدایرانی را دنبال می کند. اقدامات ایذایی احتمالی می تواند یکی از اهداف فوق باشد. البته تجربیات تاریخی گذشته اثبات کرده است که ایرانی ها نسبت به حریم مرزی خود حساسیتی ویژه دارند و در این ایام گروهک های متجاوز سرنوشتی غیر از "انهدام قطعی" نداشته اند. با این وجود در صورت روشنگری بیشتر در قبال عقبه پنهان داعش، فروپاشی این گروهک نیز پیش از تبدیل شدن آن به یک "قدرت مستقر" در عراق و سوریه و یا یک گروهک مشغله ساز در مرز ایران شتاب خواهد گرفت. والسلام. قدس:ظریف، عراق و رخدادهای جدید «ظریف، عراق و رخدادهای جدید»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم حسن هانی زاده است که در آن می​خوانید؛سفر وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به عراق در حالی انجام شد که نگاه آمریکا وغرب نسبت به رخدادهای منطقه بویژه تحولات عراق و سوریه کاملا تغییر کرده است. ایالات متحده بتازگی اعدام غیر انسانی «جیمز فولی» خبرنگار آمریکایی را توسط گروهک داعش نقض حاکمیت ایالات متحده تلقی کرده و این مسأله به این کشور اجازه می دهد در هر کشوری علیه داعش دست به اقدام نظامی بزند. حوادث دراماتیک اخیر منطقه، آمریکا وغرب را به بازنگری در سیاستهای خود وادار ساخته تا جایی که آمریکا وغرب به بهانه سرکوب داعش چند فروند هواپیما به شمال عراق فرستادند. تصویب یک قطعنامه علیه داعش در واقع نشان می دهد غرب به این نتیجه رسیده که این گروهک از کنترل آمریکا وغرب خارج شده و باید به مأموریت آن پایان داده شود. همکاری نیروی هوایی آمریکا با ارتش سوریه برای سرکوب گروهک داعش، حضور نیروهای غرب در اقلیم کردستان عراق، اوضاع یمن و تظاهرات گسترده نیروهای وابسته به جنبش حوثی ها از وجود تغییرات مهمی در سیاست خارجی آمریکا وغرب در خاورمیانه حکایت دارد. چند نظریه متفاوت در خصوص رویکرد جدید آمریکا وغرب وجود دارد که این نظریه ها شکست سیاستهای آمریکا وغرب را مورد تاکید قرار می دهند. نخستین نظریه این است که آمریکا وغرب در صدد یارگیری جدیدی در منطقه هستند و قرار است دوستان سنتی خود مانند عربستان و قطر را کنار بگذارند. بر اساس این نظریه غرب در صدد است به طور جدی وارد تقابل با روسیه شود و بهای این تقابل، قطع صادرات گاز مسکو به اتحادیه اروپا خواهد بود. بنابراین پیش از این تقابل که بسیار هزینه بردار هم هست باید اوضاع خاورمیانه به سرانجام قابل قبولی برسد. عراق، سوریه، لبنان و فلسطین به طور طبیعی در مدار توجه آمریکا وغرب است، ضمن اینکه جایگزینی انرژی مطمئن به جای گاز روسیه در اولویت سیاست غرب قرار دارد. در این خصوص گفته می شود تاریخ مصرف عربستان و قطر برای غرب و آمریکا به پایان رسیده، بنابراین غرب در صدد ارسال سیگنالهای مثبت به ایران است، زیرا تلقی غرب این است که ایران از ظرفیت بسیار بالایی برای مهار بحرانها برخوردار است. بر خلاف عربستان و قطر که در بحران سازی و تقابل میان جریانهای مذهبی از توان بالایی برخوردار هستند و هیچ طرح و برنامه ای برای مهار بحرانها ندارند، جمهوری اسلامی با کمترین هزینه قادر است این بحرانها را مهار کند. از این رو تظاهرات اخیر جنبش الحوثی یمن وعقب نشینی دولت «عبد ربه منصور هادی» در برابر حوثی ها و سکوت عربستان در این