تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براى كسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر كن كه در مسافرت پنج فايده است: برطرف ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829965767




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مقاومت در غزه، انتفاضه در کرانه باختری


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله,روزنامه‌ها
برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح شنبه مقاومت در غزه، انتفاضه در کرانه باختری روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «هم غزه، هم لبنان جانم فدای اسلام»،«تلمود؛ سند نژاد پرستی صهیونیسم»،«مقاومت در غزه، انتفاضه در کرانه باختری»،«از راه‌پیمائی تا راهکارهای عملی»،«روز سیاه صهیونیستها»،«یا رفراندوم یا مبارزه مسلحانه»،«بزودی اسرائیل نابود می‌شود!»،«فلسطین؛ مسأله اصلی امت اسلام»،«این صدا شنیدنی است»،«کف‌زدن یهودستیزان»،«درس‌آموزی اینترنتی از آفریقا»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




جام جم:هم غزه، هم لبنان جانم فدای اسلام «هم غزه، هم لبنان جانم فدای اسلام»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می خوانید؛راهپیمایی روز قدس امسال ابعاد گوناگونی داشت و یکی از آنها واکنش به جریان رسوای فتنه در سال ٨٨ بود.فتنه ٨٨ رسوایی های زیادی داشت که یک مورد آن در روز قدس اتفاق افتاد. روز قدس سال ٨٨ جریان سیاه فتنه، علاوه بر روزه خواری علنی و حرکت های وقیحانه، شعار «نه غزه، نه لبنان،جانم فدای ایران» سر دادند؛ شعاری که روز قبل آن از سوی صدای رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از رسانه های بیگانه، وعده اش داده شده بود. شعاری که هیچ نسبتی نه با انقلاب اسلامی که با مردم آزاده ایران نداشت و فقط مشتی سرسپرده یا پشت کرده به آرمان های امام و انقلاب اسلامی می توانستند آن را بر زبان جاری کنند و البته با تأسف باید بگوییم در بین چهره های موسوم به اصلاح طلب و روزنامه نگاران منتسب به این جریان، این پشت کردن به امام وانقلاب سابقه داشت و کافی است اظهارات، روزنامه ها و نوشته های افرادی چون عبدالله نوری و زید آبادی مرور شود! این شعار آن قدر با ملت ایران بیگانه بود که امروز جریانی که نامش با فتنه گره خورده است تلاش می کند آن را از دامن خود بزداید، اما افسوس که چقدر دیر هنگام و چقدر کم رمق! به هر حال مردم مؤمن و روزه دار کشورمان روز گذشته با شعار« هم غزه،هم لبنان،جانم فدای اسلام»یک بار دیگر هم با ملت مظلوم فلسطین و مبارزان جبهه مقاومت تجدید پیمان کردند و هم از جریان فتنه و حامیان ساکت یا پرهیاهوی آن بیزاری جستند. غزه و لبنان، نماد صبر، مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و تجاوز است و شعار نه غزه،نه لبنان، نه به همه این ارزش هاست و در مقابل شعار «هم غزه،هم لبنان» حمایت، تحکیم و پاسداشت این ارزش ها محسوب می شود. خراسان:تلمود؛ سند نژاد پرستی صهیونیسم «تلمود؛ سند نژاد پرستی صهیونیسم»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی یاراحمدی خراسانی است که در آن می خوانید؛حدود پنج هزار سال پیش گروهی از «یبوسیها» به همراه قبایل و طوایف دیگر کنعانی از منطقه جزیره العرب به سرزمین فلسطین نقل مکان کرده و تحت هدایت «ملیک صادق» در گستره ای از آن سرزمین، شهری به نام «یبوس» بنا نهادند. در آن زمان فرمانروای یبوس فردی صلح طلب بود که برای رونق و آبادانی آنجا کوشش فراوانی می کرد. از این رو مردم به خاطر ویژگی های خاص وی نام یبوس را به «اورسالم» (که در زبان عبری «اورشالم» گفته می شود) یعنی شهر سالم و دوستدار صلح تغییر دادند. به گواه تاریخ اورشالم بارها محاصره و با خاک یکسان گردیده و عده زیادی از مردم آن نیز در طول زمان کشته شده اند. به عنوان مثال یک سردار رومی به نام «پمبیوس» قبل از تولد مسیح(ع) آنجا را تصرف و به ویرانه ای تبدیل نمود و یا در سال 700 میلادی «طیطوس» آن را به تپه ای از خاکستر تبدیل کرد و سایر مواردی از این دست که فراوان در تاریخ ذکر شده است. اما آنچه به صورت اجمالی باید بدان اشاره کرد این است که آن منطقه چیزی حدود 15 قرن در دست کنعانیانی قرار داشته است که از جزیره العرب بدانجا آمده و بنیانگذار آن سرزمین بوده اند. سپس قرن ها در اختیار بنی اسرائیل، ایرانی ها، اشکانی ها، یونانی ها و رومی ها بوده است که در تمامی این ادوار مردم بومی آنجا که همان یبوسی ها می باشند کماکان در آنجا ساکن بوده و زندگی خود را می گذراندند. در واقع اورشالم توسط اعراب یبوسی بنا نهاده شده و هیچ ربطی به قوم یهود نداشته است. نکته قابل ذکر دیگر این که پس از فتح مسالمت آمیز اورسالم توسط مسلمانان به دلیل اینکه قرآن کریم آن جا را پربرکت خوانده بود و همچنین اولین قبله مسلمانان بود نام بیت المقدس بر آن نهاده شد. زمانی که در محافل سیاسی سخن از صهیونیسم به میان می آید ناخودآگاه ذهن بسیاری از افراد به سمت اسرائیل می رود. این در حالی است که اسرائیل همه صهیونیست نبوده و تنها نقطه شروع حکومت جهانی یهود می باشد. اندیشه صهیونیستی مبتنی بر تسخیر جهان و نابودی سایر امت ها بنا شده است. لذا در طول تاریخ همواره دست پنهان صهیونیست ها در همه دسیسه های سیاسی اجتماعی جهان به چشم می خورد. از منظر بزرگان صهیون، هرکس صهیونیست نباشد، یهودی نیست و هر کس با آنان نباشد(حتی اگر یهودی باشد) دشمن آن هاست. هرچند در عصر کنونی، یهودیان اصیلی هستند که با رفتار و گفتار شرافتمندانه، اوهام و بافته های صهیونیستی را قبول نداشته و هرگز صهیونیستها را داخل دین خود نمی دانند، اما اکنون انواع تجاوزات، نیرنگها، توطئه ها، کشتارهای جمعی، آوارگی و بی خانمانی، حاصل عملکرد یهودهای صهیونیستی است که بیش از نیم قرن، بخشی از سرزمینهای اسلامی را اشغال و تحت سلطه خود در آورده اند. همان صهیونیست هایی که طی سال ها یهود را به نام خود مصادره و با رأی و نظر خودسرانه خود تفاسیر متفاوتی بر تورات نوشته اند. در سال 1500 میلادی خاخام یوخاس تفسیرهای کذایی خود را به همراه چند کتاب دیگر با موضوع تعلیم دیانت و آداب یهود به نام «تلمود» منتشر کرد. تلمود و فرهنگ مبتنی بر آن به عنوان مهمترین کتاب در فرهنگ یهودی و ستون فقرات اندیشه و حیات ملی، حتی از تورات نیز مقدس تر انگاشته شده است! این کتاب تجزیه و تحلیل یا برداشت شخصی خاخام هاست که نه تنها ربطی به تورات آسمانی و شریعت انبیایی بنیاسرائیل ندارد بلکه تنها بر اساس انگیزه های مادی و دنیایی، سودجویی و پیروی ازهوای نفس آن ها به وجود آمده است.در قاموس این فرهنگ قوم یهود برگزیدگان خدا بوده و سایر مردم تنها اشیایی ناچیز در اختیار آن ها هستند. تلمود در قالب دو بخش اساسی بیان شده است: بخش اول «مشناه»؛ مجموعه ای منظم از آراء مشروع مذهبی که در لغت عبری به معنای معرفت و یا قانون دوم است که در واقع همان متن اصلی تلمود می باشد. مشناه اولین لایحه قانونی بود که یهود پس از تورات آن را برای خویش وضع کرده و یهودا هاناسی بین سال های ۱۹۰ تا ۲۰۰ پس از میلاد، توسط تیتوس رومی آن را جمع آوری نمود. آن ها اعتقاد دارند که متن مذکور در طور سینا بر حضرت موسی(ع) نازل گشته است و بخش دوم «جمارا» که یک مکمل لازم و تفسیری مبتنی بر مشناه می باشد که ضمن شرح مناقشات انجام شده توسط خاخام ها در مورد اصول مشناه نیز بحث می نماید. تلمود در واقع متشکل از پژوهش ها و نظریه های خاخام ها و احبار یهود است که در آن تمامی جوانب خصوصی و عمومی زندگی یهودیان مشخص گردیده است. این سند فرهنگ و شالوده فکری یهود است که عمارت معنوی و عقلانی یهودیت بر مبنای آن بنا شده است. همچنین تلمود نقش موثری در شکل دهی محتوای نظری، مضامین معنوی و هدایت رفتاری زندگی یهودی دارد. صهیونیست آنچه در اصطلاح به تلمود معروف است را یک نوع قانون اساسی دینی می داند که در آن با ذکر احکام و تعلیماتی اوضاع اجتماعی و سیاسی را به نفع خود توجیه کرده و در دل پیروانش و نسل های بعدی کینه توزی و دشمنی، حس انتقام جویی از جامعه بشری، قتل و کشتار، خوردن مال مردم و هتک حرمت ناموس آن ها را ترویج می دهد. امروز جامعه بشری در خطر تهاجمات، دسیسه ها و مخاطره های فراوانی از سوی تفکر نژادپرستانه و صهیونیستی تلمود است. همان فرهنگی که معتقد است هرکس یهودی نیست «گوییم(دشمن)» است که باید از بین برود. لذا بخش عظیمی از جنایاتی که بشریت از جانب این قوم به خود می بیند حاصل تفکر هرزه و سرطانی می باشد که اعتقاد دارد انسانی غیر از یهودِ تلمودی وجود نداشته و سایر موجودات تنها حیوانی زبان بسته و بی شعور هستند که برای بهره برداری این قوم به وجود آمده اند که مال، جان و ناموس آنها بریهودیان حلال می باشد! این روزها هر چه از کشتار، آدم کشی و جنایات بی رحمانه و غیرانسانی در غزه مشاهده می شود و یا اینکه در طول سال های گذشته از سوی رژیم صهیونیستی در لبنان، فلسطین و سایر نقاط جهان به وجود آمده تنها بخشی از آموزه های نژادپرستانه تلمود می باشد که بدین شکل تبلور عینی یافته است. در واقع با مرور فرهنگ تلمود و همچنین مشاهده جنایات تاریخی و ددمنشانه رژیم فاشیستی اسرائیل و دلدادگان مکتب تلمود در می یابیم این جنایات حاصل چیزی است که بدان اعتقاد داشته و دین جعلی و خودساخته شان به آن ها می گوید یعنی؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست! بی شک مناسبت های مذهبی و سیاسی خاص مسلمانان همچون روز قدس فرصت مناسبی برای هر چه آشکارتر نمودن تفکر بیمار صهیونیست ها و رسوایی بین المللی آن ها می باشد. کیهان:مقاومت در غزه، انتفاضه در کرانه باختری «مقاومت در غزه، انتفاضه در کرانه باختری»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می خوانید؛جنگ غزه 6 روز پس از آغاز به نگرانی بزرگ غرب تبدیل شده است از این رو علیرغم همراهی روزهای اول هم اینک پایان دادن به این جنگ در رأس دستور کار سیاسی غرب قرار گرفته است. حضور همزمان دبیرکل سازمان ملل، وزیر خارجه فرانسه، وزیر خارجه آمریکا در قاهره و ترغیب قطر و ترکیه به یافتن راهی برای متقاعد کردن مقاومت به پایان دادن درگیری به خوبی نشان می دهد که غرب بشدت از روند اوضاع نگران است و احتمال جدی می دهد که این جنگ تاثیر اساسی روی نه تنها پرونده فلسطین بلکه سایر پرونده های منطقه بگذارد.
