واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: حزب براي رسيدن به قدرت سياسي تشكيل ميشود
حزب به مفهوم گروه و دسته هميشه به نوعي وجود داشته است.
بدين صورت كه در درون چارچوبهاي زندگي انساني مثل قبيله، ده، شهر و... گروههاي كوچكتر ديگري وجود داشتهاند كه از يكديگر جدا بوده و ويژگيهاي خويش را داشتهاند. اما احزاب سياسي امروزي همزمان با آئينهاي انتخاباتي و ايجاد پارلمان پا به عرصه وجود گذاشتهاند و با رشد اين آئينها و نظامهاي انتخاباتي توسعه يافتهاند. احزاب و كاركرد آنها در جامعه يكسري پرسشهايي را در ذهن برميانگيزد. مثلاً اينكه حزب سياسي چيست؟ آيا وجود آنها در جامعه لازم است؟ آيا اين احزاب سياسي هستند كه نظام سياسي را ميسازند يا اينكه خود ساخته چنين نظامي هستند؟ بررسي احزاب سياسي و جايگاه و كاركردهايي كه ميتوانند در جامعه داشته باشند نيازمند پژوهشي مستقل و گسترده است كه موضوع علم سياست و جامعهشناسي است و ما در اينجا قصد نداريم به آن بپردازيم. هدف ما از اين نوشتار بررسي «حزب» به عنوان يك نهاد سياسي در نظام حقوقي حاكم بر جمهوري اسلامي ايران است. اما بدون ترديد اين بررسي نميتواند فارغ از مباحث و تعاريفي باشد كه در علم سياست مطرح ميشود. لذا در اين نوشتار هرچند تأكيد ما بر روي ابعاد حقوقي «احزاب» ميباشد اما نيمنگاهي نيز به وضعيت سياسي احزاب خواهيم داشت. تعريف و مفهوم حزب سياسي نظير ساير مفاهيم سياسي و علوم اجتماعي ثابت و متعين نيست. موريس دوروژه در كتاب «احزاب سياسي» مينويسد «يك حزب، يك گروه اجتماعي نظير شهر و دهكده نيست، بلكه مجموعي از گروههاي اجتماعي پراكنده در اطراف مملكت است كه بوسيله سازمانهاي هماهنگكننده به هم پيوستهاند. در تعريف ديگري گفته شده است هر تعريف از حزب بايد دربرگيرنده چهار ركن باشد: 1- حزب بايد داراي سازمانهاي مركزي و رهبريكننده پايدار باشد. يعني دوره زندگي حزب از عمر رهبران حزب درازتر است. 2- حزب بايد داراي سازمانهاي محلي پايدار باشد و با سازمانهاي مركزي حزب ارتباط دائمي و متعدد داشته باشد. 3- رهبران مركزي و محلي حزب بايد مصمم باشند كه قدرت سياسي را در پهنه كشور به تنهايي يا به ياري حزبهاي ديگر به دست گيرند و آن را رهبري و اداره كنند و نبايد تنها به اعمال نفوذ بر روي قدرت سياسي حاكم قناعت كنند. 4- حزب بايد از پشتيباني توده مردم برخوردار باشد. بنابراين با توجه به عناصر ياد شده زندگي حزب در شخصيت رهبران خلاصه نميشود و حزب بايد داراي تشكيلات و سازمان باشد. همچنين حزب به تنهايي يا با كمك ساير احزاب بايد مصمم باشد كه قدرت سياسي حاكم در كشور (دولت) را به دست بگيرد و اگر چنين هدفي نداشته باشد گروههايي خواهند بود كه هدف اصليشان سودجويي و به دست آوردن جاه و مقام براي گردانندگان و اعضاي بانفوذ است. از طرف ديگر در موقعيتهاي مختلف مثل انتخابات آزاد، تظاهرات و نظاير آن بايد نشان دهد كه از پشتيباني انبوه مردم برخوردار است و مردم در موقعيتهاي سخت هم آنها را ياري ميكنند. اگر حزب از پشتيباني مردم برخوردار نباشد و ساخته و پرداخته قدرت سياسي حاكم باشد، با تغيير دولت و ضعف قدرت وي از بين خواهد رفت. بنابراين با عنايت به مطالب پيش گفته دو تعريف ساده و جامع را ميتوانيم از «حزب» ارائه دهيم. تعريف ساده: گروهي از شهروندان با آرمانهاي مشترك و تشكيلات منظم و متكي به پشتيباني مردم است كه براي به دست گرفتن قدرت دولتي يا شركت در آن مبارزه ميكند. تعريف جامع: گروهي از شهروندان است كه آرمانهاي مشترك و منافع خاصشان آنان را از گروه بزرگتر كه جامعه ملي است مشخص ميسازد و با داشتن تشكيلات و برنامه منظم و ياري مردم ميكوشند كه دولت را به دست گيرد و برنامه و آرمانهايش را بدين وسيله عملي سازد و در اين راه به ويژه از ابزارهاي قانوني ياري ميگيرد. حال كه تا حدودي با تعريف «حزب» از جهت اصطلاحي و علوم سياسي آشنا شديم لازم است به تعريف و مفهوم اين نهاد در نظام حقوقي خودمان بپردازيم. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بدون ارائه تعريف يا مفهوم خاصي از «حزب» در اصل بيست و ششم در فصل حقوق ملت احزاب را در كنار جمعيتها و انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناخته شده آزاد دانسته، مشروط به اينكه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند. همچنين به موجب همين اصل هيچكس را نميتوان از شركت در آنها منع كرد يا به شركت در يكي از آنها مجبور ساخت. بنابراين قانون اساسي ما تعريفي از «احزاب» ارائه ننموده است و صرفاً به آزادي و چارچوب كلي فعاليت «احزاب» پرداخته است. اما «قانون فعاليت احزاب، جمعيتها و انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناخته شده» مصوب 7/6/1360 در ماده (1) خود تعريفي از «حزب» ارائه ميدهد. به موجب اين ماده «حزب، جمعيت، انجمن، سازمان سياسي و امثال آنها تشكيلاتي است كه داراي مرامنامه و اساسنامه بوده و توسط يك گروه اشخاصحقيقي معتقد به آرمانها و مشي سياسي معين تأسيس شده و اهداف، برنامهها و رفتار آن به صورتي به اصول اداره كشور و خطمشي كلي نظامجمهوري اسلامي ايران مربوط باشد.» همانگونه كه مشاهده ميشود اين ماده علاوه بر «حزب» برخي عناوين ديگر نظير جمعيت، انجمن و سازمان سياسي را مشمول همين تعريف ميداند. بنابراين از ديد قانونگذار جمهوري اسلامي ايران صرف عنوان «حزب» نميتواند بيانگر مقصودي باشد كه از عنوان «حزب» انتظار ميرود. لازم به ذكر است كه اين قانون در مواد 2 الي 5 خود نيز به ارائه تعريفي از ساير گروههاي اجتماعي نظير انجمن، جمعيت، اتحاديه صنفي و امثال آن، انجمن اسلامي واحدهاي اداري، آموزشي، صنفي، صنعتي يا كشاورزي و انجمن اقليتهاي ديني پرداخته است و نهايتاً در ماده 5 خود احكام اين قانون را شامل كليه گروههاي مذكور دانسته است. در قسمتهاي بعدي به نحوه فعاليت احزاب و همچنين ساير موضوعات پيرامون اين نهادها خواهيم پرداخت.
نویسنده : سيدمجتبي حسينيپور *
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]