باره به طور طبیعی از وجود یک توافق میان بازیگران منطقه ای و بین المللی حکایت دارد. همکاری ارتش های سوریه و آمریکا برای سرکوب داعش نشان می دهد آمریکا وغرب در صدد پایان دادن به بحران 40 ماهه سوریه برآمده اند. در عراق نیز انتخاب «حیدرعبادی» به عنوان نخست وزیر دستاوردهایی دارد که ممکن است پایانی بر بحرانهای خونین عراق باشد. بنابراین سفر محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران به بغداد می تواند گامی مثبت برای کمک به دولت جدید عراق برای حل بحران امنیت خود تلقی شود. این سفر تغییرات مهمی در سطح منطقه وعراق خواهد داشت و منطقه بزودی شاهد پایان یافتن بحرانهای عراق ، سوریه، لبنان و غزه و شکل گیری یک دولت وحدت ملی در یمن خواهد بود. در چنین فرایندی شطرنج سیاسی منطقه تغییر خواهد کرد و عربستان و قطر که تاکنون فراتر از ظرفیت تاریخی و سیاسی خود ایفای نقش می کردند درگیر یک بحران داخلی خواهند شد. سیاست روز:مرکل به دنبال چیست؟ «مرکل به دنبال چیست؟»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم فرامرز اصغری است که در آن می​خوانید؛آنجلا مرکل صدراعظم آلمان دیروز برای دیداری رسمی راهی اوکراین شد. این سفر در شرایطی صورت گرفته است که از یک سو اوکراین در بدترین شرایط امنیتی، سیاسی و اقتصادی به سر می برد و از سوی دیگر تنش ها میان روسیه و غرب برای اوکراین بالا گرفته است. مسئله اعمال تحریم ها علیه روسیه و اکنون نیز مخالفت غرب با ارسال کمک های بشردوستانه روسیه برای شرق اوکراین محور این تنش را تشکیل می دهد. با این شرایط سفر مرکل به اوکراین از چند زاویه قابل بررسی است. نخست نگاه فردی و یک جانبه آلمان به اوکراین است. آلمان تلاش دارد تا از یک سو از ظرفیت های اقتصادی خود برای نفوذ در این کشور بحران زده بهره گیرد و از سوی دیگر سعی دارد تا با کاهش تنشها به نحوی جایگاه خود در اتحادیه اروپا به عنوان ناجی ثبات و امنیت را ارتقا دهد. این سیاست را مرکل در قبال اقتصاد اروپا بارها اجرا کرده که عملکردهای آلمان در طرح ریاضت اقتصادی نمودی از آن است. در کنار این مسائل نگاه آلمان به آمریکا نیز از مولفه های رفتاری مرکل است. مرکل در قالب سیاست های آمریکا بازیگری های بسیاری در عرصه جهانی داشته و اکنون نیز در چارچوب بازی آمریکا برای تقویت موقعیت دولت پروشنکو رئیس جمهور اوکراین به این کشور سفر کرده است. چنانکه پیش از این مقامات سایر کشورهای اروپایی به اوکراین سفر داشته اند. در کنار تمام این مسائل یک اصل مهم در رفتارهای آلمان مشاهده می شود و آن روابط نزدیک آلمان با روسیه است. آلمان به دلیل وابستگی به انرژی روسیه و نیز سرمایه گذاری گسترده در این کشورها روابط قابل توجهی با روسیه دارد و به نوعی نخستین شریک اروپایی مسکو است از ابتدای آغاز بحران اوکراین نیز بیشترین تماس ها میان مرکل و مقامات روسیه از جمله با پوتین رئیس جمهور روسیه بوده است. نکته ای که برای آلمان بسیار اهمیت دارد آن است که مناقشه اوکراین تاثیر منفی بر مناسبات این کشور با روسیه نداشته چرا که در حوزه انرژی و اقتصاد ضررهای بسیاری متحمل می شود. رفتارهای مرکل نشان می دهد وی با سفر به اوکراین و همزمان تماس های مستمر با مقامات روسیه سعی در فرونشاندن آتش