محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827962120
مادر ۴ شهید: لازم باشد سلاح در دست میجنگم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مادر ۴ شهید: لازم باشد سلاح در دست میجنگم
مادر ۴ شهید کشورمان گفت: اگر باز هم این اتفاق بیفتد (جنگ شود) من اگر بتوانم خودم اسلحه در دست میگیرم و میجنگم، من این را به رئیسجمهور قبلی و فعلی هم گفتهام و ترس از مرگ ندارم.
روزنامه جام جم نوشت: کمر خم و عصای دست و پاهای پرانتزی دردناک، در بدو دیدار، اولین تصویر از فاطمه عباسی است. بسختی راه میرود، بهزحمت مینشیند و با درد جابه جا میشود، ولی برای هم کلامی، خوش مشرب است و با حوصله. مادر چهار شهید جنگ را پیش از مصاحبه، آدمیبا مواضع تند میپنداشتم، اما ساعتی نشستن کنار او و مرور خاطرات دور و نزدیکش آن تصویر را از بین برد و به جایش تصویر مادری را نشاند که سمبل مقاومت است. او روز مصاحبه از چهار پسرش گفت، از این که جنازههای هر چهار فرزند را دیده، اما مقابل چشم مردم برایشان اشک نریخته تا حافظ وصیت آنها باشد. برخی حرفهای او برایم عجیب بود، با برخی از مفاهیم ذهنی او مانوس نبودم، اما در مجموع فاطمه عباسی زنی است نماینده یک نسل در حال فراموشی که باید از نو مرور شوند؛ آدمهایی که راوی بخشی از تاریخ این کشورند و شنیدن حرفهایشان میتواند برداشتی را که این روزها برخی از مردم از خانوادههای شهدا دارند، اصلاح کند. * عکس پسرهایتان را همیشه روی دیوار نگه میدارید؟ بله، از همان زمان که شهید شدند این عکسها روی دیوار است. * کدام پسر زودتر شهید شد؟ احمد، سال 59. * پس همان اوایل جنگ بود؟ نه، هنوز جنگ شروع نشده بود. * پس چطور شهید شد؟ احمد آن زمان در کردستان بود، به دست کوملهها شهید شد. * سرباز بود؟ نه، پاسدار بود و مدتها قبل از شهادت به آن مناطق رفت و آمد داشت. * دقیقا دنبال چه بود؟ زمان شاه، احمد فعالیت زیرزمینی انجام میداد و شعار نویسی میکرد، شبها هم روی پشت بام اللهاکبر میگفت. * شما مخالف این کارها نبودید؟ مخالف نه، اما میگفتم بیا پایین دستگیرت میکنند، ولی خودش نمیترسید. * یعنی شما میترسیدید؟ بله میترسیدم، چون بی خبر بودم و نمیدانستم دنیا چه خبر است، اما بچهها در اجتماع بودند و میدانستند. * خواسته پسرهای شما چه بود؟ میخواستند شاه را رد کنند. شاه را نمیخواستند چون ظلم میکرد و جوانها را شکنجه میداد و میکشت. من بارها دیده بودم که جوانها را میگرفتند و چشم بسته میبردند، اما نمیدانستم قضیه چیست تا این که ساواک منحل شد. * پسرهای شما هم دستگیر شده بودند؟ یکبار پسر بزرگم را دستگیر کردند، اما چون مدرکی نداشتند آزاد شد. * شکنجه هم شده بود؟ نه، فقط یک روز بازداشت شده بود. * شما اولین فرزندتان را سال 59 از دست دادید، وقتی خبر شهادت او را شنیدید چه کار کردید؟ هیچ کار، آنها خودشان ما را آماده کرده بودند و میدانستیم شهید میشوند. جنازه احمد 38 روز بعد از شهادت در پادگان ماند چون احمد و همرزمهایش که جزو گروه چمران بودند پادگان بانه را آزاد کرده بودند. صورت احمد با خمپاره کوملهها متلاشی شده بود، وقتی جنازه او را آوردند بوی عطر میداد. * شما جنازه را دیدید؟ بله. * بوی عطر را هم خودتان استشمام کردید؟ بله، خیلی زیاد. همین شد که خدا هم به ما صبر داد. * گریه هم کردید؟ پسرها وصیت کرده بودند برای ما گریه نکن. * وصیت جای خود، اما به هر حال وقتی عزیزی از دست میرود گریه اجتنابناپذیر است؟ ما هیچوقت در انظار مردم گریه نمیکردیم، الان هم همین طور. * خب پس در خفا گریه میکنید؟ بله، مگر میشود گریه نکرد. البته من الان هم اول برای امام حسین و خانوادهاش گریه میکنم. * و بعد برای بچهها؟ البته بچههای من نیاز به گریه ندارند، خوش به حالشان که رفتند و به این مقام رسیدند و ما ماندهایم گنهکار. * دومین پسرتان کی شهید شد؟ دومین پسر علی بود. علی دیپلمش را که گرفت وارد سپاه شد و مرتب محل خدمتش عوض میشد تا اینکه یک بار ترکش به سینهاش خورد و زخمیشد و به خانه آمد؛ اما بعد از شش ماه دوباره به جبهه برگشت و در عملیات بیتالمقدس یک شهید شد. یونس، پسر دیگرم هم درست در همان روز شهید شد، البته یونس صبح و علی سر شب. جنازه علی را که آوردند، سه روز بعد جنازه یونس را آوردند. * جنازه کدام یک از این دو پسر زخمیتر بود؟ هر دو زخمیبودند، اما یونس بیشتر زخمی بود و دستش هم قطع شده بود. * وقتی خبر شهادت همزمان دو پسرتان را شنیدید چه حسی داشتید؟ هیچ. ما در مراسم ختم علی بودیم که پسر داییام وارد شد و گفت خدا به این مادر صبر بدهد. البته من قبل از آن خواب دیده بودم و دیدم در بهشتزهرا قدم میزنم، در قطعه 26 که سه خانم قدبلند آنجا هستند و سراغ من آمدند و گفتند راه را باز کنید مادر سه شهید دارد میآید. من از خواب پریدم و گفتم خدایا به تو پناه میبرم. فردای آن روز خبر شهادت علی را برایمان آوردند که بعد هم تشییع جنازه کردند و او را در قطعه 26 دفن کردند. ختم علی بود که خبر شهادت یونس را آوردند، پدر بچهها پشت میکروفن مشغول حرف زدن بود که خبر را دریافت کرد و از همان جا خبر شهادت پسر سوم را هم اعلام کرد، بعد مسجد به هم ریخت از بس مردم ناراحت شدند. اما من به مردم گفتم که میدانستم بچهها شهید میشوند. * شما جنازه هر چهار پسرتان را دیدهاید، میخواهم بدانم وقتی برای آخرینبار بهصورت آنها نگاه کردید بهعنوان آخرین دیدار با آنها چه حسی داشتید؟ هیچی، فقط نگاه کردم. * یعنی بهتزده شدید؟ نه، گفتم که اینها ما را برای شهادتشان آماده کرده بودند. * آمادگی درست، اما به هر حال مرگ فرزند تجربه ناخوشایندی است. بله، تحتتاثیر قرار گرفتم، اما فرزندی را که در راه خدا میدهی، خدا هم صبرش را میدهد. پیش از اینکه بچههایم شهید شوند من خواب امامان و سیدهای زیادی را میدیدم. پیش از این که احمد شهید شود من خواب امام خمینی را دیدم که من به دست و پای ایشان بوسه زدم و گفتم آقا ما شما را در آسمانها جستجو میکردیم و اینجا پیدایتان کردیم، ایشان هم گفتند چون شما مرا دوست دارید آمدم. منظورم این است که این خوابها و افرادی که در خواب میبینیم به ما صبر میدهند. * پدر شهدا هم مثل شما فکر میکرد؟ بله، حتی اگر یک موقع من بیتابی میکردم، ایشان مرا دلداری میداد و میگفت باید صبر کنی. * خیلی دل تنگشان می شوید؟ بله ، دلم برایشان تنگ میشود، مگر میشود دلم تنگ نشود. همان زمان یک خانمی به من گفت ما شنیدیم تو اصلا گریه نمیکنی که من گفتم مگر میشود گریه نکرد. پسرم علی وصیت کرده بود که مادر میدانم تحمل مرگ من سخت است، اما به یاد 14 معصوم و شهدای کربلا صبر کن و اجازه نده دشمن گریه تو را ببیند. جنازه علی را که آوردند من صورتش را بوسیدم،خیلی خنک بود، آنقدر خنک که جگرم خنک شد. اما اجازه ندادند صورت بقیه پسرهایم را ببوسم چون گفتند احتمال دارد شیمیایی شده باشند. * حتی پسر چهارمتان محمد؟ بله. محمد را یک تک تیرانداز کشته بود، گلوله خورده بود به دهانش و از سرش آمده بود بیرون. محمد تخریبکار بود و لحظهای که از پشت خاکریز بیرون آمده بود تیر خورد. * وقتی احمد بهعنوان اولین پسر خانواده شهید شد، واکنش برادرهایش چه بود؟ برای رفتن به جبهه سست نشدند؟ احمد به برادرهایش وصیت کرده بود که آقا را تنها نگذارید. زمانی که احمد شهید شد، علی تازه دیپلم گرفته بود و گفت نمیگذاریم تفنگ برادرم روی زمین بماند و بلافاصله رفت به جبهه. یونس هم دانشآموز راهنمایی بود که به جنگ رفت، 18 سالش بود که شهید شد، اول هم قبولش نمیکردند، اما آنقدر رفت و آمد و اصرار کرد تا بالاخره اعزام شد. * محمد، آخرین پسر هم حتما پیرو همین تفکر بود؟ محمد استاد اسلحه بود. چند هزار نفر از محمد نحوه کار با اسلحه را یاد گرفتند. بعد هم که شهید شد چندین کتاب قطور مربوط به اسلحه را تحویل سپاه دادیم. * محمد کی و کجا شهید شد؟ کربلای هشت. قرار بود شش ماه جبهه بماند و بعد به دانشگاه برود، اما سر شش ماه جنازهاش آمد. * پس به دانشگاه نرسید؟ به دانشگاه نرسید، اما به دانشگاه خودش رسید. * حالا سالها از آن روزها که شما خاطراتش را تعریف میکنید میگذرد. تا به حال شده در خلوت خودتان به این چهار پسر فکر کنید؟ بله، فکر میکنم، اما خدا را شکر میکنم که اگر بچه به من زیاد دادی، به راه خوبی رفتند. * چند فرزند دارید؟ ده تا، شش پسر و چهار دختر که چهار پسرم شهید شدند و یک دخترم که چند سال پیش باردار بود ، تصادف کرد و همراه فرزندش فوت کرد. * برای مرگ دخترتان ناراحت شدید؟ بسیار زیاد. * گریه هم کردید؟ زیاد. * الان که سالها از پایان جنگ میگذرد چه حسی به جنگ دارید؟ من اصلا به این چیزها فکر نمیکنم وبابت جنگ از کسی طلبکار نیستم، اما دیده ام کسانی را که پشیمان شدهاند. بعضیها به من میگویند حیف از بچههایت نبود که رفتند، اما من بدم میآید و میگویم بچهها را در راه خدا دادهام. یک نفر در محله ما هست که دائم بیقراری میکند، اما من میگویم خودت را بی اجر نکن، میدانی بچههایت کجا رفتند؟ * تا به حال خواب پسرهایتان را دیدهاید؟ میخواهم بدانم آنها را در چه فضایی میبینید. من خیلی کم خوابشان را میبینم، در حد چند صحنه کوتاه. شاید برای این که با رفتنشان کنار آمدهام و برایشان بیتابی نمیکنم سراغم نمیآیند. اما خواب شوهرم را زیاد میبینم. * پس برای شوهرتان بیشتر بیتابی میکنید تا پسرها؟ بله، چه کسی دوست دارد شوهرش کنارش نباشد و تنها باشد؟ * میدانید برخی مردم در مورد خانواده شهدا چطور فکر میکنند، مثلا میگویند اگر یک یا چند عضو خانواده را از دست دادهاند لااقل چیزهای خوبی عایدشان شده است. بله، این حرفها به گوش ما هم میرسد، اما خدا شاهد است که تا به حال هیچ چیز از بنیاد نگرفتهایم. یک زمانی بنیاد به خانوادههای شهدا 200 هزار تومان میداد، برخی که از این موضوع باخبر شده بودند، گفتند معلوم شد برای چه ناراحت نیستید، هر کسی این پولها را بگیرد ناراحت نمی شود. من هم گفتم امیدوارم از این پولها قسمت شما هم بشود. عدهای هم به ما گفتند خانهتان را که ساخته اید از پولهایی است که بنیاد به شما داده، در حالی که ما یک زمینی در سعادت آباد داشتیم و آن را فروختیم و این خانه را ساختیم. من از این زخم زبانها زیاد شنیدم، اما به خدا واگذارشان کردهام. * چرا از تسهیلاتی که بنیاد به خانواده شهدا میدهد مثل وام، سفرهای زیارتی و... استفاده نکردید؟ البته چند بار مشهد رفتیم، مکه هم رفتهام، زمان ریاست کروبی بود، او خیلی برای خانواده شهدا زحمت میکشید، اما حیف که آخرش همه چیز را به باد فنا داد. البته من طرف خدا هستم و به چپ و راست کار ندارم . * اخبار مربوط به صدام را پیگیری میکردید؟ بله، همیشه پیگیر بودم. * پس میدانید سرنوشتش چه شد؟ بله، دستگیرش کردند و بعد هم اعدام شد. خداوند تقاص این دنیا را از او گرفت تا بماند برای آن دنیا. * از مرگ صدام خوشحال شدید؟ از ذوق نمیدانستیم چه کار باید بکنیم. * نظرتان در مورد اعدام صدام چه بود؟ باورش کردید؟ راستش را بخواهید نه، هنوز هم شک دارم که مرده باشد. نمیدانستم خود صدام بود یا یکی از بدلهای او. * در بین سیاسیون دنیا کسی هست که شما مثل صدام از مرگش خوشحال شوید؟ نه، من از مرگ کسی هیچوقت خوشحال نمیشوم. البته آرزو دارم اسرائیل و آمریکا زیر و رو شوند، همین طور کسانی که مسبب جنگ ایران و عراق و کشتار این همه جوان شدند، اما بجز اینها از مرگ و نابودی کسی خوشحال نمیشوم. * اگر دوباره جنگ بشود خانواده شما مشارکت میکنند؟ اگر باز هم این اتفاق بیفتد من اگر بتوانم خودم اسلحه در دست میگیرم و میجنگم، اما این که خانوادهام بیایند تصمیم با خودشان است. من این را به رئیسجمهور قبلی و فعلی هم گفتهام و ترس از مرگ ندارم. * برای خدا به جنگ میروید یا برای وطن؟ اول برای خدا و اسلام و بعد هم برای وطن. مطلب فوق مربوط به سایر رسانه ها می باشد وخبر گزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/05/12 - 14:12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
صفحات پیشنهادی
خروش لرستانیها خیابانها را لبریز کرد/ عکس شهدای غزه در دست مادران شهید
استانها غرب لرستان گزارش خبری خروش لرستانیها خیابانها را لبریز کرد عکس شهدای غزه در دست مادران شهید خرم آباد - خبرگزاری مهر هر لحظه بر شمار جمعیت راهپیمایی کنندگان در لرستان اضافه میشود خیابانها سراسر حضور و خروش است تا مادران شهید لرستانی در کنار عکس فرزندان شهید خودسلاح مورد نیاز مقاومت از دل سنگ هم که باشد بدستتان خواهد رسید
سیاسی سایر حوزه ها محسن رضایی خطاب به فرمانده گردانهای قسام سلاح مورد نیاز مقاومت از دل سنگ هم که باشد بدستتان خواهد رسید محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در 8 سال دفاع مقدس در نامهای خطاب به فرمانده گردان های قسام تاکید کرد نبرد شما ادامه دارد و سلاح و مهمات مورد نیاز شما اخروش جهانی علیه نسل کشی در غزه -9 نماد چهرههای کودکان شهید فلسطینی در دست راهپیمایان روز قدس
خروش جهانی علیه نسل کشی در غزه -9نماد چهرههای کودکان شهید فلسطینی در دست راهپیمایان روز قدسنماد چهرههای کودکان فلسطینی توسط راهپیمایان روز قدس در تهران حمل میشود به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس راهپیمایان روز جهانی قدس در تهران که از دقایقی پیش به صورت رسمی آغاز شده استمسابقات فوتسال جام رمضان آیسک شهید دولتی سرند جام قهرمانی را بدست آورد
مسابقات فوتسال جام رمضان آیسکشهید دولتی سرند جام قهرمانی را بدست آوردرئیس هیئت فوتبال آیسک گفت با قهرمانی تیم شهید دولتی سرند مسابقات فوتسال جام رمضان این شهر به خط پایان رسید محسن روحی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در بیرجند اظهار کرد به منظور شناسایی و پرورش استعدادهای ومادر شهیدان علی و اکبر رنجبر کرکانکی درگذشت
یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۴ ۰۸ مقدس جودی کوک ارخج مادر شهیدان علی و اکبر رنجبرکرکانکی دارفانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست به گزارش ایسنا پیکر این مادر دو شهید تهرانی در بهشت زهرا س کنار فرزندانش آرام گرفت انتهای پیامنماد تابوت کودکان شهید فلسطینی در دستان راهپیمایان تهرانی
روز قدس همایش جهانی مرگ بر صهیونیست نماد تابوت کودکان شهید فلسطینی در دستان راهپیمایان تهرانی در راهپیمایی گسترده روز قدس بسیاری از مردم نماد تابوت کودکان شهید فلسطینی را در دستانشان حمل میکنند به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران ملت متدین و همیشه در صحنه ایران امروزتغذیه 74 درصد کودکان کردستانی با شیر مادر
یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹ ۳۰ معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان گفت بیش از 74 درصد از کودکان کردستانی در شش ماهه نخست زندگی منحصراً با شیر مادر تغذیه میشوند دکتر فرزام بیدارپور در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه کردستان اظهارکرد بر اساس تحقیققدردانی معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید از دستاندرکاران برگزاری اولین دوره مسابقات جام شهدا
قدردانی معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید از دستاندرکاران برگزاری اولین دوره مسابقات جام شهدامعاون رئیس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران از دست اندرکاران برگزاری اولین دوره مسابقات جام شهدا قدردانی کرد به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از سایت سازمان لیگ معاون رئیس جمهوحرکت حیرت انگیز مادر شهید در مراسم تشییع فرزند +عکس
حرکت حیرت انگیز مادر شهید در مراسم تشییع فرزند عکس مادران ما به زینب رمز و نماد فداکاری اقتدا کرده اند به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز کاربران لبنانی شبکه های اجتماعی با انتشار تصویری از مراسم تشییع شهید مدافع حرم “محمدعلی عواضه” نفرماندهی با یک دست/ شهیدی با سی ترکش
ستارگان آسمان ایران اسلامی 23 فرماندهی با یک دست شهیدی با سی ترکش حسین شخصا به شناسایی میرفت و تدبیر فرماندهیاش مبنی بر اصل غافلگیری و محاصره بود حتی در عملیات والفجر3و4 خود او شب تا صبح در عملیات خاکریزش شرکت داشت و در تمامی عملیاتها پیش قدم بود به گزارش خبرنگار دفاعی- امقتل پدر به دست دختر در دفاع از مادر!
قتل پدر به دست دختر در دفاع از مادر با سر و صدای پدر و مادر از خواب بیدار شده و دیدم پدر و مادرم داخل آشپزخانه در حال درگیری باهم بوده و پدرم آغاز به کتک کاری مادرم کرده است آفتاب رئیس پلیس آگاهی استان زنجان گفت درگیری زن و شوهر در منزل منجر به قتل شوهر توسط دختر 19 ساله ایهاشمی در نطق میاندستور: مقاومت جانانه مردم غزه، موجب تمسک صهیونیستها به سلاحهای غیر متعارف شده است/کاهش تصد
هاشمی در نطق میاندستور مقاومت جانانه مردم غزه موجب تمسک صهیونیستها به سلاحهای غیر متعارف شده است کاهش تصدیگری دولت راه حل مشکلات تهراننماینده مردم تهران در مجلس گفت مردم غزه آنچنان جانانه مقاومت کردهاند که رژیم صهیونیستی را وادار به تمسک به سلاحهای غیرمتعارف کردهاند بهدستبرد مسلحانه به خانه دوست همسر/دردسر دختر جوان به خاطر ثروت مادرش
دستبرد مسلحانه به خانه دوست همسر دردسر دختر جوان به خاطر ثروت مادرش مرد جوانی که با همدستی دوستش اقدام به سرقت مسلحانه از خانه دوست همسرش کرده بود دستگیر شد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران روز 26 خرداد امسال و از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره سرقت مسلحانهمعجزه حیات در ویرانه های جنگ/ نوزاد مادر شهید شده در حملات غزه نجات یافت
بین الملل آفریقا و خاورمیانه معجزه حیات در ویرانه های جنگ نوزاد مادر شهید شده در حملات غزه نجات یافت پزشکان در یک مرکز درمانی غزه موفق شدند طی عمل جراحی نادر نوزاد یک مادر فلسطینی را که در حمله نظامیان اسرائیلی به شهادت رسیده بود نجات دهند به گزارش خبرگزاری مهر هفته نامه آلدستگیری از مستمندان مهمترین ویژگی شهید حسنی بود
فیسبوک تویتر Google Cloob دستگیری از مستمندان مهمترین ویژگی شهید حسنی بود اراک- ایرنا- همسر شهید حسین حسنی گفت دستگیری از فقرا و مستمندان مهمترین ویژگی این شهید والا مقام بود خدیجه باقری روز پنج شنبه در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا افزود تمام مدتی را که با حسین زندگیسفارش مادر سردار شهید عباس کریمی به سعید جلیلی
سفارش مادر سردار شهید عباس کریمی به سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به مادر شهید سردار سرلشکر عباس کریمی گفت دعا کنید آبروی شهدا و امثال سردارانی چون شهید کریمی را نبریم به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز به نقل از خبرگزاری فارس سعید جلیل«سهشنبههای وبلاگی» اجداد انسان امروزی در موزه نیویورک/ مادر کوچکترین شهید غزه/ آینده تل آویو و حی
سهشنبههای وبلاگیاجداد انسان امروزی در موزه نیویورک مادر کوچکترین شهید غزه آینده تل آویو و حیفا شهیدی که مسئول کمیته ازدواج است از حمایت اهل قلم از مقاومت مردم مظلوم غزه تا بازدید یک روزه از موزه نیویورک و روایت یک دانشجو از شهیدی که در اردوهای راهیان نور حاجات را برآورده م-
گوناگون
پربازدیدترینها