واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: میكی که دلال معاملات ملکی است و رابطه خوبی با همسرش ندارد، مردی هوس باز است كه دائم و بهطور پنهانی به همسرش خیانت میكند... داستان لایم لایف، درامی خانوادگی است كه از نگاه معصوم یك نوجوان 15 ساله و در دهه70 در جنوبیترین نقطه نیویورك میگذرد. جایی كه فیلمهای «زیبایی آمریكایی» و «توفان یخ» ساخته شدند، هرچند فضای این فیلم با فیلمی مثل زیبایی آمریكایی كاملا متفاوت است. در اینجا هر روز صبح با بلند شدن از خواب و رفتن به سوی خوردن قهوه و دلتنگی و ملال روزانه بهوجود رؤیای آمریكایی تردید میكنید. این روزها شاید نگاه دوباره به تحقق رؤیای آمریكایی هسته بسیاری از فیلمها را میسازد. فیلم پر از لحظات غم انگیز، دلگیر و حتی خندهدار است؛ لحظات خندهداری كه بهسختی میتوان آنها را در دل یك خانواده از هم پاشیده تصور كرد و ترفند مناسبی برای ایجاد حال و هوایی دوگانه در فیلم است. از سویی این درهمآمیختگی طنز و لحظات دلگیر اشارهای به حال و هوای نوجوانانی است كه كاراكترهای محوری فیلم هستند. نویسندگان فیلمنامه لایم لایف، درك و استیون مارتینی بهكمك یكدیگر فیلمنامه خوب و منسجمی براساس تجربیات دوران دبیرستان خود نوشتهاند. كاراكترهای اصلی فیلم نوجوانانی هستند كه با خانوادههایشان در این منطقه زندگی میكنند و فیلم بهطور موازی به وضعیت این 2 خانواده و مشكلات موجود در روابط اعضای آنها میپردازد؛ هرچند در لحظاتی مشكلات خانواده دختر را پررنگتر نشان میدهد. در لایم لایف ریشههای ناراحتی و ناخوشی و دلتنگیهای دائمی در اعضای یك خانواده بهخوبی تحلیل میشود. درامی كه در لایم لایف شكل میگیرد، بسیار قوی و پر ماجراست و كشمكشهای موجود در آن بهاندازهای است كه میتواند در زمانی دو برابر لایم لایف ادامه پیدا كند. شخصیتپردازی كاراكترها و شكلگیری انگیزه رفتارشان در عین پیچیدگی و ابهام در ظاهر رفتارشان بهخوبی پرداخت شده و مخاطب به راحتی میتواند به شخصیتها نزدیك شده و علت كنشها و واكنشهایشان را درك كند. قهرمان داستان، اسكات (با بازی روری كالكین ) نوجوان 15سالهای است كهرؤیاهایش در رویارویی با واقعیت در هم میشكند. برادر اسكات، جیمی بهدلیل ترك ارتش در خانه مانده و مادر او انگار همیشه از چیزی ناراحت است. تاثیرگذارترین لحظات فیلم مربوط به میكی، پدر خانواده با بازی خوب الك بالدوین است. او دلال معاملات ملكی است و رابطه خوبی با همسرش ندارد و زندگی آنها در حال از هم پاشیدن است. میكی، مردی هوس باز است كه دائم و بهطور پنهانی به همسرش خیانت میكند. اسكات به دوست دوران بچگیاش آدریانا ( با بازی اما رابرتز) كه در همسایگی آنها زندگی میكند، علاقهمند میشود. آدریانا هم درگیر مشكلاتی شبیه اسكات است. پدر و مادر او هم با هم سازگاری نداشته و در آستانه جدایی قرار دارند. بازیگر نقش مادر آدریانا شخصیت تند و تیز و هیجانی این كاراكتر را در طول دعواهای خانوادگی بهخوبی شكل میدهد. رنج روحیای كه نوجوانان این فیلم ( اسكات و آدریانا) دچار آن هستند و ذهنیات و فكرهای درونی آنها، آنقدر خوب تصویر شده كه كمتر در فیلمهای آمریكایی به نمونهای مشابه آن بر میخوریم. عشق بین آدریانا و اسكات بسیار لطیف و ایدهآل است و آنقدر عمیق كه رنجآور میشود. در رابطههای عاطفی جوانان كه تاكنون در بسیاری از فیلمها دیدهایم كمتر رابطه احساسی شبیه این رابطه سراغ داریم. فیلم لایم لایف با همین اوج و فرودها، كشمكشها در روابط كاراكترها و تحلیل مشكلات موجود در فضای خانواده كاملا تماشاچی را درگیر خود میكند. روند روایت درام در سراسر فیلم با وجود لحظات دلگیر در تركیب با لحظههای كمدی به شكل دلنشینی پیش میرود. اغلب بازیها خوب ازكار در آمده، بهخصوص بازی الك بالدوین كه توانسته نقش پدر اسكات، روكی را درخشان بازی كند و این نقش میتواند یكی از ماندگارترین بازیهای این بازیگر موفق باشد. او در خلق این كاراكتر كاملا طبیعی رفتار میكند و بهنظر میآید بسیار راحت با نقش ارتباط برقرار كرده است. ساختار درخشان فیلم، دیالوگهای تاثیرگذار و یادآوری نوستالژیك حال و هوای دهه70، جزئیات قدرتمندی است كه در مجموع لایم لایف را تبدیل به فیلمی دیدنی و پر از لحظات گذرای طنزآمیز كرده است.قاببندی تصویرها بهخصوص در لحظات گفتوگوی دو نفره و قطع از تصویر یك كاراكتر به دیگری (شاتهای ضربدری) هرچند به شیوههای معمول سایر فیلمها انجام شده اما بسیار زیبا و از جهاتی متفاوت است. زاویه دوربین در این تصویرها در هنگام نشان دادن هر كاراكتر با سایر فیلمها متفاوت است. در اغلب این گفتوگوها، شاتهای ضربدری از زاویه دوربین به شكلی مایل و اریب استفاده شده كه خود حاوی مفاهیمی است كه ارتباط دقیقی با محتوای فیلم دارد. روابط افراد در این فیلم بهخصوص درون خانواده بسیار آشفته و نابسامان است و حتی زمانی كه ظاهرا همه چیز مرتب است روابط درونی كاراكترها دچار مشكل است و انگار چیزی خوب پیش نمیرود. این زاویههای كج در فرم ساختاری فیلم استفاده خلاقانهای از تكنیك در جهت نشان دادن همین مشكلات درونی آدمها در روابط شخصی شان با یكدیگر است. تدوین فیلم هرچند در بسیاری جاها خلاقانه انجام شده اما گاهی استفادههای ناشیانه از قطعهای پرشی در جاهایی كه لازم نیست به ساختار فیلم لطمه میزند. تصویرهای پایانی فیلم بسیار زیبا و تحسینبرانگیز است. درك مارتینی در انتهای فیلم نماهای درشت و نزدیكی از صورت گریان اسكات ( قهرمان فیلم)، نشان میدهد این تصویرها آنقدر هنرمندانه و بیسابقه است كه انحنای اشكهای اسكات را در حالی كه به مژههای او آویزان است میبینیم. این تصویرهای درخشان و زیبا نشان میدهد كه با این نوع دكوپاژ و در این لحظات به وسیله نمای نزدیك و درشت از صورت یك انسان چه مفاهیم شاعرانهای میتوان خلق كرد و این تنها نمونهای از قابلیتهای تصویری سینما و دانستن دانش سینمایی است كه اغلب با استفاده غلط در بسیاری از تصاویر از دست میرود (تصویرهای تلویزیونی نمونه خوبی برای هدر دادن این قابلیتها به شمار میروند). تصویر این اشكها باعث میشود كه كاراكتر اسكات نوجوان كاملا از كلیشه نوجوانان دهههفتادی خارج شود. به جز این تصاویر در مجموع، تركیب درام و ساختار لحظهبهلحظه لایم لایف دیدنی است. پیچیدگیهای روابط كاراكترها تا بازی تكتك آنها بهخصوص بالدوین و همینطور طراحی صحنه چشمگیر، فیلمبرداری درخشان كار و تصاویر با دامنه بسیار باز( با لنز واید ) سبب شده، فیلم به اثری بهیادماندنی در محتوا و ساختار تبدیل شود. این فیلم در نخستین نمایشهایش در جشنواره تورنتو با استقبال خوبی از سوی تماشاگران روبهرو شد و توانست جایزه بهترین فیلم از نگاه منتقدان را دریافت كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]