بحران اوکراین و حفظ منافع در دو جبهه را دارد. به عبارتی مرکل سعی دارد تا در مناقشه غرب با روسیه کمترین ضرر را متحمل گردد و بعضا با میانجی گری میان روسیه، اوکراین و روسیه و غرب مانع از وارد شدن خسارت های گسترده به آلمان گردد. اکنون نیز این سناریو مطرح است که مرکل به دنبال ایفای نقش میانجی میان روسیه و اوکراین است در حالی که برای جلب رضایت اروپا و آمریکا بر لزوم احترام روسیه به استقلال و شرایط اوکراین تاکید می کند. وطن امروز:آقای رئیس جمهور بخوانند پیشنهادهایی برای مقابله با محفل توطئه گران «آقای رئیس جمهور بخوانند پیشنهادهایی برای مقابله با محفل توطئه گران»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است که در آن می​خوانید؛ جنجال ناشی از استیضاح وزیر علوم، باعث شد یکی از مهم ترین سخنان آقای دکتر روحانی در هفته گذشته به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرد. آقای روحانی 2 روز پس از سخنرانی معروف ارسال منتقدان به جهنم، در سخنانی که ظاهرا با هدف توضیح و تصحیح آن اظهارات بیان شده بود، گفت محفلی از توطئه گران را شناسایی کرده و اطلاعات مربوط به تحرکات آنها را در اختیار دارد که هدف آنها تخریب دولت و اشاعه دروغ و تهمت درباره آن است. روحانی برای آنکه مقصود خود را مشخص تر بیان کرده باشد تاکید کرد تشکیل دهندگان این محفل توطئه، تا مدتی قبل در اتاق های فکر بوده اند و اکنون وارد اتاق عملیات شده اند. این سخنان بویژه از این حیث که نشان می دهد حسن روحانی با سرعت بسیار زیادی در حال احمدی نژادیزه شدن است، دارای اهمیت فراوانی است. احمدی نژاد هم آن اواخر به این دلیل زبان به درشت گویی گشوده و در مقابل هر اقدام و پیشنهادی بنا را بر لجاجت می گذاشت که خیال می کرد مشتی توطئه گر گوشه ای نشسته اند و صبح تا شام در حال نقشه کشیدن علیه او هستند، بنابراین از لحاظ روانشناختی به نحو گاه غیر قابل درکی شرطی شده بود و در بیشتر اظهارات و تصمیمات خود بیش از آنکه به صلاح کشور یا حتی مصلحت و آینده خود بیندیشد، فرض را بر این می گذاشت که توطئه ای در کار است که باید به آن واکنش نشان داد. همین باعث شد کل نظام اندیشگی و تصمیم سازی او حول محور مهار توطئه گران و فلسفه اخلاقش هم بر اساس مباح بودن هر اقدامی برای نشاندن آنها بر سر جای خویش استوار شود و نتیجه این شد که ظرف زمانی حدود 2 سال، حتی تصور تداوم این مشی و روند در دستگاه اجرایی کشور برای همگان بی معنا شده بود. آقای روحانی که هنوز هم ادعا می کند آمده است تا کشور را از آنچه در 8 سال گذشته بر سر آن فرود آمده خلاص کند، با سرعتی خارق العاده در حال تبدیل شدن به احمدی نژاد ثانی است. وقتی به منتقدان می رسد درشتی کردن با آنان را جانشین هر نوع بحث و مذاکره و استدلال می داند. (جالب است که توجه کنیم آقای روحانی یک ژست امنیتی هم دارد که احمدی نژاد نداشت.) وقتی پای استیضاح وزیرش در مجلس به میان می آید، کارمندان و گماشتگانش همان می کنند که احمدی نژاد با مجلس کرد یعنی افشاگری و سند سازی با هدف متهم کردن مجلس به اینکه چون منافع شخصی اش به خطر افتاده و رانت هایش قطع شده قصد انتقامگیری از دولت را دارد! واقعا آیا رویه ای که دولتی ها در قبال استیضاح وزیر علوم در پیش گرفتند، کوچک ترین تفاوتی با رفتار احمدی نژاد در ماجرای استیضاح وزیر کار کابینه دهم داشت؟ زمانی هم که از حل نشدن مشکلات اقتصادی و بر زمین ماندن بار معیشت مردم سؤال می شود، آقای رئیس جمهور کل تقصیر ها را به گردن صداوسیما می اندازد که «خدمات دولت را پوشش نمی دهد(؟!)» و حال آنکه هر چیز از افکار عمومی پوشیده باشد این مساله پوشیده نیست که منتقدان دولت بویژه در موضوعات هسته ای و اقتصادی در صداوسیما ممنوع التصویرند و این نه فقط سیاست اعمالی بلکه سیاست اعلامی صداوسیما هم هست. از اینها که بگذریم، یک شیوه دیگر نگاه کردن به موضوع این است که فرض را بر این بگذاریم که واقعا آن محفلی که آقای روحانی را چنین به خشم آورده وجود خارجی دارد. در این صورت هم مدیریت موضوع بسیار ساده تر از آن چیزی است که آقای رئیس جمهور تصور کرده است. اگر آقای روحانی به پیشنهادهای زیر اندکی عنایت کند، از این محفل توطئه گر، هر چه هم کاربلد و مخوف و ماهر باشد، کاری ساخته نخواهد بود. یکم: قبل از هر چیز آقای رئیس جمهور باید جلوی عصبانی شدن های مکرر خود را بگیرد و با دیگران – ولو اینکه چشم دیدن آنها را نداشته باشد - با زبانی محترمانه سخن بگوید. اگر آقای رئیس جمهور به فضیلت زیبا، ملایم و هوشمندانه سخن گفتن آراسته باشد، توطئه گران در تخریب ایشان کاری سخت – اگر نگوییم محال - بر عهده خواهند داشت. دوم: در مرحله بعد، اگر رئیس جمهور فقط کسری از حرمت و اعتباری را که برای نگرانی ها و خواسته های غربیان قائل است، برای سخنان مشفقانه منتقدان هم قائل باشد، کار برای منتقدان بسیار سخت خواهد شد. در پیش گرفتن استراتژی «نرمش در بیرون، تهدید در درون» از سوی رئیس جمهور و دولت محترم است که به توطئه گران کذایی میدان مانور داده است. سوم: نکته دیگر این است که آقای رئیس جمهور درد توده های مردم و سامان دادن به معیشت و زندگی روزمره آنها را بر پیگیری مطالبات جماعتی که همه هنرشان داشتن صدای بلند و سر و صدا راه انداختن و جو سازی است مقدم بشمارد و به جای اینکه اعتبار خود را صرف بیان سخنان مملو از ایراد و اشکال در حوزه فرهنگ بکند، انرژی دولت را در حوزه اقتصاد متمرکز کند. اگر دولت بار سنگینی را که اکنون در حوزه معیشت روی دوش مردم است سبک کند، من ضمانت می دهم که توطئه گران بزودی چاره ای جز تعطیل کردن محفل خویش نخواهند داشت. چهارم: گام دیگر این است که آقای رئیس جمهور تکلیف خود را با جریان فتنه روشن کرده و از استراتژی یکی به نعل و یکی به میخ درباره جنایتی که در سال 88 علیه کشور و ملت شده، دست بردارد. در همین ماجرای استیضاح وزیر علوم روشن شد تیم وابسته به حزب مشارکت و سازمان مجاهدین، آقای فرجی دانا را به مهلکه کشانده اند. همین حالا در وزارت ارشاد یا در معاونت زنان ریاست جمهوری هم اتفاقاتی کم و بیش مشابه در حال رخ دادن است. آقای روحانی اگر به این درک برسد که به کارگیری جریان فتنه دولت را آسیب پذیر می کند و آن را گرفتار بحران های نوبه ای خواهد کرد، آن وقت محفل توطئه بعید است سوژه چندانی علیه دولت داشته باشد. پنجم: و آخر از همه اینکه آنچه حقیقتا محفل توطئه گران را سوت و کور خواهد کرد این است که دولت آقای روحانی در مقابل حقوق و آینده ملت حساس و در مواجهه با دشمنان