غرب به خوبی آگاه است که فلسطینی ها به خاطر تجربه دهه های اخیر هیچگونه اعتمادی به طرف های غربی و عربی ندارند و از این رو هرگونه فشار امنیتی که خارج از محاسبات و بررسی های دقیق باشد می تواند به یک انفجار بزرگ تبدیل شود و سرمایه گذاری غرب را برای همیشه از بین ببرد. اما آنچه در وهله اول غرب را نگران می کند سرایت مقاومت و روحیه تهاجمی ساکنان و سازمان های غزه به ساکنان و سازمانهای مناطق دیگر فلسطینی شامل کرانه باختری، قدس، جنین و سایر مناطق 1948 است. نشانه های این مسئله کاملا دیده می شود. برخلاف آنچه تصور می شود شرایط زندگی در کرانه باختری نه تنها مناسب نیست بلکه در موارد زیادی از شرایط زندگی در باریکه غزه سخت تر و شکننده تر است چرا که در غزه اسرائیلی ها سیطره مداوم ندارند ولی در کرانه باختری این سیطره مداوم است از این رو سالهاست که رژیم صهیونیستی در منطقه غزه اسیر نگرفته ولی تقریبا در کرانه، فلسطینی ها دائما در معرض دستگیری و زندانی شدن هستند. علاوه بر این، تصاحب خانه ها و مزارع و اخراج از کار در کرانه باختری کماکان به اجرا گذاشته می شود در حالی که این وضعیت در غزه وجود ندارد. از این گذشته در غزه سازمانهای مقاومت و گردانهای نظامی از امنیت شهروندان دفاع می کنند ولی در کرانه باختری از آنجا که گردانهای نظامی سازمانهای مقاومت وجود ندارند، مردم در مقابل تهاجمات ارتش رژیم صهیونیستی بی دفاع هستند از این گذشته در کرانه باختری پلیس فلسطینی نخست تحت امر حکومت خودگردان، فعالان مخالف اسرائیل در کرانه را به نیابت از این رژیم دستگیر و زندانی می کند تا جایی که گفته می شود هم اینک دست کم 500 عضو جنبش جهاد اسلامی و حدود 2000 عضو فعال جنبش حماس در زندان های حکومت خودگردان در شهرهای رام الله، نابلس و الخلیل به سر می برند. همه اینها در حالی است که - به گواهی نتایج انتخاباتی سال 1384 - دستکم سه چهارم از ساکنان کرانه و قدس شرقی از جریانهای مقاومت حمایت کرده و مخالف جریان سازش و سازمانهای تشکیل دهنده حکومت خودگردان می باشند. اگر مردم در کرانه باختری به میدان بیایند که تا حدی به صحنه آمده اند، وضعیت برای غرب و رژیم وابسته به آن بشدت خطرناک می شود. درست است که ساکنان کرانه مسلح نیستند و آنان که مسلح هستند تحت امر آقای محمود عباس و در واقع بازوی نظامی انتظامی اسرائیل به حساب می آیند ولی با این حال حرکت مردم می تواند به یک انتفاضه جدید در کرانه، قدس، جنین و سرزمین های 1948 منجر شود. غرب و رژیم های وابسته به آن در مجاورت مرزهای فلسطین در شرایطی نیستند که بتوانند این انتفاضه را مهار کنند. انتفاضه در کرانه باختری این بار با یک جریان مقاومت مسلحانه در غزه پیوند می خورد و این تا حد زیادی ضعف انتفاضه اول (1987) و انتفاضه دوم (2000) را می پوشاند و به آن عمق و تاثیر بیشتری می دهد. ضمن آنکه در شرایط فعلی منطقه تبدیل هر نوع جنبش اجتماعی به یک جنبش شبه نظامی کاملا امکان پذیر است. تجهیز سازمانهای مقاومت در غزه نیز به خوبی می گوید که این امکان در کرانه باختری نیز وجود داشته و به یک اراده بستگی دارد. سخنان دو روز پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع پرشور دانشجویان نیز این نکته را یادآور شد که هم امکان تجهیز نظامی در کرانه وجود دارد و هم اراده ای برای آن شکل گرفته است. کرانه باختری از ابعاد مختلف دارای موقعیت های ممتازی نسبت به باریکه غزه است که به بعضی از موارد آن اشاره می شود:
1- مساحت غزه 6 درصد از مساحت کل فلسطین است و مساحت کرانه باختری و قدس شرقی 16 درصد از فلسطین می باشد و از نظر جمعیتی نیز جمعیت غزه حدود 1/8 میلیون نفر و جمعیت کرانه حدود 2/4 میلیون نفر می باشد و از این رو اگر انتفاضه سوم شکل بگیرد این دو مجموعه جمعیتی به هم می پیوندند و کاری که از جمعیت کرانه برمی آید فراتر از توانایی غزه می باشد. 2- برخلاف غزه که منطقه ای بسته است و اطراف آن را عمدتا رژیم صهیونیستی و کمی از مرزهای آن - 38 کیلومتر - با مصر مرتبط است، منطقه کرانه به مناطق حساس وصل است و دارای موقعیت استراتژیک می باشد. از یک سو مهمترین مکانهای مقدس فلسطین در کرانه و قدس شرقی قرار دارند که از جمله باید به مسجدالاقصی، مسجد الخلیل و قبهًْ الصخره اشاره کرد. این مکان ها برای همه ادیان ابراهیمی شامل اسلام، مسیحیت و یهود محترم و حساس می باشند. از سوی دیگر کرانه باختری به دو منطقه امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی مرتبط است. کرانه باختری در شمال منطقه امنیتی اسرائیل- تاسیسات اتمی دیمونا و در جنوب و شرق منطقه سیاسی رژیم صهیونیستی- یعنی حیفا و تل آویو قرار دارد و هرگونه تغییر هویتی در کرانه، دو منطقه امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی را از هم خواهد گسست. برای یک لحظه تصور کنید که کرانه باختری نیز به موشک های مقاومت مجهز شده، آنگاه ادامه فعالیت منطقه امنیتی این رژیم و تاسیسات اتمی آن ناممکن می شود و از آنجا که قوه نظامی و امنیتی تنها ابزار بقای رژیم غاصب می باشد، پرواضح است که از کار افتادن تاسیسات جنوب کرانه و آنچه در استان بئرالسبع قرار دارد، امکان حیات سیاسی را در پایتخت نیز از رژیم صهیونیستی سلب می کند. از اینجا می توان فهمید که منطقه کرانه باختری از چه حساسیتی نزد رژیم تل آویو و حامیان غربی آن برخوردار است. 3- یک موضوع مهم دیگر این است که کرانه باختری در عین اینکه به نسبت باریکه غزه از جمعیت بیشتری برخوردار است، در عین حال به سه جمعیت عمده فلسطینی نیز پیوند دارد؛ اولین جمعیت عمده، حدود 4/5 میلیون نفر فلسطینی ساکن در کشور اردن می باشد که از قضا بیش از 60 درصد جمعیت کنونی این کشور را دربر می گیرند. ساکنان فلسطینی اردن عمدتا در مناطق غربی