تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگـر بنـده‏اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844061651




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ناگفته‌های روابط ايران و «آژانس» به روایت صادق خرازی


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: ناگفته‌های روابط ايران و «آژانس» به روایت صادق خرازی
متن پيش رو در روزنامه شرق منتشر شده است.



در ميانه مباحث جدي مربوط به مذاکرات تيم مذاکره‌کننده هسته‌اي دولت يازدهم با پنج‌عضو دايم شوراي امنيت به اضافه «ژرمن‌ها»، يک «خط اعتباري» جديد براي پرداختن به موضوع ايران در دستور کار محمدجواد ظريف و همکارانش قرار گرفت؛ «بازسازي روابط با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي.» سياستي که به نوعي، دوران اصلاحات و فعاليت حسن روحاني، جواد ظريف، حسين موسويان، صادق خرازي و سيروس ناصري در روزهاي پرتلاطم جلسات شوراي حکام آژانس را تداعي مي‌کرد. روزگاري که رييس جمهور دوران اصلاحات، خط قرمز خود و نظام را «رفتن پرونده از آژانس به شوراي امنيت» عنوان کرده و مي‌کوشيد اين موضع را حفظ کند. حالا قريب به يک‌دهه از آن روزها مي‌گذرد و صادق خرازي، سفير وقت ايران در فرانسه و مشاور ديپلماسي خاتمي، در تهران نظاره‌گر اتفاقات است. او البته در مقام يک کارشناس، ديدگاه‌هاي خود را ارايه مي‌کند و از «مشاوره» دريغ نمي‌ورزد. اين ديپلمات کارکشته که از فعالان حوزه رسانه نيز به شمار مي‌رود در گفت‌وگو با «شرق» به بهانه سفر يوکيو آمانو، مدير کل آژانس بين‌المللي هسته‌اي، به مرور رابطه ايران با «ديده‌بان هسته‌اي شوراي امنيت سازمان ملل» پرداخت که در ادامه مي‌آيد.

‌در سال81 و پس از رسانه‌اي‌شدن فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران، اين آژانس اتمي بود که به‌عنوان ديده‌بان هسته‌اي شوراي امنيت سازمان ملل، فعالانه به موضوع ورود کرد. ايران اولين‌بار چه زماني از واکنش آژانس و مديرکل آن مطلع شد؟
شايد بهتر باشد هم‌عرض اين پرسش به تحولات مهم جهاني در آن دوره خطير تاريخي بپردازيم. در آن مقطع گزارشي از سوي آژانس مطرح شده بود. اگرچه مراودات رسمي ايران و آژانس نيز داراي عطف تاريخي بود، اما تا آنجا که ذهنم ياري مي‌دهد نخستين‌باري که آژانس به صورت علني درباره ساخت تاسيسات نطنز و اراک سخن گفت پاييز سال١٣٨١ بود. همزمان جنجالي تبليغاتي در ايالات‌متحده توسط منافقان، در «هتل ويلارد واشنگتن» با هماهنگي سرويس‌هاي اطلاعاتي عراق و اسراييلي انجام گرفت. هدف سيستم اطلاعاتي غرب از اين نشست منحرف‌کردن اذهان از عراق به‌سمت ايران بود به‌صورت عمليات رواني در پي فريب و هدايت افکار عمومي ضد ايران؛ که البته موج عظيمي از تبليغات ضدايراني را سامان داد. دو، سه‌ماه بعد سازمان آژانس علم و امنيت آمريکا گزارشي ارايه داد که از تصاوير ماهواره‌اي بهره گرفته بود و از سايت‌هاي اصفهان، اراک و نطنز ياد مي‌کرد. اين گزارش در آذرماه١٣٨١ بود و از طرفي ايران از شهريور١٣٨١ با آژانس به صورت تکنيکي در حال مذاکره و بر حسب قواعد پادمان مکلف بود تا فعاليت‌ها و اهداف غيرنظامي خود را شفاف و به آژانس گزارش کند، مراودات ايران و آژانس همواره امري متعارف بوده و هست.
‌اما «البرادعي» نظر ديگري دراين‌باره داشت.
