واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۳۱ تير ۱۳۹۳ (۶:۳۶ق.ظ)
کيهان: ناديدهها و ناگفتهها!
به گزارش خبرگزاري موج، کيهان نوشت: «عليعليهالسلام در امر خلافت و حکومتداري و اداره کشور با هيچکس تعارف نداشت. جناح، گروه و خط براي او اهميتي نداشت و معيار او در حکومتداري حق و عدل بود. به همين دليل ميگفت؛ اگر من خلافت را بپذيرم کساني را که پيش از من در حکومتداري ظلمي به مردم کردهاند و از بيتالمال براي خود هزينه کردهاند، رها نميکنم و حساب آنها را هم ميرسم... شخصي مسئوليتي را در کشور برعهده ميگيرد- اشاره به آقاي احمدينژاد- و هر طور دلش خواست بيتالمال را خرج ميکند، آن وقت ميگويند تا زماني که بر مسند است، مصلحت نيست جلوي او را بگيريم وقتي هم که از مسندش کنار رفت ميگويند حالا که رفته است و ديگر مرده را لگد نزنيم، پس کي و کجا ميخواهيم حساب بيتالمال را برسيم»؟
بخشي از سخنان حجتالاسلام والمسلمين ناطقنوري است که در مراسم احياي شب بيست و يکم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر حضرت امام(ره) ايراد کردهاند. اظهارات آقاي ناطق با استقبال گسترده رسانههاي بيگانه و جريانات ضدانقلاب روبرو شد و روزنامههاي زنجيرهاي تيتر اول خود را همراه با عکس و تقدير فراوان به نقل سخنان ايشان اختصاص دادند که طبيعي! بود و حق! داشتند. اين نوشته اما، اظهارات آن شب جناب ناطق را از زاويهاي ديگر مينگرد، زيرا با توجه به سوابق آقاي ناطق بر اين باوريم که ايشان مثل هميشه حسن ظن داشتهاند و بيآن که متوجه باشند مورد سوءاستفاده يک جريان آلوده سياسي قرار گرفتهاند، وگرنه ارادت شناخته شده آقاي ناطق به اسلام و انقلاب و امام(ره) نميتواند ايشان را با طيفي همراه کند که نه فقط ارادتي به امام راحل(ره) ندارند بلکه سابقهاي سياه از وطنفروشي و دشمني با حضرتش در کارنامه آنان ثبت است... و در اينباره گفتني است که؛
1- بخشي از سخنان آقاي ناطق به ادعاي ايشان درباره حيف و ميل بيتالمال از سوي آقاي احمدينژاد اختصاص داشت که بدون قضاوت نسبت به صحت و سقم اين اتهام بايد گفت جناب ناطق از برخورد آقاي احمدينژاد در مناظره انتخاباتي سال 88 به شدت برافروخته بود که چرا يکسويه به ايشان اتهام زدهاند و حالا آقاي ناطقنوري به همان روشي متوسل ميشود که آن را بسيار مذموم و ناپسند معرفي کرده بود.
اما اين بخش از اظهارات آقاي ناطقنوري موضوع يادداشت پيشروي نيست و گفتني است که کيهان اولين رسانه و در بسياري از موارد، تنها رسانهاي بود که به برخي از پلشتيها، قانونشکنيها و سوءاستفاده از بيتالمال در دولت سابق پرداخته و هزينه آن را هم متحمل شده است، اگرچه تخلفات و پلشتيهاي دولت سابق با انبوه تخلفات و سوءاستفادههاي اقتصادي و قانونشکنيها در دولتهاي سازندگي و اصلاحات، قابل مقايسه نيست و اساسا بايد گفت؛ انحراف دولت سابق دقيقا از هنگامي شروع شد که آقاي احمدينژاد و حلقه انحرافي پيرامون ايشان راه و رسم اصولگرايي را کنار گذاشته و به دنبالهروي از بينش و روش مدعيان اصلاحات و حزب کارگزاران روي آوردند... و اين رشته سر دراز دارد که در آينده به آن خواهيم پرداخت.
اما، سخن اين وجيزه با برادر عزيزمان جناب آقاي ناطقنوري در دو بخش خلاصه ميشود. اول؛ آنچه از ايشان انتظار ميرفت که بگويند و نگفتند. دوم؛ آنچه بايد ميديدند و متاسفانه نديدند! بخوانيد!
2- آقاي ناطق ميفرمايند معيار حضرت اميرالمومنينعليهالسلام درحکومت و کشورداري حق و عدل بود که استناد شايستهاي به کلام حضرت امير است. اما حضرت درباره حق و عدل بيان حکيمانه ديگري هم دارند و تاکيد ميفرمايند که؛ الحق اوسع الاشياء فيالتواصف و اضيقها في التناصف- وقتي پاي سخن گفتن از حق در ميان باشد، ميدان آن وسيع است و ميتوان درباره آن داد سخن داد. اما هنگامي که نوبت عمل به حق ميرسد، دامنه آن بسيار تنگ و محدود است، يعني آنچه شايسته و درخور تقدير است، عمل به حق است وگرنه، سخن گفتن درباره آن به آساني ممکن است و صدالبته ارزش چنداني ندارد (ترجمه آزاد با امانتداري در محتوا).
اکنون و با عرض پوزش بايد از جناب ناطق پرسيد، چرا آنهمه سوءاستفاده از بيتالمال، فساد اقتصادي، فرار از قانون و دهها و بلکه صدها پلشتي ديگر که برخي از مدعيان اصلاحات و داعيهداران حزب سازندگي در طول حاکميت خود بر قوه مجريه مرتکب شده بودند را وانهاده و از ميان انبوه آن جرايم مشهود و اثبات شده، تنها به يک نمونه - بر فرض صحت- هنوز اثبات نشده بسنده کردهايد؟ آيا فساد اقتصادي 3 هزار ميليارد توماني که اطرافيان کنوني حضرتعالي از متهم رديف اول آن- بعد از اثبات جرم- با عنوان «کارآفرين»! ياد کرده و شايسته تقدير دانسته بودند و نه مجازات، قابل ذکر نبود؟ بابک زنجاني در مصاحبه با روزنامه توقيف شده آسمان- متعلق به کارگزاران- به صراحت اعتراف کرده بود که آغاز کار وي در دوران مرحوم نوربخش در دولت آقاي هاشمي بوده است، چرا به اين واقعيت تلخ اشارهاي نفرموديد. مگر دهها نفر از نمايندگان مدعي اصلاحات مجلس ششم در زد و بند با شهرام جزايري دست نداشتند؟ فساد اقتصادي کلان «مارينسرويس»، ماجراي پلشت «پترو پارس» در صنعت نفت، قرارداد ننگين کرسنت که دههاميليارد دلار خسارت به بيتالمال مسلمين تحميل کرده است. فساد معروف به «استات اويل»، و دهها نمونه ديگر از اين دست، ارزش اشاره نداشت که بدون کمترين اشاره از کنار آنها عبور کرديد؟
گله فرمودهايد که وقتي احمدينژاد در مسند مسئوليت بود به بهانه مسئوليت ايشان و بعد از کنار رفتن از مسئوليت هم با اين بهانه که نبايد به مرده لگد زد از رسيدگي به پرونده حيف و ميل بيتالمال از سوي ايشان خودداري شده است! و اعتراض کردهايد که «پس کي و کجا ميخواهيم حساب بيتالمال را برسيم»؟ گلايه جنابعالي ميتواند به جا و بايسته باشد- البته در صورت اثبات اتهام- ولي پرسش اين است که چرا از معطل ماندن پرونده سوءاستفاده آقاي مهدي هاشمي سخني به ميان نياوردهايد؟! چرا نسبت به تأخير غيرقابل توجيه در رسيدگي به پرونده «کرسنت» و کساني که اين قرارداد خسارتآفرين را به نظام تحميل کردهاند و هماکنون نيز برخي از آنان بر مسند مسئوليت نشستهاند، سکوت فرمودهايد؟ انتظار آن بود که به ماجراي دادگاه رسيدگي به اتهامات شهردار اسبق نيز اشاره ميفرموديد و صدا به اعتراض بلند ميکرديد که چرا در جلسات دادگاه وي نزديک به 20 تن از وزرا و مسئولان بلندپايه وقت در حمايت از ايشان حضور پيدا ميکردند و... آيا اين موارد قابل اشاره نبود؟
حضرتعالي در صفحه 51 از جلد دوم کتاب خاطرات خويش به ماجراي استيضاح خود به عنوان وزير کشور وقت اشاره کرده و آوردهايد چند تن از نمايندگان به اين علت که نسبت به واگذاري زمينهاي اطراف تهران از سوي حاکم شرع وقت شهرداري بيتفاوت بودهايد، در پي استيضاح شما بودند و نوشتهايد «روزاستيضاح که به مجلس رفتم، آقاي هاشمي خيلي نگران بود و گفت؛ آقايناطق! استيضاحکنندگان خيلي قوي برخورد ميکنند و من گفتم؛ نگران نباشيد، ليست اکثريت نمايندگان مجلس که زمين گرفتهاند را تهيه کردهام، حتي اسم آقاي هاشمي رفسنجاني هم بود، شروع کردم به خواندن اسامي و نمايندگان که ديدند دارم اسامي همه را ميخوانم و آبروريزي ميشود، گفتند نخوانيد... و رأي آوردم».
خب! جناب ناطقعزيز، چرا در جايگاه وزير کشور، از رسيدگي به جرايم نمايندگاني که به ناحق زمينهاي اطراف تهران را تصاحب کرده بودند، چشمپوشي کرديد؟! و به قول خودتان «پس کي و کجا ميخواهيم حساب بيتالمال را برسيم»؟! ... و البته کسي در مصلحتانديشي حضرتعالي براي نظام کمترين ترديدي ندارد.
3- و اما، آنچه آقاي ناطق در سخنراني شب بيست و يکم نديده است و بايد ميديد، يعني از شخصيت آزمون دادهاي نظير ايشان انتظار ميرفت که ببيند، هويت واقعي کساني است که براي اظهارات آن شب ايشان در محافل و رسانههاي خود هورا کشيده و بهبه گفتهاند و هنوز هم اين هورا کشيدنها ادامه دارد. آقاي ناطق اين جريان سياسي همان است که حضور شما را در رياستمجلس با هو و جنجال و اهانت نفي ميکرد. همانها که شعار «مجلس زوري نميخوايم، ناطقنوري نميخوايم» سر داده بودند. همان طيفي که در فتنه 78 عليه اسلام و امام و نظام شمشيرها را از رو بسته بودند تا آنجا که حضرتعالي- به حق- اعلام کرديد؛ «بايد آنها را به سينه ديوار گذاشت و تيرباران کرد». همانها که در فتنه آمريکايي-اسرائيلي 88 آشکارا دست به وطنفروشي زدند. به ساحت مقدس امامحسين(ع) اهانت کردند. مسجد را به آتش کشيدند، صف عزاداران نمازگزار عاشورا را سنگباران کردند، تصوير مبارک حضرت امام(ره) را پاره کرده و زير پا لگدمال کردند، به نفع اسرائيل شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند وطنفروشي و خباثت را تا آنجا کشاندند که نتانياهو آنان را «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ناميد و اوباما، حمايت همه جانبه از آنها را يکي از اهداف استراتژيک آمريکا اعلام کرد و...
جناب ناطق، از شما بعيد بود و هنوز هم بعيد و تعجبآور است که چرا اينهمه زشتي و پلشتي و خباثت جريان ياد شده را نديدهايد و چرا با مشاهده کف زدن و هورا کشيدن آنان براي اظهارات آن شب خود، با عصبانيت عليه آنها نشوريده و خروش برنداشتهايد که شما را با آنان کاري نيست و...
4- برادر گرامي، جناب آقاي ناطقنوري، مدعيان اصلاحات با آن کارنامه سياهي که دارند- و حلقه انحرافي- با انحراف آشکار و خسارتهايي که به بار آوردهاند- در نهايت و البته با برخي از تفاوتها، در کنار هم قابل تعريف هستند. و شايسته نيست حضرتعالي در مخالفت با آقاي احمدينژاد - صرفنظر از اين که حق با شما باشد يا ايشان- مورد سوءاستفاده اصحاب فتنه قرار بگيريد.
و بالاخره از ارادت نگارنده به خويش باخبريد و به يقين ميدانيد که کمترين آسيب و خدشه به سوابق حضرتعالي و جايگاهي را که داشتهايد و بايد براي هميشه داشته باشيد، نميپسنديم. از اين روي اميد است بر نگارنده در نگارش اين وجيزه خرده نگيريد، و خداي نخواسته اگر جسارتي هم در ميان بوده است، ناخواسته بدانيد، و تنها به اين حساب بنويسيد، که حضرتعالي را مثل هميشه متعلق به اسلام و نظام و امام ميخواهيم و مشاهده سوءاستفاده احتمالي از شخصيت شما را سخت و تلخ و ناگوار تلقي ميکنيم.
حسين شريعتمداري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]