تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799349272




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

علیرضا بذرافشان از حاشیه‌های سریالش می‌گوید دفاعیات کارگردان هفت‌سنگ


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: علیرضا بذرافشان از حاشیه‌های سریالش می‌گوید
دفاعیات کارگردان هفت‌سنگ
کارگردان سریال هفت‌سنگ گفت: دوستان منتقد بر اساس دو قسمت اظهار نظر کردند؛ الان حدود 15 قسمت پخش شده و چندین قسمت دیگر باقی مانده است، لطفا بعد از دیدن کل سریال قضاوت کنید.

خبرگزاری فارس: دفاعیات کارگردان هفت‌سنگ



روزنامه وطن امروز نوشت: در عرصه فرهنگ هر تاخت و تازی بدون استدلال  قطعا زیانبار خواهد بود. این روزها حواشی بسیاری حول سریال «هفت‌سنگ» وجود دارد. بدون هیچ قضاوتی سراغ کارگردان رفتم. راستش اگر بیشتر شنونده بودم صرفا به این دلیل بود که او علیرضا بذرافشان است، تله‌فیلم هم که می‌سازد پربیننده است و اگر کمتر چالش کردم صرفا دلیلش این بود که باید حرمتش را به پاس سریال ماندگار  «نابرده رنج» نگاه می‌داشتم. *** * دفاعیات شما درباره مباحثی که درباره برگردان نعل به نعل از سریال modern family مطرح‌شده،  چیست؟ توضیح خواهم داد که چگونه از modern family اقتباس کرده‌ایم. طبق آن چیزی که توضیح خواهم داد این فرآیند را تشریح می‌کنم. ما سریال یاد شده را  دوباره‌سازی کرده‌ایم(در قسمت اول). وقتی پدری به فرزندش شلیک می‌کند من چگونه می‌توانم پلانش را بگیرم؟ شما به عنوان یک متخصص سینما به من بگو. نمی‌توانم دوربین را پشت سرش قرار دهم، باید دوربین را روبه‌روی کاراکتر قرار دهم، در آمریکا هم همین کار را می‌کنند، دوربین را روبه‌رو می‌گذارند. خب، وقتی من در ایران اینگونه شلیک کنم، در آمریکا هم همین کار را می‌کنند؛ این دو صحنه را کنار هم می‌گذارند و می‌گویند دکوپاژ هم کپی شده است، چنین تحلیلی جعل واقعیت است. آنهایی که این مساله را طرح می‌کنند، هنوز هیچ چیزی از سریال نمی‌دانند. ما اصلا چگونه می‌توانیم دکوپاژmodern family را کپی‌کنیم؟ modern family یک دکوپاژ فوق‌مدرن دارد. دکوپاژی که اصلا با ذائقه مخاطب ایرانی تناسبی ندارد. دکوپاژ «هفت سنگ»، یک دکوپاژ آرام و نسبتا کلاسیک با نماهای لانگ تیک است. چگونه می‌گویند کپی مو به مو است؟ در سریال ما پدری، فرزندش را بغل می‌کند و در آن سریال هم این اتفاق می‌افتد و این دو را کنار هم می‌گذارند و می‌گویند کپی است. وقتی می‌خواهم دوربین را داخل ماشین بگذارم و سه شات بگیرم؛ 2 نفر جلو و یک نفر عقب، تنها راهی که وجود دارد این است که دوربین را روی داشبورد بگذارم. در آمریکا هم همین یک راه وجود دارد. این کار را می‌کنی، می‌گویند کپی کرده است. من سابقه کارگردانی‌ام واضح است، واقعا چه نیازی به کپی مو به موی دکوپاژ وجود دارد؟ اگر من دزد باشم سعی می‌کنم این عمل زشت را به نحوی مخفی کنم، نه اینکه عین همان سکانس را برای قسمت اول بگذارم. حتما دلیل داشته‌ام و حتما در ادامه راجع به این دلیل صحبت می‌کنم. دوستان منتقد  بر اساس دو قسمت اظهار نظر کردند. الان حدود 15 قسمت پخش شده و چندین قسمت دیگر باقی مانده است، لطفا  بعد از دیدن کل سریال قضاوت کنید. آیا واقعا همان دکوپاژ بوده یا نه. یک کلیپ سه‌دقیقه‌ای ساخته‌اید و خب! مردم هم باور می‌کنند! در واقع شما با یک واقعیت دروغین، موج جهانی درست کرده‌اید.   * منظورتان از شما، چه کسانی هستند؟ سه دسته از منتقدانی که  ماهیت آنها را تشریح خواهم کرد (غیر ‌از مردم که حقیقت‌طلب هستند و ما برای آنها حرف می‌زنیم). افرادی که هنوز نمی‌دانند سریال به کجا خواهد رسید، کلیپ یادشده را به‌اصطلاح برای افشاگری ساخته‌اند. معلوم است که سوء‌استفاده می‌کنند. این تیتر یعنی چه: «کفگیر تلویزیون به ته دیگ خورده»؟ اقتباس در همه جای دنیا اتفاق می‌افتد. ده‌ها سریال در خود آمریکا اقتباسی است. انواع اقتباس هم وجود دارد، نعل به نعل، استفاده از قصه و همه جور اقتباس دیگر. آیا کفگیر همه آنها به ته دیگ خورده است؟   سریال کیلینگ (کشتن) در اصل یک نسخه سوئدی داشته است که عین به عین آمریکایی آن را ساخته‌اند. یا مثلا سریال‌های انگلیسی،فرانسوی یا سوئدی که نعل به نعل آمریکایی‌ها  آن را می‌سازند. با در نظر گرفتن چنین سیاقی،  حتما استدلال‌هایی هم  درباره اقتباس و بازآفرینی دارید؟ در باره هفت سنگ می‌گویند نعل به نعل کپی شده، این موضوع اصلا واقعیت ندارد. همه‌جا می‌گویند کپی موبه موی سریال modern family اصلا این موضوع واقعیت ندارد. با یک کلیپ سه‌دقیقه‌ای این موضوع را بین مردم جا انداخته‌اند که این کلیپ جعل واقعیت است. * درباره اتهام دزدی که چند وقتی است طرح شده است، آیا دفاعیه‌ای دارید؟ در این باره مطالب زیادی وجود دارد که بعدا به آن خواهم پرداخت. بگذارید واژه دزدی را تعریف کنیم. دزدی یعنی رسیدن به یک دستاورد بزرگ و مطلوب، بدون دردسر. مثلا کیف شخصی را در عرض یک ثانیه می‌دزدیم و به یک میلیون تومان پول می‌رسیم. یا مثلا شیشه ماشین را می‌شکنی و ضبط ماشین را می‌دزدی. در یک زمان کوتاه به یک دستاورد مطلوب می‌رسی، آن هم بدون دردسر. خب، حالا درباره سریال «هفت سنگ»؛ ما یک سال برای این فیلمنامه وقت گذاشتیم و هیچ عمل مخفیانه‌ای هم انجام ندادیم. همه المان‌هایی که درباره دزدی به صورت مصداقی مطرح‌شده در سریال هفت سنگ صدق نمی‌کند. انجام پروسه نگارش و ساخت نه پنهانی بوده و نه در زمان کوتاهی ساخته شده  و نه اینکه محصول شخص دیگری را برای خودمان برداشته‌ایم. مگر ما افراد ناتوانی هستیم که از آثار دیگران استفاده کنیم؟ مگر قبلا تولیدات قابل قبولی نداشتیم؟ فیلمنامه اقتباسی بسیار سریع نوشته می‌شود ولی در هفت سنگ، برخی قسمت‌ها 5 بار نوشته شده است. به نظر شما این به خاطر بی‌استعدادی ماست؟ اگه فکر می‌کنید استعداد نداشته و حرفی برای گفتن نداریم که هیچ اما  اگر فکر می‌کنید آدم‌های بااستعدادی هستیم (با در نظر گرفتن کارنامه من و همسرم) پس مطمئن باشید دلیلی برای این کار داشته‌ایم. ما اگر واقعا می‌خواستیم دزدی کنیم، یک ماه برای نوشتن فیلمنامه کافی بود و جوری هم دزدی می‌کردیم که شما نفهمید. ما این کار را بلدیم ولی دزد نیستیم.   * چرا modern family را برای اقتباس انتخاب کردید؟ 2 دلیل داشتم؛ معتقدم که طنز در آثار نمایشی دو بال دارد. یک بال آن استفاده از کاراکترهایی است که ابعاد وجوه منفی انسانی را برجسته می‌کنند و بیننده با آن می‌خندد و می‌فهمد که این کار، کار بدی است. این طنز در ایران رایج است، یعنی طنزی مبتنی بر کاراکترهای منفی و متن سریال بر اساس رفتارهای بد که ما را می‌خنداند. جامعه باید با این نوع طنز و در واقع با رفتارهای بد خود، مواجه شود. مثلا اوج زیبایی این قضیه در سریال طنز پاورچین دیده شد. کارمندها پاچه‌خواری رئیس را می‌کردند و ما به آن می‌خندیدیم. سریال به ما می‌گفت پاچه‌خواری کار بدی است و به شکلی بسیار خنده‌دار و زیبا این موضوع را به مخاطب فهماند. الان پرنده طنز در ایران با یک بال پرواز می‌کند. بال دیگری که در ایران مفقود هم مانده؛ طنزی است که کاراکترهای مثبت این طنز را رقم می‌زنند. مثل طنزی که در «خانه سبز» و «همسران» وجود داشت. این طنز در ایران مغفول مانده و ما فکر می‌کردیم باید دوباره از این نوع کارها ساخته شود که افراد بر اساس کلاهبرداری و بر اساس کنش‌های نامطلوب  انسانی، مخاطب را نخندانند. طنز مبتنی بر پرسوناژهای منفی و رفتارهای نامطلوب به اندازه کافی در حال تولید است ولی طنزی که در خانواده جاری باشد و روابط سالم و صحیح بین افراد خانواده برقرار کند و بیننده را بخنداند؛ این نوع طنز وجود ندارد. یکی از انگیزه‌های ما برای ساخت «هفت سنگ» بازگرداندن این نوع طنز بعد از گذشت 20 سال به تلویزیون بود. دومین علت این بود که ما در تمام مباحثی که با هم داشتیم خانواده را به عنوان رکن مهم یک جامعه مطرح می‌دانستم و معتقد بودیم سالم‌سازی و پراهمیت جلوه دادن روابط خانوادگی باید دستمایه اصلی کارمان باشد. مفاهیمی که درخانواده فراموش شده است باید دوباره به خانواده بازگردد و باید دوباره گفته شود،یعنی طنزی مثل همسران و خانه سبز. این نوع طنز فراموش شده بود همینطور این نوع روابط سالم بین همسران که منجر به عشق و بهبود روابط بین افراد خانواده می‌شود در حال فراموشی بود.روابط بین پدر و فرزند، کودکان و پدربزرگ‌ها، روابط بین همسران، روابط فامیلی خواهر و برادرها و... . الان دغدغه ما تولیداتی براساس موضوعات اجتماعی است. این نگرش در تولید کاملا ارزنده است ولی همه چیز باید تعادل داشته باشد. آثار تلویزیون باید تعادل داشته باشد. کار اجتماعی خوب است، کار تلخ یا طنز و اکشن هم لازم است ولی این نوع طنز که مهجور مانده هم نیاز است. ما به نظرمان رسید که بر اساس قالب modern family و محتوایی که خودمان درنظر داریم می‌توانیم این سریال را بسازیم. اعلام کردیم ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم. ما می‌توانیم چنین کاری بسازیم با آن نوع خنداندن و با آن مضامین خاص بومی. قالبی که به اسم modern family وجود دارد به ما این اجازه را می‌دهد. با استفاده از آن قالب، محتوا، مضامین و اتفاقات خودمان را در آن بریزیم.   برخی مفاهیمی که در مدرن فمیلی طرح می‌شود هیچ غرابتی با فرهنگ نمایشی و فرهنگ عمومی ما ندارد. من به کسی که بتواند یک دهم این مسیری که ما رفتیم را برود، جایزه می‌دهم.  الان به شما توضیح می‌دهم ما چگونه این کار را کردیم. تازه به بحث اصلی رسیده‌ایم. ما به 3 طریق از modern family استفاده کردیم. بخش زیادی از قصه‌های ما تألیفی است یعنی تألیف خود ما ولی در قالب modern family است. قالب modern  family یعنی همین 3 خانواده. نکته جالب هم اینجاست که این 3 خانواده ساختار تازه‌ای ندارند. همیشه شما اگر بخواهید همه اقشار جامعه را لحاظ کنید همین مدل را باید رعایت کنید. یعنی زوجی که تازه‌کارند و خانواده‌ای که جا افتاده هستند و چند بچه دارند و یک خانواده مسن. همین اتفاق در سریال «خانه سبز» هم افتاد. ما نمی‌گوییم که از خانه‌سبز اقتباس کرده‌ایم یا  modern  family از خانه سبز اقتباس کرده، ما می‌گوییم مؤلفه‌ روایی را از modern family  برداشته‌ایم که همیشه می‌توان از هر محصول نمایشی اقتباس کرد. ابتدا ساختار کلی و شخصیت‌ها را تعریف کردیم، سپس در این ساختار   تعداد زیادی قصه‌های تألیفی وارد کردیم. تعدادی از این قصه‌ها را از modern family اقتباس کردیم؛ اقتباس به همان معنا که عرض کردم. برخی از دوستان در مصاحبه‌هایشان  گفتند:«این کاری که در هفت سنگ شده اقتباس نیست، اقتباس این است و این است و...» ما اتفاقا از همان مدلی که این دوستان به عنوان تعریف اقتباس یاد کردند، برخی از قصه‌ها را اقتباس کرده‌ایم. به چه شکل؟  به این صورت که شما بیایید هسته مرکزی قصه را بردارید با کاراکترهای ایرانی و قصه را به سمت پایان دیگری ببرید، یا مثلا پایان را حفظ کنیم  و شروعش را تغییر دهیم. هرچیزی که می‌تواند مضمون  را بیان کند، همانقدر قصه را تغییر دهیم. ما همین کار را کرده‌ایم. خیلی زیاد هم در این سریال این کار را انجام داده‌ایم. اصلا این سریال یک کار اقتباسی است. به همان معنایی که بقیه می‌گویند. سومین بخش و حساس‌ترین بخش این است که ما بازآفرینی کردیم. این بازآفرینی اثر هنری بحث مهمی است که باید برای مردم روشن شود. بازآفرینی یک اثر هنری یعنی چه؟ ساده‌ترین حالت در بازآفرینی یک اثر هنری این است که مثلا شعر مرغ سحر را تا به حال 40 خواننده مختلف خوانده‌اند. ملودی و ترانه آن تغییر پیدا نکرده. پس کپی و دزدی است؟ نه، فقط لحن یک خواننده جدید است با یک سازبندی تازه. به این دوباره‌خوانی  بازآفرینی می‌گویند و در بسیاری از کارهای هنری انجام می‌شود. مگر همین آقای خواننده ایرانی که پزشک هم هستند اخیرا مجموعه‌ای از آثار قدیمی ایرانی را دوباره نخوانده‌اند؟ آیا ایشان دزدند؟ همه ما خیلی هم خوشحالیم که این آثار دوباره‌خوانی شدند. مگر در دنیا این اتفاق نمی‌افتد؟ * در فرآیند این بازآفرینی آیا  بومی‌سازی آن اهمیت داشته است؟ یک بحث مهم در بازآفرینی همین نکته است. یکی از کارگردان‌های خیلی معتبر ایرانی اخیرا قصد داشت یکی از شاخص‌ترین آثار مسعود کیمیایی را بازآفرینی کند. آیا باید چنین تحلیل کنیم که این کارگردان محترم ما کفگیرش به ته دیگ خورده است؟ یا کار دیگری از دستش برنمی‌آید که خواسته فیلم 40 سال قبل کیمیایی را بازآفرینی کند؟ نه، اقتباس یک تخصص هنری بسیار سخت است، ما برای این کار جان کندیم. داستان‌های تألیفی و اقتباسی را بسیار سریع می‌نوشتیم اما تنها آن بخش‌هایی که می‌خواستیم بازآفرینی کنیم بسیار سخت بود. بارها و بارها آن را می‌نوشتیم، نمونه‌های زیادی از چنین بازآفرینی‌هایی دیده‌ایم که ایرانی نشده‌اند.   ما بیشترین زحمت را برای این بازآفرینی کشیدیم. سر همین بخش‌ها بود که نویسنده‌ها با ما دعوا می‌کردند و بارها قهر و آشتی می‌کردیم چون حقیقتا کار سخت و طاقت‌فرسایی بود. هرکسی که مدعی است این یک سریال کپی و بسیار آسان است من از او دعوت می‌کنم بیاید و نمونه آن را بسازد. نمی‌گویم نمی‌توانند ولی می‌گویم اگر بخواهند بهتر از این بسازند باید دو برابر من وقت بگذارند و از طرفی؛ بازآفرینی فقط بخش کوچکی از سریال بوده است. چرا ما بازآفرینی کردیم چون دیدیم قصه، قصه سلامتی است و بیننده ایرانی هم لیاقت این را دارد که آن را ببیند. البته هرکس یک انگیزه‌ای دارد. آن شخصی که می‌خواهد فیلم کیمیایی را بازآفرینی کند یک انگیزه دارد و یک نفر مثل من هم  انگیزشی که تشریح کردم را دارد. * در پاسخ به منتقدانی که می‌گویند نسخه اصلی را دیده‌اند، چه پاسخی دارید؟ باید بگویم ممکن است 400 بار تئاتر هملت را ببینید. در طول تاریخ ممکن است بارها از روی آن ساخته شود اما هرکس نگاه خود را به آن اضافه می‌کند. اگر فلان خواننده مرغ سحر را خواند و شما خوشتان نیامد می‌توانید بگویید این بازآفرینی بدی بود. حالا شما این سریال را ببین تا بدانی بازآفرینی خوبی بوده یا خیر اما بحث سریال ما به کارزار نامربوطی کشیده شده است. می‌گویند ما کپی مو به مو کرده‌ایم. باید سؤال کنم از افرادی مثل همان لباس شخصی (فیلمنامه‌نویس سابق و روزنامه‌نگار فعلی) از تماشای یک قسمت و نیم شما به این نتیجه رسیدید؟ یک سریالی که این همه قسمت‌های پخش نشده دارد، قصه‌های تألیفی، اقتباسی و بازآفرینی در آن موجود است با دیدن یک قسمت به چنین نتیجه‌گیری‌ای رسیدید؟ شما نمی‌خواهید بگویید این سریال درست ساخته شده یا نه فقط می‌خواهید کل سریال را زیر سؤال ببرید و اینها دروغی است که سایت‌ها ساخته‌اند و موجی به راه انداخته‌اند که هم منافع ملی را به خطر انداخت و هم استفاده بسیار کریه و کثیفی از آن شد. مثلا یک نفر در VOA می‌گوید 40 درصد این سریال درباره مسائل جنسی است، من اصلا نمی‌دانم چگونه آن را در ایران ساخته‌اند؟ اگر این سریال 40 درصدش درباره مسائل جنسی است پس ما چطور کپی مو به مو کرده‌ایم؟ ما این یک سالی که وقت گذاشتیم برای چه بوده؟ فقط اگر بگویید ما بی‌استعداد هستیم من حرف شما را قبول می‌کنم. پس غیر‌ از این موارد موضوع حائز اهمیتی وجود دارد که باید بدان اشاره کرد. *  در متون مختلفی دیدم که دوستان نوشته بودند موسیقی مدرن فمیلی را هم کپی کرده‌اید؟آیا این موضوع صحت دارد؟ 