کینه توز کشور قاطع و بی ملاحظه باشد. اگر مردم ببینند دولت در مقابل اجنبی سر خم نمی کند، دشمن را به جای دوست نمی نشاند، حقیقتا از یاد نبرده که آمریکا دشمنی است که باید با آن دشمنی کرد و در هر توافقی نخست به این می اندیشد که عزت کشور تا چه حد حفظ شده است، آن وقت توطئه گران هیچ توانی برای ضربه زدن به اعتبار و آبروی دولت نخواهند داشت. وطن امروز:خشتِ اولِ «ندا» «خشتِ اولِ ندا»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم دکتر عبدالله گنجی است که در آن می​خوانید؛آن طور که در رسانه های کشور خصوصاً رسانه های اصلاح طلب مشهود است، قرار است تشکلی با عنوان «ندا» یا نئواصلاح طلب ها در جغرافیای اصلاح طلبی ظهور نماید. برخی شنیده ها حاکی از آن است که جناب آقای صادق خرازی معاون محترم اسبق وزارت خارجه و تنی چند از اصلاح طلبان، عناصر محوری آن هستند. نگارنده در این مختصر درصدد قضاوت پیشداورانه درباره آن نیست. اکنون نه آن را به فال نیک می گیریم و نه به همان بودگی اصلاحات تشبیه می کنیم. اما توجه به لزوم پوست اندازی فردی و ساختاری در جریان اصلاحات می تواند از دو خاستگاه نشئت گیرد: 1- اصلاح وضع موجود و باز گشت به دامن انقلاب و نظام
2- تند کردن شیب اصلاحات و پیوند با تجدید نظر طلبان و عقبه هجرت کرده آنان.
بدون تردید این بیم و امید اکنون در نیرو های انقلاب اسلامی وجود دارد که اگر جناب خرازی و دوستانشان به شفاف سازی روی نیاورند، معلوم نیست در قضاوت اولیه چه تصویری از آن ارائه شود. وقتی مفهوم اصلاحات وارد ادبیات سیاسی ایران شد، خبر نگاری از محمد رضا خاتمی پرسید اصلاح طلبی یعنی چه؟ و وی پاسخ داد: «یعنی آنچه مردم می خواهند.» گویی عرفی گرایی و آنارشیزم سیاسی محور اصلاحات است. اما محمد خاتمی در 16 آذر 1383 یعنی کمتر از هشت ماه مانده به پایان عمر دولت هشت ساله در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران اعلام نمود «اصلاحات مد نظر من در درون نظام بود و فراتر از جمهوری اسلامی سراب است.» شاید خاتمی آنچه می گفت باور حقیقی اش بود اما عقبه رفتاری هشت ساله دوستان خاتمی این باور را به ذهن نیرو های انقلاب فرو نمی برد. این جمله های خاتمی چگونه می توانست خط قرمزی باشد روی مدل های حکومتی که در مقابل نظام جمهوری اسلامی طرح و به مقاله و کتاب و جزوه تبدیل شده بود؟ «مشروطه خواهی»، «جمهوری خواهی» و «دموکراسی خواهی» آقای معین در انتخابات 1384، طرح حاکمیت دوگانه، استحاله پار لمانی از طریق تغییر قوانین و با هدف استحاله ماهیت حقیقی نظام، کف و سوت دشمنان و غرب و ده ها مسئله دیگر مانع از این باور می شد. آن تجربه ذی قیمت اکنون مقابل مؤسسان «ندا» است که از همین الان بدون شرمندگی در مقابل غرب یا اپوزیسیون خارج از کشور، میزان فاصله و خطوط فاصل را ترسیم و اعلام نمایند. روشن نمایند که نئو اصلاح طلبی مته ای است برای عمیق کردن آن چاه مخروبه یا باز گشتی ارزشمدارانه به چارچوب نظام و سیاست های کلی آن است؟ مسیر جدید با هدف خروج مشارکت و مجاهدین از بن بست حقوقی و ساختاری است یا طرحی برای اعتمادسازی و ابراز برائت از تجدیدنظرطلبی؟ با چراغ به دزدی آمدن است یا با چر





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن