محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844312100
ماجرای شهادت پدر و پسری در آغوش هم
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ماجرای شهادت پدر و پسری در آغوش هم
کسی چه میدانست تاریخ دوباره در هشت سال دفاع مقدس تکرار شود و پسری سر بر بالین پدرش ۲۵ سال آرام بگیرد.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، کسی چه میدانست تاریخ دوباره در هشت سال دفاع مقدس تکرار شود و پسری سر بر بالین پدرش ۲۵ سال آرام بگیرد و ۲۵ سال این دو شهید گذر زمان را به نظاره بنشینند تا گروهی از بچههای تفحص بیایند و پدر و پسر را از دل صحرا به دیار خود بازگردانند. وقتی در احوالات آلالله میخواندیم: « امام حسین علیه السلام وقتی بر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام رسید که جان باخته بود. صورت بر چهره خونین او نهاد و دشمن را نفرین کرد: «قتلالله قوماً قتلوک...» و تکرار میکرد که: «علی الدنیا بعدک العفا». و جوانان هاشمی را طلبید تا پیکر او را به خیمهگاه حمل کنند. حضرت علی اکبر علیهالسلام ، نزدیکترین شهیدی است که با حضرت امام حسین علیه السلام دفن شده است. مزار مطهر او پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام قرار دارد و به همین خاطر ضریح امام، شش گوشه دارد.» * پدر و پسر مازندرانی که در آغوش هم به شهادت رسیدند / پدر و پسر فدای حسین(ع) روایت تفحص و کشف شهیدان مفقودالجسد؛ سیدابراهیم و سیدحسین اسماعیل زاده، حکایت مرزبانان همیشه بیداری است که در کلاس شهادت، آموزگار وفاداری پسر و پدر به یکدیگر و وحدت وجودی انسانها برای قرب الیالله هستند. سردار "سیدمحمد باقرزاده" مسئول کمیته تفحص شهدا درباره چگونگی کشف پیکرهای مطهر شهیدان اسماعیل زاده -یک ساعت قبل از سال تحویل ۸۹ در معراج شهدای اهواز- روایت میکند: ««طی عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد، یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود. معلوم بود که این دراز کش مجروح شده است. اما سر شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سر آن شهید دوم را به دامن گرفته بود. خوب، پلاک داشتند، پلاکها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. ۵۵۵ و ۵۵۶ . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفتهاند. معمولاً اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم میرفتند پلاک میگرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است. شهید سیدابراهیم اسماعیلزاده موسوی پدر و سیدحسین اسماعیلزاده پسر است، اهل روستای باقر تنگه بابلسر.»» " شنیدهم که عاشقا مخلص و بیریا بودن؛ هنوزم نفهمیدم که شهدا کیا بودن؛ همه سرگرم دم "یافاطمهمدد" بودن؛ نشون دادن که راه آسمونو بلد بودن..." * زندگینامه شهیدان سید ابراهیم و سید حسین اسماعیلزاده در روز ۲۵ آبان ماه سال ۱۳۰۴ هجری شمسی بود که به سیدعبدالحسین اسماعیلزاده خبر رسید فرزندی که همسرش سیده ربابه به دنیا آورده، پسر است و او نیز به احترام نبی مخلص الهی نام او را سید ابراهیم نهاد. کمتر کسی تصور این را میکرد که پشت چهره معصوم سید ابراهیم عالمی از رنج و مشقت البته همراه با فداکاری و ایثار نهفته است. آغاز مشکلات سیدابراهیم زمانی بود که مادرش را از دست داد و بعد نیز پدر خویش را از دست داد و همه اینها قبل از هفت سالگی روی داد. بعد از درگذشت پدر و مادر، دارالایتام میزبان سید ابراهیم شد. بعد از یک سال و اندی سید ابراهیم شروع به کار در منازل دامداران و زمینداران به طور سالیانه به اصطلاح "قراری" نمود. این وضعیت تا ۲۸ سالگی ادامه داشت، تا اینکه به روستای "پوستکلای بندپی" بابل برگشته و با دختر همسایه خویش "سیده رقیه مصطفی نژاد" ازدواج کرد. این زوج با کار کردن بر سر زمین و در خانه زمینداران آن زمان، زندگی مشترک خود را آغاز میکنند و این در حالی است که در فقر و نداری لحظهای از پافشاری بر اعتقادات دست نکشیدند، حتی گفته میشود در همان لحظه تا نماز ظهر و عصر را نمیخواندند، هرگز ناهار نمیخوردند. اما آنچه که زندگی پر از سختی آنها را شیرین می کرد، توکل و توسل به خدا و اهل بیت بود که این مطلب را میتوان از نام فرزند اول آنها فهمید (سید حسین). بله سید حسین نامی بود که به خاطر عشق وافر به اهل بیت(ع) بر فرزند اولشان نهادند. بعدها صاحب سه دختر و سه پسر دیگر شدند. در مورد نحوه تربیت فرزندانشان چه میتوان گفت که آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. دخترانی اهل ولایت، با حجاب فاطمی و پسرانی با غیرت، اهل رزم و شهادت و شجاعت بودند. پس از مدتی سیدابراهیم به عنوان باغبان، جذب کادر غیرنظامی ارتش در محل فعلی پایگاه نیروی هوایی بابلسر شد. کمکم وضع درآمد او بهتر شد و توانست با همکاری اهالی محل و دوستی مهربان به نام خیرالله اسکندری، خانه کاهگِلی برای خود بسازد و تا زمان شهادت در همان خانه زندگی میکرد. با اوجگیری نهضت امام خمینی(ره) در سال۱۳۵۷ سید ابراهیم در تظاهراتها شرکت می نمود و این در حالی بود که خود به عنوان پرسنل ارتش محسوب میشد و از این جهت ترسی به خود راه نمیداد؛ چرا که او از سلاله پاکان و زاهدان شب و شیران روز بود و شیر را با ترس رابطه نیست. او به همراه فرزندانش در فعالیتهای بعد از انقلاب علیه منافقین حضور داشت و پس از شروع جنگ تا زمان شهادت سه بار از طریق ارتش و بار چهارم به همراه اعزام طرح "لبیک یا خمینی" به جهبهها اعزام شد. در اعزام آخر، دو پسر خود (سیدرضا و سیدحسین) را به همراه خود داشت و سیدباقر نیز در خدمت سربازی در جنوب مشغول دفاع بود و این در حالی بود که او ۵۸ سال سن داشت. اما "سید حسین" پس از گذران دوران پُر مَشَقَّت کودکی و نوجوانی زیر سایهی پُر مهر پدر و مادر و تحت تربیت مؤثر آنها در ۱۶ سالگی با دختر دایی خویش "سلاله سادات" ازدواج کرد و پس از تولد اولین فرزندش "سید یحیی" در ۱۷ سالگی برای خدمت سربازی به زاهدان رهسپار شد. پس از یکسال و اندی با فرمان امام خمینی(ره) بر فرار سربازان از پادگانها، پس از پاره نمودن عکسهای شاه ملعون از پادگان خود فرار کرده و به محل میآید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مبارزات علیه منافقین و مفسدین در شهر شرکت میکند و به ادامه تحصیل میپردازد. حتی شبها برای مطالعه جهت استفاده از نور چراغی که بر تیربرقی نصب شده بود و از محل نیز فاصله داشت به آن مکان میرفت و به مطالعه میپرداخت، تا اینکه پس از اتمام دروس متوسطه به عنوان معلم در روستای "نفتچال" مشغول میشود. علاقه وی به شاگردان جهت تعلیم دروس و آشنا کردن آنها با اسلام و انقلاب مثالزدنی بود، حتی هر جمعه سه نفر از شاگردانش را سوار بر موتور میکرد و به منزل میآورد و به آنها ناهار میداد. بعد آنها را به نماز جمعه میبرد و میگفت باید با بچهها رفیق شد تا حرف گوش کنند. از طرف دیگر او نیز همانند پدر، زندگی را با فقر و نداری ولی با عزّت نفس آغاز کرد و تا سالها در خانهای محقَّر و کوچک که در حیاط پدری ساخته بود زندگی میکرد تا اینکه توانست خانه کوچک در محل دیگر برای خود بسازد. عشق و علاقهاش به پدر و مادر بسیار زیاد بود و همیشه دوست داشت در کنار پدر و مادر باشد و به آنها خدمت کند. بعد از شروع جنگ تحمیلی دوبار به جبههها اعزام شد. علاقهاش به شهادت آنقدر زیاد بود که میگفت: «من اگر شهید نشدم و مُردم، مرا در دریا بیندازید.» حتی برای بار سوم با اعزامش مخالفت شد؛ چون گفتند: تو معلمی و تازه از جهبهها آمدی ولی او کسی نبود که این موانع سد راه شهادتش شود و به هر طریقی موافقت مسئولین مربوطه را جلب کرد و بعد به منزل آمده و دور ۴ فرزندانش مانند پروانه میگشت، گویا میدانست آخرین باری است که در سن ۲۶ سالگی فرزندانش را سیر میبیند. همیشه به همسرش میگفت: «من لیاقت شهادت را ندارم ولی اگر شهید شدم امام خمینی دل تو را آرام میکند. در شب شهادتش همسرش خواب میبیند که جسد شهید را بر سر زانو دارد و امام نیز در کنار او نشسته است.» همسرش گفت: «سیدحسین! تو راست گفتی که امام دل مرا آرام میکند.» سر انجام این پدر و پسر همانند مولای خود اباعبداللهالحسین(ع)، در عملیات "والفجر۶" در قلّههای سر به فلک کشیده "چیلات" ابتدا پسر در آغوش پدر شهید شده و سپس پدر نیز همانجا در حالیکه سر فرزندش را بر آغوش گرفته بود، در اثر اصابت گلولهای به فیض عظیم شهادت نائل آمد. شهیدان اسماعیل زاده ۲۵ سال مفقودالجسد بودند تا اینکه گروهی از اعضای تفحص، پیکرهای مطهر این دو شهید بزرگوار را در تاریخ خردادماه ۸۸ در منطقه چیلات کشف کرده و به آغوش خانوادهشان بازمیگردانند.
۲۶/۰۴/۱۳۹۳ - ۲۰:۴۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]
صفحات پیشنهادی
ماجرای پدر و پسری كه در آغوش هم به شهادت رسيدند
گزارش پلاکهای 555 و 556 ماجرای پدر و پسری كه در آغوش هم به شهادت رسيدند سردار باقرزاده روايت میكند پلاکها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است 555 و 556 فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفتهاند معمولاً اینها که با هم خیلی رفیق بودند با هم میرفتند پلاک میگرفتند بهماجرای پدر و پسری که در آغوش هم به شهادت رسیدند
ماجرای پدر و پسری که در آغوش هم به شهادت رسیدندکسی چه میدانست تاریخ دوباره در هشت سال دفاع مقدس تکرار شود و پسری سر بر بالین پدرش 25 سال آرام بگیرد باشگاه خبرنگاران در گزارشی نوشت کسی چه میدانست تاریخ دوباره در هشت سال دفاع مقدس تکرار شود و پسری سر بر بالین پدرش 25 سال آرقتل پدر به خاطر جوجه ماشینی / ماجرای یک ماه دست و پنجه نرم کردن با مرگ
قتل پدر به خاطر جوجه ماشینی ماجرای یک ماه دست و پنجه نرم کردن با مرگ پسری که پدرش را به خاطر یک جوجه ماشینی مورد ضرب و شتم مرگبار قرار داده بود راهی زندان شد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران شخصی به نام دانیال با مراجعه به کلانتری شهرستان میاندوآب استان آذربایجانپدر شهید: شهادت در راه انقلاب و امام(ره)، آرزوی فرزندم بود
پدر شهید شهادت در راه انقلاب و امام ره آرزوی فرزندم بود سنندج- ایرنا- پدرشهید اسعد رضایی یکی از شهدای شاخص استان کردستان گفت آرزوی فرزندم شهادت در راه انقلاب و امام ره بود شهید اسعد رضایی در سال 1346 در سنندج مهد علم و عرفان دیده به جهان گشود فراگیری قرآن را از پنج سالگیشهادت دوبرادر در آغوش هم/عکس+18
شهادت دوبرادر در آغوش هم عکس 18 در حمله موشکی شبانه رژیم صهیونیستی به غزه دو برادر خردسال فلسطینی در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند 1393 4 19ماجرای شفاعت رهبرانقلاب از پدر شهید
ماجرای شفاعت رهبرانقلاب از پدر شهید پدر شهیدان عاشوری میگوید باید اعتراف کنم که اگر آقای خامنهای دست ما را نگرفته بودند ما در این مسیر نمیماندیم اگر آقا نبودند من جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودم به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز ولیامر مسشهادت دو برادر در آغوشهم (+)18 + عکس
شهادت دو برادر در آغوشهم 18 عکس در حمله موشکی شبانه رژیم صهیونیستی به غزه دو برادر خردسال فلسطینی در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند به این مطلب امتیاز دهید ۲۰ ۰۴ ۱۳۹۳ - ۱۹ ۲۲برشی از کتاب «میزبانی از بهشت»/ ماجرای شفاعت رهبر انقلاب از پدر شهید/ اگر آقا نبودند جزو اعدامیهای
برشی از کتاب میزبانی از بهشت ماجرای شفاعت رهبر انقلاب از پدر شهید اگر آقا نبودند جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودمپدر شهیدان عاشوری میگوید باید اعتراف کنم که اگر آقای خامنهای دست ما را نگرفته بودند ما در این مسیر نمیماندیم اگر آقا نبودند من جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودم خبشهادت یک فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی
شهادت یک فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی در ادامه حملات خصمانه رژیم صهیونیستی یک جوان فلسطینی در استان الوسطی به شهادت رسید به گزارش نامه نیوز به نقل از سایت شبکه فلسطین الیوم اشرف القدره سخنگوی وزارت بهداشت در نوار غزه امروز سه شنبه اعلام کرد که رشاد یاسین یک جوان فلسطماجرای مرگ دردناک «عرشیا» کوچولو
ماجرای مرگ دردناک عرشیا کوچولو کودک آزاری آن هم از نوع دادن مواد مخدر به کودکان از سوی والدین معتاد قربانی دیگری گرفت عرشیا نوزاد چهارماههای که در اثر مصرف مواد مخدر اور دوز کرده بود به دلیل تشدید نارسایی قلبی مادر زادی اش در اثر قرار گرفتن در معرض مواد مخدر یکشنبه ۱۵ تیرمبارزه در آغوش فاحشه های لاس وگاس! +عکس
مبارزه در آغوش فاحشه های لاس وگاس عکس   امیرعباس فخرآور ضدانقلاب فراری که پس از ورود به امریکا در خدمت لابی صهیونیسم و جناح نئوکان قرار گرفته عکسی را در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده که با واکنش هایی در فضای مجازی همراه شده است وی با سفر به لاس وگاس مرکز فحشا و قبر اساس نتایج بازجوییها: یک خانواده صهیونیست «ابوخضیر» را به شهادت رساندند
بر اساس نتایج بازجوییها یک خانواده صهیونیست ابوخضیر را به شهادت رساندند دادگاه قدس اعلام کرد عاملان شهادت نوجوان فلسطینی از یک خانواده صهیونیست هستند که به ۲ گروه تقسیم شده و این جنایت را مرتکب شدهاند به گزارش نامه نیوز به نقل از پایگاه خبری عرب 48 نتایج تحقیقاتی که در دادبعد از مصدومیت نیمار و درگذشت پدربزرگ مارسلو/ بازگشت خانم روانشناس به اردوی سلسائو
بعد از مصدومیت نیمار و درگذشت پدربزرگ مارسلو بازگشت خانم روانشناس به اردوی سلسائو ورزش > فوتبال جهان - مسئولان کنفدراسیون فوتبال برزیل با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که خانم رژینا براندائو روانشناس تیم ملی برزیل روز یکشنبه دوباره به اردوی سلسائو بازگشت تا به بازیکقرائت قرآن شجریان در مراسم ختم پدر
قرائت قرآن شجریان در مراسم ختم پدر قرائت قرآن شجریان در مراسم ختم پدر قرائت قرآن شجریان در مراسم ختم پدرفرارومطالب مرتبط مراسم عروسی محمدرضا شجریان عکسدستخط شجریان برای ملی پوشان فوتبال اایران عکساستاد شجریان و اکبر عبدی در حال پریدن از روی آتش عکس سه شماجرای جالب مخفی کردن رادیو توسط اسرای ایرانی
ماجرای جالب مخفی کردن رادیو توسط اسرای ایرانی از آنجا که باطری ها کهنه بود استفاده زیادی از آنها نمی توانستیم بکنیم و همواره با کمبود باطری داشتیم و حتی بعضی اوقات از نعمت شنیدن اخبار محروم می شدیم به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز خاطرات اسارت در کنار هفرمانده سپاه فجر فارس:ماجرای تکفیری ها همانند قرآن برسرنیزه کردن است
فرمانده سپاه فجر فارس ماجرای تکفیری ها همانند قرآن برسرنیزه کردن است شیراز - ایرنا - فرمانده سپاه فجر فارس با اشاره به تحرکات اخیر گروه های تکفیری گفت از نگاه اردوگاه استکبار قرار نیست مسلمان ها مجالی برای تنفس داشته باشند و ماجرای اخیر آنها نیزهمان ماجرای قرآن برسرنیزه کردن استناگفته هایی از آیت الله بهجت از زبان پسرش/ پدر می گفت فحش هم میدهید بگویید گل اناری!
ناگفته هایی از آیت الله بهجت از زبان پسرش پدر می گفت فحش هم میدهید بگویید گل اناری علی بهجت فرزند آیت الله بهجت گفت از شدت ناراحتی برای اتفاقات دنیای اسلام توان پدر برای درس دادن تحلیل میرفت و میگفتند سفیانی از حتمیات است اینها به اسم میکشند شما چه میدانید با این درندگ-
گوناگون
پربازدیدترینها