اردن و در مجاورت با مرزهای فلسطین حضور داشته و در واقع متصل به 2/4 میلیون جمعیت فلسطینی ساکن در کرانه و قدس شرقی می باشند. دومین جمعیت، حدود 1/2 میلیون نفر فلسطینیان ساکن در جنین می باشد. فلسطینی های ساکن در جنین به دلیل برخوردار بودن از موقعیت ویژه کشاورزی جزو ثروتمندترین فلسطینی ها به حساب می آیند و از قضا به صورت منسجم در این منطقه که در شمال کرانه واقع شده، زندگی می کنند. سومین جمعیت، حدود 1/4 میلیون نفر فلسطینی هایی هستند که به صورت غیرمتمرکز در مناطق شمالی و مرکزی فلسطین زندگی می کنند و از بعضی از حقوق شهروندی نظیر عضویت در پارلمان رژیم صهیونیستی و استخدام در ادارات دولتی این رژیم برخوردار می باشند. فلسطینی های 1948 که اصطلاحا به آنان «عرب های اسرائیلی» می گویند در انتفاضه اول و دوم فعال شدند و کوچه و پس کوچه های تل آویو، حیفا، عکار و ... را برای صهیونیست ها ناامن کرده و تعدادی از آنان را به قتل رساندند. با این وصف فلسطینی ها در منطقه کرانه در موقع بحران از حمایت حدود 7/1 میلیون نفر فلسطینی غیرساکن در کرانه که اتصال نسبی جغرافیایی به کرانه دارند نیز برخوردار می باشند و حال آنکه امکان عملی سرریز این مقدار از انرژی فلسطینی به جغرافیای باریکه غزه وجود ندارد. از یک منظر دیگر از آنجا که بنا به آمار اعلامی از سوی سازمان های مسئول در رژیم صهیونیستی، آمار شهروندان غاصب آنان حداکثر 4/5 میلیون نفر می باشد و حال آنکه کرانه می تواند با اتصال به جنین و مناطق 1948 دست کم 5 میلیون نفر از شهروندان فلسطینی را نمایندگی کنند و این یعنی اینکه همین الان منهای غزه و منهای فلسطینی های آواره و ساکن در اردوگاه های کشورهای مجاور هم جمعیت فلسطینی بر جمعیت یهودی غلبه دارد. این پایه اول نظریه رهبر معظم انقلاب است که می فرماید باید بر اساس اصل پذیرفته شده و بدیهی هر شهروند یک رای، دولت در فلسطین تشکیل شود اما البته پرواضح است که نه غرب و نه رژیم صهیونیستی و حتی نه رژیم های عربی نظیر عربستان در شرایط عادی اجازه شکل گیری چنین دولتی و اعاده چنین حقی نمی دهند. راه وادار کردن غرب به تن دادن به چنین حقی این است که در کرانه باختری هم گردان های مقاومت مسلحانه شکل بگیرد تا غرب ناچار باشد بین راه حل امنیتی و راه حل سیاسی به راه حل سیاسی تن دهد. آن روز چندان دور نیست. در این میان جهان اسلام باید با اعمال فشار بر غرب و طرح پی در پی موضوع امکان اجرایی آزادی کامل فلسطین و مقدمه آن یعنی شکل گیری مقاومت مسلحانه در کل فلسطین را فراهم نماید. راهپیمایی هایی که در این روزها در سطح جهان به دفاع از مظلومان غزه شکل گرفت و سراسیمگی که این روزها در دستگاه سیاسی غرب روی داد نشان می دهد که هم امکان اعمال چنین فشاری بر غرب و رژیم صهیونیستی وجود دارد و هم غرب و دنباله آن در نهایت تسلیم این فشارها می شود. روز گذشته، روز قدس، جمعیت انبوه را به خود دید و اگرچه در اکثر کشورهای اسلامی به دلیل وابستگی شان به غرب، از روز قدس استقبال رسمی نمی شود اما تظاهرات مردمی که با وجود مخالفت دولت ها برگزار شد، نشان می دهد که جریان جهانی آزادی قدس شکل لازم خود را پیدا کرده حالا باید توسعه پیدا کرده و از ابزارهای دیگر سیاسی و اقتصادی نیز برای به کرسی نشاندن اراده امت اسلام استفاده کند. روز قدس مبدا آزادی انرژی جهان اسلام است که اگر خوب هدایت شود می تواند مشکلات عمده جهان اسلام را حل نماید. جمهوری اسلامی:از راه پیمائی تا راهکارهای عملی «از راه پیمائی تا راهکارهای عملی»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛راه پیمائی ها، تجمعات و تظاهرات ضد صهیونیستی که این روزها در سرتاسر جهان برگزار می شوند به ویژه راه پیمائی های روز قدس که دیروز در ایران و بسیاری از کشورهای جهان با شور خاصی برگزار شد، در عین حال که خود آثار فراوانی در حمایت از مردم مظلوم فلسطین دارند باید زمینه ساز رسیدن به راهکارهای عملی برای ریشه کن ساختن غده سرطانی اسرائیل از منطقه خاورمیانه باشند. این راهکارها در بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار دانشجویان که روز چهارشنبه گذشته برگزار شد به روشنی مورد توجه و تأکید قرار گرفتند. اول آنکه جنایت و آدم کشی و حتی کودک کشی، ویژگی ذاتی رژیم صهیونیستی است که این رژیم در طول 66 سال موجودیت غاصبانه و نامشروع خود آن را ده ها بار به اثبات رسانده و جنایات این روزهای صهیونیست ها در غزه تازه ترین آنست. بنابر این، همه باید به همان نتیجه ای برسند که امام خمینی ده ها سال قبل بر آن تأکید کردند و گفتند: اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود. این نتیجه گیری، برای ملت ها تازگی ندارد و حضور آنها در صحنه های اعتراضی به جنایات رژیم صهیونیستی و شعارهای "مرگ بر اسرائیل" و "مرگ بر آمریکا" به عنوان حامی اصلی این رژیم، نشان دهنده همین واقعیت است. اکنون نوبت دولت هاست که این واقعیت را بپذیرند و برای تحقق آن تلاش نمایند. جنایت رژیم صهیونیستی در غزه کار را به جائی رسانده که حتی کمیسیون شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز علیرغم کندی هائی که معمولاً در این قبیل موضعگیری ها دارد با صراحت اعلام کرده اسرائیل در غزه مرتکب جنایت جنگی شده است. از نظر این نهاد بین المللی، مسئولان رژیم صهیونیستی به عنوان جنایتکاران جنگی صلاحیت ماندن در این مسئولیت را ندارند و باید محاکمه و مجازات شوند. وقتی این نهاد بین المللی، که همچون سایر مجامع بین المللی زیر نفوذ قدرت های غربی حامی صهیونیست هاست، با این صراحت علیه رژیم صهیونیستی موضع می گیرد، به راحتی می توان فهمید دامنه جنایت چقدر گسترده است و از همین اعتراف می توان به این نتیجه رسید که نهادهای بین المللی و حتی سران کشورهای سلطه گر غربی که حامیان رژیم صهیونیستی هستند نیز نامشروع بودن این رژیم را قبول دارند لکن اعتراف به آن را به زیان خود می دانند. دوم آنکه آمریکا در رأس حامیان رژیم صهیونیستی قرار دارد و با توجه به اظهارات بسیار وقیحانه اوباما در تأیید جنایات اخیر این رژیم در غزه و تصمیم به اعزام 2000 نظامی برای کمک به اسرائیل، تردیدی نیست که دولت آمریکا شریک این جنایات است. بنابر این، در سطح جهانی باید علیه آمریکا و شخص رئیس جمهور این کشور، که اکنون منفورترین رئیس جمهور نزد ملت هاست، حرکتی سازمان یافته در جهت محکومیت و محاکمه و مجازات سران آمریکا صورت بگیرد. رئیس جمهور آمریکا با استدلالی بسیار مضحک گفته است بمباران غزه و حتی لشکرکشی نیروی زمینی ارتش اسرائیل به غزه حق اسرائیل است زیرا آنها باید امنیت مردم اسرائیل را تأمین کنند. وی علاوه بر این، در سخنان خود هنگامی که از حماس و رزمندگان مقاومت نام برد آنها را "تروریست" نامید. این سخنان بسیار سخیف از رئیس جمهور کشوری بزرگ همچون آمریکا قبل از هر چیز موجب شرمساری ملت آمریکاست و نزد خود مردم آمریکا نیز خریدار ندارد. زیرا همه می دانند که آغازگر حمله ارتش رژیم صهیونیستی بوده و مردم غزه فقط اقدام به دفاع از خود کردند آنهم فقط با استفاده از موشک و درحالی که دستشان از سایر سلاح ها خالی است. این روزها مردم شهرهای مختلف آمریکا اعم از مسیحی و یهودی و مسلمان و حتی بی دین، در تظاهرات و راه پیمائی های ضد صهیونیستی شرکت می کنند و از دولت آمریکا می خواهند به حمایت خود از اسرائیل که در رأس تروریسم دولتی قرار دارد پایان دهد. مردم آمریکا و کشورهای غربی درحالی به این آگاهی رسیده اند که توسط رسانه های وابسته به دولت هایشان با دروغ های بزرگی که به نفع اسرائیل می گویند بمباران تبلیغاتی می شوند. بدین ترتیب، اگر دولتمردان آمریکائی توسط مراجع بین المللی به جرم شرکت در جنایات صهیونیست ها محاکمه نشوند، توسط ملت ها و به ویژه خود ملت آمریکا محاکمه و محکوم خواهند شد. سوم آنکه مردم غزه باید از نظر تسلیحاتی تقویت شوند. آنها اکنون از ابتدائی ترین امکانات دفاعی برخوردارند و در برابر سلاح های پیشرفته رژیم صهیونیستی فاقد امکانات هستند. مردم فلسطین باید از یک ارتش قوی و مجهز به پیشرفته ترین سلاح ها برخوردار باشند تا رژیم صهیونیستی جرأت تعرض به آنها را نداشته باشد. چهارم آنکه مسلح شدن نباید محدود به مردم غزه باشد. مردم کرانه باختری نیز باید مسلح شوند تا بتوانند در برابر تهاجم ارتش رژیم صهیونیستی از خود دفاع کنند. آنها نیز همواره تحت فشار و تحمیل غاصبان فلسطین قرار دارند و هر روز افراد زیادی از آنها کشته و مجروح می شوند و به زندان می افتند درحالی که امکان دفاع از خود را ندارند. اگر قرار است رژیم صهیونیستی به دلیل نامشروع بودن و جنایتکار بودن ریشه کن شود، این مردم فلسطین هستند که باید به کمک سلاح در صف مقدم مبارزه با این رژیم قرار گیرند و این هدف انقلابی را محقق سازند. بنابر این، مردم کرانه غربی و تمام مردم فلسطین باید مسلح شوند و مردم غزه نیز باید از سلاح های بیشتر و پیشرفته تری برخوردار شوند. روشن است که رژیم صهیونیستی هرگز به راهکارهای قانونی تن نخواهد داد و به همین دلیل تنها راه مقابله با آن و ریشه کن ساختن آن، برخورد مسلحانه است. نابود کردن و ریشه کن ساختن رژیم صهیونیستی، حتی به مردمی که این رژیم آنها را با تبلیغات و فریب به فلسطین آورده و در شهرک هائی که به جای خانه ها و مزارع و باغ های غصب شده مردم فلسطین ساخته شده اسکان داده است نیز خدمت بزرگی خواهد بود. آنها نیز با نابود شدن رژیم صهیونیستی، از زندگی نکبت باری که اکنون دارند نجات خواهند یافت. و آخرین و مهم ترین راهکار، اتحاد ملت ها و دولت های مسلمان برای حمایت همه جانبه از ملت مظلوم فلسطین است. دولت های غربی علیرغم ادعای پرطمطراق دفاع از حقوق بشر، نه تنها حاضر نیستند جنایات رژیم صهیونیستی را که طبق تمام مقررات بین المللی محکوم است حتی تقبیح کنند بلکه از این رژیم جنایتکار حمایت می کنند و سازمان ملل و سایر مجامع بین المللی را نیز تحت نفوذ خود دارند و مانع اقدامات آنها می شوند. ارتجاع عرب و مجامع بین الملل اسلامی و عربی نیز در دو هفته گذشته بی خاصیتی خود را با بی عملی خوار کننده شان به اثبات رسانده اند. بنابر این، بدون چشمداشت به سران ارتجاع عرب، سایر دولت های اسلامی باید به همراه ملت های مسلمان برای شکل دادن به اتحاد امت اسلامی جهت حمایت از مردم مظلوم فلسطین همت کنند و حضور حماسی ملت ها در راه پیمائی های روز جهانی قدس را به راهکارهای عملی پیوند بزنند. رسالت:روز سیاه صهیونیستها «روز سیاه صهیونیستها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنیف غفاری است که در آن می خوانید؛دیروز فریاد نفرت و انزجار بشریت علیه رژیم صهیونیستی در پنج قاره جهان بلند بود. دیروز، سیاه ترین روز برای رژیم اشغالگر قدس بود. غریو ملتهای مسلمان و دیگر انسانهای آزادیخواه دنیا در حمایت از مقاومت و آزادی قدس شریف، لرزه بر اندام نتانیاهو و حامیان غربی و مهره های عربی وابسته به تل آویو انداخت. نهالی که خمینی کبیر، آن پیر و مراد سفر کرده مسلمانان دنیا کاشته بود دیروز ثمر داد . ثمره فریادهای پیوسته دیروز ملتهای دنیا در حمایت از ملت مظلوم و ستمدیده فلسطین و زنان و کودکان بی دفاع و بی پناه غزه تقویت مقاومت و تضعیف بنیان بی ریشه صهیونیستها بود. آری! دیروز هر یک از مسلمانان روزه دار به یک موشک قسام تبدیل شده و بر قلب تل آویو و حیفا فرود آمدند تا دیگر جایی برای عرض اندام وارثان متوحش موشه دایان و مناخم بگین باقی نماند. حماسه آفرینی ملتهای آگاه دنیا و مسلمانان روزه دار و غیور در آخرین روز جمعه ماه مبارک رمضان امسال نشان داد که توهم " از نیل تا فرات" را در آینده باید فقط در مغز متلاشی شده سربازان اسرائیلی و دست نوشته های دوران افسردگی سران رژیم صهیونیستی مورد کند و کاو قرار داد. حماسه روز قدس امسال پیامهای گویا و معینی برای تل آویو دارد: 1- رژیم اشغالگر قدس زیر چکش افکار عمومی دنیا راهی جز پذیرش شکست در جنگ اخیر ندارد. در شرایطی که حتی سیاستمداران غربی حامی جنایات اسرائیل نیز به دلیل ترس از افکار عمومی اروپا کمتر به صورت صریح دم از حمایت از صهیونیستها می زنند،تل آویو باید خود را برای بلند کردن پرچم تسلیم آماده کند. در اینجا اهمیتی ندارد که نتانیاهو و لیبرمن، دو سیاستمدار کودک کش رژیم صهیونیستی مسئولیت اهتزار پرچم شکست در برابر مقاومت اسلامی فلسطین را به چه کسی واگذار کنند! خشم و نفرت شدید افکار عمومی دنیا از شهادت 820 زن و کودک بی گناه و زخمی شدن 5300 تن دیگر و آوارگی صدها هزار ساکن نوار غزه خود اصلی ترین مانع در برابر خونریزی و توحش صهیونیستهاست. 2- امروز رژیم اشغالگر قدس به نماد اصلی نقض حقوق بشر در نظام بین الملل تبدیل شده است. در جریان جنگ 33 روزه لبنان، مقاومت 22 روزه و مقاومت 8 روزه غزه صهیونیستها مرتکب انواع جنایتهای جنگی شدند. با این حال سه کشور ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه مانع از مواجهه حقوقی با جنایات صهیونیستها شدند.بان کی مون به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد نیز مانند همیشه با لبخند وقیحانه خود از موضوع کشتار کودکان بی دفاع فلسطینی به سادگی گذشت تا بار دیگر تعلق خاطر خود به تل آویو و واشنگتن را به اثبات برساند. با این حال این بار موضوع به طور کلی متفاوت است. طولانی شدن جنگ و مقاومت جانانه رزمندگان مقاومت در برابر صهیونیستها منجر به افزایش جنایات اسرائیل و در نتیجه واکنش اجباری شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در قبال تل آویو شد. "ناو پیلای" کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد که در روزهای نخست جنایات صهیونیستها به مانند بان کی مون با سکوت خود مسیر را برای ادامه جنایات اسرائیل هموار ساخته بود،در نهایت پس از مشاهده خشم عمومی ناشی از کشتار زنان و کودکان فلسطینی ، ناچار به اعتراف به جنایت جنگی و نقض حقوق بین الملل توسط رژیم صهیونیستی شد. بدیهی است که با توجه به احراز و اثبات قطعی جنایات جنگی اسرائیل در نوار غزه، ملتهای دنیا با تکیه بر خروش و همبستگی روز گذشته خود باید محاکمه سران رژیم صهیونیستی را خواستار و پیگیر شوند. این امر با توجه به وحشتی که تل آویو و حامیان غربی آن نسبت به حضور بی سابقه ملتهای دنیا در راهپیمایی روز قدس پیدا کرده اند کاملا امکان پذیر است. 3- امروز مقامات آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی که قطعه قطعه شدن بدن کودکان و نوزادان فلسطینی توسط جنگنده های رژیم صهیونیستی را نماد " دفاع مشروع" صهیونیستها از خود در برابر حماس می دانستند، جملگی سخن از لزوم ایجاد آتش بس در غزه به میان آورده اند. این اقدام کشورهای غربی ریشه ای بشردوستانه ندارد و در راستای "جلوگیری از تحمیل هزینه های بیشتر به تل آویو" و البته " ترس از افکار عمومی دنیا" باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در جریان جنگ 33 روزه میان رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان در سال 2006 میلادی، استفاده صهیونیستها از بمبهای خوشه ای و فسفری در روزهای نخست حمله به جنوب لبنان مورد حمایت کامل مقامات غربی قرار گرفت. با این حال در روزهای آخر نبرد،حامیان اروپایی و آمریکایی رژیم اشغالگر قدس در برابر مقاومت اسلامی لبنان به التماس افتاده و خواهان برقراری آتش بس شدند. این ماجرا در جریان مقاومت 22 روزه غزه در سال 2009 میلادی نیز تکرار شد. شدت کشتار فلسطینیان طی 20 روز اخیر توسط صهیونیستها، به طور طبیعی بر دامنه شکست حامیان غربی تل آویو نیز افزوده است. بدیهی است که پس از اعلام شکست تل آویو در جنگ اخیر، مقامات ارشد آمریکا و سه کشور اروپایی انگلیس،آلمان و فرانسه نیز به عنوان حامیان کشتار مردم فلسطین مورد عتاب و محاکمه افکار عمومی دنیا قرار گیرند. 4- نبرد اخیر حماس و رژیم صهیونیستی ، که پس از جنگ 33 روزه، مقاومت 22 روزه و مقاومت 8 روزه می توان از آن به عنوان " نبرد چهارم" نام برد دارای خصایص و ویژگی های منحصر به فردی است. رمضان عبدالله دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین در خصوص ویژگی های نبرد اخیر به نکات قابل تاملی اشاره کرده است: "جنگی که ملت فلسطین وارد آن شده در نوع خود در تاریخ این سرزمین بی سابقه است، چرا که همه شهرهای تحت اشغال رژیم صهیونیستی هدف حمله مقاومت قرار گرفت، و اگر رژیم اشغالگر بیش از این ماجراجویی کند، خسارت های بیشتری متحمل خواهد شد. مقاومت با اولین موشکی که به تل آویو شلیک کرد، معادله این جنگ را تغییر داد؛ ما نسبت به پیروزی بسیار امیدواریم چرا که نحوه عملکرد مقاومت نتیجه جنگ با دشمن صهیونیست را رقم خواهد زد." لغو پروازهای بین المللی به فرودگاه بن گوریون تل آویو و افزایش تلفات صهیونیستها در نبرد هوایی،زمینی،سایبری و اطلاعاتی ( که نمونه آن را در جریان اسارت افسر رسمی رژیم صهیونیستی به دست حماس مشاهده کردیم) دولت نتانیاهو را در معرض ضعف شدیدی قرار داده است. نتانیاهو که پس از ایهود اولمرت بر سر کارآمده است، ادعا کرده بود که تاکتیکهای جنگی اولمرت برای شکست و نابودی حماس و حزب الله ناکارآمد بوده است اما