به هر حال مديرکل وقت آژانس انرژي اتمي آقاي دکتر البرادعي پس از آن دوره جنجال جهاني، مواضع خود را اعلام کرد و درخواست پيوستن ايران به پروتکل الحاقي٢+٩٣ را مطرح و بر ضرورت بازرسي از تاسيسات و فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران تاکيد کرد. اينجا مهم است مخاطبان محترم «شرق» بدانند که از سال ١٣٧٨ ستاد ويژه فناوري‌هاي پيشرفته با مسووليت رييس‌جمهور و عضويت برخي مسوولان شکل گرفت که عملا هدايت و انسجام ويژه تحقيقات علمي و پيشرفته را دنبال مي‌کرد و تکنولوژي هسته‌اي يکي از مباحث زيربنايي تکنولوژي در هزاره جديد ميلادي به‌ويژه در علوم، پزشکي، کشاورزي و مهندسي بود. در آن مقطع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل گزارش نشد، در اسفندماه١٣٨١ بود که البرادعي به ايران آمد و از تاسيسات زيربنايي ايران بازديد کرد و تحت‌تاثير پيشرفت‌هاي تکنولوژي ايران اعلام کرد ايران در زمره 10کشور داراي تکنولوژي هسته‌اي جهان است و گزارش سفر خود را به شوراي حکام آژانس اعلام و از همکاري ايران به‌صورت مثبت ياد کرد؛ البته مطالبات آژانس را هم قيد کرد که ضرورت همکاري بيشتر و پيوستن ايران به پروتکل الحاقي بود.
‌نخستين تصميمات در سطح وزارت خارجه و مجموعه حاکميت و دولت براي وضعيت به‌وجودآمده چه بود؟
نخستين تصميمات در سطح ملي، در جلسه سران قوا و جلسات شورايعالي امنيت ملي گرفته شد، در واقع ما با يک فشار مضاعف بين‌المللي به‌صورت تدريجي روبه‌رو شديم. هوشمندي مسوولان وقت منجر به مديريت بحران در آن مقطع تاريخي شد. اگر خاطرتان باشد، حمله آمريکا به عراق و فروپاشي سازمان نظامي صدام و سقوط دولت بعث پس از افغانستان آمريکا را پس از واقعه تلخ ١١سپتامبر از غروري کاذب برخوردار کرد، نطق پيروزي جرج بوش دوم در اجتماع هيجاني پس از فتح بغداد در ميان افسران در پنسيلوانيا زنگ خطري را به‌صدا درآورد که نيوکان‌هاي جمهوريخواه با همدستي اسراييل در پي اهداف ديگري در مناسبات منطقه‌اي هستند. «طرح استراتژيک خاورميانه بزرگ»، «طرح استراتژيک نبرد تمام‌عيار» و «دموکراسي‌سازي در خاورميانه» همراه با جهاني‌سازي از راهبرد‌هاي جدي دولت و ارتش از پي دو جنگ بزرگ در عراق و افغانستان خبر مي‌داد. عده‌اي در همان مقطع ترديد داشتند که ايالات‌متحده به عراق حمله مي‌کند و عده‌اي نيز مدعي بودند عراق جايي و صدام کسي نيست که عراق را به‌راحتي به آمريکايي‌ها واگذار کند. ترديد‌ها به‌صورت جدي نسبت به وقوع جنگ در منطقه مطرح بود.
‌شما در مقام سفير ايران در يکي از مهم‌ترين کشورهاي اروپايي، اطلاعي از وضعيت جنگ و همپيمانان ايالات متحده در اختيار داشتيد؟
به ياد دارم در آن مقطع من در پاريس مشغول مراودات گسترده با مقامات اليزه و وزارت خارجه بودم، چندروز قبل از حمله در جلسه‌اي خصوصي که با مشاور وقت امنيت ملي فرانسه، موريس گودر مونتاين، در کاخ اليزه داشتم، او به صورت خصوصي و سري گفت: «تا دو، سه‌روز ديگر جنگ شروع مي‌شود، مراقب منطقه باشيد! من صبح با پرزيدنت شيراک خصوصي جلسه داشتم، وي گفت به سفير ايران امروز خبر بده جنگ در حال وقوع است؛ ايراني‌ها مراقب باشند، شايد هدف بعدي آمريکا باشد.»
موريس در حالي به صورت خصوصي اين اخبار را در گوش من زمزمه مي‌کرد که مايل نبود همکار ديگر خودش و دو دستيار و همکار من که مرا در ملاقات‌ها همراهي مي‌کردند متوجه شوند. من فوري به ‌وي گفتم چطور فکر مي‌کني که امروز دو پرزيدنت ايران و فرانسه، تلفني با هم صحبت کنند؟ وي گفت امروز ما به وزارت خارجه دستورالعمل داديم تا دويلپن با وزير خارجه شما صحبت کند. من گفتم اين اقدام خوبي است امروز بشاراسد به ايران مي‌رود، توصيه‌ام اين است که شيراک و خاتمي هم با هم صحبت کنند. او تاملي کرد و گفت (بُن‌ايده) به‌من اجازه بده تا يک‌ساعت ديگر پس از کسب نظر رييس‌جمهور شيراک تو را مطلع کنم. يکساعت‌ونيم‌بعد، ساعت يک‌بعدازظهر موريس تماس گرفت و گفت: پرزيدنت نه‌تنها ايده تو را قبول کرد بلکه گفت اين اقدام مهمي در جهت ثبات منطقه است.
به‌سمت دفترم براي هماهنگي و برقراري تماس رفتيم. قرار شد تا مکالمه دو رييس‌جمهور ساعت 9 شب به‌وقت پاريس و ساعت 11:30 به‌وقت تهران هماهنگ شود. موقعي که من تهران را از تماس پرزيدنت شيراک مطلع کردم، يکي از مقامات ارشد دفتر رييس‌جمهور به ‌من گفت: «حالا اين ساعت آخر شب ديگر چه صيغه‌اي است! مگر کار مهمي هم دارند که بخواهند با رييس‌جمهور خاتمي صحبت کنند!» براي مزاح عرض مي‌کنم، من هم پشت تلفن گفتم: «احتمالا پرزيدنت شيراک بخواهد حمد‌وسوره خودش را درست کند پس ناچار است براي آقاي خاتمي بخواند و چند کلمه‌اي احوالپرسي کند!» جهان در حال مهم‌ترين رخداد بود و ما در پروتکل‌هاي دست‌وپا‌گير وا مانده بوديم.
‌و تحليل داخلي از تحولات چه بود؟
تحليل همه نهادهاي سياسي، امنيتي و حتي دفاعي ايران اين بود که جنگ آمريکا با عراق صورت نخواهد گرفت و يا اگر هم صورت بگيرد به اين زودي‌ها نخواهد بود؛ البته بي‌انصافي نکنم، دونفر در بين مقامات ارشد مملکت تحليل شخصي و تخصصي داشتند که جنگ به‌زودي احتمال وقوع دارد: دکتر روحاني دبير شورايعالي امنيت ملي و آقاي شمخاني وزير دفاع! جالب است که حتي مراکز تحقيقات استراتژيک کشور در دو وزارت مربوطه معتقد به عدم وقوع جنگ بودند. من ساعت 9شب به وقت پاريس وارد کاخ اليزه شدم تا هماهنگي‌هاي مذاکرات دو رييس‌جمهور روان و آسان شود. آن‌ شب شيراک و خاتمي ٥٤ دقيقه صحبت کردند و مي‌توانم بگويم يکي از مهم‌ترين مذاکرات استراتژيک در تماس تلفني دو رييس‌جمهور صورت گرفت! شيراک مطالب مهمي بيان داشت و گفت: «مراقب باشيد حمله ظرف 48 تا 70ساعت آينده انجام خواهد گرفت آمريکا از ما اجازه استفاده از فضاي فرانسه براي بمب‌افکن‌هاي خود را گرفته است.» و افزود: «ايران هدف بعدي آمريکاست. بايد رفتار غيرمتعارف آمريکايي‌ها را کنترل کنيم. به‌زودي اجلاس سران اتحاديه اروپاست، هدف ما تعامل با ايالات متحده است ولي ايران با موقعيت ويژه‌اش بايد از منطقه مراقبت کند.»
پس از مکالمات، آقاي خاتمي گزارش تلفني فوق سري خود را شبانه به اطلاع رهبري رساند و همان شب کشور به ‌فرمان فرماندهي کل قوا در آماده‌باش کامل قرار گرفت. در همين وقت بشاراسد چند ساعتي بود که براي رايزني‌هاي منطقه‌اي به ايران آمده بود. آقاي خاتمي بعدا برايم نقل کرد سر ميز صبحانه بشار با آرامش و اعتماد‌به‌نفس خاصي گفت جنگ انجام نخواهد گرفت، تحليل امنيتي و نظامي و سياسي سوريه اين است که وقوع جنگ بلوف است. آقاي خاتمي گفت من به بشار گفتم جنگ صورت مي‌گيرد؛ ديشب پرزيدنت شيراک با من تماس گرفت و گفت تا ساعات آينده جنگ شروع مي‌شود! آقاي خاتمي گفت به‌قدري پرزيدنت بشار سورپرايز شد و جاخورد که شايد چند دقيقه‌اي لقمه صبحانه همين‌طور در دستش مانده بود و سفر چند روزه‌اش را زودتر از موقع مقرر پايان داد و براي کنترل اوضاع به دمشق برگشت. اين نکته را گفتم که نيوکان‌ها در پي ماجراجويي و به هم ريختن امنيت تمام منطقه بودند. اگر با دقت به تحولات بهار عربي بنگريم، درخواهيم يافت که اقدامات مردمي که صادقانه در پي آزادي و دموکراسي و استقلال بودند، چگونه سرکوب شد، آن‌هم از سوي آمريکا و با شعار آسمان‌کوب که براي دموکراسي در منطقه رجزخواني مي‌کرد آمريکايي‌ها به هيچ‌کدام از تعهدات خود عمل نکردند از سيستم‌هاي سرکوبگر استبدادي و از رژيم‌هاي کودتايي حمايت زيادي کردند و مردم را تنها گذاشتند و سيستم‌هاي مخوف استبدادي را با رنگ و لعاب ديگري حاکم کردند. امروز در مصر، ليبي، يمن، تونس و بحرين شاهد چه وضعيتي هستيم؟ ترديد نبايد کرد که آمريکا و اسراييل داراي اهداف بلند‌تري در قبال ايران بودند و حتي به‌زعم من امروز هم هستند اما در قسمت‌هاي نظامي، امنيتي و تهديدات منطقه موفق نشدند ولي در ابعاد سياسي و بين‌المللي به دليل برخي اتفاقات وضعيت ‌گونه ديگري شد.
‌به بحث «آژانس» برگرديم. علي‌اکبر صالحي، نماينده وقت ايران در آژانس، از سوي سازمان انرژي اتمي معرفي شده بود، يا وزارت خارجه؟
معمولا نماينده تام‌الاختيار ايران در سازمان‌هاي تخصصي ملل متحد توسط سازمان مربوطه با رايزني وزارت امور خارجه معرفي مي‌شود و مکلف به هماهنگي با وزارت خارجه است. دکتر صالحي توسط سازمان معرفي شد و به دليل شخصيت علمي و شناخته‌شده‌اي که در نظام علمي پژوهشي و دانشگاهي داشت فورا مورد تاييد وزارت خارجه و رييس‌جمهور قرار گرفت. من حتي يادم هست در مقطعي آقاي خاتمي مي‌خواستند ايشان را به‌جاي آقاي آقازاده منصوب کنند که به‌دليل برخي ملاحظات بين‌المللي انجام نشد. با وجود رايزني‌هاي ايران، نخستين قطعنامه شوراي حکام آژانس پيرامون فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران صادر شد؛ تنها از ايران خواسته شده بود که پروتکل الحاقي را بپذيرد و با اين وجود، صالحي به نشانه اعتراض، جلسه را ترک کرد.
‌اگر به جاي او يک ديپلمات در اين جايگاه بود، امکان لابي و ملايم‌ترکردن قطعنامه وجود داشت؟
اين مربوط به آن زمان است. رويدادها بايد در بستر زمان خود داوري شود. در آن مقطع بحث پروتکل الحاقي به‌مثابه هتک‌حرمت و دست‌اندازي به ناموس تلقي مي‌شد. برداشت‌ها و تحليل‌ها و در مجموع شرايط مملکت با امروز کاملا متفاوت بود.
‌علت بازگرداندن آقاي صالحي به تهران و جايگزين‌شدن پيروز حسيني چه بود؟ آيا کانال انتخاب نماينده ايران، از سازمان انرژي اتمي به وزارت خارجه منتقل شده بود؟
دوره آقاي صالحي تمام شد. پيروز حسيني سال‌هاي متمادي مديرکل سازمان‌هاي تخصصي وزارت امور خارجه بود، ماهيت پرونده از حالت تخصصي به يک حالت حقوقي و سياسي رسيده بود. من يادم هست به دليل نوع نگاه متفاوت، هم وزارت خارجه و هم شورايعالي امنيت و هم سازمان انرژي اتمي به اين جمع‌بندي رسيدند.
‌به سفر آقاي البرادعي به تهران در آن مقطع اشاره کرديد که بازتاب‌هاي بسياري داشت و حتي با آقاي خاتمي ديدار کرد. در آن سفر، پيام خاصي به تهران آورده شده بود؟
البرادعي يک ديپلمات چندوجهي بين‌المللي است، فردي که مي‌خواست چندمنظوره باشد.
‌ من جواب سوال را نگرفتم! به اين شکل مطرح مي‌کنم که با وجود اينکه هنوز پرونده ايران به آژانس نرفته بود، گفته مي‌شود که آقاي البرادعي به مسوولان ايراني توصيه کرده بود مشکل خود را با ايالات‌متحده حل کنند. اين نقل قول، قابل تاييد است؟
البرادعي مدعي بود بايد دم «کدخدا» را ديد. البته ارزيابي او از آمريکا اشتباه بود ولي وي باور داشت مذاکرات ايران و آمريکا در اين مقطع مي‌تواند از فشار بلوک غرب در شوراي حکام بکاهد.
‌در آن مقطع، تلاش ويژه‌اي در جلسات فصلي شوراي حکام صورت مي‌گرفت و حتي پس از اينکه پرونده در اختيار شوراي امنيت ملي قرار گرفت و مذاکرات با تروييکاي اروپايي آغاز شد، ايران با تمام ديپلمات‌هاي شاخص خود در جلسات شوراي حکام حاضر مي‌شد و فقط به نماينده خود در آژانس بسنده نمي‌کرد. به‌نظر شما اين رويه همچنان قابل تداوم بود يا اينکه رفتن پرونده به شوراي امنيت، غيرقابل اجتناب بود؟
ببينيد ايران از قبل از وقوع اتفاقات سال١٣٨١ با آژانس، مديرکل و معاونين آن در شوراي حکام در ارتباط بود و همکاري جدي داشت. در زمان سفارت من در پاريس در آگوست سال٢٠٠٣ رايزني‌هاي زيادي بين ايران و فرانسه صورت مي‌گرفت و دول اروپايي مخالف حضور اينگونه آمريکا در منطقه و بحران جديد ديگري تحت‌عنوان پرونده هسته ايران بودند. فرانسوي‌ها ترجيح مي‌دادند با ايده‌هاي بازدارنده از وقوع بحراني ديگر، به اصطلاح مديريت بحران کنند. من در همان زمان يعني آگوست٢٠٠٣ متوجه شدم جلساتي به‌کلي سري در سطح وزراي خارجه سه‌کشور انگليس، فرانسه و آلمان در حال انجام است، پيرامون راه‌حل مرضي‌الطرفيني براي مديريت اين پرونده در خود آژانس. بنابراين تشکيل تروييکاي اروپايي به قبل از ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت مربوط مي‌شود.
