واضح آرشیو وب فارسی:الف: شش کلید طلایی برای موفقیت ایده های نو
بخش فرهنگی الف، 23 تیر 93
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۷
ایده عالی مستدامنویسنده: برادران هثترجمه: سید رامین هاشمی و مجتبی اسدینشر آریانا قلم، چاپ اول ۱۳۹۳تعداد صفحات ۳۷۲، ۱۹۷۰۰ تومانشما میتوانید در صورت تمایل این کتاب را با تخفیف ویژه از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید نمایید.****شما در هر موقعیتی که باشید حرفها و ایدههایی دارید که میخواهید به اثرگذارترین شیوه آنها را طرح کنید؛ عرضه محصولی جدید به بازار ، تغییر استراتژی سازمان و یا حتی فرهنگی که دوست دارید به فرزند خود منتقل کنید. این کتاب به شما یاد میدهد که چگونه ایدههای خود را برای مقابله با اسارت در دام دانش تغییر شکل بدهید. این کتاب سرشار از مثالها و تجربیات گوناگون است. در این کتاب شما با شش کلید طلایی برای عالی و مستدام کردن ایدههایتان آشنا میشوید.کتاب ایده عالی مستدام ترجمه یکی از کتابهای پرفروش دنیا به نام Made to Stick که در حوزه کسبوکار نوشتهشده و توسط انتشارات آریانا قلم در بهار ۱۳۹۳ منتشرشده است. ترجمه تحتاللفظی نام کتاب با عنوانی که مترجمان برگزیدهاند تفاوت است، اما پیشنهاد نام فعلی برای کتاب یکی از جذابیتهای اولیه این کتاب محسوب میشود. طراحی جلد متفاوت و هرچند باعث میشود که قرار دادن کتاب در کتابخانه کمی دشوار باشد اما ظاهر این تمهیدی از سوی ناشر و طراح بوده که کتاب حاضر از جایی خاص و متفاوت با دیگر کتابها برخوردار باشد.این کتاب علاوه بر مقدمهای مفصل با عنوان «چه چیز ماندگار میشود؟» از هشت فصل تشکیلشدهاست. در مقدمه کتاب علاوه بر اینکه توضیحی درباره ماندگاری ارائهشده، به دلایل ماندگار شدن ایدهها و شش اصل ماندگاری ایدهها نیز اشاراتی دارد. این بخش درواقع مخاطب را آماده ورود به هشت فصل بعدی کتاب با عناوین زیر میسازد: ساده، غیرمنتظره، ملموس، معتبر، احساسی، داستانها، سخن آخر و ماندگار کردن ایدهها.در بخشی از کتاب با عنوان «نوازنده و شنونده» میخوانیم: در سال ۱۹۹۰ الیزابت نیوتون با مطالعه یک بازی ساده، که در آن به دو دسته از افراد نقشهای مختلف نوازنده و شنونده سپرده شد، مدرک دکترای خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه استنفورد دریافت کرد. دسته اول فهرستی از ۲۵ آهنگ معروف مثل «تولدت مبارک» را دریافت کردند. سپس از آنها خواسته شد که آهنگی را انتخاب کنند و ریتم آن را با ضربه زدن بر روی میز برای شنوندگان اجرا کنند. کار شنونده این بود که بر اساس ریتمی که میشنود، آهنگ را حدس بزند. (اگر در خانه خود شنونده خوبی دارید انجام این آزمایش برایتان جالب خواهد بود)نقش شنونده در این بازی بسیار دشوار است. در آزمایش نیوتون ۱۲۰ آهنگ روی میز نواخته شد. شنوندگان تنها ۲/۵ درصد از آهنگها را توانستند درست حدس بزنند: ۳ آهنگ از ۱۲۰ آهنگ.اما مسئله ای که به اندازه یک رساله دکترا در روانشناسی ارزش داشت این بود که، پیش از اینکه شنوندگان اسم آهنگ را حدس بزنند نیوتون از نوازنده میخواست که احتمال این را که شنونده آهنگ را درست حدس بزند، پیشبینی کند. آنها پیشبینی کرده بودند که به احتمال ۵۰ درصد شنوندگان درست حدس میزنند.نوازندگان فکر میکردند از هر دو آهنگ یک آهنگ را شنوندگان درست تشخیص خواهند داد در حالی که آنها از هر ۴۰ آهنگ فقط یک آهنگ را درست حدس میزدند. چرا؟هر بار که نوازنده، بر روی میز ضرب میگیرد در سرش آهنگ را میشنود. خودتان این مسئله را امتحان کنید. شروع به نواختن آهنگ معروفی کنید. غیرممکن است که بتوانید از شنیدن صدای کامل آهنگ در سرخود اجتناب کنید. اما شنونده نمیتواند این آهنگ را بشنود. آنچه او میشنود تعدادی ضرب ازهمگسسته مانند یک نوع کد مورس عجیب است.در این آزمایش، نوازندگان مبهوت تلاش بیشازحد شنوندگان برای فهمیدن آهنگ اصلی شده بودند. آیا واضح نیست که این کدام آهنگ است؟ هنگامیکه شنوندگان آهنگ را بهاشتباه حدس میزدند، نوازندگان میگفتند: چگونه میتوانی اینقدر احمق باشی؟نوازنده بودن سخت است. مشکل اینجاست که نوازنده دانشی دارد (عنوان آهنگ) و برایش غیرممکن است که تصور کند که نداشتن این دانش چگونه خواهد بود. وقتی آنان ضرب میگیرند برایشان دشوار است بفهمند شنونده چه تصوری از شنیدن این ضربهها بجای خود آهنگ دارد. این اســـیــر شــدن در دام دانــــش است. هنگامیکه ما چیزی را میدانیم برایمان تصور اینکه ندانستن آن موضوع چگونه خواهد بود بسیار دشوار است. دانش ما را اسیر میکند؛ و چون ما نمیتوانیم بهآسانی حالت ذهنی شنوندگانمان را بازسازی کنیم، اشتراکگذاری دانشمان با دیگران دشوار میشود.آزمایش نوازنده/شنونده هرروز در جهان انجام میشود. نوازنده ها و شنوندگان، مدیران عامل و کارکنان عملیات، معلمان و دانش آموزان، سیاستمداران و رأی دهندگان، بازاریان و مشتریان، نویسندگان و خوانندگان هستند. تمام این گروه ها متکی بر ارتباطات مداوم هستند، اما بهمانند نوازندگان و شنوندگان، از عدم تعادل شدید اطلاعات رنج میبرند. هنگامیکه مدیرعاملی درباره « یشینه کردن ارزش سهامداران» بحث میکند، نتی در سرش نواخته میشود که کارکنان قادر به شنیدن آن نیستند.این مشکل اجتنابناپذیر است- این مدیرعامل ممکن است سی سال در منطق و مکالمات تجاری نوظهور بوده باشد. معکوس کردن این فرایند بهسختی جلوگیری از نواخته شدن یک زنگ بزرگ است. شما نمیتوانید یادگیری آن چیزی که اکنون میدانید را لغو کنید. درواقع تنها دو راه قابلاعتماد برای مقابله با اسارت در دام دانش وجود دارد. راه اول این است که هیچچیز یاد نگوییم، راه دیگر این است که ایدههای خود را گرفته و تغییر شکل دهیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]