هم اکنون خود نیز مقهور قدرت مقاومت اسلامی فلسطین شده و توان محاسبه هزینه های تصاعدی ادامه جنگ با حماس را نیز از دست داده است. رژیم اشغالگر قدس نبرد چهارم را با شکستی مفتضحانه به پایان خواهد برد. تل آویو در راستای ممانعت از تحمل بیشتر هزینه های جنگ چاره ای پذیرش شروط حماس برای آتش بس ندارد.پایان نبرد چهارم ، آغاز روزهای تیره صهیونیستها ،مخصوصا نتانیاهو و لیبرمن در خاورمیانه خواهد بود. 5- ملت فلسطین دیروز از صمیم قلب لبخند زد و همبستگی جهانیان را با خود را به گونه ای ملموس درک کرد. ملت فلسطین و حماس در جریان نبرد اخیر دوستان و دشمنان واقعی خود را شناختند. اگرچه غزه روزهای سخت و وحشتناکی را سپری کرده است، اما به حول قوه الهی و نصر و پیروزی وعده داده شده به مظلومین جهان، از این آزمون سخت و خونین با سربلندی بیرون خواهد آمد. غزه امروز پایتخت همه کشورهای مسلمان محسوب می شود و ساکنان داغدیده آن نیز دست یاری برادران و خوهران مسلمان خود را همچنان در کنار خود خواهند دید و آن را خواهند ستاند. امروز دیگر مجال و زمانی برای سخن گفتن ملی گرایان فلسطین از "مذاکرات صلح با اسرائیل!" باقی نمانده است. غزه و حماس برخاسته از گفتمانی پویا به نام گفتمان مقاومت هستند. گفتمانی که اساسا ظلم و اشغالگری را نمی پذیرد و بر احقاق حقوق حقه ملت فلسطین در برابر جانیان صهیونیست تاکید دارد. آنچه نتانیاهو و همراهانش را در نبرد با حماس مقهور و مغلوب ساخت، صرفا تاکتیکهای جنگی ماهرانه رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین و ابتکار عمل گردانهای قسام نبود، بلکه تاثیرپذیری این گروههای مبارز از گفتمان مقاومت و اعتقاد آنان نسبت به تسلیم ناپذیری در برابر ظلم و ستم چنین حماسه ای را رقم زد. تشکیلات خودگردان فلسطین و گروه فتح از اکنون باید به صورت قاطعانه هرگونه مذاکره با صهیونیستها بر سر طرح دو دولت یا طرح های مشابه را فراموش کرده و در عوض، به فکر مسلح کردن کرانه باختری رود اردن و تقویت توان خود در برابر دشمن صهیونیستی باشند. هر قطره خون صدها کودک شهید فلسطینی خود نماد و نشانه ای آشکار دال بر ماهیت واقعی وجنایتکارانه تل آویو و حامیان غربی آن است. در چنین شرایطی صرفا باید از "گفتمان مقاومت" سخن گفت . بدیهی است که ایجاد و استمرار هرگونه وحدت ملی در داخل فلسطین نیز باید بر پایه همین گفتمان پویا صورت گیرد.به عبارت بهتر، وحدت ملی در داخل فلسطین باید در راستای تقویت گفتمان مقاومت تعریف شود. در نهایت اینکه رژیم صهیونیستی پس از حماسه آفرینی دیروز ملتهای مسلمان و بیدار جهان ، روزهای سیاهی را پیش روی خود خواهد دید. روزهایی که در آن "سقوط" و " تباهی" و " شکست" ظهور و بروز ویژه ای خواهد داشت. بدیهی است که نخستین قربانی این روند نتانیاهو و دولت ائتلافی رو به اضمحلال وی خواهد بود.نتانیاهو پس از پایان نبرد چهارم باید در خصوص هزینه های هنگفت مالی،روانی ،جانی و نظامی تحمیل شده بر پیکره رژیم صیونیستی پاسخگو باشد. پاسخی که مسلما حتی نزدیک ترین افراد به وی را نیز قاتع نخواهد کرد! قدس:فلسطین؛ مسأله اصلی امت اسلام «فلسطین؛ مسأله اصلی امت اسلام»عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم محمد مهدی شیر محمدی است که در آن می خوانید؛ یکم: تقدیر
دیروز امت اسلام در پیشاپیش آنها ملت مسلمان ایران، بار دیگر دعوت تاریخی امام خمینی(ره) را لبیک گفتند و به دفاع از مظلوم ترین ملت جهان، برخاستند و آزادی قدس شریف را آرزو کردند. گمان می کنم دیروز، بی سابقه ترین تظاهرات روز قدس را برگزار کردند و از سالهای پیش بسیارجدی تر در صحنه بودند. این حضور را باید ارج نهاد و آن را به مثابه یک نعمت الهی قدر دانست دوم: رمزگشائی
نخستین حضور امام خمینی(ره) در صحنه سیاست وفق صحیفه امام، بیانیه ای است که در پاسخ به دین ستیزی احمد کسروی، به مسأله یهود اشاره می کنند. با آغاز نهضت اسلامی چنانکه مشهور است، همواره مبارزه با صهیونیسم و مسأله فلسطین، در صدر توجه آن بزرگوار بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره فلسطین برای ایشان در اولویت بود. به گونه ای که در نخستین مراودات دیپلماتیک به آن اهتمام داشتند. درتابستان 1358 وقتی عبدالحلیم خدّام، معاون حافظ اسد رئیس جمهور سوریه به دیدار ایشان آمد، در این ملاقات حضرت امام(ره) از وی و دیگر مقامهای دولتهای اسلامی خواست علت پراکندگی مسلمانان در برخورد با رژیم صهیونیستی را «رمز گشائی» کند. در همین ملاقات است که امام خمینی(ره) جمعه آخر ماه مبارک رمضان را «روز قدس» نامیدند و آحاد مسلمانان را فرا می خواند که با یک سطل آب غده سرطانی اسراییل را از پیش پای خویش بردارند. سوم: حضور نهضتها
ملت مسلمان ایران، پیشاپیش مسلمانان و با لبیک به امام(ره) و مقتدای خویش همواره مبارزه با رژیم صهیونیستی و دفاع از ملت مظلوم فلسطین را تکلیف خود دانسته اند. در 35 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز 36 بار روزقدس را با کامی تشنه و قلبی تپنده، به خیابانها آمده اند و با مستضعف ترین ملت عالم در عصر حاضر همدردی کرده اند. بویژه با بر انگیخته شدن موج بیداری اسلامی در سالهای اخیر، حضور مداوم امت اسلام در صحنه موجب گردیده است، رهبر انقلاب نیز آزادی قدس شریف و دفاع از فلسطین را در صدر فهرست مطالبات نهضت های اسلامی قراردهد. بویژه در خالص ترین نهضت ها و حرکتهای مسلمانان و آنجا که به اسلام ناب محمدی (ص) نزدیکترند، بیش از همه به مسأله فلسطین توجه شده است. تنها نگاهی به شعارهای حزب ا... لبنان، نهضت حوثی ها در یمن، شعارهای مردم مظلوم بحرین و مدافعان حرم در سوریه و عراق اهتمام این حرکتها به دفاع از ملت مظلوم فلسطین را آشکار می سازد. چهارم: راه گشائی
از آن هنگام که امام خمینی(ره) دیگر سران کشورهای اسلامی را به رمزگشایی درباره علت پراکندگی مسلمانان فرا می خواند، همواره امت اسلامی جلوتر از دولتهای خود به دفاع از ملت مظلوم فلسطین پرداخته اند.