‌چقدر مختومه‌شدن پرونده در آژانس- بدون دخالت شوراي امنيت- محتمل بود؟
در عالم سياست با حدس و گمانه‌زني نمي‌شود گره زد. من هنوز هم باورم براين است که مي‌توانستيم با همان مديريت بحراني که بيش از ٦٥٠روز به‌طول کشيد مانع ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت بشويم. تيم زبده ايران در آنوقت به صورت هماهنگ‌شده عمل مي‌کرد، شعار‌هاي ايذايي و رفتار ناهنجار نداشت، استراتژي ايران بر مبناي اعتماد‌سازي و تنش‌زدايي هموار بود، صحبت از هولوکاست و مديريت جهان نبود، صحبت از حذف قومي از نقشه جهان نبود، استراتژي دولت‌هاي نهم و دهم برمبناي گفتمان و پراگماتيسم انقلابي نبود، اتفاقا آنها استراتژي بازدارنده‌اي را مبناي کار قرار دادند که به کاهش توان ملي و تقليل‌يافتن قدرت مانور ايران منجر شد! آمار‌هاي غلط مي‌دادند! جالب است بدانيد در يکي از مهم‌ترين جلسات نظام، وزير خارجه وقت مدعي شد در جلسه فرداي شوراي امنيت، پرونده ايران راي نمي‌آورد و از دستور کار شوراي امنيت سازمان ملل خارج مي‌شود. اين ادعا ضبط شده! ولي متاسفانه فرداي همان‌روز با اجماع پرونده ايران به شوراي امنيت ارجاع شد.
‌به‌نظر شما گزارش‌هاي دوپهلوي البرادعي در ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت بيشتر موثر بود يا فشار کشورهاي غربي؟ چرا گزارش‌هاي البرادعي تا اين ميزان ابهام‌آميز بود؟
اگر شما خودتان را جاي او بگذاريد، مي‌توانيد درک کنيد که او مي‌خواست از خودش کارنامه موفقي ارايه دهد. براي هيچ مديرکلي در چنين نهادهاي بين‌المللي‌اي زيبنده نيست پرونده‌اي را نتواند حل کند. در سوابق اين سازمان هيچ موفقيت ديپلماتيکي که بتواند موقعيت و مشروعيت آژانس انرژي اتمي را معتبر کند ديده نشده بود. عراق که با جنگ، ليبي که قذافي همه را يکجا به آمريکايي‌ها کادو داد و عاقبتش هم چنان شد که همه ديديم و شنيديم، کره‌شمالي هم به‌صورت ديگري دنبال شد، مي‌ماند پرونده ايران! من نمي‌توانم اين نظريه را قبول کنم که البرادعي برنده صلح نوبل، بخواهد راه ديگري را تجربه کند! آمريکايي‌ها و برخي از متحدان اروپايي خود در جنگ عراق به واگرايي رسيدند و مشروعيت مهم‌ترين نهاد بين‌الملل يعني شوراي امنيت و سازمان‌ملل‌متحد را زير سوال بردند اما در پي سياست بازدارنده احمدي‌نژاد جامعه جهاني به سياست همگرايي روي آورد و آنچه امروز دولت و ملت ايران با آن روبه‌روست نتيجه آن استراتژي «قطعنامه کاغذپاره‌اي بيش نيست» است من ترجيح مي‌دهم فعلا سکوت کنم. الان نمي‌شود از خدمت و خيانت يا از اشتباه و درست اين سياست‌ها حرف زد.
