واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۹ مرداد ۱۳۹۳ (۱۰:۱ق.ظ)
دنياي اقتصاد: ريشههاي اقتصادي «داعش»
به گزارش خبرگزاري موج، دنياي اقتصاد نوشت: در ميان بهت و شگفتي (البته به ظاهر) بسياري از ناظران اوضاع خاورميانه، گروه تروريستي داعش که حتي خشونت و واپسگرايي طالبان در سايه آن رنگ باخته است توانست در مدت نسبتا کوتاهي بخش قابلتوجهي از خاک عراق و سوريه را به اشغال خود درآورد و از اين هم فراتر رفته و به عمليات تروريستي و جنگ چريکي بسنده نکرده، بلکه تشکيل خلافت اسلامي را اعلام کند.
حال بحث اين است که چگونه در شرايطي که درصد بالايي از مردم مسلمان دنيا خواهان زندگي مسالمتآميز نه تنها در درون خود بلکه حتي با غيرمسلمين هستند و غيرمسلمين ساکن در ميان مسلمين با انجام وظايفي که براي آنها تعيين شده است نه تنها حق زندگي معمولي و فعاليت اقتصادي دارند بلکه از حمايت حقوقي و قانوني دولت اسلامي بهرهمند هستند، افرادي اين چنين خشن و داراي رفتار غيرانساني بر بخش قابلتوجهي از سرزمين اسلامي حاکم ميشوند و حتي گروه قابلتوجهي را با خود همراه ميسازند.
آيا واقعا اتفاق بسيار شگفتآميزي رخ داده است يا منطق تحليل علمي قادر است حداقل توضيح نسبي از آن فراهم کند.
در اين نوشتار ضمن احترام به تمامي علوم مرتبط با شرح مساله از قبيل علوم سياسي،روانشناسي، جامعهشناسي، تاريخ اديان و مذاهب، فلسفه و کلام و امثالهم، هدف آن است که توضيحي مبتني بر علم اقتصاد از ظهور و قدرت گرفتن گروه داعش فراهم شود. نويسنده بر اين باور است که محرک اصلي اين گونه پديدهها اقتصاد و منافع اقتصادي گروههاي مختلف مرتبط با موضوع است و ساير جنبههاي موضوع صرفا نقش تسري دادن، گسترش دادن و فزوني بخشيدن را دارند. بر همين اساس نيز هرگونه چارهانديشي براي مقابله با و حل چنين مشکلاتي که به ريشههاي اقتصادي موضوع توجه نداشته باشد قرين به موفقيت نخواهد بود.
مردم عراق نزديک به 14 قرن است که نه بهعنوان يک کشور، بلکه بهعنوان يک ملت، داراي زندگي مسالمتآميزي با همديگر بودهاند و مذاهب مختلفي اعم از مسلمانان و غيرمسلمانان در کمال صلح و صفا با هم زيستهاند و هيچ جنگ و خونريزي مذهبي اهميتداري در تاريخ اين سرزمين وجود نداشته است. جنگهاي صفويان و عثمانيها يا تبعيضهايي که در دورههاي مختلف از جمله در دوران امپراتوري عثماني يا در دوران صدام حسين نسبت به برخي اقليتهاي مذهبي و قومي وجود داشته است نيز حتي اگر بخشهايي از عراق را درگير کرده باشد واقعا جنگ مردم عراق با همديگر نبوده است. حال چطور شد که در فاصله يک دهه عراق تبديل به يکي از ميدانهاي جنگ مذهبي شده است با وجود آنکه اکثريت مردم عراق از اين وضع ناراضي و ناخشنود هستند. از اينجا است که ميتوان دنبال يک توضيح اقتصادي گشت که متاسفانه وراي بسياري از خونريزيهاي موجود در کل جامعه جهاني (نه فقط در عراق) است.
يکي از توضيحهاي اقتصادي قدرت گرفتن داعش به تحليلهاي اقتصاددان معروف ويليام بامول و برخي از اقتصاددانان تاريخ رشد و توسعه اقتصادي برميگردد که به نحوه جهتگيري استعدادهاي ويژه موجود در ميان افراد جامعه بشري ميپردازد. در اين تحليل، تعداد اندکي از افراد موجود در جامعه بشري استعداد و توانايي سازماندهي ديگر افراد بشر را دارند و اکثريت افراد جامعه بشري را کساني تشکيل ميدهند که توسط آن تعداد اندک بايد سازماندهي شوند. در شرايطي که محيط براي فعاليت توليد کالاها و خدمات مهيا باشد، اين استعدادهاي نادر به سازماندهي ساير افراد جامعه به شکل استخدام مستقيم يا غيرمستقيم جهت انجام فعاليت اقتصادي ميپردازند تا از آن طريق سود و منافع اقتصادي کسب کنند. در شرايطي که محيط براي فعاليت اقتصادي مناسب نباشد، اين استعدادهاي نادر و اندک به سازماندهي ساير افراد جامعه در ساير فعاليتها ميپردازند که به توليد کالاها و خدمات نميانجامد بلکه سهمي از توليد موجود را از اين طريق نصيب خود ميکنند. اين فعاليتها ميتواند شامل دزدي و تبهکاري، راه انداختن جنگ، تشکيل احزاب سياسي و حتي سحر و جادو نيز شود. نبايد سازمان دهندگان و رهبران داعش را افرادي خنگ و عقب مانده تصور نمود، بلکه بخشي قابلتوجه از آنها افرادي داراي توانايي سازماندهي هستند که جهت کسب منافع و موقعيت مادي و اجتماعي به اين فعاليت روي آوردهاند تا از محيط مناسب چنين فعاليتي و نبود محيط مناسب فعاليت اقتصادي براي آنها کمال بهرهبرداري را کرده باشند. تشکيلات طالبان پاکستان و افغانستان نيز در راستاي نفع مادي موجود در توليد و فروش مواد مخدر در اصل يک نظام انگيزشي نيرومند براي سازماندهندگان اصلي آن وراي خود دارد.
توضيح ديگر اقتصادي راجع به انگيزه بخشي از جمعيت است که به داعش پيوستهاند، از آن حمايت کردهاند يا حداقل مخالف قدرت گرفتن آنها نيستند. در کشوري مانند عراق که دموکراسي نوپاي آن متکي به فعاليت احزابي است که بيشتر ماهيت طايفهاي و مذهبي دارد، بهطور طبيعي قدرت همراه با ثروت عظيم نفت بخشي از جامعه عراق را بسيار بهرهمند ساخته است و بخشي از آن، از اين درآمد رو به تزايد نفت، کم بهره شده است. طبيعي است که بخشي از اعراب سني که بهطور سنتي سهم قابلتوجهي در قدرت داشتهاند و بهويژه بازماندگان حزب بعث که قدرت و منافع اقتصادي خود را از دست دادهاند، امکان اين را فراهم آوردهاند که رهبران داعش از انگيزه آنها براي راه انداختن جنگ به ظاهر مذهبي بهرهمند شوند. بدون وجود اين انگيزه اقتصادي امکان چنين پيشروي سريعي فراهم نميشد. اگر در عراق اقتصاد آزاد و غيردولتي وجود داشت بدون ترديد بسياري از اين سازمان دهندگان داعش و کساني که به آن پيوستهاند را درگير فعاليت اقتصادي با کسب سود ميکرد و مانع شکلگيري و قدرت گرفتن چنين گروه تروريستي ميشد.
توضيح اقتصادي ديگري که براي قدرت گرفتن گروه داعش بهطور خاص و گروههاي افراطي مذهبي در حالت عام مطرح است آن است که تعداد زيادي از جنگجويان داعش ظاهرا از کشورهاي ديگر و بهويژه کشورهاي فقير اسلامي به آنها پيوستهاند. ضمن اينکه توضيح ديگري در راستاي نظريههاي کلوب در اقتصاد وجود دارد که چرا چنين افرادي به يک گروه جنگجوي ديني ميپيوندند، اما دليل اصلي پيوستن آنها هم اقتصاد است، گرچه قاعده کلي در مورد رفتار انسان هميشه احتياج به احتياط دارد، اما واقعيت دردناک آن است که غالب افرادي که به گروههاي شبيه داعش و طالبان پيوستهاند از کشورهاي فقير اسلامي بودهاند يا در کشور خود از نظر اقتصادي ناموفق بودهاند و پيوستن آنها به داعش آنها را از بن بست فقر مادي ميرهاند. به عهده گرفتن مسووليت زندگي و کار و تلاش براي خانواده کار دشواري است و بسياري از اين جنگجويان خود را از اين مسووليت رهانيدهاند و در عين حال به منافع مادي نيز دست يافتهاند. اين موضوع حتي در مورد جنگجوياني که از کشورهاي اروپايي به داعش پيوستهاند نيز صادق است. توضيح اقتصادي ديگر براي قدرت گرفتن داعش منافع اقتصادي متضاد ديگر کشورها در عراق است. اين منافع اقتصادي از فروشندگان اسلحه و تصاحب بازار بالقوه عراق گرفته تا رقابت بين خريداران بزرگ نفت و حتي کشورهاي صادرکننده نفت که قصد تسلط بر بازار نفت را دارند شامل ميشود. مورد آخر بدون ترديد نقش مهمي را در اين رابطه بازي ميکند. تمام اين موارد دست به دست هم ميدهند تا در کشوري که سابقه جنگ مذهبي وجود نداشته است يک گروه بيرحم و به دور از رافت اسلامي بتواند بر موج سوار شود و مبتنيبر منافع اقتصادي زمينه شعله ور شدن خونريزي مذهبي را ايجاد کند. بنابر اين، لازم است با عينک اقتصاد نيز به موضوع نگاه کرده و اجازه ندهيم تحليل رسانهاي مبتني بر دامن زدن به اختلاف مذهبي در اين زمينه مسلط شود و بيش از اين انسانهاي بيگناه را قرباني نمايد. برخي از رسانههاي تاثيرگذار جهاني بيش از حد بر شکاف مذهبي بهعنوان دليل اصلي ظهور داعش تاکيد ميکنند و متاسفانه رسانههاي جهان اسلام را نيز دنبالهرو خود ساختهاند، در حالي که شکاف مذهبي تنها ابزاري براي سازمان دهندگان داعش جهت تامين منافع اقتصادي است.
نويسنده: دکتر تيمور رحماني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]