واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دربي بهايي «باب و بهاء»
در عصر قاجار كه بنيان بسياري از مسلكهاي استعماري در تراكم غليظ و غريبي از مه زمانه ناپيدا بود، كسي نميدانست چرا شامان بودايي با وسواس بسيار مويي در سر نگه نميدارد و سردار سيك سخت مواظب است مويي از پيكرش گم نشود. در صورتي كه هر دو از يك اقليم و احاطه شده در شرايط اجتماعي يكسانند. آغاز سلطنت قاجار بر ايران در چنين دورهاي مقدمهاي براي توقف انديشه و ثبات سردرگمي آدمي بود، زيرا علاوه بر شيطنتهاي دينسازان مهاجر به ايران كه بعضاً به نام گردشگران مانند درويش دروغگو يا نمايندگان شركتهاي تجاري لكن در واقع مأموران سياسي كه براي نقشهبرداري از موقعيت ايران براي دينسازي اعزام شده بودند، نه فقط زمينه تبليغات مسلكي را فراهم ميآوردند، بلكه نقش دلال انعقاد قراردادهاي استقلالسوز و خانمانبرانداز را به عهده داشتند. پيوستن سران فرقههاي صوفيه و اسماعيليه با عوامل مزدور قدرتهاي جهاني آنها را كه چون اژدها از غم بيآلتي افسرده بودند رمق بخشيد. مهمتر اينكه عدهاي دانسته يا ندانسته به عمد يا سهواً ميكوشيدند- و هنوز نيز ميكوشند- پيروان مسلكها را در ذيل تفكر شيعه ببينند و به جدالهاي درون ديني در فرجامشناسي تشيع نسبت بدهند، اما همه آنهايي كه درك عميق و دقيقي از تاريخ اسلام دارند، ميدانند مسلكهايي هستند كه از صدر اسلام تا به امروز دست سياست روز آنها را به صورت دين در آورده و به جان ملت مسلمان، خاصه شيعه انداخته است تا هر زماني از رهگذر تفسيرهاي ارتجاعي و خرافاتي آنها و ايجاد شقاق و نفاق در جامعه متحد اسلامي هسته پويايي دين اسلام و مذهب تشيع در جامعه شيعي گرفته شود و راه براي سيطره استعمار و استبداد هموار شود، مثلاً به استناد گزارشهاي تاريخ صوفيه را بنياميه، اسماعيليه را بنيعباس، وهابيت را انگليس، شيخيه را عثماني و بابيه و بهاييه را روس تزار ساخته و پرداختهاند. شيعه به صور مختلف با آنها برخورد كرده و در حقيقت هدف از تأسيس اين فرقهها و مسلكها وارد كردن ضربه به تشيع بوده است و بس. تا اينكه انقلاب شكوهمند اسلامي اين فرصت را در كنار هزاران خصوصيت شرافتخيز فراهم آورد تا دانشمندان و محققان نويسنده تأملي بر سر اين مهم داشته باشند كه فرقهها و مسلكها با انبوهي از شعبه و انشعاب چگونه بروز كرده و از كدام مسير و به وسيله چه طراحاني توانستهاند تشكيلاتي عمل كنند. در مورد تشيع كه كارشناسان استعمار علل جوش و جهش شيعه را دقيقاً بررسي ميكردند، به اين نتيجه رسيدند بقا، پويايي و پيشرفت تشيع ريشه در دو چيز دارد: عاشوراي حسيني با خصوصيت «كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا» و انتظار فرج. لذا در مركز علمي تشيع در دل شيخيه دست ساخته امپراتوري عثماني كه اختلافافكني بين شيعه و سني را تعقيب ميكرد، امپراتوري روس تزار فتنه علي محمد شيرازي با ادعاي جذاب باب امام قائم(عج) بودن را شكل داد كه به بهاييت انجاميد و مورد حمايت انگليس و امريكا قرار گرفت. بعد از كودتاي انگليسي سوم اسفند 1299 روزگاري كه تايمز را در كشتزار سياست اين سرزمين جاري ساختند، مقاومت ملت به رهبري رجال ديني و سياسي را در برابر چكمهپوشان برگزيده اجنبي سركوب كردند و زمام امور كشور اسلامي- شيعي ايران را به رضاخان برگزيده بهاييان سپردند. در اين تاريخ كه از سال 1309ق با مردن حسينعلي نوري بها آغاز ميشود و در تاريخ 1327ق كه عباس افندي آزادانه براي رياست خود فعاليت ميكرد تا ربيعالاول 1340ق كه كودتاي دوم در بهاييت رخ داد، شوقي افندي نواده عبدالبهاء به رياست مسلك استعماري بهاييت رسيد، مبلغان زبردستي مانند عبدالحسين آيتي، ميرزاحسن نيكو- مؤلف رسالهاي كه به بهانه نشر آن، اين سطور به نگارش درآمده- ميرزاصالح اقتصاد و فضلالله مهتدي صبحي و در پي اينان مسئولان محافل محلي بهايي پي در پي از بهاييت توبه كردند و هر كدام خاطرات خود را كه علت و جهت بريدن آنان از بهاييت شده بود به فرد و جامعه تقديم كردند و منشأ بيداري كثيري از فريبخوردگان شدند. كتابي كه از آن سخن ميرود، تأليف ميرزاحسن نيكو يكي از مبرزترين مبلغان بهاييت است كه وسيله نجاتي براي بهاييان و مجموعهاي مفيد و بينظير براي بهاييپژوهان است. اين اثر ارجمند اخيراً از سوي نشر نيكان و باكيفيتي نفيس روانه بازار نشر شده است.
نویسنده : علي مستوفيان
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]