واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ورود به خاك دشمن در تداوم استراتژي «دفاع» از كشور بود
كمتر از دو ماه از انجام عمليات غرورآفرين الي بيتالمقدس و آزادسازي خرمشهر در سوم خرداد 61 ميگذشت كه رزمندگان خود را براي عمليات «رمضان» در 23 تيرماه آماده كردند.
هدف رزمندگان كشورمان در اين عمليات مطابق با استراتژي «تعقيب و تنبيه متجاوز» بود، اما ورود به خاك دشمن حرف و حديثهاي بسياري را براي برخي از جريانها به وجود آورد كه در همان زمان نيز انجام عمليات رمضان و ورود به خاك عراق را جايز نميدانستند، از اين رو سراغ سردار عباس سرخيلي رفتيم كه در عمليات رمضان فرماندهي توپخانه قرارگاه قدس را بر عهده داشت و زير نظر شهيد حسن تهرانيمقدم عمل ميكرد. او معتقد است كه لزوم انجام عمليات رمضان امري بديهي و حق مسلم كشورمان بوده است. لزوم انجام عمليات رمضان به فاصله يك ماه بعد از عمليات بيتالمقدس چه بود؟ براي پاسخ به اين سؤال بايد به عقبتر برگرديم و دلايل تهاجم عراق را جستوجو كنيم. عراق به كدام دليل به ما حمله كرد و بزرگترين شهرها، پالايشگاهها و بندرهاي كشور را مورد هجوم قرار داد و تصرف كرد؟ دشمني آمده و چنين بلايايي را سر كشورمان آورده، مجازات اين دشمن چيست؟ بهترين جوانان مملكت را شهيد كرد و ما خسارات و تلفات سنگيني براي آزادسازي خاكمان داديم، جزاي كار چنين دشمني چيست؟ صدام توان دو كشور بزرگ اسلامي را از بين برد. حالا در شرايط آن روز ما چگونه بايد پاسخ ميگرفتيم. هيچ كس و هيچ جايي پاسخگو نبود كه با ادله توضيح بدهد چرا اين كشور حمله كرده است. هيچ مصوبهاي در سازمان ملل و شوراي امنيت براي پرداخت خسارت به ايران تصويب نشد. دقيقاً به همين دلايل ما قصد تنبيه و دفاع داشتيم. يكي از دلايل ورود ما به خاك عراق اين بود دشمن را سرجايش بنشانيم و مجامع بينالمللي را قانع كنيم. ما تا آنجايي كه توانستيم پيش رفتيم. دشمن هم تمام قدرتهاي جهان را پشت سرش داشت. آن زمان امريكاييها معتقد بودند صدام نه بايد شكست بخورد و نه پيروز شود بلكه ميخواستند دو طرف را ضعيف كنند. آنها هم صدام را نميخواستند. صدام را تا جايي ميخواستند كه اهداف و برنامههايشان را پياده كند و بعد كه به بعضي از متحدان امريكا حمله كرد، او را سرنگون كردند. پس واقعاً نياز بود ما براي دفاع از خاك خودمان به خاك عراق نفوذ كنيم؟ وقتي نقاطي از مرز دست دشمن است توقف عمليات معنا ندارد. ما در عمليات الي بيتالمقدس به مرز رسيديم. البته بخشي از نقاط مرزي مثل شلمچه دست دشمن بود منتها عمده خاكمان را در خوزستان از دست دشمن خارج كرده بوديم ولي هنوز قصرشيرين دستشان بود. دشمن قصد بيرون رفتن از خاكمان را نداشت و ما بيرونش كرديم. وقتي بيرونش كرديم قسمتي از خاكمان هنوز دستش بود. معني دفاع اين است كه امام فرمود صدام و رژيم بعث از فاو كشتيهاي ما را مورد حمله قرار ميدادند. ما رفتيم آنجا را گرفتيم و دفاع كرديم. امام فرمود دفاع تا هر جايي كه لازم باشد بايد انجام شود. دفاع معنايش اين است وقتي دشمني شرور است و شرارت دارد و با موشك و آتش توپخانه شهرهايمان را ميزند بايد جلويش را گرفت. بايد به سراغش رفت و آرامش كرد. ابزاري كه با آن شرارت ميكند را از دستش گرفت. ياغي را بايد سرجايش نشاند. ما هم به همين دلايل و در زماني كه هيچ سازمان و ارگاني جوابگو نبود از خودمان دفاع كرديم. ما يك بحث سياسي ميكنيم و يك بحث نظامي. از نظر سياسي حضرت امام كه مرجع بالاتر همه ما بود دستور دفاع تا هر جا كه لازم باشد را داده بودند. ما تمام كارهايمان را زيرنظر امام انجام ميداديم. از نظر سياسي اگر دشمن دوباره پس از چند سال به ما حمله ميكرد چگونه ميتوانستيم دفاع كنيم و مردم را قانع ميكرديم كه بيايند و دفاع كنند. زير سؤال نميرفتيم كه چرا وقتي شما در قدرت بوديد و صدام در ضعف بود رهايش كرديد و ادامه نداديد؟ از نظر سياسي تلاش ميشد ولي دنيا گوشش به حرف حق بدهكار نبود. كشورهاي ديگر مگر نميدانستند ما مورد ظلم قرار گرفتهايم. حرف حق در گوش اين مجامع بينالمللي نميرفت. سران يوگسلاوي سابق را براي محاكمه به دادگاه لاهه بردند و به جرم جنايتكار جنگي مجازات كردند ولي چرا به صدام كه خيلي بدتر از او عمل كرده بود كاري نداشتند. يعني اگر عمليات انجام نميشد، رزمندگان بايد پاسخگوي افكار عمومي و حتي تاريخ ميشدند؟ امام همان زمان به كشورهاي عرب همدست صدام هشدار ميداد كه صدام اين بلا را بر سر شما هم خواهد آورد و آنها نميفهميدند. صدام آدم غيرقابل اعتمادي بود. درگيريهاي مرزي ميان ايران و عراق از زمان شاه وجود داشت ولي آن زمان اعلام كرد كه من قدرت حمله ندارم و ناچارم قرارداد الجزاير را بپذيرم. مبناي تفكر رژيم بعث همين بود كه اگر زورت ميرسد حمله كن. كويت را استان خودش ميدانست و به آن حمله كرد. وجود چنين شخصي در رأس حكومت رژيم بعث برايمان چه تضميني داشت كه چند سال بعد دوباره به خاكمان حمله نكند؟ صدام به كشورمان حمله كرده بود و بايد تنبيه ميشد. حق و عقل هم همين را ميگويد. قدرتهاي بزرگ هر جا منافعشان حكم كند وارد عمل ميشوند وگرنه از لحاظ سياسي شما هر چقدر حرف حق بزنيد و ديپلماسي قوي داشته باشيد نميتوانيد كاري كنيد. شوروي اسلحه ميداد و پولش را عربستان به دستور امريكا حساب ميكرد. بعدها هم فرانسه اضافه شد و موشكها و هليكوپترهايش را ميفروخت. ميراژهاي 2000 فرانسه كه با پول عربستان به رژيم بعث داده ميشد. هر نوع سلاحي كه ميخواست از غرب و شرق به عراق ميدادند، حالا توقع داريد اين غرب و شرق از طريق ديپلماتيك با ما به نتيجه برسند. تنها راهي كه براي ما باقي مانده بود همين بود.
نویسنده : آرمان شريف
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]