بدیهی است امتی که در یک روز با کامهای تشنه، میلیونها نفر را به صحنه تظاهرات می فرستد، سطلهای آب خویش را برای شستن این جریمه فساد نیز پر خواهد کرد. پنجم: اولویت
قدرشناسی از حضور مردم در صحنه، بهره گیری از این حضور برای دفاع از ملت مظلوم فلسطین است.
برپایی تظاهرات نمادین در روز قدس، سرمایه اجتماعی بی نظیری را برای مبارزه دولتهای اسلامی با دولتهای استکباری و رژیم نامشروع صهیونیستی ایجاد می کند که بیشتر دولتها از آن غفلت می کنند. آنچه متأسفانه در مواجهه دولتها در برخورد با رژیم نامشروع اسراییل دیده می شود «پیروی» یا «هراس» از صهیونیسم یا «طمع» به بهره مندی از مطامع احتمالی در معامله با تل آویو و اربابانش و در مواردی «غفلت» از این مسأله اصلی است. فعلا از شیوخ مرتجع عرب جز پیروی و هراس انتظار نمی رود. چنانکه نمی توان امید داشت دولتهایی مانند آنکارا دست از طمع بردارند. اما از دولت ایران اسلامی و نیز سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان انتظار می رود در مواجهه بین المللی، دفاع از فلسطین را مسأله اصلی خود بدانند. می دانیم که حمله بهترین دفاع است. اگر از این راهبرد غفلت کنیم،صهیونیستها و اربابانشان همواره مترسکهایی مثل «داعش»، «بوکوحرام»،«الشباب»، «القاعده» و... دارند تا مسلمانان را به خود مشغول کنند. بویژه ایران، عراق و سوریه باید بدانند که در مبارزه ریشه ای با جریانهای تکفیری باید اتاق فرمان آنها را در تل آویو و کاخ سفید بلرزانند. سیاست روز:یا رفراندوم یا مبارزه مسلحانه «یا رفراندوم یا مبارزه مسلحانه»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش کاویانی است که در ان می خوانید؛شرایط منطقه ای در نقطه حساسی قرار گرفته است. کشورهای اسلامی به ویژه مردم آنها وظیفه سنگینی برعهده دارند. اکنون زمان تصمیم گیری و اقدام است. روز گذشته مردم بسیاری از کشورهای اسلامی نشان دادند که برای دفاع از اسلام پای کار هستند و هر هزینه ای را می پردازند. در کنار خروش امت اسلامی، دیگر مردم جهان نیز فریاد مرگ بر اسرائیل سر دادند و آشکار شد که آزادیخواهان جهان هم به خاطر جنایات چندین ساله رژیم صهیونیستی، از این رژیم متنفر هستند. این موج خروشان نباید فروکش کند، تداوم آن و اقدامات دیگر، تل آویو را به زانو درخواهد آورد.
مردم کشورهای اسلامی اکنون زمان آن فرا رسیده است تا با سیاست های دولتمردان خود مخالفت کنند. نخستین اقدام و درخواست آنها باید اخراج سفیر و تعطیلی سفارتخانه های رژیم صهونیستی در این کشورها باشد، سپس تحریم هر کالایی که به نوعی متعلق به صهیونیست هاست. این اقدامات فشار سنگینی را بر رژیم صهیونیستی وارد خواهد ساخت. مردم غزه با حمایت های جمهوری اسلامی ایران در چندین نبرد، ثابت کردند که می توان در مقابل این دیو آدم کش ایستاد و به آن ضربه زد. این «دیو آدم کش» روزهای پایانی خود را سپری می کند. چند ضربه دیگر او را از پا درمی آورد.
رهبر معظم انقلاب راهکاری را ارائه دادند که، راهکاری مناسب، کاربردی و تاثیرگذار خواهد بود. مسلح شدن مردم کرانه باختری، اکنون این بخش از فلسطین تحت نظر دولت خودگردان است. مردم باید از مسئولان خود بخواهند تا چنین اتفاقی بیفتد. هموطنان آنها در تکه ای دیگر از سرزمین مادریشان به تنهایی به مقابله با دشمن پرداخته اند. یاری دیگر فلسطینیان را می طلبد. این قیام می تواند طومار صهیونیست ها را درهم پیچد و کار را یکسره کند.
جنایات رژیم صهیونیستی، هر روز که می گذرد، زخمی به دل مردم دنیا می زند و خشم آنها را افزون می سازد. این آتش نفرت که اکنون روشن شده، شعله ور خواهد شد و خاموشی نخواهد داشت. عرصه بر رژیم صهیونیستی تنگ تر شود، مردم اسرائیلی ساکن در سرزمین های اشغالی هم مجبور می شوند تا نسبت به حاکمان خود اعتراض کنند و همین اعتراضات، حاکمان این رژیم را مجبور به تن دادن به خواسته های مردم مسلمان فلسطین خواهد کرد. ۲۰ روز از مقاومت و سلحشوری مردم غزه می گذرد. آنها در بدترین شرایط ممکن ایستادگی می کنند. در مقابل، رژیمی جعلی وجود دارد که با همه تجهیزات نظامی و حمایت های کشورهایی همچون آمریکا، انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی، از این جنگ هیچ دستاوردی نداشته است. دل بستن به سازمان های بین المللی از جمله سازمان ملل با آن دبیرکل بی کفایت بی مسئولیت، نمی تواند، حقوق مردم فلسطین را باز گرداند. هنگامی که بان کی مون می گوید، اسرائیلی ها از خود دفاع می کنند، اینگونه تصور می شود که اکنون صهیونیست ها آماج حملات گسترده نیروهای مقاومت قرار گرفته اند! اتفاقات فلسطین و غزه، همچنین باعث می شود تا ماهیت گروه های تکفیری وهابی بیشتر آشکار شود. هنگامی که آنها اعلام می کنند، راهپیمایی در روز جهانی قدس حرام است و هر کس در این راهپیمایی شرکت کند، مجازات می شود، به صراحت می توان گفت که این افراد و گروه های تروریست جنایتکار از چه آخوری تغذیه می کنند. اکنون زمان مقابله شدید با این گروهک های تکفیری و مبارزه با رژیم صهیونیستی است. برای یکسره کردن کار هر دو که همفکر و هم عقیده هستند،یک جهان اسلام و مردم آزادیخواه جهان پشت مردم فلسطین است. یک راهکار دیگر هم از سوی جمهوری اسلامی ایران ارائه شده است. اکنون که عرصه به رژیم صهیونیستی تنگ تر هم شده است، کشورهای مستقل دست به دست هم، زمینه برگزاری یک رفراندوم را آماده کنند و این مطالبه را به طور جد درخواست کنند. این پیشنهاد رهبر معظم انقلاب اسلامی چندین بار ارائه شده است و روز چهارشنبه در دیدار دانشجویان با ا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن