محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843951398
عرفان، رکنِ رکین فرهنگ اسلامی بوده است/ بیشترین خدمت در ارائه معنویت اسلامی را عرفا انجام دادند
واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه > اندیشمندان قاسم کاکایی در مقدمه "ابن عربی، میراثدار پیامبران":
عرفان، رکنِ رکین فرهنگ اسلامی بوده است/ بیشترین خدمت در ارائه معنویت اسلامی را عرفا انجام دادند
همواره عرفان، رکنِ رکین فرهنگ اسلامی بوده است. اگر عرفان و شخصیتهای عرفانی را از تاریخ این سرزمین جدا کنیم کالبدی بیروح خواهیم یافت. بخش اعظم مفاخر ملی و اسلامی ما را عرفا تشکیل میدهند و بیشترین خدمت را در ارائهی معنویت اسلامی همین جماعت کردهاند.
به گزارش خبرگزاری مهر، اخیرا کتاب "ابن عربی، میراثدار پیامبران" تألیف ویلیام چیتیک، محقق و عرفان پژوه مشهور آمریکایی با ترجمه اسماعیل علیخانی و محمد سوری و یراستاری حجت الاسلام دکتر قاسم کاکایی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. دکتر کاکایی مقدمه مفصلی بر این کتاب نوشته است که اکنون از نظر شما می گذرد.
در چند دههی اخیر در ایران گرایش فراوانی از سوی عامهی مردم، به خصوص نسل جوان، به سمت عرفان و عارفان دیده میشود. سخن ما فعلاً در باب چراییِ این امر نیست. همین قدر میتوان گفت که این گرایش را به اشکال مختلف امروز در سراسر جهان مییابیم. این گرایش در برخی موارد عکس العملی است در برابر سیطرهی مادیت، خلأ معنویت و از دست رفتن معنای زندگی در غرب. اما در ایرانِ ما همواره عرفان رکنِ رکین فرهنگ اسلامی بوده است. اگر عرفان و شخصیتهای عرفانی را از تاریخ این سرزمین جدا کنیم کالبدی بیروح خواهیم یافت. ما در اینجا بر سر آن نیستیم که نسبت بین اسلام و عرفان را واکاوی کنیم. فقط از این واقعیت انکارناپذیر سخن میگوییم که بخش اعظم مفاخر ملی و اسلامی ما را عرفا تشکیل میدهند و بیشترین خدمت را در ارائهی معنویت اسلامی همین جماعت کردهاند. لیکن این را نیز نمیتوان منکر شد که برخی از تحولات اجتماعی و سیاسی در صد سال اخیر باعث شد تا نسل جوان و روشنفکر مدتی از این جریان فکری فاصله بگیرد اما در سی سال اخیر گویی بازگشتی به اصل خویش در این زمینه صورت گرفته است. در تاریخ دیرپای عرفان اسلامی اگر بخواهیم دو شخصیت را که بیشترین توجه را به خود برانگیختهاند نام ببریم، بیشک یکی از آنها ابن عربی و دیگری مولانا است. این در صدر قرار دادن ابنعربی و مولانا ممکن است موهِم مقایسهای شود که در بین عموم مردم متداول است. عامهی مردم و به خصوص جوانان وقتی به بحث عرفان میرسند مایلند که دست به مقایسه بزنند و پای این سؤالات را به میدان بحث بازکنند که: مقام عرفانی کدام یک از عرفا بالاتر است؟ کدام یک به درگاه خدا مقربتر است؟ تجارب عرفانی کدام یک عمیقتر است؟ در جواب باید گفت که ما نه مستقیماً به تجارب عرفانی عرفا دسترسی داریم و نه میزانی دقیق و واضح برای مقایسهی آنها با یکدیگر و تعیین درجهی قربشان در اختیار داریم و بالاتر این که پاسخ اینگونه سؤالات هیچ چیز چندان مفیدی عائد ما نمیکند و گرهی از مشکلات فکری یا معنوی ما نمیگشاید. بلکه ما را از مسایل کلی دور میکند و در وادی جزییاتی میاندازد که سنخیتی با عرفان ندارد. مراد ما نیز از نام بردن ابنعربی و مولانا نه آن است که این دو، بزرگترین اولیای خدا در طول تاریخ عرفان اسلامی هستند چرا که خداوند خود در حدیث قدسی فرمود که «اولیای مرا کسی جز من نمیشناسد». آنچه مراد ماست این است که این دو شخصیت، تأثیرگذارترین و بحث برانگیزترین شخصیتهای عرفانیای هستند که ما میشناسیم. به لحاظ تأثیرگذاری، میبینیم که پس از ابنعربی و مولانا هیچ کتاب عرفانی به اندازهی فصوص الحکم و نیز مثنوی معنوی طرف توجه اهل عرفان قرار نگرفته است به نحوی که بر هر کدام از این دو کتاب، دهها شرح، تفسیر و تعلیقه نگاشته شده است و نیز هیچ عارفی را پس از ابنعربی و مولانا سراع نداریم که از کنار این دو، بیاعتنا گذشته باشد. یعنی جایگاه این دو در عرفان اسلامی بسان جایگاه ابن سینا و ملاصدرا در فلسفهی اسلامی و یا جایگاه غزالی و خواجه نصیر در عالم کلام است. امروزه در سطح بینالمللی نیز بیشترین توجه در عرفان اسلامی بر روی همین دو شخصیت متمرکز است و بیشترین تحقیقات به همین دو نفر اختصاص دارد. همچنین هیچ عارفی را سراغ نداریم که چونان ابنعربی و مولانا برای مدتی طولانی، از گذشته تا حال، بحث برانگیز بوده و مورد مجادله قرار گرفته باشد. همواره در میان مؤمنان کسانی بوده و هستند که سخت عرفان اسلامی را مورد حمله قرار میدهند. اگر از آنها بپرسیم که عرفان اسلامی چیست، اکثر قریب به اتفاق آنها پاسخ خواهند داد که عرفان اسلامی همان است که ابنعربی می گوید و یا مولوی از آن دم میزند. یعنی این دو شخصیت به عنوان نماد عرفان اسلامی در آمدهاند. هر کس، چه در سطح عوام و چه در میان خواص، بخواهد از عرفان اسلامی انتقادی کند این را کافی میبیند که یک یا چند جمله و یا بیت از ابنعربی و مولانا نقل کند و به زعم خویش تضاد آن جمله و یا آن بیت را با اصول اسلامی نشان دهد و بدینسان کل عرفان اسلامی را مورد مناقشه قرار دهد. کافی است که کتابها و نشریاتی که اخیراً از جانب مخالفان اسلامی منتشر میشود تورق کنید تا صحت آنچه گفتیم واضح شود. پس میتوان گفت که ابنعربی و مولانا به اعتراف موافق و مخالف رکن رکین عرفان اسلامی محسوب میشوند. البته در این دو امر- یعنی در تأثیرگذاری و بحثبرانگیزی – بین این دو عارف، به خصوص در ایران، تفاوتهای زیادی نیز وجود دارد که برخی از آنها را میتوان به شرح زیر توضیح داد:
۱-مولانا این توفیق را داشته است که عمیقترین معارف عرفانی را به زبان شیرین فارسی و در قالب شعر، تمثیل و داستان بیان کند. وی یکی از خدایان ادبیات فارسی است که نه تنها اهل علم به او توجه ویژه دارند بلکه عموم مردم ما همواره به نحوی به او عشق ورزیدهاند. مثنوی او به تعبیر جامی قرآنی به لفظ پهلوی است: مثنوی معنوی مولوی هست قرآنی به لفظ پهلوی
نه تنها «مثنوی دانی» یک منزلت در نزد عرفا بوده که «مثنوی خوانی» نیز یک هنر و یک سبک موسیقی در بین عامهی مردم بوده است. اندرزهای اخلاقی و عرفانی این قرآن فارسی همواره آویزهی گوش خواص و عوام بوده است. برای همه اتفاق افتاده است که به عنوان مثال در خارج از شهر در جادهای در دل بیابان در حال رانندگی بودهاید ناگهان پشت یک کامیون نوشتهای را دیدهاید: «از محبت خارها گل میشود» و یا این نوشته که «از علی آموز اخلاص عمل» که هر دو مصراع از مثنوی است. و یا به رادیو گوش میدادید این آوای ملکوتی به گوشتان رسید که « کجایید ای شهیدان خدایی؟» که از دیوان شمس است. بسیاری از مردم حالات معنویِ لحظاتِ افطارِ ماه رمضان برایشان با این ابیات از مولوی گره خورده است که
این دهان بستی دهانی باز شد/ تا خورندهی لقمههای راز شد اما این شناخت و این مقبولیت عام در میان مردم ما، به هیچ وجه دربارهی ابنعربی قابل تصور نیست چرا که او حتی نامش هم با «عربیت» پیوند خورده است تا چه رسد به زبانش. به همین سبب همواره مقبولیت و مشهوریت او در سطح عموم، حتی از ابنسینا و فارابی هم کمتر بوده است تا چه رسد به مولانا و حافظ. تا پیش از دهههای اخیر در میان عموم مردم، کمتر کسی به غیر از اهل علم پیدا میشد که حتی نام ابنعربی را شنیده باشد. ۲- صرف نظر از فارسی نبودن آثار ابنعربی، زبان او نیز زبانی بسیار دشوار و دیریاب است به نحوی که حتی یک عرب زبان هم بدون تسلط بر مجموعهای از علوم قرآن، تفسیر، حدیث، فقه، تاریخ، کلام، فلسفه و عرفان قادر بر فهم آثار ابن عربی نیست. آثار او مملو از اصطلاحات نامأنوس و مشکل است. این امر حتی به آثار پیروان و شارحان ابن عربی نیز سرایت کرده است. حکایتی که از گفتو گوی مولانا و صدرالدین قونوی- بزرگترین شاگرد و شارح ابنعربی- نقل شده است مبین همن مطلب است. معروف است که روزی مولانا و صدرالدین قونوی در قونیه کنار هم نشسته بودند. یکی از شاگردان مولانا آمد و سؤالی در باب یکی از مسایل غامض کلامی از وی پرسید، مولانا جواب ساده و قانع کنندهای به وی داد به نحوی که آن فرد از جواب مولانا بسیار خرسند و مسرور شد و رفت. قونوی از مولانا پرسید: «شما چگونه میتوانید این مسایل مشکل را این چنین ساده بیان کنید!؟». و مولانا پاسخ داد: «شما چگونه میتوانید مسایل به این سادگی را این چنین سخت و مشکل نمایید!؟» ۳- نکات دقیق علمی و اصطلاحاتی که در عرفان ابنعربی مطرح است در آثار هیچیک از عرفای سابق بر او سابقه نداشته است. با آن که ابنعربی سخت به فلاسفه میتازد ولی زبانش در بسیاری از موارد به زبان فلاسفه شباهت پیدا میکند. از این جهت برخی معتقدند که وی اولین کسی است که به طور مفصل به عرفان نظری پرداخته است و وی را بدین لحاظ «پدر عرفان نظری» خواندهاند. وی در بین خودِ عرفا به «شیخ اکبر» معروف است. نوع زبان و اصطلاحاتی که وی وارد مباحث عرفانی کرده است (از قبیل اعیان ثابته، فیض اقدس، فیض مقدس، …) در بین عرفای بعدی – به خصوص در حوزهی عرفان نظری- کاملاً مقبول افتاده است. حتی فیلسوف بزرگی چون ملاصدرا در حکمت متعالیهی خویش بسیار وامدار ابنعربی و مکتب اوست. از قدیم الایام نیز در حوزههای علمیهی ما هرگاه خواستهاند عرفان نظری تدریس کنند، کتاب فصوص الحکم ابنعربی را به عنوان بهترین متن برگزیده و تدریس کردهاند. از این لحاظ، آثار مولانا که زبانشان زبان شعر است با کتابهای ابنعربی تفاوت بسیار دارد. ۴- در آثار مولانا کمتر میبینیم که وی از احوال باطنی، مکاشفات، مشاهدات و تجارب عرفانی خویش گزارشی داده باشد چه رسد به آن که مقام عرفانی خودش را به رخ خوانندهی آثارش بکشد. اما در مورد ابنعربی با وضع دیگری رو به رو هستیم. وی هر چند شطحیاتی چون حلاج و یا بایزید بسطامی ندارد، بلکه شطح گویی را یک نوع نقصان برای شخص عارف میشمارد ، ولی گزارش های شگرفی از مکاشفات و تجارب عرفانی خویش میدهد . از معراج خودش سخن میگوید. از این که خداوند مستقیماً با او سخن گفته است بحث به میان میآورد. برای امثال خود نوعی نبوت قائل است که حتی امثال غزالی نیز از ادراک آن عاجزند. او از یک سو، معتقد است که رسالتِ تشریع و نبوتِ تکلیف با رسول الله(ص) انقطاع و خاتمه یافته است لیکن از سوی دیگر بر طبق آیهی شریفهی «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً» (انفال/۲۹)، بر این باور است که «تنزیل تمام نمیشود و در دنیا و آخرت ادامه پیدا میکند». انسانها میتوانند در اثر تقوی به این نوع از نبوت نائل آیند – وی معتقد است که اولیا و انبیای انبائی- که آنها را انبیاء الاولیاء مینامد – «فقط خبر دریافت میکنند ولی پیامبران که رسولاند هم خبر دریافت میکنند و هم حکم و شرع ». وی در این باره مینویسد: کلام اهل طریق الاهی از ذوق است ولی هیچ کس ذوق و فهم این که نصیب هر رسولی از خدا چیست را ندارد. زیرا ذوقهای رسولان مخصوص رسولان و ذوقهای انبیا مخصوص انبیا و ذوقهای اولیا مخصوص اولیا است… نهایات اولیا بدایات انبیا است… از اصول ما این است که جز از روی ذوق سخن نمیگوییم لیکن رسول و نبی شریعت نیستیم.
ابنعربی بالصراحه از ملاقاتهایش با انبیای مختلف الاهی سخن میگوید. خود را میراثدار انبیا میداند و در جایی خود را «خاتم ولایت محمدی» میخواند و آثارش را همه، ناشی از همین مقام میداند و معتقد است که همهی آنها از طرف خداوند و پیامبر(ص) به او افاضه شده است: نوشتههایم را هرگز مانند سایر نویسندگان و بر اساس هدف از پیش تعیین شدهای ننوشتم، بلکه بر عکس، انوار تجلی الاهی بر من ریزش کرد و مرا تا مرز استغراق پیش برد و تقریباً مرا سوزاند… صرفاً میتوانستم آنچه را آنها به من الهام میکردند بر روی کاغذ بیاورم. اگر در آثارم هر نوع صورتبندی ظاهر باشد غیر اختیاری است. بسیاری از آثاری را که تألیف کردم به امر خدا نوشتم که در خواب یا از طریق مکاشفهی عرفانی بر من القا شده است.
در جای دیگری از فتوحات باز هم بر تفاوت شیوهی تألیف خویش بر سایر نویسندگان چنین اشاره میکند: تألیفات ما اعم از این کتاب و سایر کتابهایمان، از شیوهی تألیفات متعارف تبعیت نمیکند و خود ما نیز مانند نوع مؤلفان نیستیم. زیرا هر مؤلفی تحت اختیار خودش است… هر چه را بخواهد القا میکند و هر چه را بخواهد بیان نمیدارد. ما در تألیفاتمان چنین نیستیم… [ابتدا]قلبم بر باب حضرت الاهی معتکف و مراقب گشایش آن در است. [در این حالت] قلبم فقیر و خالی از علم است… هنگامی که از ورای آن پرده امری بر قلبم ظهور میکند به امتثال آن مبادرت ورزیده، مطابق حدی که مقرر شده به تألیف آن میپردازم. دو تألف مهم و اصلی ابن عربی یکی کتاب فصوص الحکم است و دیگری الفتوحات المکیه و ابن عربی مدعی است که هر دو کتاب را عیناً از عالم بالا دریافت کرده و به تألیف آنها پرداخته است. در مورد کتاب فصوص الحکم و سبب تألیف آن چنین میگوید: در دههی آخر محرم سال ۶۲۷ در شهر دمشق، رسول الله (ص) را در رؤیای صادقهای دیدم که در دستش کتابی بود و به من فرمود: «این کتاب فصوص الحکم است. آن را بگیر و به سوی مردم برو تا آنکه بدان منتفع شوند». عرض کردم: «شنیدم و اطاعت از آنِ خدا و رسول و اولوالامر ماست آن چنان که امر شدهایم». پس آرامش خاطر را فراهم آورده، نتیم را خالص و قصد و همتم را منحصر به ظاهر ساختن این کتاب کردم، چنان که رسول الله(ص) مقرر فرموده بود، بی هیچ زیادی و کمی.
در مورد فتوحات نیز وضع به همین منوال است. وی ضمن بیان مراد از حکمت در آیهی شریفهی «و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً» (البقره/۲۶۹) چنین میگوید: علم الاهی علمی است که خداوند با الهام و با انزال روح الامین بر قلب القا میکند و این کتاب [فتوحات] از این دست است. به خدا قسم که حرفی از این کتاب را ننوشتم مگر با املای خداوند و القای ربانی با دمیدن روحانی … با این که ما رسول مشرع و نبی مکلف نیستیم. رسالت تشریع و نبوت تکلیف با رسول خدا محمد(ص) انقطاع و خاتمه یافته است… این صرفاً علم و حکمت و فهمی است از رسول خداوند در باب آنچه بر زبان رسل و انبیا(ع) نازل کرده یا در لوح موجود با حروف عالَم و کلمات حق نگاشته است… این را به این خاطر گفتم که کسی توهم نکند که من یا امثال من ادعای نبوت داریم نه، به خدا قسم این چیزی غیر از میراث محمد(ص) و سلوک بر درجات او نیست. این میراث نبوت برای مردم به طور عام و برای من و امثال من بهطور خاص وجود دارد.
بدین ترتیب ابنعربی خود را میراثدار محمد(ص) بلکه میراثدار همهی انبیا میداند چرا که همانطور که محمد(ص) خاتم انبیا است و همهی علوم اولین و آخرین را واجد است خاتم ولایت محمدی نیز همین معرفت را از محمد(ص) دریافت میکند و میراثدار همهی انبیا می گردد. بدین ترتیب درهای آسمان معرفت به روی او گشوده میشود و این علوم را به او افاضه میکنند که کتاب «الفتوحات المکیه» حاصل همین افاضه است. همین ادعاهای بزرگ و شگفت است که باعث خشم بیشتر مخالفان ابنعربی شده است. برخی او را به عنوان «عارفی خودستا» مورد نکوهش قرار دادهاند. کسانی که از بیخ و بن با عرفان اسلامی مخالفند، ابنعربی را نماد عرفان اسلامی قلمداد میکنند و او را با این ادعاها، هدف و نشانهی خوبی میدانند برای تیرهای دشنام و تکفیر علیه عرفان اسلامی.
۵- کتاب فتوحات ابنعربی که نام کامل آن «الفتوحات المکیه فی معرفة الاسرار المالکیة و الملکیه» به لحاظ حجم بزرگترین کتاب ابنعربی است. چاپ جدید و انتقادی آن که عثمان یحیی شروع کرده است به ۱۵۰۰۰ صفحه (سی جلد پانصد صفحهای) بالغ خواهد گشت. این کتاب دریایی گسترده و پهناور از علوم عرفانی و بلکه علوم اسلامی است. یک دوره دایره المعارف در علوم اسلامی است. هر کس با هر دیدگاه و طرز فکری هر چه را بخواهد میتواند در آن بیابد و ابنعربی را موافق نظر خویش قلمداد کند و یا خود را یار غار ابنعربی بپندارد. از این نظر، تشتتِ آرا در باب مشرب فکری ابنعربی بسیار بیشتر از اختلاف نظر در باب مولانا است که خود در نینامهاش فرمود: هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من. جمعی ابن عربی را نه تنها «احیاگر عرفان» که زنده کنندهی دین میدانند و لقب «محیی الدین» را به حق، برازندهی او مییابند. در مقابل، عدهای دیگر او را یک شیاد و بدعت گذاری بزرگ میدانند و وی را «ممیت الدین» میخوانند. جمعی او را فرزند راستین اسلام و متعبدترین فرد به شریعت پیامبر اسلام (ص) به حساب می آورند، گروهی نیز وی را یک پلورالیست دینی مییابند که به وحدت متعالیهی ادیان معتقد است و در آثار او به دنبال پیدا کردن «حکمت خالده» هستند. برخی او را شیعهای معتقد لیکن اهل تقیه قلمداد میکنند و برخی دیگر او را نه تنها سنّی بلکه یک «سنّی متعصب» مییابند و با همین عنوان علیه او کتاب مینویسند. عدهای او را ولی خدا و «شیخ اکبرِ» عرفان اسلامی قلمداد میکنند و برخی او را فیلسوفی میدانند که افکار فلسفیِ نوافلاطونیِ خود را وارد عرفان کرده است و به عرفان اصیل اسلامی که قبل از او جریان داشته است صدمهزده و آن را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است. بالاتر آن که اخیراً در مجلهای میخواندم که عدهای از مؤمنان که رسالت خویش را «کشف توطئه»، «یافتن جاسوس» و «چسباندن برچسب» در همهی صحنههای فکری و فرهنگی میدانند، پس از آن که به زعم خویش، ماهیت بسیاری از اندیشمندان معاصر را کشف و افشا کردهاند به سراغ گذشتگان رفته و اخیراً کشف نمودهاند که ابنعربی مهرهی نفوذیِ صلیبیانِ مسیحیِ قرون وسطی بوده است که طی جنگهای صلیبی به او مأموریت داده بودند تا از پشت به اسلام و مسلمانان خنجر بزند و افکار التقاطی را وارد جهان اسلام کند!!
به هر حال میبینیم که شناخت ابنعربی و اختلاف دیدگاهها در مورد وی حتی از مولانا نیز بیشتر است. ولی واضح است که با آن حجم بزرگ آثار ابنعربی، پاسخ به این که ابنعربی کیست و چه جایگاهی در اندیشهی اسلامی دارد با شعار و هو و جنجال میسر نمیشود. بلکه باید آثار او را عمیقاً کاوش کرد و هندسهی فکری او را ترسیم نمود و به نقل یک یا دو جمله از وی بسنده نکرد.
آنچه بر نگارندهی این سطور مسلم است این است که صرف نظر از برخی از علاقمندان عرفان در جهان تسنن، بسیاری از عرفای شیعی مذهب و فقهای عارف مسلک اثنی عشری همواره ابنعربی را ستودهاند. حتی کسانی که آنها را مظهر عرفان شیعی ناب و عرضه کنندهی عرفان اهل بیت میدانیم نیز چنیناند. نگارنده خود از نزدیک ارادت حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی به ابنعربی را دیده و کلمات بلند آن مرحوم در مورد ابنعربی را شنیده است. ایشان همین مطلب را از استادان خویش، حضرت آیت الحق سیدعلی قاضی طباطبایی و حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی، نقل میکردند. بسیاری دیگر از فقهای بزرگوار اهل معرفت همین دیدگاه را داشتهاند، تو گویی که اینان در کلمات ابنعربی سخنانی کاملاً آشنا را میدیدند و از کلامش عطر یار را استشمام میکردند و حافظ وار، ابنعربی را ندا میدادند که: ای پیــکِ راستان خبـر یار مـا بگــو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو/ ما محــرمان خلوت انسیــم غم مخور با یارِ آشنـــا سخن آشنـــا بگــو/ جان پرور است قصهی اصحاب معرفت رمزی برو بپرس، حدیثــی بیا بگـو. دیگر از مرحوم علامه طباطبایی و شاگردان ایشان سخن نمیگوییم که دیگران بسیار گفتهاند و از مرحوم حضرت امام خمینی(ره) و نامهی معروف ایشان به گورباچف که ابنعربی را در رأس متفکران و اندیشمندان جهان اسلام نشانید، بحث نمیکنیم. غرض آن که «اهل دل» با ابنعربی کاملاً احساس «همدلی» میکنند. ما نیز در همهی تحقیقاتمان در باب ابنعربی باید این پند حافظ را آویزهی گوش کنیم که چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/ سخن شناس نهیی جان من خطا اینجاست. غرض از این تطویل، آن است که ابنعربی علی رغم تأثیرگذاری فراوان بر عرفا و صاحبان اندیشهی پس از خود، هنوز شخصیت و افکارش در هالهای از ابهام باقی مانده است. در سالهای اخیر، در مملکت ما ابنعربی از حوزههای علمیه عبور کرده و وارد تحقیقات آکادمیک و دانشگاهی شده است. مقالات، کتابها و رسالههای دانشگاهی فراوانی در مورد ابنعربی و اندیشههای او نگاشته شده است ولی هنوز هم ابنعربی برای عموم مردم ما ناشناخته است. در سطح خواصِ حوزه و دانشگاه نیز کارهای فراوانی در زمینهی ابن عربی پژوهی باقی مانده است. جنبههای مختلف فکری او هنوز عرضه نشده است. برخی از کتابها و مقالاتی که به او پرداختهاند حداکثر اطلاعاتی پراکنده از اندیشهی او به دست میدهند. گویی هیچ نظم و نسقی بر نوشتههای ابنعربی حاکم نیست. فصوص او هنوز در سطح حوزهها باقی مانده است و برخی از بزرگان با هزار مشکل به تدریس آن میپردازند که چنین کاری در برخی موارد به منزلهی انتحار است. از این کتاب ترجمههای پراکندهای به فارسی انجام شده و در اختیار عموم قرار گرفته است ولی چنان که میدانیم هنوز جای شرح و تفسیر بسیار در مورد این کتاب وجود دارد. دربارهی فتوحات نیز هنوز هیچ کار در خور و ارزندهای انجام نشده است. برخی از رسایل ابنعربی نیز تصحیح و منتشر شدهاند اما بسیاری دیگر از آنها همچنان به صورت نسخ خطی در کتابخانهها ماندهاند. در دهههای اخیر در سطح بینالمللی نیز توجه ویژهای به ابنعربی صورت پذیرفته است. کسانی مثل عثمان یحیی عمرشان را صرف کتابشناسی ابنعربی و تصحیح انتقادی آثار او کردند هرچند حداکثر موفق به تصحیح نیمی از فتوحات شدند. برخی دیگر چون محمود محمود الغراب سعی کردهاند دیدگاههای ابنعربی را به صورت موضوعی از آثار مختلفش جمعآوری و به صورت رساله های مستقل، منتشر کنند. برخی دیگر نیز به ترجمهی آثار ابن عربی به زبانهای اروپایی پرداختهاند. فصوص او چندین بار به زبانهای مختلف اروپایی ترجمه شده است. چندین ترجمهی مختلف از فصوص به زبان انگلیسی منتشر گشته است. سنت گرایان و پیروان حکمت خالده از قبیل تیتوس بورکهارت ، مارتین لینگز، فریتیوف شوان و البته سیدحسین نصر، در ابن عربی پژوهی و توجه غرب به ابنعربی، نقش مهمی داشتهاند. نیکلسون «ترجمان الاشواق» ابنعربی را به انگلیسی ترجمه کرد و شرحی بر آن نگاشت که این شرح مورد نقد پروفسور چیتیک قرار گرفت. ترجمهی فتوحات ابنعربی به انگلیسی آغاز شده است و تاکنون ترجمههایی از قسمتهای مختلف آن منتشر گشته است. برخی از نویسندگان چون میگول آسین پالاسیوس به زندگی ابنعربی پرداختهاند و سعی کردهاند تأثیرگذاران بر اندیشهی ابنعربی را پیدا نمایند و از این رهگذر مشرب فکری ابنعربی را روشن کنند. در همین زمینه میشل چودکیویچ با نگارش دو کتاب «اقیانوس بی ساحل» و «خاتم الاولیاء» خدمت ارزندهای به شناخت ابنعربی در غرب کرد. دختر دانشمند ایشان خانم کلود عدّاس نیز با نگارش دو کتاب «سفر بیبازگشت» و «در جست و جوی کبریت احمر» کار پدر را ادامه داد. اما این کتابها بیشتر به زندگی ابنعربی پرداختهاند. چندین سال است که «انجمن ابنعربی» به همت جمعی از دوستداران ابنعربی در آکسفورد انگلستان تأسیس شده است که علاوه بر جلسات هفتگی و ماهانه که در سطح داخلی برگزار میکنند، سالانه کنفرانس بزرگی بر پا مینمایند و در هر سال به یکی از موضوعات مربوط به اندیشهی ابنعربی میپردازند. از اندیشمندان مختلفی از سراسر جهان برای ارائه مقاله در این کنفرانس دعوت به عمل میآید. مجلهای نیز به صورت دو فصلنامه منتشر میکنند که حاوی مقالات بسیار باارزشی در مورد ابنعربی است. چهرهی پرکار این انجمن جناب آقای استفان هیرتنشتاین است که تاکنون آثار متعددی در باب ابنعربی چاپ و منتشر کرده است که مهمترین آنها «رحیم مطلق: حیات معنوی و اندیشهی ابنعربی» نام دارد. یعنی میتوان گفت که در خارج از ایران کارهای بسیار فراوانتری در زمینهی شناخت ابنعربی و اندیشههای او صورت پذیرفته است. ولی یک نکته در اینجا قابل یادآوری است و آن این که از میان این متفکران( اعم از اروپایی، آمریکایی وعرب زبان)، آنان که به نحوی با ایران و استادان ایرانی- همچون مرحوم استاد سیدجلالالدین آشتیانی، مرحوم علامه طباطبایی و دکتر سیدحسین نصر- ارتباط داشتهاند شناختشان از ابنعربی بسیار عمیقتر است و صرفاً به زندگی نامهی ابنعربی نپرداخته بلکه ابعاد مختلف اندیشهی او را واضحتر و نمایانتر نشان دادهاند. اینان روشمندی علمی