واضح آرشیو وب فارسی:فارس: وبلاگ سپهر حزبالله
مرخصیهای کوتاه مدت رزمندگان چگونه میگذشت؟
هنگامی که رزمندگان اسلام به جهت آماده شدن برای انجام عملیات در منطقه تجمع یگانهای رزم خود در پادگان و اردوگاهها حضور داشتند، شرایطی برایشان مهیا شده بود که میتوانستند روزهای جمعه مرخصی کوتاهمدت یا مرخصی ساعتی بگیرند.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس وبلاگ سپهر حزب الله نوشت: در روزهای به یاد ماندنی دفاع مقدس ملت ایران، هنگامی که رزمندگان اسلام به جهت آماده شدن برای انجام عملیات در منطقه تجمع یگانهای رزم خود در پادگان و اردوگاه ها حضور داشتند، شرایطی برایشان مهیا شده بود که میتوانستند روزهای جمعه مرخصی کوتاه مدت یا مرخصی ساعتی بگیرند. رزمندگان بیشتر از فرصت این مرخصی جهت حضور در شهر های هم جوار با مقر خود برای خرید وسایل مورد نیاز، استفاده از امکانات ارتباطی مانند: تلفن ، تلگراف و نامه برای ارتباط با خانواده و شرکت در نماز جمعه استفاده میکردند. تصویری که در پیش روی خود مشاهده میکنید، برگه مرخصی رزمندگان در مناطق جنگی است که توسط واحد پرسنلی گردان یا واحدی که رزمنده در آن حضور داشت، تکمیل و برای استفاده از مرخصی صادر میشد.
مطلب زیر روایتی است ، به نقل از رزمندهای از جمع باصفای رزمندگان ایران اسلامی که ما را میهمان خاطرهای دلنشین از روزهای حضور خود در پادگان دوکوهه و مرخصیهای کوتاه مدت روزهای جمعه کرد، که خدمت مخاطبین محترم تقدیم میشود: یادش بخیر؛ در آن روزها هر وقت که در پادگان دوکوهه حضور داشتیم، روز جمعه مرخصی میگرفتیم و با نشان دادن برگه مرخصی از دژبانی عبور کرده و با ماشینهای وانت تویوتای عبوری خود را به شهر دزفول میرساندیم و در نماز جمعه دزفول که به امامت حضرت آیت الله قاضی طباطبایی دزفولی برگزار میشد، شرکت میکردیم. این امام جمعه در بین رزمندگان استان تهران محبوبیت خاصی داشت و همه از صمیم قلب ایشان را دوست داشتند؛ من خیلی دوست داشتم که بعد از اتمام نماز خود را به ایشان رسانده و ضمن عرض ارادت، دست ایشان را ببوسم، که به جهت ترور ائمه جمعه توسط منافقین کوردل و حضور پرشمار محافظین و جلوگیری از نزدیک شدن افراد به ایشان، این کار میسر نشد. هر هفته بعد از برگزاری نماز جمعه به توصیه و پیگیری ایشان، سفرهای برقرار و آبگوشت صلواتی مخصوص رزمندگان، که مردم خوب و باصفای دزفول آن را مهیا میکردند، آماده استفاده برای نهار رزمندگان بود. گاهی از اوقات نیز به زیر پل قدیم شهر میرفتیم که آبی خنک در آن جاری بود و بعد از یک آب تنی با حال و رفع خستگی، بعد از ظهر هم با همان وانت تویوتاهایی که در جاده تردد میکردند به طرف پادگان دو کوهه بر میگشتیم و مرخصیمان به اتمام میرسید. وبلاگ خود را به ما معرفی کنید بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/04/29 - 14:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]