3 طیف منتقدان هفت سنگ  هنوز سریال را ندیده‌اند! همه این حرف‌ها پس از پخش شدن 2 قسمت از سریال (طی 5 روز) گفته شد. کسی قسمت 3 و 4 را ندید. یک نکته جالب هم وجود دارد؛ گفته بودند حتی موسیقی این سریال کپی از modern family است. ببین به کجا رسیده‌اند.  modern family اصلا موسیقی ندارد. فقط یک وله 10 ثانیه‌ای برای تیتراژ دارد. ببینید مردم که نمی‌روند سراغ صحت و سقم این اخبار، فقط با تعجب می‌گویند‌ ای بابا پس‌ موسیقی‌اش هم کپی بوده؟ آن هم سریالی  که اصلا موسیقی ندارد. دکوپاژ آن هم یک نوع دکوپاژ دوربین روی دست با تیلت وپن‌های سریع است که اصلا بیننده ایرانی از دیدن آن آزار می‌بیند. یک دکوپاژ فوق مدرن است، البته 3 دسته از منتقدان می‌گویند دکوپاژ هم کپی است. این همه اتفاقی که در سریال ما افتاده و در modern family وجود ندارد، چرا نادیده گرفته شده است؟ فقط شلیک پدر به فرزند را در قسمت اول می‌بینند و قطعا به این نتیجه می‌رسند که کار کپی است. چرا اینقدر دروغ؟ الان هم رسیده‌اند به جایی که نمی‌خواهند ادامه سریال پخش شود. چون پخش ادامه سریال سبب شرمندگی این 3 طیف منتقد می‌شود و دیگر شباهتی پیدا نمی‌کنند. از نظر من بخشی از این افراد، آدم‌های مقید و معتقد به اصولی هستند و داعیه یکسری اعتقادات دارند ولی به نظرم همه این ادعاها دروغ است. من خودم سمپات یکسری از این سایت‌ها بودم. برای اینکه از جامعه  اطلاع پیدا کنم برخی از این سایت‌ها را می‌خواندم. الان به خودم مشکوکم چون نمی‌دانم آن باورهایی که از این سایت‌ها در طول زمان، در من ایجاد شده‌اند درست است یا نه؟چون می‌بینم همان آدم‌ها به این راحتی دروغ می‌گویند. حداقل اینقدر مرد نیستند، حالا که ادامه سریال را دیده‌اند، بیایند و به اشتباه خود اعتراف کنند. یا مرد باشند و بگویند 50 درصد اشتباه کردم. مرد باشند و بگویند 10 درصد را اشتباه کردم. هنوز دارند اوضاع را بدتر می‌کنند. اینها دروغگو هستند. اصلا رسالت ژورنالیستی و مطبوعاتی را نمی‌فهمند. اصلا رسالتی برای خود قائل نیستند. آنها یک هدف سیاسی یا اقتصادی یا نمی‌دانم بالاخره هدف دیگری دارند و با افکار عمومی بازی می‌کنند. در صورتی که من خودم عرض می‌کنم ما از modern family هم اقتباس کردیم، هم تألیف کردیم و هم بازآفرینی کردیم. بازآفرینی هم کار رایج و بسیار سختی است. الان من اصلا به modern family کاری ندارم، یک اثر هنری بزرگ را در هر رشته‌ای که باشد اگر شما بخواهی از آن بازآفرینی کنید؛ واقعا جرأت می‌خواهد. اهل مجاز و... می‌گویند ما به مخاطب توهین کرده‌ایم. ما بیشترین احترام را به مخاطب گذاشته‌ایم. ما در این یک‌سال‌ونیم همه زندگی خود را وقف مخاطب کردیم. به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کردیم فقط به این موضوع فکر می‌کردیم که  سریالی مضمون محوری بسازیم. اتفاقا از نمونه کارهای ما مشخص است که آدم‌های قصه‌گویی هستیم. این اولین کار ما بوده که مضمون محور ساخته شده است. یعنی قصه به مضمون برتری ندارد؟ جز احترام به مخاطب، چه کار دیگری کرده‌ایم؟ نشان دادیم  قصه‌گویی را بیشتر از مضمون‌محوری دوست داریم. ما مضمون‌هایمان را رقیق می‌کنیم در قصه و آرام آرام بیان می‌کنیم. غیر ‌از «نابرده رنج» که قصه محور بود و مضمون را هم در دل آن گنجانده بودیم، این کار مضمون محور است یعنی اوج احترام به مخاطب.  * ضیاءالدین دری قبل از پخش سریال کلاه پهلوی مقابل دوربین نشست و به مردم گفت: مردم! من کتاب این روایت  را نوشته‌ام و حالا از روی آن سریال ساخته‌ام... شما هم می‌توانستید در قسمت اول، در یک فیلم  5 دقیقه‌ای با مردم صحبت کنید و مثل ضیاءالدین دری اهداف خود را از این بازآفرینی تشریح کنید.  بحث ما همین است. وقتی ما کار را ساختیم انتظار داشتیم در یک فضای سالم راجع به اینکه آیا این اقتباس خوبی از modern family بوده یا نه صحبت کنیم. براساس همان 3 محوری که گفتم؛ قصه‌های تألیفی، قصه‌های اقتباسی و بازآفرینی قصه‌ها ولی این افراد انگار به یکباره تبدیل به کریستف کلمب شدند. کشف کردند که این سریال دزدی است. کاری که ما کردیم اصلا با تعریف دزدی مطابقت ندارد. من به همین سایت مذکور که نامش را عنوان نمی‌کنم در همان شب اول ایمیل زدم که ما برای گفت‌وگو آماده هستیم. چرا یک‌بار به ما زنگ نزدند؟ اصلا نمی‌خواهند با ما گفت‌وگو کنند. مساله آنها اصلا ما نیستیم. مساله آنها کار ما هم نیست. یک سریال «هفت سنگ» دارند و یک واژه کپی و دزدی، از همین عبارت‌ها  استفاده خود را می‌کنند. * و بحث کپی‌رایت که در رسانه‌ها مطرح شده است؟ ما تنها چیزی که می‌توانیم به عنوان ایراد در اینجا بیان کنیم  بحث کپی‌رایت است. من می‌گویم همان آقای کریستف کلمبی که در دقیقه 15 سریال یک مقاله نیم‌ساعته نوشته است، همان آقا چگونه متوجه شده این کپی شده از modern family است؟ پس خودش هم این سریال را دیده و بنابراین خود او هم کپی‌رایت را رعایت نکرده است. مگر modern family را خریده و تماشا کرده است؟ مگر این همه فیلم و دی وی دی که در عمر خودش تماشا کرده  با کپی‌رایت واقعی خریده است؟ کپی رایت یک مساله ملی است و باید به صورت ملی بررسی شود. این چه ربطی به ما دارد؟ ما در این زمینه نه اولین نفر هستیم و نه آخرین نفر. ولی می‌توان یک مسیری را پیدا کرد که برای اقتباس، حقوقش هم پرداخت شود.    عرض من فقط این است که این به اصطلاح دزدی و کپی‌رایت و... اتفاقی است که برای همه می‌افتد حتی کسانی که مدرن فمیلی را دیده‌اند،  هرکسی این سریال‌ها را دیده است  قانون کپی‌رایت را رعایت نکرده است که بنده را شامل قانون کپی‌رایت می‌داند. * یادداشتی در سایت‌های مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه مدیران تلویزیون اصلا در جریان بازآفرینی این سریال  نبودند. آیا شما با متولیان امور در سازمان صدا و سیما درباره اقتباسی بودن کار، صحبت کرده بودید؟ بله! آن دسته از افرادی که نیاز بود در جریان باشند از همان ابتدا در جریان بودند.     مطلب فوق مربوط به سایر رسانه ها می باشد وخبر گزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/

93/04/22 - 09:56





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن