واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زندگي با مزه ليمو، عسل، زيتون و شير تقلبي!
آب ليموهاي بازار اغلب تركيبي از مواد شيميايي است. در واقع ليمويي چلانده نشده تا آب آن را در شيشه كنند...
آب ليموهاي بازار اغلب تركيبي از مواد شيميايي است. در واقع ليمويي چلانده نشده تا آب آن را در شيشه كنند. آنچه چلانده شده غيرت ناظران، بيتفاوتي مسئولان و حق مصرفكنندگان است و آنچه در شيشه رفته آفت سلامتي مردم است. حالا چرا اصلاً خود ليمو را آب نميگيرند؟ براي آنكه به آن آبگيري ميگويند، كار شرافتمندانه و روزي حلال و به اين دومي ميگويند حرامخواري و كلاهبرداري و چه كنيم كه بعضيها اينجورياش را دوست دارند. عسل موجود در بازار از كيلويي 5 هزارتومان تا كيلويي 100 هزار تومان متفاوت است. آن ارزانترها كار زنبور نيست، كار مگس است، البته نه آن مگس كه ميشناسيد كه براي خودش آبرويي دارد بلكه كار « بل هم اضل مگس» است، يعني كسي كه در كار حيوانياش به توليد عسل با تركيبي از مواد لازمه مشغول است و براي مصرفكننده بيچاره كه به اميد «شفا» عسل خريداري كرده است، درد و بيماري و رنج ارمغان ميآورد. گرانترهايش هم گاهي اسير همان مگسصفتان است يا اسير خرسهاي حريص بازار كه خود ميشناسي و ميداني! خلاصه بازار عسل حسابي تلخ است. روغن زيتون هم اصلاً روغن زيتون نيست، روغن يك چيز ديگر است، به همين سادگي، تمام شد و رفت. چرا بيشتر دربارهاش حرفي بزنيم مگر ما آنقدر بيانصاف شدهايم كه بتوانيم بگوييم چه چيزي را به جاي روغن زيتون ميفروشند؟ شير پاستوريزه هم شده چيزي شبيه شير سماور. منظور آن است كه هويت واقعياش آن نيست كه در كتابها خواندهايم كه گاوي را ميدوشند و چه ميكنند و شير پاستوريزه نام مينهند بلكه آن را با روغن نباتي چرب ميكنند. يك چيزي شبيه همان كه به جاي روغن زيتون قالب ميكنند. ميبينيد كه برخي روغنها خيلي به كار ميآيند. البته كمي هم وايتكس به آن اضافه ميكنند. نيتشان خير است، هم شير ماندگار ميشود و هم اگر آن را در لوله فاضلاب ريختيد راه فاضلاب را باز ميكند! در دو سال گذشته، مسئولاني از وزارت بهداشت از تقلبي بودن برخي خوردنيهاي اساسي مردم خبر دادند. مثل همين چهارتايي كه گذشت. با جملاتي شبيه به همين كه «اصلاً ليمويي آب گرفته نميشود»، « اغلب روغن زيتونهاي بازار تقلبي است»، « عسل واقعي در بازار موجود نيست» و « در شير پاستوريزه روغن پالم ميريزند و گزارش اين تخلف به رئيسجمهور هم داده شده است». حالا ما منتظريم كه مردم سالم و به دور از سرطان و بيماريهاي گوناگون باشند و دنبال حل مشكل بيمهها و بيمارستانها هستيم. اين گونه است كه نميشود« يعني هرچه ما دنبال سلامتي ميدويم از آن دورتر ميشويم. من جاي مسئولان بودم به عوض نگراني براي بيماران ، يقه كلاهبرداران را ميگرفتم، با آنكه ميدانم كلاهبرداري در ميان ما استاندارد غير قابل تغييري پيدا كرده است. اما مرد را به كارهاي بزرگ ميشناسند، من كه آبليموي صنعتي، عسل قندي، روغن پارافيني و شيرسماور نخوردهام كه نتوانم به جنگ كلاهبردارها بروم!
نویسنده : امير محمد سجاد
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]