‌با توجه به اينکه تيم مذاکره‌کننده دولت اصلاحات که جنابعالي هم عضو آن بوديد، نرفتن پرونده به شوراي امنيت را خط قرمز خود عنوان کرده بود، برخي ناظران، تغيير دولت و تغيير تيم مذاکره‌کننده و واقف‌نبودن آنها به اهميت آژانس هسته‌اي و کم‌شدن سطح ارتباطات با ديده‌بان هسته‌اي شوراي امنيت را نيز در ارجاع پرونده موثر مي‌دانند. نظر شما چيست؟
من تا حدي در سوالات قبلي پاسخ دادم. آن‌موقع نظام براي ما ترسيم کرده بود که شوراي امنيت خط قرمز است و نبايد پرونده به سازمان‌ملل برود. تلاش‌هاي عمده‌اي صورت گرفت. صف و ستاد وزارت خارجه با هم هماهنگ بودند. فرماندهي کار بر‌عهده کسي بود که داراي دانش و بينش سياسي و حقوقي بود. انصافا دکتر روحاني در آن مقطع خيلي تلاش کرد و به‌همين دليل پرونده‌اي که در آغاز امنيتي بود به‌تدريج ماهيتي حقوقي، تکنيکي و سياسي به‌خود گرفت. اگرچه من برخي روش‌هاي آن‌موقع را نيز نمي‌پسنديدم و نسبت به برخي سياست‌ها حرف داشتم ولي جزو مدافعان روند و پروسه و مسيري منطقي براي عادي‌شدن پرونده اتمي ايران هستم. از اين مذاکرات هميشه دفاع کرده‌ام و ما هم مثل همه ممالک جهان ظرفيت‌هايمان محدود است. ما باوجود آنکه نبايد از کاروان پيشرفت و تحول و توسعه عقب بمانيم، بايد پاسدار دستاوردهاي تکنولوژيک اين مرزوبوم باشيم. آگاه باشيم که ملت‌هايي موفق خواهند بود که کارنامه تاريخي بلندي در پاسداري از فضيلت‌ها و دستاوردهاي خود داشته باشند، اگر امروز ملت ايران با غرور از ملي‌شدن نفت و کوتاه‌شدن دست اجانب ياد مي‌کند و آن را نشانه بزرگ‌انديشي پدران و نياکان خود مي‌داند نسل آينده به همت بلند ملت امروز ايران درود مي‌فرستد، هم از حيث به‌دست‌آوردن تکنولوژي و هم به‌لحاظ مقاومت و ايستادگي! هيچ‌گاه مقاومت و خطي که رهبري انقلاب در پاسداري از هويت صنعت تکنولوژي ايراني بيان و ترسيم کردند را نبايد فراموش کرد. کساني که مدعي بودند با جهان با زبان ديگري بايد سخن گفت در پي چند سفر و ديدن چند کشور مرعوب شدند و چندين‌بار نزديک‌بود‌ آش را با جاش واگذار کنند. اينجا رصدخانه قدرتمند رهبري و چشمان تيزبين ايشان مانع واگذاري منافع ملي شد.
‌پس از روي‌کارآمدن دولت يازدهم، تلاش بسياري براي پاسخگويي به موضوعاتي چون «مطالعات ادعايي» و بازرسي از مراکز هسته‌اي ايران آغاز شده و برنامه زمانبندي براي ارتباط ايران و آژانس تعيين شده است. چقدر بازسازي روابط با آژانس را در فرجام مذاکرات با 1+5 موثر مي‌دانيد؟
ظاهر امر اينگونه است که دولت يازدهم چنين تصميمي گرفته است اما خوب است بدانيد خيلي از اين توافقات مربوط به مذاکرات فني ايران و آژانس است که در دولت‌هاي پيشين توافقات آن صورت گرفته و از اين جهت که اين بازرسي‌ها در چارچوب پادمان و قوانين باشد و براي اعتمادسازي، اينگونه اقدامات به‌هيچ‌وجه ايرادي ندارد. اين‌هم بخشي از اعتماد‌سازي و راستي‌آزمايي ماست. البته انتظار طرف ايراني اين است که آژانس به وظايف خودش عمل کند.
‌سفر آمانو به تهران چقدر در تسريع فرآيند روشن‌شدن ابهامات مدنظر آژانس موثر است؟
سفر دبيرکل آژانس بين‌المللي هسته‌اي را بايد با توجه به شکاف‌هاي موجود بين طرفين تحليل کنيم. به‌زعم من چشم‌انداز دسترسي به توافق هسته‌اي اگرچه ضرورت طرفين است اما همچنان نامعلوم و مبهم است. او مي‌داند که بايد براي رفع اختلافات ايران و گروه 1+5 و تبيين چشم‌انداز توافق هسته‌اي که نامعلوم است، تلاش جدي‌تري ارايه دهد. ضمنا آژانس بين‌المللي هسته‌اي، براي ارايه اطلاعات در زمينه بررسي ابعاد احتمالي نظامي‌بودن برنامه‌هاي هسته‌اي به ايران تا ۲۵آگوست، ضرب‌الاجل داده است و مطمئنا در سفري که مديرکل آژانس داشت همان‌طور که آمانو تاکيد داشت به توافقات عيني دست يافتند.



شنبه, 01 شهریور 1393 ساعت 10:48





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن