تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براستى كه قرآن ظاهرش زيباست و باطنش عميق، عجايبش پايان ندارد، اسرار نهفته آن پايان نم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829162830




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سخنان ناشنیده‌ عسگراولادی درباره 88


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: سخنان ناشنیده‌ عسگراولادی درباره 88 خبرگزاری پانا:مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی در ماه‌های پایانی عمر خود بحثه‌ایی را در رابطه با حوادث سال ۸۸ مطرح کرد که منجر به شکل‌گیری جبهه‌های موافق و مخالف شد. در ماه‌های منتهی به درگذشت وی، جلسه‌ای صریح و شفاف میان او و برخی جوانان پیرامون اظهاراتش برگزار شد که این جلسه رسانه‌ای نشد. ماهنامه ۴۲ در شماره جدید خود متن کامل این دیدار قابل توجه را منتشر کرده است. برخی سخنان عسگراولادی در این نشست تاکنون مطرح نشده است.
۱۳۹۳ دوشنبه ۲۰ مرداد ساعت 14:16



 خبرآنلاین نوشت: بخش‌هایی از این گفت‌وگو در پی می‌آید: * شاید با یکی دو روز فاصله (از تصمیمم) در شورای مرکزی مؤتلفه مطرح کردم که وظایفی برایم معین است و شما یک سال به من مرخصی بدهید. گفتم: «می‌خواهم مرخصی باشم که لازم نباشد در مورد کارهایم بیایم و با شما مشورت کنم. حقوقتان را از گردنم بردارید. من تا بعد از انتخابات می‌خواهم آزاد باشم و می‌خواهم وظایفم را انجام بدهم، چون رفتنی هستم». در جلسه گفتم: «عمر من مثل آفتاب لب بام است و دیری نخواهد پایید و همه این چیزها را با خودم به زیر خاک می‌برم و کل شما اعضای شورای مرکزی هم نمی‌توانید جواب قیامتی مرا بدهید. من باید خودم برای قیامتم جواب داشته باشم». * فکر کردم خدا مختصر آبرویی به من داده است و همراه من به زیر خاک می‌رود. آن را کجا مصرف کنم؟ فکر کردم باید در راه دین خدا مصرف کنم. امام به ما آموخته است. در مورد پذیرش آتش‌بس، امام (ره) فرمودند: «من محاسبه‌ای کردم که خدا به من آبرو داده است، این آبرو را کجا مصرف کنم؟ فکر کردم در راه دینش هزینه کنم». * عده‌ای رئیس‌جمهورهای گذشته را سیاه می‌کنند و یک رئیس‌جمهور را سفید، دیگر نمی‌شود تاریخ نوشت. در تاریخ باید مثبت‌ها و منفی‌های بنی‌صدر را نوشت. سال‌ها بود که در روزنامه و رسانه‌ای اسم بنی‌صدر نمی‌آمد و من مطرح کردم و گفتم: «بنی‌صدر مثبت‌هایی داشته است و منفی‌هایی چون تاریخ باید دقیق نوشته شود». * شاید بعضی از شما ندانید که امام به من دستور دادند برو کنار بنی‌صدر و من این کار را کردم. در مصاحبه اشاره کردم که کسی در حد من حضور نداشته است و این حضوری را که داشته‌ام نباید با خودم به زیر خاک ببرم و باید بگویم که تاریخ جمهوری اسلامی از خدمتگزارانی تشکیل شده است که مثبت‌هایی داشته‌اند و منفی‌هایی. * جمهوری اسلامی بر اساس جمهوریت و اسلام سامان گرفته است و ما باید کاری کنیم که جمهوریت یعنی حضور قاطبه مردم امکان داشته باشد. اگر عده‌ای را طوری سیاه کنیم که از حالا به بعد نتوانند شرکت کنند، معنای جمهوریت متزلزل می‌شود. بنده در این پایه دوم عرض کردم برای اینکه جمهوریت سامان بگیرد، باید جلوی تخریب و سیاه‌نمایی همدیگر را بگیریم. نباید همدیگر را سیاه کنیم. * وقتی دشمن در جنگ نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موفق نشود، در درون ما انفجاری ایجاد می‌کند و این انفجار درونی ما فتنه است. این انفجار درونی گسل‌هایی را که در جامعه وجود دارند، تکان می‌دهد و گسل‌های جدیدی را هم ایجاد می‌کند و در درون، بین مردم و نیز بین مردم و دولت، بین مردم و نظام و بین مردم و رهبری تزلزلی به وجود می‌آید. * (برای دیدار با موسوی بعد از انتخابات) بعضی از برادران تند ما گفتند: «اگر رفتی و آنجا تو را گروگان گرفتند چه؟» چون ایشان خیلی تند بود و داشت خشن برخورد می‌کرد. گفتم: «شناخت من از اینها این نیست، ولی در آب رفتن، تر شدن هم دارد» و ایشان بسیار صمیمانه و بسیار بامحبت برخورد کرد. البته ایشان کسی غیر از ما پنج نفر را در اتاق راه نداد اما به نظر من در آن اتاق وسایل استراق سمع بود و در اتاق‌های دیگر متوجه شده بودند که ما چه حرف‌هایی زده‌ایم. از در اتاق که بیرون آمدیم، از اتاق‌های دیگر ریختند بیرون و به ایشان حمله کردند. * ما در انتخابات دوره دهم با ابتکار صدا و سیما مناظره‌ای بین نامزدها داشتیم. یک طرف آقای احمدی‌نژاد و طرف دیگر مهندس موسوی، دکتر محسن رضایی و حجت‌الاسلام و المسلمین آقای کروبی بودند. آقای احمدی‌نژاد وقتی خواست با اینها مناظره کند، به آقای هاشمی و آقای ناطق‌نوری تاخت، در صورتی که آنها نه نامزد بودند و نه مطرح. این نمونه تنازع است. * حجت‌الاسلام و المسلمین آقای سیدمحمد موسوی‌ خوئینی‌ها پس از چند وقت که سکوت کرده بود، دو ماه پیش مصاحبه بسیار صریح و شفافی کرد و در طلیعه آن گفت: «به ما می‌گویند از موسوی و کروبی تبری بجویید. ما از موسوی‌ای که خودمان نامزدش کرده‌ایم تبری بجوییم؟» من نامه محرمانه نوشتم و گفتم: «قصد انتشار هم ندارم. اگر مصلحت دیدید منتشر کنید. چه کسی گفته است شما از موسوی و کروبی تبری بجویید؟ شما از فتنه تبری بجویید». * (به آقای شجونی) گفتم تو گفتی ما ناچاریم صحبت‌های عسگراولادی را ماستمالی کنیم. نه! ماستمالی نکن، چون خودم می‌توانم از حرف‌هایی که زده‌ام و اعتقادم است دفاع کنم، شما نمی‌خواهد ماستمالی کنی. * امام در روزهای آخر عمر مبارکشان یک شب خواب دیده بودند و برای سید احمد آقا نقل کرده بودند و ایشان هم برای ما نقل کرد که امام خواب دیده‌اند صدام را دستگیر کرده‌اند و دارند می‌آورند. من از بالای جماران نگاه می‌کردم که صدام را در حال دستگیری دارند می‌آورند. با خودم فکر کردم اگر آمد، راهش بدهم یا ندهم؟ یک مقدار که فکر کردم، این جوری به ذهنم رسید که اگر آمد و وارد شد، مانعش نشوم و بیاید. بعد فکر کردم وقتی می‌آید راجع به چه چیزی با او صحبت کنم؟ به ذهنم رسید بگذار ببینم او چگونه شروع می‌کند و چه می‌گوید. حرف که زد، من بر اساس حرف‌های او پاسخ می‌دهم. * شب خدمت عزیزان در شورای مرکزی رسیدم و گفتم: «من آمده‌ام که در حضورم از من تبری بجویید که بدانم آبرویم را تقدیم کرده‌ام تا از اینجا بلند شوم و بروم». راه بی‌خطر نیست. * وظیفه‌ای که بنده دارم، وظیفه یک انسان رفتنی است با بار سنگین. هنوز کسی را نمی‌شناسم در حد بنده توفیق داشته باشد و قبل از انقلاب، حین انقلاب، بعد از انقلاب تاکنون این قدر با نظام همراهی داشته باشد. بنده حضور داشتم. عرض کردم حتی امام دور نمی‌داند که یک روزی بتواند از صدام بگذرد، گفتند: «اگر از صدام بگذریم از آل‌سعود نمی‌گذریم». یعنی این احتمال وجود دارد که یک روزی برسیم به اینکه باید از صدام بگذریم!











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن