واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/این خبر هیچگاه نمیسوزد
مگر میشود خبرنگار باشی و دغدغهمند قلم نزنی...
دیروزها، امروزها و فرداها حکایت از خبری دارد که هیچگاه نمیسوزد...حکایت دویدنهای تو و فرجامی که کسی نیست حتی بگوید دمت گرم و سرت خوش باد...
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، هر چند روزیات به سختی نمیرسد اما روزت مبارک...همه چیز از آنجا رقم خورد که خداوند فرمود «ن و القلم ما یسطرون»...و دیروزها و امروزها و فرداها حکایت از خبری دارد که هیچ گاه نمیسوزد...حکایت دویدنهای تو و فرجامی که کسی نیست حتی بگوید دمت گرم و سرت خوش باد. دوست عزیز خبرنگاری میگفت...زندگی یک خبرنگار یعنی «ساعت کار باز و نیاز به آپدیت بودن دائمی، کاری که خواب راحت در آن معنا ندارد، روز تعطیل و غیر تعطیل نمیشناسد، برنامهریزی، وقت فراغت، در اوج خواب که شاید هفت پادشاه هم به خوابت آمده باشند ناگهان صدای زنگ گوشی تو را در عرض چند ثانیه از خواب بیدار میکند که وااااااااای خبر سوخت و این همان خبری است که هر لحظه متولد میشود و هر لحظه از دنیا میرود و تو مدام دلواپس سوختن همان خبر هستی»...چقدر دغدغههای من و تو را زیبا قلم زد...خبرنگار است دیگر، مگر میشود خبرنگار باشی و دغدغهمند قلم نزنی... *درد تو درد بیتوجهیهاست... دوست عزیز خبرنگار! فقط من تو را میفهمم و تو من را... گروه تروریستی داعش در عراق حملات تروریستی خود را آغاز میکند و مگر میشود تو بی تفاوت باشی، هنوز درگیرودار انعکاس نامردیها و رذالتهای آنان بوده که خبر میرسد غزه را بمباران کردهاند و هزاران هزار مردم بیدفاع را به جرم حیات به خاک و خون میکشند و باز هم تو نمیتوانی آرام و بیتفاوت باشی، باید قلم بزنی، باید این جنایات را فریاد کنی، باید پژواک صدایت را به عالم برسانی، در غزه آتش بس میشود، هنوز آرام نگرفتهای که سکوت مجامع بینالمللی خبرساز میشود، خبر و خبر و خبر.... میدانم که برای تو این دلواپسیها و استرسها درد نیست، شیرین است،لذت است، رسالت است، میدانم که برای درد این مردمت درد میکشی تا درمان کنی، میدانم که آنقدر پیگیری میکنی که یک مسئول جوابت را بدهد و آنقدر درمان درد مردمانت برایت شیرین است که حاضر نیستی بخاطر شکایت یک مسئول، خبری را حذف کنی و یا کذب بنویسی، میدانم دوست عزیز خبرنگار، میدانم درد تو دویدنهای پیاپی و حقوقهای حداقلی نیست، شور و اشتیاقت حکایت از عشق به این کار دارد اما درد تو درد بیتوجهیهاست... تا بوده همین بوده و تا هست همین هست، فرقی ندارد در موج اول تاریخ باشی و یا در موج سوم که دنیای ارتباطات و جامعه اطلاعاتی است، نامردمیهای تاریخ همیشه پا بر گلوی مظلوم میگذارد و داستان همیشگی حق و باطل و خیر و شر، و تو دوست خبرنگار نگارنده این نبرد حق و باطلی، هر چند تاریخ بیرحمانه با تو تا میکند... صارمی را در مزار شریف به جرم خبرنگار بودن و انعکاس جنایات طالبان شهید میکنند و خبرنگار و خبرنگارانی که در داستان نبرد حق و باطل تاریخ شهید شدند، رفتند و امروز فقط باید 17 مرداد بیاید که بگویند و شاید بگویند، روزت مبارک... اما مهم نیست... *باید تمام قد ایستاد و سکوت را شکست مهم این است که باید تمام قد ایستاد و سکوت را شکست، باید نوشت و حقیقت را گفت، باید قلم زد و واقعیت را گفت، باید آگاه کرد، باید اهل شعور بود و روشنگری کرد نه شعار، باید دلسوز بود و دلسوزانه نوشت، باید عاشق بود و عاشقانه نوشت، باید باطل را محکوم کرد، حق را جانبداری و صدای مظلوم را فریاد و غرش ظالم را نابود کرد...همه اینها به قلم توانای تو بستگی دارد، قلم میزنی و طلوع همین نوشتههایت به روزهای ظلمانی تاریخ هر چند کوتاه پایان میدهد اما کجاست مسئولی که بگوید...دمت گرم و سرت خوش باد.... دوست عزیز خبرنگارم...در حاشیه این خبری که هیچ وقت نمیسوزد مخاطبم تویی، مبنای رسالت من و تو صحت و صداقت در خبر است، دقت در خبر و سرعت، این است که رسانهای باشی و اخلاق را رعایت کنی، خبرت چند دقیقهای پس و پیش شود مهم نیست، مهم اخلاق رسانهای و صداقت در اطلاعرسانیاست...من و تو آمدهایم درد مردم را فریاد کنیم، آمدهایم چشم بینا و گوش شنوای این مردم باشیم نه اینکه دستها را بر دو گوش گرفته و پردهها بر چشم بیفکنیم و فقط خبر بزنیم...دوست عزیز خبرنگارم، بداخلاقی رسانهای ممنوع... -------------------------------- یادداشت: فائزه حمزهای -------------------------------- انتهای پیام/70005/ذ40
93/05/17 - 10:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]