تحقیقات دانشگاهی غربی را با دقت حوزوی و ذوق عرفانیِ استادان ایرانی ترکیب کرده اند. در این میان میتوان از مرحوم توشیهیکو ایزوتسو، مرحوم هانری کربن، پروفسور ویلیام چیتیک و پروفسور جیمز موریس نام برد که آثارشان در مورد ابنعربی، سرمشق بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. اما هانری کربن به عنوان «زائر شرق» سعی و تلاشش برای شناساندن عرفان و حکمت مشرق زمین منحصر به ابنعربی نبود و ابنسینا، سهروردی، ملاصدرا و بسیاری دیگر را هم شامل میشد. ایزوتسو نیز همین وضعیت را داشت ضمن آن که در ابنعربی پژوهی، مانند بسیاری از استادان ایرانی همت خویش را به فصوص الحکم معطوف داشت. پروفسور جیمز موریس نیز کارهای متعددی نسبت به ابنعربی انجام داده است ولی آثار او پراکنده است و صورت یک پروژه را ندارد. بیشتر در قالب مقالات پراکنده گوشههایی از اندیشهی ابنعربی را ارائه داده است. در پروژهی ترجمهی فتوحات نیز با میشل چودکیویچ و ویلیام چیتیک همکاری میکند. ولی باید اعتراف کرد که در این میان، پروفسور ویلیام چیتیک گوی سبقت را از همهی نامبردگان ربوده است. نزدیک به چهل سال است که وی به طور ممحض بر روی ابنعربی و افکار او کار میکند. اگر به متفکران دیگری هم پرداخته است از کسانی بودهاند که به نحوی به مکتب ابنعربی تعلق داشتهاند از قبیل قونوی، عراقی و جامی. تسلطش بر زبان عربی و زبان فارسی، اخلاق علمی، تواضع و همدلی وی با اهل عرفان که در سبک زندگی او کاملاً واضح است، توفیق وی را صد چندان کرده است. ایشان در تحقیقات خویش به فصوص الحکم اکتفا نکرده بلکه در دریای فتوحات مستغرق گشته است. اهل فن میدانند که غوطهور شدن در فتوحات و ترسیم چهرهی ابنعربی در چارچوب فتوحات چه کار سترگ و طاقت فرسایی است. اما پروفسور چیتیک همت بلند داشته و این مهم را تحقق بخشیده است. وی دو کتاب ارزشمند و بزرگ در بارهی اندیشههای ابن عربی نوشته و منتشر کرده است بکی «طریق صوفیانهی معرفت» که به معرفتشناسی ابنعربی میپردازد. و دیگری «تجلی خدا» که به وجودشناسی و جهانشناسی ابنعربی اختصاص دارد و چنان که خود وی در کتاب حاضر وعده داده است، جلد سوم این مجموعه نیز در راه است. ایشان کتابهای دیگری نیز در حجمی کوچکتر راجع به ابنعربی نگاشته و منتشر ساخته است. مقالات ایشان نیز در این زمینه پرشمار است.
از آنچه گفتیم معلوم میشود که ترجمهی آثار پروفسور چیتیک به فارسی میتواند تا حدودی قصور یا تقصیر در مورد ابنپژوهی در ایران را جبران کند به شرط آن که اولاً این امر ما را دلخوش نکند و از تحقیقات اصیل و عمیق در مورد ابنعربی باز ندارد. ثانیاً این کار ترجمه از سرتفنّن و یا به این خاطر نباشد که ابنعربی یا چیتیک بازارشان گرم است. ثالثاً مترجم صلاحیتهای لازم برای ترجمهی اثری راجع به ابنعربی را داشته باشد چرا که لازمهی چنین ترجمهای علاوه بر سایر صلاحیتهایی که برای یک مترجم لازم است، محتاج تسلط بر آثار، افکار و اصطلاحات پیچیدهی ابنعربی نیز هست. خودِ پروفسور چیتیک نیز بر همین امر تأکید دارد و نگرانی خویش را در ترجمههای بیضابطه هم با نگارندهی این سطور در میان گذاشته است و هم با برخی از کسانی که جدیداً در صدد ترجمهی کتابهای ایشان برآمدهاند. مدتی قبل دوست عزیز و فرزانه جناب آقای دکتر علیرضا آل بویه از جانب انتشارات محترم علمی و فرهنگی با نگارنده تماس گرفتند و گفتند که کتاب Ibn Arabi, Heir to the Prophets تألیف پروفسور ویلیام چیتیک توسط دو تن از فضلای حوزه و دانشگاه به فارسی ترجمه شده است و به بنده پیشنهاد دادند که در مرحلهی اول کار داوری این ترجمه و در مرحله دوم کار ویرایش علمی و نوشتن مقدمهای بر این ترجمه را عهدهدار شوم. با توجه به علقه و علاقهام به ابنعربی و رفاقتی که با پروفسور چیتیک داشتم، به رغم همهی اشتغالات دیگر، پیشنهاد یاد شده را پذیرفتم، بهویژه آن که کار ترجمه را دو تن از فضلایی به عهده داشتندکه هم آشنایی با روش تحقیقات دانشگاهی را واجد بودند و هم دقت نظر اهل حوزه را، لذا میتوانستند انتظاراتی را که از ترجمهی چنین کتابهایی وجود دارد- و قبلاً بدان اشارت رفت- برآورده سازند. این کتاب به رغم اختصارش، یکی از بهترین کتابهایی است که با زبانی ساده و روان و به دور از اصطلاحات مغلق و پیچیده و حواشیِ غیر ضروری، به معرفی اندیشههای ابنعربی می پردازد. پروفسور چیتیک در این کتاب، به جای آن که به زندگی ابنعربی یا شرح مکاشفات او بپردازد، تلاش کرده است تا کلید فهم اندیشههای ابنعربی را به دست دهد و وی را از طریق اندیشههایش معرفی کند. یعنی اگر مثلاً در کتاب عوالم خیال تبیین دو موضوع عالم خیال و اختلاف ادیان از دیدگاه ابن عربی مطرح بوده است درکتاب حاضر، تبیین شخصیت خود ابنعربی و جایگاه عرفانی او مدنظر است لیکن به روایت اندیشههای خودِ وی. جالب آن که پروفسور چیتیک در این کتاب کوشیده است که بهطور غیرمستقیم، انتقادهایی را که مخالفان ابنعربی مطرح میکنند، پاسخ دهد، از قبیل این که: چرا ابنعربی خودستایی میکند؛ چرا خود را «خاتم ولایت محمدی» و یا «میراثدار انبیا» میداند؟ چرا برخلاف اکثریت مومنان به خلود عذاب برای اهل جهنم فتوی نمیدهد و چرا عذاب را برای آنان عذب و گوارا میداند؟و …
نکته قابل توجه این که نُه فصل این کتاب، نُه مقالهی جداگانه بوده است که پروفسور چیتیک آنها را از میان انبوه مقالههای خویش در مورد ابنعربی، برگزیده است. ولی وی نه تنها این گزینش را با هدفی خاص انجام داده بلکه این مقالات را بهطور کامل بازنویسی کرده و نظم و سیاقی جدید بخشیده است تا بتواند نظام هندسی و نظم ارگانیک اندیشههای ابنعربی را ترسیم کند؛ درست برخلاف آنچه برخی میپندارند که اندیشهها و آثار ابنعربی هیچ نظم و نظامی ندارند. در این کتاب انسجام منطقی تامی بین ترتیب فصول نه گانه مشهود است. هر فصلی دقیقاً از جایی مطلب را پی میگیرد که فصل قبل بدانجا ختم شده بود. یعنی ابواب این کتاب به درهای یک کاخ رفیع میماند که هر کدام را باز کنی پس از پیمودن مسافتی به در دیگری میرسی که به رویت گشوده میگردد و صحنهای جدید و منظرهای نو مییابی که باز هم تو را به درِ بعدی رهنمون میشود و همینطور تا آخر کتاب. فصل ۱ دربارهی میراث محمدی سخن میگوید چرا که ابنعربی خود را میراثدار انبیا و در جایی دیگر خود را خاتم ولایت محمدی میخواند. به همین مناسبت معنای ولایت، معنای وارث بودن، معنای خاتم بودن و معنای محمدی بودن مطرح میشود. ادعای ابنعربی این است که محمد(ص) خاتم پیامبران است. بدین معنی که معرفتی که خداوند در همهی پیامبران(ع) الاهی به ودیعت نهاده بود یکجا در شریعت حضرت ختمی مرتبت جلوهگر است. پس کسی که قدم جای پای محمد(ص) بگذارد و از شریعت وی تبعیت کامل کند به برکت قرآن، به شناخت خدا در بالاترین درجه میرسد که عبارت است از شناخت خدا از راه شناخت نفس. چنین شخصی به جایی می رسد که نفْسِ وی تبدیل به « ارض واسعهی خدا » میگردد و در سرزمین پهناور نفس خویش و در اقیانوس بیساحل آن، وارث همهی انبیا میشود و به نبوت همهی آنها (چنان که قرآن امر فرموده است) تصدیق میکند و معرفتِ عطا شده به همهی آنها را از مشکات نبوت حضرت ختمی مرتبت(ص) کسب مینماید. ابنعربی که عاکف درگاه شریعت حضرت ختمی مرتبت است به ادعای خویش، یکی از این افراد است. بنابراین مطابق فصل یکم، ابنعربی معرفت را بالاتر از هر چیز دیگر میداند اما این امر سبب نمیشود که جایگاه محبت را فراموش کند. لذا در فصل ۲ با جایگاه ابنعربی در مقام محبت مواجهیم و با نقشی که محبت در تخلق به اسماءالله دارد. از نظر وی، محبت در همهی کائنات ساری و جاری است و انسان از طریق محبت میتواند آن صورت الاهی را که در وی به ودیعه نهاده شده است به فعلیت برساند. فصل ۳ به کالبد شکافی محبت و عشق اختصاص دارد. مهمترین نکته آن است که معشوق همواره باید عدمی باشد. به قول مولانا: بر عدم باشم نه بر موجود مست/ زان که معشوق عدم وافیتر است. در همین رابطه از محبت خدا به خلق سخن به میان میآید و حدیث گنج پنهان مطرح میشود که «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت ان اعرف». در اینجا متعلقِ محبتِ خدا اعیان ثابتهاند که معدومند که «ما شمت رائحة الوجود». همین محبت باعث میشود که در قوسِ نزول، عالَم و آدم تجلی یابند. اما در قوس صعود، این انسان است که با محبت و عشق به سوی خدا بازمیگردد و به سعادت میرسد. این امر جز با عنایت خدا میسر نمیشود و لازمهی آن این است که انسان به مقام فقر و نیستی برسد تا همواره محبوب خدا باقی بماند و مصداق «یحبهم و یحبونه» قرار گیرد. به مناسبت این که در فصل سوم، از فقر و نیستی سخن به میان آمد، در فصل ۴ راه رسیدن به این امر از دیدگاه ابن عربی مورد بحث قرار می گیرد که عبارت است از «ذکر». در سه فصل قبلی بحث از «توحید»بود اما اینجا پای «نبوت» به میان میآید. «ذکر» هدف اصلی انبیا است. انبیا آمدهاند تا جایگاه اصلی انسان را به او یادآور شوند و وی را به «اصل خویش» هدایت نمایند. این هدایت عبارت است از دعوت به بندگی و عبودیت: لازمهی «عبدالله» بودن رسیدن به مقام «فنا» و «نیستی» است. این فقر و نیستی در نفس انسان حاصل میشود و طبق این که فرمودند که: «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیه»، انسان در این عبودیت، معرفت همهی اسماءالله را در نفس خویش مییابد و به مقام آدم میرسد که خدا فرمود «و علم آدم الاسماء کلها» یعنی بندگی کامل همان جامعیت کامل است. هر چه انسان بندهتر باشد، اسماء بیشتری را در وجود خویش متجلی میسازد تا به تجلی همهی اسماء برسد که مقام خلیفة اللّهی است. در فصل ۵، مراد از خلیفة الله شدن و معنای این آیه که «علم آدم الاسماء کلها»به تفصیل بیان میشود. آن علمی که خلیفة الله واجد آن است صرف دانش و دانایی نیست بلکه نوع خاصی از معرفت است که ابنعربی آن را «تحقیق» یا دارایی مینامد که عبارت است از متحقق شدن به حق و حقیقت. به همین مناسبت پروفسور چیتیک سؤالاتی از این دست را پاسخ میدهد که: آیا هر علمی نافع است؟ علم نافع کدام است؟ کدام علم معتبر است؟ فرق تقلید در علم و تحقیق در علم چیست؟ حقْ بودنِ موجودات و حقْ دانستنِ آنها به چه معناست؟ از دیدگاه ابنعربی کسی که به مقام «تحقیق» میرسد حقّ همهی هستی اعم از حق خدا، حق انسان و حتی حق نباتات و جمادات را به جا میآورد چرا که در همهی آنها «حق» یعنی خدا جلوهگر است. در فصل ۶، پروفسور چیتیک میکوشد تا با شکافتن معنای «تحقیق»، تفاوت رویکرد ابنعربی با رویکرد جهان مدرن را در باب مقولهی «علم» نشان دهد. به همین مناسبت بحث «زمان»، «مکان» و «تغییر» از دیدگاه ابنعربی مطرح میشود. شناخت این سه امر به انسان «محقق» کمک میکند تا اشیا را چنان که هستند بشناسد و حقوق آنها را ادا کند. شناخت «آنِ ازلی» و تغییر مدام هستی لازمهی چنین معرفتی است. به همین مناسبت پروفسور چیتیک به نقد تفکر مدرن در باب علم از دیدگاه ابنعربی میپردازد و متذکر میشود که تفکر مدرن نمیتواند عالم را چنان که هست بشناسد و حقوق آن را ادا کند چرا که اولاً عالَم را مستقل از حق تعالی میبیند -که حق مطلق است- و ثانیاً حقوق را صرفاً امری اعتباری میداند که جایگاه ان در ذهنِ فاعلِ شناسا است نه امری حقیقی که جایگاه آن درخودِ حقیقتِ متعلقِ شناسایی باشد. پس از آنکه دریافتیم که از دیدگاه ابنعربی- برخلاف تفکر مدرن- عالَم حقیقتی مستقل از حق تعالی ندارد، در فصل ۷ پروفسور چیتیک بیان می کند که از دیدگاه ابنعربی عالم نه یک هویت مستقل بلکه یک هویت «بینابین» دارد یعنی بین وجود مطلق (خدا) و عدم مطلق قرار دارد. بر همین اساس، جهانبینی ابن عربی و نحوۀ نگرش او به عالَم، به عنوان هویت بینابین، مطرح میشود. این امر ما را به مبحث «خیال» میکشاند که پروفسور چیتیک آن را از دیدگاه ابن عربی در کتاب عوالم خیال به خوبی شکافته است و در اینجا به طور مختصر بدان میپردازد. وقتی پای عالم خیال به میان آمد بهطور طبیعی از عالم مثال بحث خواهد شد و به عالم برزخ و مسألهی مرگ منتقل خواهیم گشت. این همان کاری است که پروفسور چیتیک آن را در فصل ۸ از دیدگاه ابن عربی پی گرفته است. بدین ترتیب از بحث نبوت، شریعت و حقوق عبور کرده، به بحث معاد میرسیم. در همینجا رابطهی خیال و محبت نیز مطرح میشود. همه کس در فطرت خویش محب خداست. دنیا محل آزمایش این محبت است و مرگ زمان ملاقات با محبوب حقیقی است. در فصل ۹، به مناسبت بحث از مرگ، پروفسو چیتیک درصدد است تا یکی از مسایل چالش برانگیز دیدگاههای ابنعربی را مطرح کند و آن عدمِ خلودِ اهل جهنم در عذاب، و بلکه گوارا بودن عذاب برای اهل آتش است. برای این کار ابتدا از شیوهی تفسیریِ ابنعربی یاد میشود که تفسیری است نشأت گرفته از رحمت خدا. این تفسیر مبتنی بر این است که «رحمت خدا همه چیز را فراگرفته است» و «رحمت او بر غضبش پیشی دارد». لازمهی چنین تفسیری حسن ظن به خدا در همه جا و در همه حال است. این تفسیر به خصوص دربارهی جهانِ پس از مرگ و مسألهی دوزخ پیامدهای خاصی را دارد. در مسألهی معاد، بازگشت همه به سوی «رحمن» است که پس از «الله»، فراگیرترین اسم خداست بلکه با «الله» یکی است. ابنعربی خالدبودن در عذاب را منافی با تفسیرِ برخاسته از رحمت و در تضاد با حسن ظن به خدا میداند. ولی خالد بودن در آتش را میپذیرد چرا که خدا فرمود «هم فیها خالدون» هرچند این آتش، همواره عذاب نخواهد بود. حتی اگر خدا تهدید به عذاب هم کرده باشد عمل نکردن به تهدید و وعید از کسی که جواد، کریم، و عفُوّ و رحمان است نه تنها قبیح نیست بلکه حَسَن است. آنچه قبیح است عمل نکردن به وعده است نه به وعید. این است که ابنعربی معتقد است در بازگشت به سوی رحمن هر کس به آنچه مزاجش اقتضای آن را دارد میرسد، خواه در بهشت خواه در آتش. همه در نزد رحمن به خیر و نیکی میرسند. مترجمان محترم این کتاب سعی وافر خویش را به کار بردهاند تا اولاً به متن مؤلف محترم وفادار بمانند و ثانیاً نوشتهی آنها تا حد ممکن برای فارسی زبانان گویا باشد و با توجه به توانمندی حوزوی و دانشگاهیشان تا حدود زیادی در این امر مفق بوده اند. همچنین ذیل نقل قولهایی که مؤلف محترم از ابنعربی کرده است با توجه به آدرسی که خود مؤلف داده است، به متن عربی رجوع کرده و آن را در پاورقی آوردهاند تا محققان فهم روشنتری از عبارات ابنعربی پیدا نمایند. همچنین آیات قرآن و روایات مورد اشارهی ابنعربی و یا پروفسو چیتیک را تا آنجا که ممکن بوده است یافته و متن عربی آنها را در پاورقی آوردهاند. نگارندهی این سطور در اینجا از همت و تلاش مترجمان محترم قدردانی میکند و از زحمات ایشان برای این خدمت به جامعۀ علمی کشور، کمال تشکر را دارد. نگارنده در چند و چون ویرایش این اثر یادآوری نکات زیر را لازم می داند:
۱- چون پروفسور چیتیک این کتاب را برای عموم ـ حتی آنها که با ابن عربی آشنایی ندارند ـ نگاشته است، متن انگلیسی کتاب بسیار روان است لذا سعی شده است که این روانی در متن فارسی نیز رعایت شود. ۲- با توجه به این که مترجمان محترم دو نفر بودهاند، سعی شده است که کتاب طوری ویرایش شود که همگونی و یکپارچگیِ نحوۀ نگارش آن حفظ شود و دوگانگی یا دوگونگی در عبارات و معادلها کمتر به چشم آید. لذا علاوه بر ویرایش علمی، ویرایش ادبی نیز صورت گرفته است. ۳- سعی شده است که در ترجمهی فارسی، اصطلاحات ابنعربی و دقت نظرهای خودِ او حفظ شود. مثلاً مترجمان محترم در اکثر موارد کلمهی «love» را به «عشق» ترجمه کرده بودند در حالی که با توجه به واژگان ابنعربی و بار معنایی مورد نظر او، در موارد فراوانی کلمهی «محبت» و یا «حب» بسیار مناسبتر است. ابنعربی در فصوص و در فتوحات (نه در ترجمان الاشواق) از واژهی عشق کمتر استفاده میکند و به تبعیت از قرآن، این واژه را هیچگاه در مورد خداوند به کار نمیبرد. یا به طور مثال، کلمهی world و یا cosmos درموارد متعدد به «جهان» ترجمه شده بود که بهتر است به «عالَم» ترجمه شود که با اصطلاح ابنعربی نزدیکتر است و معنای مورد نظر ابنعربی را بیشتر میرساند که عالَم را علامتی میداند که خدا را نشان میده. و یا به طور مثال مهم است که بدانیم واژهی knowledge را در کجا به «علم» و در کجا به «معرفت» ترجمه کنیم که این امر را در ویرایش مد نظر داشته ایم. ۴- سعی شده است که در ویرایش ِترجمهی فارسی از اصطلاحات و واژگانی استفاده شود که در عرفان اسلامی و برای خوانندهی فارسی زبان مأنوستر است. مثلاً عنوان “The soul’s Root” را مترجمان محترم به «ریشهی نفس» ترجمه کرده بودند که «اصل نفس» بهتر به نظر میرسید. هر چند واژهی «اصل» در عربی نیز همان معنای ریشه را دارد ولی چیزی که ابنعربی و مؤلف محترم به دنبال بیان آن بودهان�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]
صفحات پیشنهادی
معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: لایحه نظام صنفی رسانه تا 3 ماه دیگر روی میز مجلس
معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لایحه نظام صنفی رسانه تا 3 ماه دیگر روی میز مجلس ارادهای برای اجرای قانون دسترسی آزاد به اطلاعات نبوده استمعاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه ارادهای تا به امروز برای اجرای قانوفرمانده سپاه ناحیه اهر: شاعران بسیجی برای ترویج فرهنگ غنی اسلامی تلاش مضاعف کنند
فرمانده سپاه ناحیه اهر شاعران بسیجی برای ترویج فرهنگ غنی اسلامی تلاش مضاعف کنندفرمانده سپاه ناحیه اهر ایجاد انجمن شعر ادب و پایداری را در اهر که یکی از شهرهای پیشتاز و فعال در عرصههای علمی و فرهنگی است یک ابتکار ارزشمند در این حوزه عنوان کرد به گزارش خبرگزاری فارس از اهر داودمعاون فرهنگی هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم خبر داد حضور قم در اجلاس و جشنواره بینالمللی میراث فرهنگی
معاون فرهنگی هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم خبر دادحضور قم در اجلاس و جشنواره بینالمللی میراث فرهنگی ناملموس در اصفهانمعاون فرهنگی هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم از برگزاری اجلاس و جشنواره بین المللی میراث فرهنگی ناملموس توسط یونسکو در اصفهان خبر داد و گفت ماز هم پاشیدگی فرهنگی در کشور نتیجه مسامحه با احکام اسلامی است
نماینده ولی فقیه در چهارمحال و بختیاری از هم پاشیدگی فرهنگی در کشور نتیجه مسامحه با احکام اسلامی است خبرگزاری رسا ـ نماینده ولی فقیه در چهارمحال و بختیاری با اشاره به مسامحهگری برخی افراد با احکام اسلامی در گذشته گفت متأسفانه در گذشته برخی در برابر احکام صریح الهی کوتاه آمدندنقش فرهنگ عمومی در سبک زندگی اسلامی
آیت الله خاتمی تشریح کرد نقش فرهنگ عمومی در سبک زندگی اسلامی خبرگزاری رسا ـ آیت الله خاتمی گفت فرهنگ عمومی به عنوان یک بستر در تعیین مصادیق زندگی روزمره و سبک زندگی افراد جامعه نقش مهمی را بازی میکند و همان طور که در جریان شکلگیری انقلاب اسلامی شاهد بودیم فرهنگ عمومی توانسترئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر بروجرد: تخصص، تعهد و اطلاعرسانی صحیح، سه محور اصلی فعالیت خبرنگاران است
رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر بروجرد تخصص تعهد و اطلاعرسانی صحیح سه محور اصلی فعالیت خبرنگاران استرئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر بروجرد گفت تخصص تعهد و اطلاعرسانی صحیح سه محور اصلی فعالیت خبرنگاران است فرزانه کردی امروز در حاشیه جلسه برنامهریزی بزرگداشت مقامکانونهای فرهنگی شاهد مهمترین پایگاههای دینی ایران اسلامی
کانونهای فرهنگی شاهد مهمترین پایگاههای دینی ایران اسلامی کانونهای فرهنگی شاهد مهمترین پایگاههای دینی و فرهنگی میهن اسلامی است بیات مدیر کل فرهنگ و هنرهای شهید و امور ایثارگران در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران گفت کانونهای فرهنگی شاهد و ایثارگر به عنوان پکارگاه آموزشی معاونان فرهنگی ادارات کل تبلیغات اسلامی در قم برگزار میشود
استانها مرکز قم به میزبانی تبلیغات اسلامی قم کارگاه آموزشی معاونان فرهنگی ادارات کل تبلیغات اسلامی در قم برگزار میشود قم - خبرگزاری مهر سومین جلسه کارگاه آموزشی معاونان فرهنگی ادارات کل تبلیغات اسلامی استانهای کشور با موضوع نگاه تحلیلی از رسانه در حوزه تبلیغ دین در قم بارتقای توانایی تخصصی خبرنگاران مورد توجه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی است
ارتقای توانایی تخصصی خبرنگاران مورد توجه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی است مشهد-ایرنا- سرپرست مطبوعات و تبلیغات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی گفت ارتقای توانایی های تخصصی خبرنگاران و فعالان رسانه های ارتباط جمعی مورد توجه خاص و رویکرد مهم فعالیتهای این ادمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد خبر داد آمادگی کامل برای برگزاری باشکوه کنگره ملی بیبی حکیمه
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد خبر دادآمادگی کامل برای برگزاری باشکوه کنگره ملی بیبی حکیمه س مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد از آمادگی کامل برای برگزاری هر چه باشکوه کنگره ملی بیبی حکیمه س خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج امین کمالوننماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی: خدمترسانی مسئولان به مردم باید فارغ از فعالیتهای جناحی صورت گیرد
نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی خدمترسانی مسئولان به مردم باید فارغ از فعالیتهای جناحی صورت گیردنماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی گفت خدمترسانی به مردم فارغ از فعالیتهای جناحی باید در دستور کار مسئولان استان قرار گیرد به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین حجتالاسلمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان: برگزاری 30 جشنواره در کردستان / تئاتر طنز دیواندره منطقهای میشود
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان برگزاری 30 جشنواره در کردستان تئاتر طنز دیواندره منطقهای میشودمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان از تعریف و اجرای سالانه 30 جشنواره نمایشی و هنری در استان خبر داد که در قالبهای مختلف شهرستانی تا بینالمللی برگزار میشود به گزارش خبرگزاریمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی قزوین: بانک جامع اطلاعاتی هنرمندان قزوین تشکیل می شود
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی قزوین بانک جامع اطلاعاتی هنرمندان قزوین تشکیل می شود قزوین - ایرنا- مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین از تشکیل بانک جامع اطلاعاتی هنرمندان و خبرنگاران استان خبر داد دکتر مهدی احمدی روز یکشنبه در دیدار رییس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا استانرئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بروجرد: مراسم روز خبرنگار در بروجرد باید باکیفیتتر از گذشته باشد
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بروجرد مراسم روز خبرنگار در بروجرد باید باکیفیتتر از گذشته باشدرئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بروجرد گفت مراسم روز خبرنگار در بروجرد باید باکیفیتتر از گذشته باشد به گزارش خبرنگار فارس از بروجرد نادر ارجمندی عصر امروز در جلسه برنامهریمدارس علمیه قطب های فرهنگی جامعه اسلامی هستند
آیت الله مقتدایی مدارس علمیه قطب های فرهنگی جامعه اسلامی هستند خبرگزاری پانا دبیر شورای عالی حوزه های علمیه کشور گفت مدارس علمیه قطب های فرهنگی جامعه اسلامی هستند و ظرفیت ارزشمندی در جهت توسعه دینی محسوب می شوند ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۲ مرداد ساعت 16 32 به گزارش خبرگزاری پانا آیت اللهبا اینکه اسلام پرچم دار تاسیس کتابخانه ها بوده اما امروز قوی ترین کتابخانه ها در فضای غیر اسلامی است
رییس اداره امور کتابخانه های حوزه های علمیه کل کشور با اینکه اسلام پرچم دار تاسیس کتابخانه ها بوده اما امروز قوی ترین کتابخانه ها در فضای غیر اسلامی است خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام رائیجی گفت سیره علمای گذشته تأسیس و تقویت کتابخانه ها بوده است و بسیاری از علمای بزرگ جهان اسلام وبرنامه های ماهواره ای با ترویج مادی گرایی فرهنگ اسلامی را هدف قرار داده اند
برنامه های ماهواره ای با ترویج مادی گرایی فرهنگ اسلامی را هدف قرار داده اند تهران بزرگ – ایرنا - جانشین ناحیه مقاومت بسیج پیشوا تصریح کرد برنامه های ماهواره ای با ترویج مادی گرایی فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی را هدف قرار داده اند سرگرد عباس صحرارو روز یکشنبه در جلسه شورای امر به م-
گوناگون
پربازدیدترینها